برداشت های اشتباه در واشنگتن از داستان ترور سردار سلیمانی
وقتی جان بولتون و فریبکاری اش، آمریکا را تا آستانه جنگ با ایران پیش بردند
نویسنده: اسکات ریتر (افسر اطلاعاتی پیشین نیروی دریایی ایالات متحده)
دیپلماسی ایرانی: تصمیم رئیس جمهوری دونالد ترامپ به ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، ایالات متحده را تا آستانه جنگ با این کشور پیش برد. ترامپ و مشاورانش مدعی هستند که ترور سردار سلیمانی برای محافظت از زندگی آمریکایی ها ضروری بوده است. این تصمیم در پی زنجیره ای از اتفاقات گرفته شد که 27 دسامبر با یک حمله موشکی به یک پایگاه آمریکایی در عراق آغاز شد که یک مترجم غیرنظامی جان خود را در آن از دست داد. ایالات متحده در اقدامی تلافی جویانه به مقرهای یک گروه شبه نظامی نزدیک به ایران یعنی کتائب حزب الله حمله و کتائب حزب الله هم در اعتراض، سفارت آمریکا در بغداد را محاصره کرد. این اتفاقات نهایتا به ترور سردار سلیمانی و حمله موشکی تلافی جویانه ایران به یک پایگاه عراقی مقر نیروهای آمریکایی انجامید. پیوستگی این اتفاقات می تواند منطقی به نظر برسد، اما یک مشکل وجود داد و آن هم این است که زنجیره حوادث همه بر اساس یک دروغ پیش آمدند.
شب 27 دسامبر یک وانت بار حامل موشک اندازی با قابلیت شلیک 36 موشک 107 میلی متری ساخت روسیه در حمله به یک مجموعه نظامی آمریکایی واقع در پایگاه هوایی «کِی-1» عراق در استان کرکوک مورد استفاده قرار گرفت. از مجموع 20 موشک بار شده در این وانت، فقط 14 مورد آن شلیک شدند. یک مترجم غیرنظامی کشته شد و 4 سرباز آمریکایی و 2 نیروی نظامی عراقی زخمی شدند. این حمله درست زمانی رخ داد که به نظر می رسید هدف از آن مختل کردن یک عملیات بزرگ نظامی عراق علیه شورشی های وابسته به داعش است.
پایگاه «کِی-1» در منطقه سنی نشینی در عراق واقع است که به رغم ادعای سال 2017 حیدر العبادی، نخست وزیر وقت عراق، مبنی بر شکست این سازمان، همچنان سنگر ایدئولوژی داعش به شمار می رود. نیروهای ضد تروریسم عراقی مستقر در پایگاه «کِی-1» آنقدر اطراف پایگاه را خطرناک می دانند که به صورت گروهی در آنجا رفت و آمد می کنند. عراقی ها بیش از یک ماه قبل از حمله به همتایان آمریکایی خود درباره اقدام احتمالی داعش علیه پایگاه هشدار داده بودند. در گزارش دیگری هم به تاریخ 25 دسامبر هشدار داده شده که داعش در تلاش است تا شمال شرقی پایگاه را تصرف کند. عراقی ها چنان نگران بودند که 27 دسامبر، روز حمله، از ایالات متحده خواستند که سامانه شناسایی تهدید مداوم، یک بالن با فناوری پیشرفته و مجهز به سنسورهای چند ماموریتی برای مخابره اطلاعات، نظارت، شناسایی و ارتباطات طولانی مدت، برای حمایت از نیروهای آمریکایی و عراقی را فعال نگه دارد.
در مقابل، ایالات متحده این بالن را برای تعمیر به زمین نشاند و امکان نزدیک شدن مهاجمان به پایگاه بدون شناسایی شده را فراهم آورد. مقامات نظامی عراق در پایگاه بلافاصله داعش را عامل حمله دانستند و دو دلیل داشتند: اول اینکه داعش در بیش از یک سال در حملات تقریبا روزانه در منطقه درگیر بوده و دوم، ساکنان روستاهای اطراف اغلب ترکمن و عرب هستند و با داعش احساس همدردی دارند.
بر خلاف شفافیت عراقی ها، آمریکا در مورد عقیده خود درباره مقصر حمله با ابهام عمل می کرد؛ ایالات متحده موشک انداز، همه تجهیزات باقی مانده در صحنه و غیره را توقیف کرد. بعدتر تحلیل گران اطلاعاتی آمریکایی حمله به پایگاه را بخشی از حملات مداوم به پایگاه های آمریکا در عراق از اوایل نوامبر سال 2019 خواندند و حملات را به کتائب حزب الله، یک گروه شبه نظامی شیعه زیرشاخه یگان های بسیج مردمی (حشد الشعبی) که بخشی از ساختار دفاعی عراق به شمار می رود، نسبت دادند.
ایالات متحده 29 دسامبر چندین پایگاه و مقر فرماندهی کتائب حزب الله در عراق و سوریه در نزدیکی شهر قائم را مورد حمله قرار داد. این حملات یک جانبه و بدون هیچ تلاشی برای هماهنگی با عراقی ها صورت گرفتند. یگان های کتائب حزب الله شهر القائم را در نوامبر 2017 از داعش بازپس گرفتند و از آنجا به سمت سوریه پیش رفتند و داعش را در شهر بوکمال نیز شکست دادند. آنها تا 29 دسامبر، زمان حمله آمریکا، از این مرز استراتژیک محافظت کردند. ایالات متحده به مرز قائم-بوکمال به چشم «پل زمینی» ارتباط دهنده ایران و سوریه از طریق عراق می نگرد. در سراسر تابستان 2019 مهندسان ایرانی در مشارکت با کتائب حزب الله مشغول ساخت پایگاهی بودند که عراق و سوریه را متصل می کرد. آمریکا در حقیقت این پایگاه را هدف گرفت و نه نیروهای کتائب حزب الله را. هدف از حمله کاهش قابلیت ایران در منطقه بود و حمله به پایگاه کِی-1 تنها یک بهانه به شمار می رفت.
ایالات متحده از مدت ها پیش فعالیت های ایران در عراق و سوریه را «شرورانه» می خوانده و دلیلی هم که به جای دیپلماسی، رویکرد حمله به گروه های متحد ایران یا ترور سردار سلیمانی را برگزیده، تصمیم به توصیف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان «سازمان تروریستی خارجی» بوده که این اقدام نیز بر یک دروغ دیگر مبتنی است. فرد مسئول این دروغ هم کسی نیز غیر از جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی رئیس جمهوری ترامپ. بولتون در زمانی که در دولت کار می کرد، شورای امنیت ملی را با افراد تندرو و جنگ طلب علیه ایران پر کرد تا موضع گیری دولت در قبال این کشور را یکپارچه کند. نمایندگان وزارت دفاع اغلب مخالف تروریستی خواندن سپاه بودند چرا که این سازمان یک نهاد دولتی به شمار می رود و تعجبی ندارد که ایران در واکنش، نیروهای نظامی آمریکا و افسران سیا را تروریست بخواند. یادداشت های مربوط به جلسات وزارت دفاع و شورای امنیت ملی آمریکا در این زمینه به گونه ای تنظیم شدند که به نظر برسد پنتاگون با سیاست پیشنهادی موافق بوده است. وقتی پنتاگون به طور غیررسمی تغییر این یادداشت ها را خواستار شد، بولتون این درخواست را رد کرد و نهایتا ترامپ در آوریل 2018 سپاه پاسداران را یک سازمان تروریستی خارجی خواند.
این اتفاق و همه تحولات بعد از آن، نتیجه مستقیم عدم صداقت اداری جان بولتون بود. این عدم صداقت به مجموعه ای از تصمیمات سیاسی انجامید که به معنای چراغ سبز به استفاده از نیروی نظامی علیه اهداف سپاه در خاورمیانه بودند. وقتی همه شواهد از مقصر بودن داعش در حمله به پایگاه «کی-1» حکایت داشتند، حمله به کتائب حزب الله که به ایران نزدیک بود، نسبت داده شد چرا که ایالات متحده به پوششی برای هدف گرفتن تاسیسات در قائم-بوکمال نیاز داشت. پس از آن، دیگر هر اتفاقی به «اقدامات بدخواهانه و شرورانه» ایران مربوط می شد؛ سفارت ایالات متحده مورد حمله قرار گرفت؛ سردار سلیمانی ترور شد؛ پایگاه عراقی مقر نیروهای آمریکایی در اسد توسط ایران هدف گرفته شد و آمریکا و ایران تا آستانه جنگ پیش رفتند.
و همه این اتفاقات به دلیل یک «فریب» رخ دادند.
منبع: امریکن کانزروتیو / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :