ترامپ کردها را رها نکرده است
تهران می تواند بدون تحت الشعاع قرار گرفتن مناسباتش با ترکیه، کردها را به دمشق نزدیک کند
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با دستور دونالد ترامپ در خصوص خروج نیروهای نظامی آمریکایی از شمال شرق سوریه و مناطق تحت نفوذ کردهای این کشور، رئیس جمهوری ایالات متحده عملاً بستر لازم برای حمله و تجاوز ارتش ترکیه به شرق فرات را فراهم کرد. در این راستا بسیاری از تحلیلگران و حتی بخش عمده هیات حاکمه آمریکا معتقدند که ترامپ با این کار پشت کردها را به عنوان متحده استراتژیک واشنگتن خالی کرده است. در آن سو جمهوری اسلامی ایران نیز در بیانیه رسمی سه شنبه هفته جاری وزارت امور خارجه مخالفت خود را با هرگونه حمله و تجاوز ارتش ترکیه به خاک سوریه اعلام کرده است. دیپلماسی ایرانی با محوریت بررسی مواضع ایران در خصوص حمله ارتش ترکیه به مواضع کردهای سوریه، گفت وگویی را با جعفر حق پناه، کارشناس مسائل ترکیه و استاد مدعو مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
به نظر می رسد که پرونده رقابت کردها و دولت ترکیه همواره برای تهران از ابعاد گوناگون محل چالش بوده است. لذا ایران حتی المقدور در قبال آن دست به عصا و محافظه کارانه برخورد کرده است؛ به باور شما اساسا نگاه غایی جمهوری اسلامی ایران در این رابطه چیست؟ تهران سعی دارد چه دیالکتیکی با مقوله رقابت "جریان کردی – دولت ترکیه" داشته باشد؟
برای پاسخ دقیق به سوال مهم شما من معتقدم که باید نگاه جمهوری اسلامی ایران را، نه به به مسئله رقابت "جریان کردی – دولت ترکیه"، که اساسا به مقوله کردها مورد بررسی قرار داد. در این خصوص نگاه جمهوری اسلامی ایران یک نگاه دوگانه است؛ بخشی از بدنه سیاسی ایران با نگاه امنیتی و رویکرد رئالیستی که طنین حاکمیتی هم دارد بر این باورند که در سایه عملکرد و کارنامه گروهها و جریانهای سیاسی کردی در ترکیه، عراق و به خصوص ایران و کنشگری این جریان ها بیشتر باید نیمه خالی لیوان را دید. چرا که این جریان ها و احزاب سیاسی کردی، نه کل قوم کرد به عنوان یک متغیر وابسته، همواره از سوی قدرت های رقیب و فرامنطقه ای مورد استفاده قرار گرفته اند. از این رو نگاه بسیاری از عملکردهای این گروه های سیاسی کردی در تقابل با منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بوده است. به خصوص که تجربیات تلخ ناامنیهای گسترده در استان های غربی و دغدغه های تجزیه طلبی احزاب کردی ایرانی در سال های آغازین انقلاب این نگاه تقریبا منفی و امنیتی را پررنگ تر می کند.
در مقابل بخشی از ساختار جمهوری اسلامی ایران که حمایت اکثریت جامعه را نیز با خود به همراه دارد معتقد است که، نه با نگاه رئالیستی که با یک نگاه ساده انگارانه تر و البته ملی گرایانه باید به دنبال گسترش و تعمیق اشتراکات فرهنگی و تاریخی با قوم کرد رفت. از این زاویه این بخش از نگاه جمهوری اسلامی ایران معتقد است که باید روابط تهران با کردها از منظر و رهیافت تاکید بر اشتراکات فرهنگی پی گرفته شود، نه نگاه امنیتی و رئالیستی. چون که اگر مناسبات کردی با جمهوری اسلامی ایران در سایه نگاه غیر امنیتی پررنگتر شود به نتیجه بهتری می رسد که یقینا می تواند عمق نفوذ استراتژیک تهران در منطقه بسیار مهم خاورمیانه به شدت افزایش پیدا کند. در این صورت آن نگاه منفی و امنیتی بخش و طیف اول در بدنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران به کردها نیز تعدیل خواهد شد. لذا در مجموع ایران با همین نگاه دوگانه تحولات جاری در مناسبات کردی را پی گرفته است. یعنی از یک سو نگاه امنیتی و از سوی دیگر نگاه ملی گرایانه؛ اما در مقابل اهمیت استراتژیک روابط جمهوری اسلامی ایران با یکی از مهمترین قدرت های منطقه خاورمیانه یعنی ترکیه نیز اقتضائات خاص خود را میطلبد، به خصوص در سایه تخاصم و رقابت جدید دولت آنکارا با احزاب و جریان های سیاسی و مسلح کردی، هم در کردستان ترکیه و هم در کردستان سوریه، جمهوری اسلامی ایران همواره ناچار است با احتیاط در خصوص موازنه قوا میان دو طیف عمل کند.
به نظر شما ترامپ با اقدام به خروج نیروهای نظامی آمریکایی از شمال شرق سوریه میان کردها و دولت ترکیه دست به انتخاب نهایی خود زده است؟ اگر چه دونالد ترامپ، آنکارا را تهدید کرده است که اگر ارتش ترکیه خارج از محدوده و برنامه در شمال شرق سوریه وارد عمل شود، اقتصاد این کشور (ترکیه) را نابود خواهد کرد و همین تهدید هم ارزش لیر ترکیه را به پایین تر حد خود در ماه جاری میلادی (اکتبر) رساند، اما به نظر می رسد در نهایت این سخنان در نسبت با تحولات میدانی نشان از این دارد که کاخ سفید اهمیت بیشتری یرای ترکیه قائل است تا کردها؟
من معتقد نیستم که دونالد ترامپ و هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا دست به انتخاب نهایی میانه دولت ترکیه و کردهای سوریه زده است، چرا که اقتضائات این دو بازیگر مهم در تحولات خاورمیانه، اقتضائات در حال گذاری است. به همین واسطه رفتارهای در حال گذاری هم از جانب هر دو بازیگر مشاهد می شود. به تبع آن رفتار دیگر کنشگران در برابر این دو بازیگر مهم منطقه ای یک رفتار در حال گذار و موقت است نه قطعی و ثابت. چون ترکیه در سال های اخیر در سایه کارنامه خود در منطقه و عملکردش در سیاست خارجی بسیار سیال و متغیر عمل کرده است، کما این که کردهای سوریه و ترکیه نیز همین سیالیت را در دستور کار داشته اند. به همین خاطر نمیتوان به طور قاطع عنوان کرد که، نه ایالات متحده آمریکا و نه هیچ کنشگر با هوش فعال در منطقه بخواهد و بتواند دست به انتخاب نهایی میان ترکیه و کردهای سوریه بزند. چون هرگونه تصمیم و انتخاب نهایی می تواند در ادامه منافع آن کنشگر را به خطر اندازد. چرا که شرایط یک شرایط در حال گذار است و هر لحظه اقتضائات جدیدی در هر دو بازیگر یعنی دولت ترکیه و کردهای سوریه شکل میگیرد که میتواند نگاه را در کنشگران، به خصوص ایالات متحده آمریکا نسبت به کردها و دولت ترکیه در لحظه تغییر دهد.
از طرف دیگر حتی دولت ترکیه نیز نمیتواند یک نگاه جدی، قاطع و با ثباتی را در خصوص مناسباتش با ایالات متحده آمریکا داشته باشد چرا که خود اکنون کاخ سفید نیز درگیر مسائل جدی مانند استیضاح و انتخابات است و مهمتر از آن با حضور دونالد ترامپ، عملا سیاستها و تصمیمات در هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا بسیار شخصی و فردی شده است. از این رو تصمیمات واشنگتن، به ویژه در امر سیاست خارجی هر روز دچار تغییر و نوسانات جدی است. یعنی اساساً نگاه های فردی و تاکتیکی جای نگاه های راهبردی و استراتژیک ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه را که در طول سال های گذشته در دستور کار بوده را گرفته است. لذا سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا نیز دچار تنش، دوگانگی و سیالیت است. پس هم کردها و هم دولت ترکیه نیز نمیتوانند روی بازیگری آمریکا حساب جدی باز کنند.
ضمن اینکه به هر حال نباید فراموش کرد که ایالات متحده آمریکا ترکیه را یک بازیگر بسیار مهم در اقتصاد خود می داند. لذا از آنجایی که سیاست خارجی ترکیه همواره بر مناسبات اقتصادی و اقتصاد محوری قرار داشته است، آنکارا در حوزه سیاست خارجی خود مقوله و پارامتر نگاه دولت ایالات متحده آمریکا را مد نظر قرار میدهد. چون اگر چه دولت ایالات متحده آمریکا و ترکیه در برخی از مسائل دچار اختلاف نظرهای بسیار جدی هستند، اما در عین حال پیوندهای راهبردی مهمی با هم دارند. از این رو علیرغم آن که مسئله کردهای سوریه و ترکیه برای دولت آنکارا بسیار حساسیت انگیز و حائز اهمیت بوده است، اما اکنون اقتضائات شکننده اقتصاد ترکیه نیز وجه غالب تری در هرگونه عملکرد دولت آنکارا ایفا می کند.
در سایه این مسئله چون ممکن است در صورت افزایش چالش ها ترکیه با آمریکا، اقتصاد این کشور با مشکلات عدیده ای روبه رو شود، کما اینکه ترکیه در همین سال گذشته تجربه تحریم های آمریکا را داشته و اتفاقا نکته شما در خصوص تهدید دونالد ترامپ برای نابود کردن اقتصاد ترکیه به معنای تکرار همان سناریوی سال گذشته است، ترکیه نیز در قبال کردها قدری دست به عصاتر برخورد خواهد کرد. چون احتمال خروج سرمایه از اقتصاد ترکیه و مسئله "پول های داغ" می تواند در اقتصاد ترکیه مسئله ساز شوند. در کنار آن مشکلات دیگری مانند پررنگ تر شدن بازیگری جریان های رقیب سیاسی داخلی اردوغان و حتی جریان خارج نشینی مانند جریان فتح الله گولن که از حمایت واشنگتن برخوردار است، می تواند مداخلات آمریکا در مسائل ترکیه را بیشتر کند.
چون به هر حال اگرچه دونالد ترامپ نشان داده که به دنبال کاهش هزینه های ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه است و نگاه ابزاری به مقوله کردهای سوریه دارد، اما در عین حال به اهمیت و جایگاه راهبردی و استراتژیک جریانهای کردی در خاورمیانه اشراف دارد. لذا اگر ایالات متحده آمریکا میخواهد در خاورمیانه جای پای محکمی برای مهار ترکیه و در ادامه ایران و روسیه داشته باشد باید حمایت های گسترده خود را از جریان های کردی سوریه و ترکیه داشته باشد. چون تنها بازیگر سکولار قابل اتکا برای آمریکا در تحولات سوریه کردها هستند که اتفاقا به واسطه اقتضائات خاص ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک کردها در منطقه خاورمیانه قطعاً، نه دونالد ترامپ و نه هیچ رئیس جمهوری آمریکایی به این سادگیها کردها را کنار نخواهد گذاشت و دست به انتخاب به نهایی میان دولت ترکیه و کردها نخواهد زد. در کنار آن یقینا هیات حاکمه و ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا نیز اجازه نخواهند داد که آمریکا مناسبات راهبردی خود را با کردها به همین سادگی قطع کند.
با ذکر این نکات وضعیت جمهوری اسلامی ایران در قبال این موازنه قوای دولت ترکیه و کردها سوریه مانند ایالات متحده آمریکا پی گرفته خواهد شد یا تهران باید عملکرد متفاوتی داشته باشد. چون بیانیه 16 مهر دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حکایت از نگاه دیگری در رابطه با حمله ارتش ترکیه به شمال شرق سوریه دارد؟
یقینا وضعیت ایران به شدت متفاوت از آمریکا است. چنان که اشاره داشتم حتی آن طیف رئالیستی که نگاه امنیتی و نسبتا بدبینانه ای به مناسبات کردی دارد نیز هیچ گاه این این باور را نداشته است که باید با مقوله احزاب و جریان های کردی یک برخورد قهری قاطعانه از جنس برخورد نظامی مانند دولت ترکیه داشت. لذا به باور من مسئله کنونی کردهای سوریه می تواند یک فرصت بسیار مهم را در اختیار جمهوری اسلامی ایران در تحولات این کشور (سوریه) قرار دهد. لذا هر چه جلوتر می رویم این نگاه بیشتر جای خود را باز می کند که جمهوری اسلامی ایران باید به مسئله هویتی و اشتراکات خود با قوم بزرگ کرد تاکید داشته باشد تا بتواند عمق استراتژیک خود را در خاورمیانه دوچندان کند.
از این رو نباید مناسبات کردی را فدای روابط خود با دیگر بازیگران مهم منطقه، حتی ترکیه کنیم. اگرچه ترکیه اکنون یکی از مهمترین متحدین استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود که قدیمیترین روابط با ثبات مرزی را با ما داشته است، اما این مسئله لزوماً به معنای آن نیست که تهران به ناچار باید پرونده کردها را ببندد. آن چنان که شما اشاره داشتید با توجه به مواضع اعلامی جمهوری اسلامی ایران در خصوص مخالفت با حمله ترکیه به شمال شرق سوریه، ایران می تواند پا را فراتر از مواضع سیاسی و دیپلماتیک اعلامی بگذارد و در حوزه اعمالی بستر و زمینه لازم را برای گسترش و تعمیق روابط دولت دمشق با کردهای سوریه فراهم کند. چون این مسئله میتواند معادلات را روی زمین به سود ایران تغییر دهد.
در تقابل با این تحلیل شما این نکته وجود دارد که آیا در سایه حساسیت پرونده کردهای سوریه برای ترکیه، ایران ریسک بازیگری در تحولات کردی را خواهد پذیرفت. چون به نظر می رسد هر گونه تلاش برای نزدیکی دولت دمشق با کردهای سوریه از جانب ایران میتواند به بهای خدشه دار شدن روابط تهران-آنکارا، آن هم در شرایط کنونی که جمهوری اسلامی ایران به حمایت های گسترده و راهبردی ترکیه نیازمند است، بینجامد؟
من معتقدم که اکنون پتانسیل های بالقوه و بالفعل جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقه، به خصوص در سوریه به قدری بالا است که میتواند بدون تحتالشعاع قراردادن مناسبات تهران – آنکارا، کردها را به سمت دولت مرکزی دمشق بکشاند و از این رو کنشگری آنکارا را تحت تاثیر اقدامات خود قرار دهد و مهار کند.
یعنی شما معتقدید که ترکیه آن گونه که برخی از تحلیل ها عنوان می کنند به روش برخورد قاطع و قهری نظامی با کردهای سوریه در حد حذف آنها دست نخواهد زد؟
به نظر من این مسائل با نوعی بزرگ نمایی همراه بوده است. چون اکنون دولت آنکارا توانایی و آمادگی مداخله گسترده نظامی، آن هم در حذف کردهای سوریه را ندارد. لذا من معتقدم شرایط کنونی که در سایه برخی شائبه ها مانند برخورد تند نظامی و نسل کشی کردی ناشی از حرفهای گری دستگاه تبلیغاتی و سیاسی دولت اردوغان است. چون دولت اردوغان در حوزه بلوف زنی سیاسی بسیار مسلط است. لذا منافع خود را در حوزه کنش های کلامی و مواضع سیاسی پیگیری میکند و از همین رهیافت میتواند امتیازات خوبی را هم به دست آورد، بدون آن که بخواهد به طور گسترده وارد عمل شود.
ضمن اینکه حضور نظامی گسترده، طولانی مدت و شدید ارتش ترکیه، آن هم در پهنه و عمق ۳۰ کیلومتری خاک سوریه در نبرد با نیروهای تعلیم دیده چریک کردی یقیناً میتواند یک جنگ پر تلفات و فرسایشی را برای ارتش ترکیه رقم بزند و به تبعات آن آثار گسترده سوء مالی، نظامی، انسانی، سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و حتی امنیتی را برای ترکیه رقم بزند. یقینا این مسئله میتواند پیامدهای منفی داخلی برای دولت اردوغان به همراه داشته باشد که همین اکنون هم وضعیت چندان جالبی در افکار عمومی ترکیه ندارد.
اگر چه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه طی این سال ها از امنیتی کردن فضای این کشور به واسطه پررنگ کردن تهدیدات کردها منافع خوبی را کسب کرده، اما این بار وضعیت به شدت متفاوت از گذشته است و میتواند هزینههای او را به طور جدی افزایش دهد. چون این بار نیاز به مداخله نظامی گسترده و فراگیر در سوریه احساس می شود که تبعات خاص خود را میخواهد. از آن طرف ایالات متحده آمریکا نیز به هیچ وجه نمی خواهد که ترکیه وضعیت باثباتی در شمال شرق سوریه پیدا کند. پس چون احتمال حذف متحد استراتژیکی مانند کردها برای آمریکا از ترکیه وجود دارد، کاخ سفید به اشکال دیگری مداخلات خود را در بازی ترکیه در شرق فرات خواهد داشت. حداقل چنان که شما اشاره داشتید دونالد ترامپ در سایه تهدید خود، مشکلات پولی، مالی و اقتصادی تحریمی برای دولت اردوغان رقم خواهد زد. بنابراین در مجموع رفتار و مداخله ترکیه را در شمال سوریه باید یک مداخله تعدیل شده در نظر داشت.
در کنار آن نباید فراموش کرد که بازیگرانی مانند فرانسه نیز به واسطه صبغه حضور در منطقه شامات در آینده و به خصوص در مسائل کردی نقش پررنگتری ایفا خواهد کرد، آن هم در شرایطی که اکنون روابط پاریس – آنکارا، روابط چندان دوستانه ای نیست. لذا مجموعه شرایط باعث خواهد شد که وضعیت کردها از بن بست کنونی در آینده خارج شود و به تبع آن ترکیه نیز از موضع قدرت عقب نشنینی کند.
نظر شما :