به چالش کشیدن روایت نیروی نیابتی
حزب الله یک بازیگر منطقه ای خودمختار
نویسنده: هبا موراد (Heba Mourad)
دیپلماسی ایرانی: دولت های غربی، رسانه ها و دولت ها، حزب الله را مامور ایران می دانند، با سر سپردگی و کنترلی که جوهره این رابطه است. این تفسیر توسط یک استاد انگلیسی – لبنانی، عامل سعد از دانشگاه لبنان رد می شود. به نظر او حزب الله یک قدرت منطقه ای است نه ابزاری در خدمت جمهوری اسلامی ایران.
رابطه بین جنبش مقاومت لبنان و ایران پیچیده و چند بعدی است. عناصر مختلفی در شکل گیری ماهیت این رابطه تاثیر دارند، مانند پیوندهای تاریخی و فرهنگی، ایدئولوژی های مشترک و فرهنگ راهبردی. حزب الله یک نهاد مستقل است و در عین حال رابطه ایران و حزب الله یک همزیستی متقابل بین دو متحد نزدیک به هم تفسیر می شود.
مدل حامی – مامور، مشکل ساز و ساده انگارانه است چرا که هویت، ایدئولوژی و هنجارها را فدای منافع نظامی و اقتصادی می کند. از سوی دیگر چنین مدلی بیشتر در دنیای سیاست – و نه به زبان علمی و دانشگاهی – به عنوان اهرمی برای نامشروع نشان دادن یک دشمن به کار گرفته می شود.
چنین معیارهایی اساسا غلط است. حزب الله مامور و نیروی نیابتی ایران است، اما جنبش 14 مارس لبنان که به شدت از سوی ایالات متحده و عربستان سعودی حمایت می شود، نیروی نیابتی محسوب نمی شوند. پس همین تفسیر آزادانه از نیروی نیابتی را می توان به رابطه ایالات متحده- عربستان و حتی رژیم اسرائیل که به شدت به آمریکا وابسته است نیز تعمیم داد.
همزیستی روابط ایران و حزب الله را می توان در روابط مذهبی، فرهنگی، و سیاسیِ شیعیان ایران و لبنان جستجو کرد. در طول تاریخ نمونه هایی از این پیوندهای فرامرزی را می توان مشاهده کرد، مثل مهاجرت دانشمندان شیعه از جبل عامل لبنان به ایران در اوایل قرن شانزدهم. نورالدین کرکی عاملی یکی از دانشمندان لبنانی بود که در گشودن مسیر جدیدی از روابط بین حاکمان سکولار و روحانیون شیعه، نقش محوری در دربار صفوی داشت. امام موسی صدر را هم می توان نمونه دیگری عنوان کرد.
در تعریف امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، مفهوم قدرت مترادف است با مقاومت در برابر ظلم و ستم و بازگرداندن عدالت، آزادی، عزت و افتخار، همان چیزی که امام حسین (ع) به نمایش گذاشته بود و امروز در کادر رهبری حزب الله عمیقا نهادینه شده است. سعد تاکید می کند که الگوی تاثیر گذاری متقابل بوده و رابطه این دو فراتر از دیکتاتوری است.
هر چند ایران نقش مهمی در شکل گیری جنبش حزب الله داشته، اما ذهنیت این جنبش هرگز به مانند کودک دست پرورده ایران نیست. در دیدگاه سعد، ایران منبع الهام و پشتیبان حزب الله بوده است. ولایت فقیه دلیل تاسیس حزب الله است، چرا که این مکتب کسانی است که همگرایی پیرامون یک هویت ضد صهیونیستی – امپریالیستی دارند و برای بازپس گیری سرزمین های خود می جنگند. بی دلیل نیست که حزب الله در جنگ هایش با اسرائیل، با ایران متحد بوده است.
ایران و حزب الله فقط منافع مشترک ندارند، بلکه فرهنگ راهبردی مشترک دارند و می توانند به عنوان یک جامعه راهبردی در نظر گرفته شوند. منافع امنیتی ایران و حزب الله نیز یکسان است. پس جای تعجب نیست که هر دو در یک جبهه علیه تکفیری ها، جهادی ها و صهیونیست ها می جنگند.
گسترش نقش منطقه ای حزب الله و توانایی های پیشرفته نظامی اش، آن را به متحد ارزشمند راهبردی ایران تبدیل کرده است. در واقع رابطه ایران و حزب الله یک وابستگی متقابل به جای تابع بودن و کنترل است. توانمندی های نظامی سخت و نرم حزب الله آن را به یک بازیگر منطقه ای غیر دولتی تبدیل می کند که برخی از کارکردهای اصلی دولت را در چارچوب کشور لبنان اجرا می کند.
به رغم دگرش های گسترده و دگرگونی حزب الله از یک بازیگر منطقه ای و تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای، حزب الله هنوز هم در چشم بسیاری از ناظران به عنوان نیروی نیابتی ایران در نظر گرفته می شود. جالب اینجاست که قدرت و جایگاه حزب الله بر کسی پوشیده نیست.
منبع: امریکن هرالد تریبون / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :