آیا راهبرد «نه مذاکره، نه جنگ» یعنی بن بست؟!
میان دو گانه مذاکره و جنگ راه دیگری به نام «مقاومت» وجود دارد، مقاومت در اقتصاد که به «اقتصاد مقاومتی» تعبیر می شود و از تأثیرات تحریم های به اصطلاح کمر شکن کاسته و آن را به صفر می رساند.
رهبر معظم انقلاب ۲۴ اردیبهشت سال جاری در دیدار با مسئولان نظام تصریح کردند نه جنگ خواهد شد و نه مذاکره می کنیم و در این راستا فرمودند «گزینهی قطعی ملت ایران در مواجهه با دشمن، مقاومت در همهی زمینهها است، چراکه مذاکره با دولت کنونی آمریکا سمّ مضاعف است، البته جنگی نخواهد شد بلکه برخورد، برخورد ارادهها است و در این زمینه، ارادهی ملت ایران و نظام اسلامی قویتر از دشمن است و به فضل الهی این بار هم پیروز خواهیم شد.»
کافی است دو گانه «مذاکره یا جنگ» را جست و جو کنید تا به هجم انبوهی از گزارش ها و یادداشت های منتشر شده در رسانه های بیگانه برخورد کنید که یک نتیجه بیشتر ندارند و آن این که پیش روی جمهوری اسلامی دو راه بیشتر وجود ندارد، یا دوازده شرط آمریکا را باید پذیرفته و پشت میز مذاکره بنشیند و یا در غیر این صورت لباس جنگ پوشیده و آماده رزم شود!
رسانه ها و شخصیت های ضد انقلاب در ماه های گذشته با تاکید بر دو گانه «جنگ و مذاکره» راه حل سوم را انکار و وجود آن را محال دانسته اند.
«علی افشاری» ضد انقلاب خارج نشین یکم مهر سال جاری طی یادداشتی که در «رادیو فردا» منتشر شد، مینویسد: «همانطور که امکان وقوع درگیری نظامی وجود دارد، این احتمال هم قوت پیدا کرده که نزدیک شدن دو طرف به آستانه رویارویی نظامی به دلیل افزایش هزینه برخورد تهاجمی از سوی جمهوری اسلامی و متحدانش از سطوح قابل تحمل، شتاببخش مذاکرات و توافق احتمالی جدید شود.»
یا «دویچه وله فارسی» این چنین به نقل از روزنامه آلمانی «فرانکفورتر آلگماینه» و آن هم از یک کارشناس اقتصادی ایرانی گزارش میدهد که با ادامه تحریمها اقتصاد ایران بیش از پیش تضعیف خواهد شد و در صورت تشدید فشارهای آمریکا، ایران دو راه بیشتر ندارد: یا مذاکره با آمریکا یا جنگ.
این همه فشار برای چیست؟!
آن چه ترامپ بارها از آن سخن گفته «تغییر رفتار مسئولین تصمیم گیر جمهوری اسلامی و پذیرش شروط آمریکا» تنها دلیل فشارهای فزاینده اقتصادی به ایران است.
رئیس جمهور آمریکا روز سه شنبه دوم مهر در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرده و گفت: «همه کشورها وظیفه دارند که اقدام کنند. هیچ کشور مسئولی نباید به ...ایران کمک کند. مادامی که ایران به رفتار تهدیدکننده خود ادامه میدهد تحریمها برداشته نخواهد شد. این تحریمها تشدید هم خواهد شد.»
ترامپ تصریح کرد: «حکومت ایران شعار مرگ بر آمریکا را تکرار میکند، احساسات ضد صهیونیستی را تحریک میکند. رهبران ایران گفتند که اسرائیل یک غده سرطانی است و باید از بین برود. ما این وضعیت را تحمل نمیکنیم».
از جملات تکراری در حمله به ایران اگر بگذریم به این نتیجه در میانه سطور می رسیم که «ایران باید رفتار خود را تغییر دهد تا فشارها برداشته شود»!
از این منظر تحریم ها برای تغییر رفتار ایران اعمال می شود و دو گانه «مذاکره و یا جنگ» نیز همان نقش تحریم ها را بازی می کند که ایران مجبور به پذیرش مذاکره و در نهایت تغییر رفتار شود!
نتیجه مذاکره تحت فشار چیست؟!
اگر تحریم ها اثر کند ایران مذاکره را قبول و در پشت میز مذاکره از سر ضعف شرایط آمریکا را می پذیرد و این همان نتیجه کم هزینه ای است که آمریکا به دنبال آن است.
مذاکره تحت تحریم نتیجه ای جز پذیرش شروط دوازده گانه ای که آمریکا در سال های گذشته بارها بر روی آن تاکید کرده است ندارد و این همان چیزی است که با تهدید به جنگ دنبال آن هستند، اگر جنگی به ایران تحمیل شود نتیجه ای بیشتر از پذیرش دوازده شرط پمپئو نخواهد داشت و آمریکا می خواهد به این نتیجه بدون هزینه جنگ و با مذاکرات صوری برسد!
«حسن شریعتمداری» ضد انقلاب خارج نشین به خوبی این شرایط را شرح می دهد و میگوید: «اما از سوی ترامپ حل نهایی مسئله ایران در جهت منافع آمریکا یک اولویت درجه اول در سیاست خارجی اوست. او در این مسئله احتیاج مبرم به یک پیروزی چشمگیر دارد. گزینه هایی که او پیش روی ... جمهوری اسلامی میگذارد، یا مذاکره به شرط تسلیم و یا تسلیم پس از درگیری های نظامی است.»
آیا راه دیگری نیست؟!
آیا وضعیت پیش رو غیر از این دو گزینه، گزینه دیگری را پیش روی ایران قرار نمی دهد؟ آیا راه برون رفت از این درگیری فقط منحصر در مذاکره و یا جنگ است؟
برای پاسخ به این سوال بایستی به دو نکته زیر توجه کنیم؛
۱- هزینه جنگ برای آمریکا بسیار بالا است و اگر غیر از این بود آن ها تاکنون صبر نکرده و کار را به فردا واگذار نمی کردند، امریکا و متحدان منطقه ای او به وضوح می بینند که توان مقابله با مردم مستضعف یمن را ندارند و انصارالله با حمله به تاسیسات نفتی سعودی صادرات نفت عربستان را قطع و او را به خاک سیاه نشانده است، آمریکا محاسبه می کند که در صورت وقوع یک جنگ تمام عیار چگونه خواهد توانست با قدرت بازدارنده ایران امنیت انتقال سوخت از تنگه هرمز را حفظ و بالاتر از آن حکام دیکتاتور متحد خویش را بر سریر قدرت نگاه دارد؟! آیا در فردای جنگ زمامداران سعودی، امارات، بحرین و ...همچنان حاکم خواهند ماند و یا نقشه خاورمیانه به نفع مقاومت زیر و رو می شود؟!
۲- میان دو گانه مذاکره و جنگ راه دیگری به نام «مقاومت» وجود دارد، مقاومت در اقتصاد که به «اقتصاد مقاومتی» تعبیر می شود و از تأثیرات تحریم های به اصطلاح کمر شکن کاسته و آن را به صفر می رساند.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس «موثرترین راه مقابله با تحریم های نفتی اداره ارادی کشور بدون نفت است، حتی در صورت صفر شدن صادرات نفت، امکان مدیریت تراز پرداخت ها و بازار ارز با ایجاد اصلاحاتی وجود دارد.»
وضعیت اقتصادی کشور پس از فراز و نشیب های فراوان در دو سال گذشته ثبات یافته و از تشنج ناشی از کاهش صادرات نفت عبور کرده است، مقاومت نشان داده که می شود شرایط را در داخل بهبود بخشیده به تغییر در تصمیم گیری های محوری و بنیادین نرسید و دشمن را به گدایی مذاکره مجبور ساخت.
در چنین شرایطی که کشور از درون دارای اقتدار قابل قبولی است و تحریم های دشمن اثر نداشته و یا اثر آن قابل کنترل است، دشمن دست به تهدید می زند، تهدید روی دیگر تحریم است و به قصد تغییر در تصمیمگیریها صورت می گیرد، چنان چه در برابر تحریم ها مقاومت کرده ایم باید در برابر تهدیدها نیز نهراسیم و راه خود را برویم، در چنین شرایطی آمریکا به جای شرط گذاری، در برابر خواسته های ما سر فرود خواهد آورد و ابتدا به برجام برخواهد گشت و در ادامه مانند سایر کشورهایی که ذیل ۱+۵ با ایران گفت و گو می کنند حرف خواهد زد و سخن ما را خواهد شنید.
نظر شما :