نشست «تاب آوری اقتصاد ایران در برابر تحریم ها»

سیاست دولت قبل و حین تحریم، بدترین نوع ممکن بود/دولت از اول فاقد هر گونه تئوری اقتصادی بوده است

۲۹ تیر ۱۳۹۸ | ۱۹:۵۱ کد : ۱۹۸۵۰۲۲ پرونده هسته ای اقتصاد و انرژی انتخاب سردبیر
در اردیبهشت ۹۷ و با خروج ترامپ از برجام نرخ ارز و سکه به شدت افزایش یافت. مردم این مساله را از روزهای پایانی قبل از خروج ترامپ از برجام پیش بینی کرده بودند و برای همین برای حفظ ارزش دارایی های خود به خرید سکه و طلا و ارز رو آوردند. سوالی که همواره مطرح می شود این است که این مساله را مردم به خوبی پیش بینی کردند چطور دولت نتوانست آن را پیش بینی کند؟! سیاست گذاری ما در قبل از تحریم و در حین تحریم بدترین نوع سیاست گذاری ممکن بود. اما در دوره بعد از تحریم سیاست گذاری ما در نوسان بود.
سیاست دولت قبل و حین تحریم، بدترین نوع ممکن بود/دولت از اول فاقد هر گونه تئوری اقتصادی بوده است

دیپلماسی ایرانی: نشست «تاب آوری اقتصاد ایران در برابر تحریم ها» توسط موسسه ابرار معاصر تهران با حضور آقای علی میرزاخانی، کارشناس ارشد اقتصاد از دانشگاه امام صادق (ع) و سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد و دکتر رضوی کارشناس اقتصاد نفت در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. مدیریت جلسه را دکتر اکبری، متخصص روابط بین الملل بر عهده داشت. 

اکبری در ابتدای نشست و به عنوان مقدمه و آغاز به کار جلسه درباره وضعیت موجود گفت که پیش بینی نمی کند اوضاع فعلی اقتصادی کشور در آینده نزدیک، حداقل، تغییر چندانی بکند و شرایط به طور جدی تغییر یابد. اگرچه نمی توان منکر متغیرهای اروپایی و حتی شاید امریکایی بود که در مقاطعی می توانند تاثیرگذار باشند و شرایط جدیدی را به وجود آورند، شد اما با این حال پیش بینی می شود اوضاع در صورت حفظ همین مختصات فعلی به همین شکل بماند. 

سپس میرزاخانی سخنرانی خود را آغاز کرد. او درباره شرایط اقتصادی کشور ابراز عقیده کرد که باید برای این شرایط تئوری داشته باشیم. به اعتقاد او ایران شاید تنها کشور دنیا باشد که متاسفانه مدیران آن تئوری را نمی شناسند و از تئوری ها آگاهی ندارند برای همین می گویند که به حرف اساتید دانشگاه توجه نکنید، آنها صرفا تئوری می دانند و تئوری فقط در دانشگاه مفید است و به درد شرایط عملی کشور نمی خورد. در حالی که در هیچ شرایطی نمی توان کشور را بدون تئوری پیش برد. وی این مساله را یکی از مهمترین معضلات کشور دانست. 

میرزاخانی سپس به تحریم پرداخت و گفت که تحریم بر اساس تئوری ای که اکنون برای همه روشن است آغاز شد و بر تحریم نفت و مجاری تبادل مالی متمرکز است. ریچارد نفیو به عنوان معمار تحریم های امریکا در کتاب خود موسوم به «هنر تحریم» که عنوان آن برگرفته از عنوان کتاب چینی «هنر جنگ» در سه هزار سال پیش است، می نویسد که عموما سیاست ما متمرکز بر اشتباه دولت هاست و بر اساس آن تئوری تحریم را پیاده می کنیم. در پی تحریم عموما کسری بودجه به وجود می آید. دولت برای جبران کسری بودجه اقدام به واردات کالا در قبال فروش نفت می کند و این مساله منجر به تورم می شود. ما در ابتدای تحریم شش برابر درآمدهای نفتی نقدینگی داشتیم. بنابراین من معتقدم حتی اگر تحریم هم نبودیم باز این تورم سرسام آور فعلی برای ما به وجود می آمد. چرا که نقدینگی را دولت تلاش می کند با واردات جبران کند که این سبب می شود تورم به آینده موکول شود و هنگامی که مشکل و معضلی مثل اردیبهشت 1397 به وجود آمد این تورم ناگهان سرباز می کند. در اردیبهشت 97 و با خروج ترامپ از برجام نرخ ارز و سکه به شدت افزایش یافت. مردم این مساله را از روزهای پایانی قبل از خروج ترامپ از برجام پیش بینی کرده بودند و برای همین برای حفظ ارزش دارایی های خود به خرید سکه و طلا و ارز رو آوردند. سوالی که همواره مطرح می شود این است که این مساله را مردم به خوبی پیش بینی کردند چطور دولت نتوانست آن را پیش بینی کند؟! هیچ ملامتی هم متوجه مردم نیست، در همه جای دنیا وقتی که نوعی بی اعتمادی نزد مردم نسبت به اقتصاد کشور به وجود می آید، مردم برای حفظ ارزش دارایی های خود به بازارها هجوم می آورند، چنین اتفاقی حتی در امریکا هم می تواند بیفتد. 

این اقتصاددان در ادامه گفت که سیاست گذاری ما در قبل از تحریم و در حین تحریم بدترین نوع سیاست گذاری ممکن بود. اما در دوره بعد از تحریم سیاست گذاری ما در نوسان بود. اگر سیاست گذاری های ما در قبل از تحریم صحیح بود تحریم اثرگذاری خود را نمی گذاشت. به اعتقاد من ترامپ در بهترین زمان ممکن از برجام خارج شد. او از یک سال قبل صحبت از خروج از برجام می کرد اما زمانی از برجام خارج شد که بیشترین تاثیر را بگذارد. دقیقا به قول نفیو از اشتباهات دولت ایران بیشترین بهره برداری را علیه آن کرد. کما این که خود نفیو می گوید اگر دولت ها سیاست گذاری صحیح داشته باشند تحریم ها اثرگذاری کمی خواهند داشت. انتظار می رفت قبل از تحریم و در دوره ای که آقای روحانی دولت را از آقای احمدی نژاد تحویل گرفت با توجه به وضعیتی که در تحریم های دور قبل وجود داشت، وابستگی به نفت را به شدت کاهش می دادیم. اگر ما سیاست گذاری صحیح داشتیم ترامپ به هیچ وجه از برجام خارج نمی شد. در حین تحریم هم ما بدترین سیاست گذاری را پیش گرفتیم. بدترین اقدام پیش فروش سکه و تعیین ارز 4200 تومانی دستوری بود. در این مدت دولت به این شکل تمام ذخایر خود را به حراج گذاشت. به عبارتی در دوره تحریم ما از منابع خود به گونه ای استفاده کردیم که امریکایی ها توانستند آنها را هدف قرار دهند. اما در دوره تحریم ما سیاست مشخصی نداشتیم، برای همین می توانیم بگوییم هم از این بهتر می توانستیم عمل کنیم هم از این بدتر. سیاست دستوری قیمت گذاری از ارز تا کالا اگر در بهترین حالت اجرا می شد به قحطی می رسید، که خوشبختانه به درستی انجام نشد. در چنین حالتی ابرتورم به وجود می آید، مثل ونزوئلا. در مقابل چنین سیاستی سیاست گرانی کالا در قبال وفور آن مطرح است. وقتی دلار شاهد جهش می شود دیگر وفور کالای ارزان قیمت از بین می رود. 

میرزاخانی سپس گفت: کاهش قیمت ارز توسط بانک مرکزی تا زمانی که تحریم وجود دارد اشتباه است. به اعتقاد من اگر چشم اندازه مذاکره وجود داشته باشد قیمت ارز تا 10 هزار و حتی 9 هزار تومان می تواند کاهش یابد. اما اگر چشم انداز جنگ مشاهده شود قیمت ارز تا بالای 14 هزار تومان هم افزایش خواهد یافت. تامین ارز به اعتقاد من تنها باید از طریق صادرات کالاهای غیرنفتی محقق شود. متاسفانه دیپلماسی کشور همه تلاش خود را معطوف به صادرات نفت کرده که اشتباه است. استفاده از یارانه انرژی تنها راه موجود برای جبران کسری بودجه دولت و کمک به قشر متوسط است. 

سپس دکتر رضوی به سخنرانی پرداخت، او گفت: متاسفانه دولت ها در طول انقلاب یک سیاست کلان روشن را دنبال نکرده اند. اقتصاد ما کاملا وابسته به نفت است. دولت می گوید اقتصاد کشور را توانسته تا سطح 35 درصد وابسته به نفت کاهش دهد اما این رقم چندان صحیح نیست چون صادرات پتروشیمی را که وابسته به نفت است لحاظ نمی کند. ما از قبل از انقلاب همیشه یک سری مشتری های سنتی داشته ایم که به همان ها بسنده کرده ایم. مشکل ما به اعتقاد من تحریم غرب نیست. مشکل خود ما در داخل هستیم. چون مدیریت صنعت نفت در کشور هیچ گاه به سمت توسعه و سرمایه گذاری برای توسعه در صنعت نفت نرفته این صنعت هیچ گاه آن طور که باید پیشرفت و توسعه نکرده است. برای همین از کشورهای نفت خیز دنیا عقب افتاده ایم. بنابراین می توانیم بگوییم ما نه استراتژی و نه مدیریت صحیح در صنعت نفت و اقتصاد نفتی کشور نداریم، برای همین هیچ گاه نتوانسته ایم از این صنعت به طور صحیح و کارآمد و مفید بهره لازم را ببریم.

وی سپس گفت: یکی از اهداف ترامپ در تحریم نفت ایران کسب بازارهای ایران بود. مهمترین آنها چین، ژاپن، هند و کره جنوبی، مهمترین بازارهای انرژی آسیا و جهان هستند که خریدار سنتی نفت ما هستند. هدف دوم ترامپ تنظیم قیمت نفت است که تعادل مد نظر او حدود 60 تا 70 دلار است که نیازهای اقتصادی و داخلی او را تامین می کند. به این ترتیب می توانیم بگوییم ترامپ از زمان بازگشت تحریم ها تا کنون به این دو هدف خود رسیده است. 

دکتر رضوی سپس گفت: یکی از سوال هایی که همواره مطرح بوده این است که آیا ما از فرصت امضای برجام تا قبل از خروج ترامپ از آن استفاده لازم را کردیم یا خیر؟! واقعیت این است که ما نتوانستیم چندان بهره لازم را از این دوره و فرصت مهم ببریم. در این دوران وقت ما صرف مسائل حاشیه ای از جمله چگونگی عقد قراردادهای نفتی شد. در حالی که ما نمونه های مختلف قراردادهای نفتی را داشتیم که می توانستیم از آنها نهایت استفاده را ببریم. ما نه از آفریقای جنوبی که پیشنهادهای خوبی به ما در صنعت نفت داد و نه حتی از برزیل که پیشنهادهای مهمی را برای توسعه صنایع نفت ما داد، استفاده نکردیم. بعد از امضای برجام 29 پروژه احیای صنایع و چاه های نفتی تعریف شد که هیچ کدام عملی نشدند. تنها یک شرکت روسی و یک شرکت داخلی توانستند قرارداد خود را اجرایی کنند. ما باید از پتانسیل کشوری مثل روسیه نهایت استفاده را ببریم. 

کلید واژه ها: اقتصاد ایران تحریم بازگشت تحریم ها ایران و امریکا دونالد ترامپ خروج امریکا از برجام


( ۵ )

نظر شما :

reza ۲۹ تیر ۱۳۹۸ | ۲۱:۰۵
یعنی شما می خواهید به مردم ایران بقبولانید که این کارهای برخی از مدیران دولتی روی برنامه ریزی نبوده ؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟عجبا
ابراهیم قدیمی ۳۰ تیر ۱۳۹۸ | ۰۱:۳۹
اقتصاد ایران در اختیار دولت نیست. در اختیار سرمایه دارهم نیست. دولت ایران از نظر اقتصادی سوار ماشین اقتصادی مشدی ممدلی است. ارزون وبی معطلی. فورد قدیم لاریه. باعث شرمساریه. نه بوق داره نه صندلی .راه نرفته پنچره. شوفر بی هنر داره. سیستم ان قدیمیه. سیستم اقتصادی ایران در اختیار لشگر عظیمی از صادر ووارد وتوزیع وتولید کننده غیرقابل کنترل وحتی نا اشنا است..این صحیح است که فروش نفت به حساب دولت واگذار باید بشود ومالیات هم تا حدود بخور ونمیری به دولت می دهند. اگر از سوئ استفاده ها وهزینه تفریحات سالم وناسالم خیل میلیونی مردم در خارج و خروج ثروت از انان هم بگذریم که ارقام فوق العاده بالائی است هزینه های جاری دولت با توجه به هزینهای غیر مترقبه که هر سال سیل وزلزله ای و پناهنده ای و دوستان در انتظار کمکی و..... هم حادث میشود بسیار بیش از اینها بنظر میرسد. دولت ایران بسیار بخشنده وکمک رسان به دیگران هم هست.مضافا بر همه بلوکه شدن ها وضبط اموال نیز مزید علت است. ماشین اقتصادی شکسته وفرسوده ایران در یک جاده حتی غیر اسفالته برنامه ریزی شده نیز حرکت نمیکند.در بیابانی پر از وحوش وپر از خطر دنبال راهی میگردد.اگر سیستم های اقتصادی سپاه هم نبود این مقدار کارهای انجام شده هم انجام نمیگرفت.در یک کشور هشتادمیلیونی با حجم عظیمی از واردات وصادرات وجابجائی پول وکالا با لشگر های تجارتی داخلی وخارجی تجارت وتولید وتوزیع وحمل ونقل و...ایجاد شده کنترلی وبرنامه مدونی بدون ایجاد مجموعه های هم سو و قابل کنترل توسط خودشان وکنترل انتهائی توسط دولت نمیتوان کنترل کرد.دولت میتواند چند هزار واحد اقتصادی را کنترل کند ولی نمیتواند میلیونها واحد اقتصادی را کنترل کند.هزینه چنین کنترلی بیش از نفع ان است حتی اگرممکن باشد.