تغییر جای تهران و واشنگتن در رویکرد تهاجمی و صبر استراتژیک
موشک های ایران می توانند عاملی تعیین کننده در جنگ احتمالی باشند
نویسنده: پل راجرز
دیپلماسی ایرانی: ماه گذشته برای چند روز به نظر می رسید که ایالات متحده و ایران ممکن است درگیر جنگ شوند. ایالات متحده 3 ژانویه سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس ایران، را در یک حمله هواپیماهای بدون سرنشین ترور کرد. این اتفاق خشم ایران را برانگیخت و به یک حمله موشکی تلافی جویانه به پایگاه عراقی مقر نیروهای آمریکایی منجر شد. در ابتدا نگرانی اصلی این بود که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده با یک اقدام نظامی شدید واکنش نشان دهد، اما چنین نکرد و در توئیتی نوشت که نظامی های آمریکایی در این حمله آسیبی ندیده اند و به اقدام نیازینیست. نتیجه این شد که همه تصور کردند حمله ایران صرفا اقدامی برای آرام کردن افکار عمومی داخلی بوده است. تا آنجایی که مساله به ترامپ مربوط می شد، مساله تمام شده بود. دست کم در ابتدا شرایط اینطور به نظر می رسید. در حقیقت، بودند گزارش های دیگری از واشنگتن که از هشدار تهران پیش از حمله و هدف گیری مناطق دورافتاده در پایگاه هوایی الاسد خبر می دادند.
بدین ترتیب، هر دو طرف می توانستند ادعای موفقیت کنند. برای ایالات متحده، ترور سردار سلیمانی هم از نظر نظامی و هم سیاسی بسیار مهم بود چرا که او را یک رهبر کلیدی نظامی و نزدیکترین متحد آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب، می دانست. ترور او نشان داد که هیچ کس از قدرت آمریکا در امان نیست. ماهیت تخیلی واکنش ایران هم نشان می داد که آنها جرات نمی کنند آمریکایی ها را بیشتر تحریک کنند. برای ایران، حمله موشکی و بازتاب آن در رسانه های داخلی اثبات این بود که ایران ابزار لازم برای خجالت زده کردن ایالات متحده را در اختیار دارد. منابع دولتی ایران اعلام کردند که چندین نیروی آمریکایی کشته و زخمی شده اند. با این حال، برای بخش اعظم جهان اینکه تنش ها در همین جا متوقف شده، تسکین دهنده بود.
اکنون تصویر نسبتا متفاوتی در حال نمایان شدن است که حول تاثیرات واقعی حملات موشکی ایران و گزارش ها درباره آسیب های مغزی شدید سربازان آمریکایی می چرخد. پنتاگون بلافاصله پس از حمله و در تایید توئیت ترامپ اعلام کرد که هیچ کشته و زخمی در کار نیست؛ اما هشت روز بعد از آسیب دیدن 11 نفر از نیروهای مستقر در پایگاه خبر داد که برخی از آنها به یک مرکز پزشکی در کویت منتقل شده اند. بعدتر هم گزارشی مبنی انتقال هوایی برخی از سربازان به یک مرکز پزشکی در آلمان منتشر شد. آن موقع بود که برخی تحلیلگران علائم هشدار دهنده را دریافت کردند چرا که این مرکز پزشکی آلمانی در نزدیک به دو دهه گذشته یکی از مراکز اصلی درمان کننده نیروهای به شدت آسیب دیده در افغانستان و عراق بوده است. پنتاگون بلافاصله اهمیت این انتقال را اندک توصیف و اعلام کرد که نیروها صرفا برای معاینه به آنجا فرستاده شده اند.
شمار نیروهای آسیب دیده از آن زمان تاکنون به سرعت افزایش یافته است. 30 ژانویه شمار نیروهای آسیب دیده در حمله به 64 نفر رسید و آخرین آمار 109 نفر است، یعنی یک دهم از نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه اسد. اوایل هفته گذشته 76 نفر از 109 نفر به خدمت بازگشتند و 33 نفر هنوز تحت درمان هستند.
پس از حمله ایران مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا، گفت 10 موشک بالستیک به چادرهای خسارت دیده در پایگاه، پارکینگ و سایر تجهیزات اصابت کرده است. او در آن زمان حمله را بی اهمیت توصیف کرد که روایتی متناقض با گفته های ژنرال مارک میلر، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بود که گفت حمله ایران با هدف کشتن آمریکایی ها و با استفاده از موشک های بالستیک با کلاهک های 450 تا 1000 کیلویی صورت گرفت. او دو روز پس از حمله هم گفت: «شعاع پرتاب ترکش ها در انفجار این کلاهک ها 15 تا 30 متر است. اینها سلاح هایی بسیار مهم و جدی هستند. می دانید، اگر در فاصله مشخصی از انفجار باشید، هیچ کلاه ایمنی یا چیز دیگری نمی تواند شما را نجات دهد.»
آسیب مغزی یک مشکل رایج در سربازان آمریکایی، بریتانیایی و سایر نیروها با سابقه فعالیت در افغانستان و عراق به شمار می رود که می تواند به دلیل فشار بیش از حد انفجار، برخورد ترکش یا اجسام دیگر با سر، یا ضربه به سر سربازان برای بیهوش کردن آنها بوده باشد. آنچه حمله در عین الاسد را از موارد قبلی آسیب ها متمایز می کند این است که عامل حمله گروه های شورشی یا شبه نظامی نبودند و این آسیب در پی حمله موشک های بالستیک یک کشور به سربازان ایالات متحده ایجاد شده است. با این وجود، ترامپ نه این حمله را تلافی کرده و نه قصد انجام چنین کاری را دارد.
موضع گیری رسمی ایالات متحده این بوده که حمله ایران مشکلی کوچک بدون عواقب بلند مدت بود؛ با این حال، امان بررسی حمله به طور دقیق تر همچنان وجود دارد. حمله ایران به پایگاه عین الاسد دو گزینه پیش روی برنامهریزان جنگ در پنتاگون قرار داده است که هر دو از درک فزاینده گزینه های در دسترس ایران در شرایط کنونی ناشی می شوند: یکی این است که هر گونه جنگ احتمالی به ویژه اگر عامل موشکی در نظر گرفته شود، به شدت غیر قابل پیش بینی خواهد بود و از این رو، بهتر است که از آن حذر شود. دومی این است که اگر قرار باشد جنگی در بگیرد، ایالات متحده باید برای استفاده از همه ابزار موجود برای به حداقل رساندن احتمال مواجهه اش با موشک های ایران، آماده باشد.
منبع: دموکراسی آزاد / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :