سیاست چماق و هویج بروکسل در خصوص ایران جواب می دهد؟!
کمک نشست آتی کمیسیون مشترک برجام برای پر کردن گسل ایران و اروپا
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از برداشته شدن گام چهارم ایران در کاهش تعهدات برجامی، اروپا در دو بیانیه رسمی خود ایران را به فعال شدن مکانیسم ماشه تهدید کرده است. در کنار آن سخنان چهارشنبه هفته گذشته ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه نیز تکرار همین تهدیدات اروپایی ها بود که با واکنش دستگاه دیپلماسی کشور مواجه شد. به موازات همین تهدیدات شاهد پیوستن شش کشور اروپایی بلژیک، دانمارک، فنلاند، هلند، نروژ و سوئد به اینستکس بودیم که به باور برخی میتواند فضا را برای فعال شدن این سازوکار مالی ایجاد کند. اما مجموعه این دو اقدام به ظاهر متناقض اروپایی ها، حکایت از آن دارد که قاره سبز در حال اجرایی کردن سیاست چماق و هویج در قبال ایران است. آیا این سیاست (چماق و هویج) می تواند اروپا را در رسیدن به اهدافش کمک کند؟ از طرف دیگر حتی با عملیاتی شدن اینستکس می توان به کاهش تنش میان اروپا با ایران خوشبین بود، چرا که برخی از کارشناسان، حال با نگاهی بدبینانه معتقدند این اقدام اروپایی ها و پیوستن شش کشور قاره سبز به اینستکس تنها به منظور خرید زمان بوده است. دیپلماسی ایرانی بررسی این مسئله را در گفت و گویی را با سید جلال ساداتیان، سفیر اسبق ایران در انگلستان و کارشناس و پژوهشگر مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
بعد از عملیاتی شدن گام چهارم ایران در کاهش تعهدات برجامی که با گاز رسانی به مجتمع فردو که یکی از نقاط حساس اروپایی ها بود، همراه شد شاهد واکنش های دیپلماتیک آلمان، فرانسه و انگلستان نسبت به این اقدام بودیم. در این راستا برلین، پاریس و لندن در دو بیانیه ۲۰ آبان و بیانیه امروز یکشنبه جمهوری اسلامی ایران را به فعال کردن مکانیسم ماشه تهدید کردند. اینها علاوه بر تهدید مستقیم چهارشنبه هفته گذشته ژان ایو لودریان نسبت به فعال کردن همین مکانیسم بود. آیا انجام این تهدیدات از جانب اروپایی ها در فواصل زمانی کوتاه نشان از پررنگ تر شدن احتمال وقوع آن دارد و یا این که آلمان، فرانسه و انگلستان کماکان شمشیر داموکلس خود (مکانیسم ماشه) را بر سر ایران نگاه خواهند داشت و به تبع آن، این بیانیه ها و هشدارها از مرز تهدید دیپلماتیک پا جلوتر نخواهد گذاشت؟
حالت دوم با واقعیت ها بیشتر همخوانی دارد. چرا که اروپایی ها اکنون بیش از هر بازیگر دیگری بر این واقعیت اشراف دارند که با تهدید و هشدار نمی توانند به اهداف و منافع خود در برجام دست پیدا کنند و کار خود را پیش ببرند. با نگاهی به فاصله زمانی بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام ما شاهدیم که هیچ کدام از تهدیدات، تحریمها و سیاست فشار حداکثری ایالات متحده آمریکا نتوانسته است کاخ سفید را به برنامههای مدنظر خود برساند. در این راستا تاکنون واشنگتن و شخص رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا هیچ دستاوردی از خروج از توافق هستهای و اعمال فشار بی سابقه برای خود کسب نکرده و همین مسئله به یکی از مهمترین چالشهای ترامپ در انتخابات پیش روی ایالات متحده آمریکا بدل شده است. پس همین یک واقعیت اروپا را به این یقین رسانده است که مسئله تهدید ایران به فعال کردن مکانیسم ماشه، نه تنها آلمان، فرانسه و انگلستان را به آن چه که مد نظر دارند نمی رساند، بلکه فقط شرایط را برای رسیدن به یک بیان مشترک با ایران برای برون رفت از این وضعیت، بغرنج تر کند. لذا من معتقدم که اروپاییها فقط سعی دارند با مطرح کردن کلامی تهدیدات به خصوص فعال کردن مکانیسم ماشه، ایران را از برخی اقدامات بر حذر دارند. از طرف دیگر می معتقدم که اروپایی ها در عملیاتی کردن تهدیدات خود بیشترین جانب احتیاط و خویشتنداری را خواهند داشت، چرا که حفظ و تداوم برجام برای اروپاییها یک اولویت سیاسی، دیپلماتیک و حتی امنیتی است. پیرو این نکته نباید فراموش کنیم که میزان و شدت انعطاف دیپلماتیک اروپا مانند دونالد ترامپ و ایالات متحده آمریکا نیست. اروپا هیچ گاه از برگ برنده خود به نام مکانیسم ماشه به سادگی استفاده نخواهند کرد، بلکه از آن به عنوان یک اهرم فشار در طول زمان بهره خواهد برد.
به موازات این تهدیدات ما شاهد آن هستیم که دولت کشورهای بلژیک، دانمارک، فنلاند، هلند، نروژ و سوئد نیز در کنار آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اصلی اینستکس به این سازوکار حمایتی برجامی پیوستند که با استقبال پاریس، برلین و لندن مواجه شد؛ آیا اساساً پیوستن این شش کشور اروپایی به سازوکار مالی برجامی که تا کنون هیچ خروجی عملی برای ایران در پی نداشته و از وعده سیاسی پا فراتر نگذاشته است در کنار تهدیدات دیپلماتیک اروپایی ها، نشان از مواضع یک بام و دو هوا برای اجرایی کردن سیاست چماق و هویج علیه ایران نیست؟ اگر چنین است این سیاست (چماق و هویج) می تواند اروپا را در رسیدن به اهدافش کمک کند؟ از طرف دیگر حتی با عملیاتی شدن این ساز و کار می توان به کاهش تنش میان اروپا با ایران خوشبین بود، چرا که برخی از کارشناسان، حال با نگاهی بدبینانه معتقدند این اقدام اروپایی ها و پیوستن شش کشور قاره سبز به اینستکس تنها به منظور خرید زمان بوده است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
در تایید و راستای نکته شما قطعاً به کارگیری همزمان تهدید دیپلماتیک علیه ایران، به خصوص فعال کردن مکانیسم ماشه از یک سو و از آن سو پیوستن شش کشور اروپایی به ساز و کار مالی اینستکس به کارگیری همان سیاست معروف چماق و هویج در قبال ایران است. اما این که این سیاست تا چه اندازه میتواند برای اروپاییها دستاوردی به همراه داشته باشد در گرو آن است که عملکرد اروپایی ها در نشان دادن هویج به ایران تا چه اندازه درست و جدی است. چرا که قطعاً تهدید و چماق اروپایی ها مانند تهدید و چماق آمریکا هیچ کارکردی علیه ایران ندارد؛ جمهوری اسلامی کشوری نیست که بخواهد با تهدید در مسیر مدنظر اروپا و یا حتی ایالات متحده آمریکا گام بردارد. ما در طول ۴۰ سال گذشته آن را به روشنی ثابت کرده ایم. پس میزان موفقیت سیاست چماق و هویج اروپایی ها فقط بستگی به این دارد که قاره سبز تا چه اندازه می تواند به وعده های خود در قبال ایران عمل کند. اگر برخی اقدامات مانند پیوستن شش کشور به اینستکس در حد یک ژست و بیان دیپلماتیک باشد و هویج را از پشت شیشه به ایران نشان دهند، اروپا از به کارگیری این سیاست ها هیچ دستاوردی کسب نخواهد کرد. اما اگر با پیوستن این شش کشور اروپایی به این سازوکار مالی، زمینه برای فعال شدن اینستکس فراهم شود، می تواند به عنوان یک گام مثبت و سازنده، تنش ها را کاهش دهد و به تبع آن یقیناً روز به روز ایران و اروپا به یک زبان مشترک در قالب برجام خواهند رسید. اگر در این راستا علاوه بر این 9 کشور اروپایی عضو اینستکس (آلمان، فرانسه و انگلستان در کنار بلژیک، دانمارک، فنلاند، هلند، نروژ و سوئد)، فضای مساعد برای پیوستن دیگر کشورهای اروپایی و حتی فرااروپایی شکل گیرد و به تبع آن دست ایران برای عملیاتی شدن مناسبات تجاری و اقتصادی با جهان بازتر شود، یقیناً تهران نیز در پیگیری سیاست کاهش تعهدات برجامی، بازنگری خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران در طول این چهار گامی که در کاهش به تعهدات برجامی برداشته است، بارها عنوان داشته است اگر شاهد اقدام مثبت عملیاتی از سوی اروپایی ها باشد، گام های خود را متوقف خواهد کرد.
البته من معتقدم که برای بازنگری جدی ایران در کاهش تعهدات برجامی و بازگشت از این گامها، فعال شدن اینستکس کافی نیست. چون در قالب اینستکس تنها و تنها قرار است پول ناشی از فروش نفت ایران توسط اروپا برای خرید دارو و غذا صرف شود؛ این شامل تعهدات اروپایی ها در قبال برجام نیست. اروپا متعهد شده که ۱۱ خواسته ایران را محقق کند که دو مسئله فروش نفت و بازگرداندن پول آن به کشور و همچنین برقراری روابط بانکی و پولی آزاد در اولویت و صدر این ۱۱ تعهد است. پس اگر اروپا بتواند این تعهدات را عملیاتی کند، آن زمان می تواند انتظار داشته باشد که جمهوری اسلامی ایران از گام های کاهش تعهدات برجامی خود بازگردد و به فضای ۱۸ اردیبهشت سال جاری و قبل از عملیاتی شدن این گام ها چشم امید داشته باشد. چون ما نمیتوانیم فقط به صرف فعال شدن اینستکس خود را موظف به بازگشت از گام های تعهدات برجامی کنیم. اینستکس کف خواسته های ایران در چارچوب برجام است، نه سقف. این یک باور غلط از سوی اروپایی هاست که با فعال شدن اینستکس انتظار بازگشت ایران از گام های کاهش تعهدات برجامی را داشته باشند.
در خصوص قسمت سوم سوال شما نیز من معتقدم که، نه نگاه خوشبینانه و نه نگاه بدبینانه نمیتواند پاسخگوی شرایط باشد. ما باید یک نگاه واقع بینانه داشته باشیم و این نگاه واقع بینانه به ما می گوید باید جمهوری اسلامی ایران منتظر باشد که اروپایی ها بعد از پیوستن این شش کشور اروپایی به اینستکس در حوزه عملیاتی چه اقداماتی را انجام خواهند داد. اگر این دست اقدامات از ژست دیپلماتیک و جنجال و هیاهوی رسانهای پا فراتر نگذاشت، آن موقع یقینا می توان گفت که تمام این اقدامات اروپایی ها تلاشی برای خرید زمان بوده است. ما نمیتوانیم از اکنون یک پیشداوری داشته باشیم. البته من هم معتقدم که اروپایی ها تا کنون عملکرد قابل دفاعی از خود نداشته اند. هر چند که بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام نیز تلاشها و میانجیگری های پررنگ دیپلماتیک از سوی برخی کشورهای اروپایی برای حفظ تداوم و بقای برجام صورت گرفت که تاکنون دستاورد ملموس و عملیاتی در پی نداشته است.
در کنار تمام این مسائل قرار است که ششم دسامبر/۱۵ آذر ماه نشست مشترک کمیسیون برجامی با حضور نمایندگان ایران و سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان به همراه نمایندگان روسیه و چین و نماینده اتحادیه اروپا در سطح معاونان و مدیران کل وزارت امور خارجه به ریاست به ریاست سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران و هلگا اشمید، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در وین برگزار شود. آیا در این شرایط که فاصله انتظارات اروپایی ها از ایران و نیز تهران از قاره سبز به بیشترین فاصله ممکن رسیده با برگزاری این دست نشست ها می تواند پر شود و یا برگزاری نشست های کمیسیون برجامی تنها یک ژست دیپلماتیک برای نجات برجامی است که روز به روز به پایان حیات خود نزدیک می شود؟
در این رابطه باید واقعیتها را پذیرفت. به هر حال برداشته شدن گام های کاهش تعهدات برجامی، یکی پس از دیگری، فضا را برای گفت و گو و مذاکره با اروپایی ها سخت تر کرده است. از آن سو برخی واکنشهای اروپایی ها مانند مواضع دیپلماتیک مداخلهجویانه در همین اعتراضات اخیر مردمی در ایران نیز سبب شده است که فاصله ایران و اروپا بیشتر و بیشتر شود و در ادامه حتی بر روی برجام و مناسبات برجامی نیز اثر سوئی بگذارد. اما با این تفاسیر نمی توان عنوان کرد که اکنون دیگر هیچ گونه فضایی برای گفتوگو و مذاکره و رسیدن به یک زبان مشترک و فهم درست از برجام میان ایران و اروپا وجود ندارد. لذا در نشست ۱۵ آذر اگر اروپاییها در خصوص شرایط اینستکس بعد از پیوستن شش کشور اروپایی به آن، راه حل های عملیاتی کردن این سازوکار برای گام اول و اجرایی شدن برخی تعهدات سخن بگویند، میتوان گفت که فضا و فاصله ای که اکنون میان ایران و اروپا شکل گرفته است، می تواند به تدریج پر شود. اما اگر در این جلسه، اروپایی ها فقط به دنبال مذاکره و وقتکشی باشند، قطعاً ایران در تداوم گام های کاهش تعهدات برجامی فعال تر از گذشته عمل خواهد کرد. مواضع جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا کنون روشن بوده و ذیل همین برجام و برای نجات آن بوده که سیاستهای کاهش تعهدات برجامی را در پیش گرفته است. چون در قالب توافق هسته ای هر یک از اعضا این توافق از عمل به تعهدات خود کوتاهی کرده و یا از آن خارج شوند، ایران نیز طبق بند ۲۶ و ۳۶ برجام میتواند از عمل به تعهدات خود پاپس بکشد و برخی از آنها را معلق کند. لذا خواسته و انتظار ایران چیز عجیب و پیچیده ای نیست، بلکه ایران می خواهد که اروپا به یازده تعهد خود عمل کند.
از طرف دیگر نباید این نکته را فراموش کنیم که شرایط کنونی میان ایران و اروپا تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و تعیین تکلیف رئیس جمهوری بعدی این کشور کماکان ادامه پیدا خواهد کرد. اگر دوباره دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا شود، یقینا شرایط بدتر از امروز خواهد شد و اروپا دیگر نمیتواند کاری از پیش ببرد. اما اگر جمهوریخواهان در انتخابات شکست بخورند، اروپا می تواند با بازگشت آمریکا به برجام، شرایط را برای پیگیری تعهدات خود فراهم کند.
نظر شما :