نگرانی از اتفاقات پیش‌بینی نشده

آیا میان تشدید فشارها به ایران با «معامله قرن» رابطه‌ای وجود دارد؟

۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ | ۱۱:۱۵ کد : ۱۹۸۳۴۵۹ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: سید علی موسوی خلخالی
سوالی که برای بسیاری پیش آمده این است که ایالات متحده چرا ناگهان این قدر فضا را علیه ایران تنگ کرده و هم زمان با تحریم، فشارهای نظامی و امنیتی را به ایران افزایش داده است؟
آیا میان تشدید فشارها به ایران با «معامله قرن» رابطه‌ای وجود دارد؟

دیپلماسی ایرانی: این روزها فشار به ایران از جانب امریکایی ها به شدت افزایش یافته است. طرف امریکایی اصرار دارد که ایران را به میز مذاکره بکشاند تا آن چه باب میلش است را دیکته کند. نفوذ منطقه ای و مساله موشکی مواردی است که واشنگتن دائما از آن دم می زند. تا به این لحظه این خواسته امریکا تحقق نیافته است. حتی مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده که در بروکسل سرزده وارد مذاکرات اروپایی ها شد برای نخستین بار با واکنش قاطع اروپایی ها مواجه شد که با سیاست های امریکا علیه ایران مخالفت کردند و به صراحت گفتند که واشنگتن باید تنش هایش را با تهران کاهش دهد. نشستی که بر اساس آن چه روزنامه گاردین نوشته با استقبال سرد وزرای امور خارجه اروپایی از جمله فدریکو موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مواجه شد. پمپئو چند ساعتی بیشتر در بروکسل نماند و بعد از آن این شهر را به مقصد روسیه ترک کرد.  

اما برخورد سرد اروپایی ها از شدت تنش های امریکایی ها نکاسته است. روز سه شنبه 24 اردیبهشت روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که در نشست روز پنج شنبه در دفتر سی آی ای در واشنگتن که مقامات ارشد امریکایی در جلسه ای مهم شرکت کرده بودند پاتریک شالاهان، سرپرست وزارت دفاع امریکا که دونالد ترامپ او را برای وزارت این وزارتخانه معرفی کرده، به خواسته جان بولتون گفت که پنتاگون طرح اعزام 120 هزار نیرو به منطقه را تحت بررسی دارد. البته در همین روز دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا این خبر را جعلی خوانده و نیویورک تایمز را «فیک نیوز» توصیف کرد. اما حتی اگر این خبر دروغ باشد باز هم به آن معنا نیست که فشارهای واشنگتن به ایران کم شده یا تغییری در آنها شده است.

فشارهای امریکایی ها علیه ایران از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ در واشنگتن آغاز شده اما در هفته های اخیر هم زمان با اعمال تحریم ها، تهدیدهای نظامی را هم مطرح کرده اند که نشان می دهد فشارهای آنها سیر صعودی ناگهانی به خود گرفته است. سوالی که برای بسیاری پیش آمده این است که ایالات متحده چرا ناگهان این قدر فضا را علیه ایران تشدید کرده و هم زمان با تحریم فشارهای نظامی و امنیتی را به ایران افزایش داده است؟

به اعتقاد بعضی از کارشناسان این فشارهای امریکا قبل از آن که به خود ایران مربوط باشد به مساله اعلام معامله قرن امریکا مربوط است. جارد کوشنر، داماد ترامپ اعلام کرده است که اواخر ماه رمضان یعنی حدود سه هفته دیگر معامله قرن اعلام می شود. بی شک این طرح که همه جانبه به سود اسرائیل است و اصلا توجهی به حقوق فلسطینیان و اعراب نکرده است، با واکنش های شدیدی در میان مردم عرب و مسلمان مواجه خواهد شد. به احتمال بسیار زیاد این طرح از سوی جامعه بین المللی رد خواهد شد. همان طور که کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای اسلامی از هم اکنون علیه آن موضع گرفته اند. اما مساله این است که واکنش جامعه غربی و بسیاری از کشورهای اسلامی برای امریکایی ها و اسرائیلی ها اهمیت چندانی ندارد. چرا که عموما آنها، به ویژه کشورهای اروپایی، همیشه مواضعی علیه چنین طرح هایی اتخاذ می کنند اما هیچ گاه عملا کاری از پیش نمی برند. تنها جریانی که عملا می تواند برای امریکایی ها و اسرائیلی ها مزاحمت ایجاد کند و منافع آنها را به خطر اندازد، جریان مقاومت است. جریانی که از مرزهای اسرائیل تا مرزهای عربستان و سواحل دریای سرخ و دریای عدن گسترش دارد. تنها این جریان است که می تواند برای اسرائیل و امریکا مشکل ایجاد کند.

اهمیت موضوع زمانی بیشتر قابل درک می شود که اخباری شنیده شده که هفته گذشته اردن در آستانه کودتا بوده که خنثی شده است. کودتایی که گفته می شود در چارچوب معامله قرن قصد انجام آن بوده و عربستان و اسرائیل در انجام آن دست داشته اند. اردن تا کنون در مخالفت با معامله قرن از خود سرسختی نشان داده در حالی که بر اساس آن چه از معامله قرن به بیرون درز پیدا کرده، اردن کشوری است که به شدت درگیر این طرح داماد ترامپ خواهد بود. 

امریکایی ها و اسرائیلی ها بسیار نگرانند که با اعلام معامله قرن اتفاقی پیش بینی نشده روی دهد و قطعا با توجه به سیاست های محور مقاومت، توجه ویژه ای به این محور دارند. برای درک این موضوع باید از دریچه نگاه آنها به اوضاع نگریست. شاید معامله قرن یک طرحی توخالی و بدون نتیجه و صرفا برای جنجال سازی باشد اما ارائه صرف آن هم می تواند جنجال به پا کند. بسیاری از کارشناسان پیش بینی می کنند با اعلام این طرح جنگ غزه دوباره از سر گرفته شود و چه بسا لبنان مورد تعرض اسرائیل قرار بگیرد، در این میان ممکن است اتفاقات پیش بینی نشده بسیاری روی دهد.

قطعا امریکایی‌ها از اعمال فشار بر ایران اهداف دیگری هم دارند که بر کسی پوشیده نیست اما شاید یکی از اهداف این فشارها این مساله هم باشد. این که دائما ترامپ و اعضای دولتش دم از مذاکره می‌زنند شاید به این موضوع ارتباط داشته باشد.

روزنامه نگار، مترجم و سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: معامله قرن ایران و امریکا جنگ با ایران


( ۱۴ )

نظر شما :

حسن ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ | ۱۰:۲۱
چرا ما باید تاوان جنگ و صلح اعراب و اسراییل را بدهیم؟
حقدوست ۲۲ شهریور ۱۳۹۸ | ۰۰:۱۰
داستان اتم و حقوق بشر و دموکراسی و اینها ابزار دروغین امریکا و چرندیاتیست که با ان افکار عمومی دنیا را با خود همراه یا حداقل ضد خود نکنند و امپراطوری رسانه ای هم مسئول تبلیقات و واقعی نشان دادن حقوق بشر و دموکراسی امریکاست تا کارهای شیطانیش در پس پرده برای اکثریت مردم ظاهری زیبا داشته باشد و انهارا به جای مقابله به حمایت و تایید امریکا بکشاند ، امریکا رویای دیرینه سلطه بر جهان دارد و هر چه میتواند انجام میدهد بعد از شوروی به تفکر خود گمان میکرد موفق شده و گام اخر مانده و شروع کرد به جنگ ها و کودتاهای جدید اما زمانی که به خاور میانه رسید دید که به جای شوروی چندین قدرت شکل گرفته که نخاهند گذاشت امریکا بر جهان سلطه کند ، تمام این هیاهو تبلیقات جنگها و کودتا فقط برای تصاحب قدرت و منفعت بیشتر برای کشورهاست ، با تفکر امریکا مهمترین کشورهایی که ابرقدرتی و جایگاه و منافع و رویای امریکارا به خطر میاندازند روسیه چین کره ایران در رده های نخست و چندین کشور دیگه از جمله سوریه ونزوئلا لیبی ........ در رده های بعدی برای سلطه امریکا خطر محسوب میشدن ازین رو نقشه ها و طراحی های زیادی علیه این کشورها شد که هر رییس جمهور امریکا بر اساس الویت ها و تفکرات تیم خود همین اهداف را پیش میبرد ، توی همین اندیشه ها سقوط جمهوری ایران باید خیلی زودتر رقم میخورد قبل از عراق و افغانستان و سوریه و حتا لیبی و سودان و هربار به خاطر مشکلاتی عقب افتاد حالا ترامپ این مسئله عقب افتاده رو با طراحی جدید که همزمان شامل تمام رقبای امریکا شود اغاز کرد و با محاسبات جدید تحریم ها علیه ایران و روسیه و چین و دیگر کشورها را طوری طراحی کردند که تحریم ها و فشارها علیه هر کدام از این کشورها اثار مخربی بروی کشور های دیگر رقیب هم بگذارد و بلعکس و با این راهبرد بر تمام رقبا و دشمنان مسلط شوند و قدرت تقابل و اتحاد انها علیه امریکا را هم خنثی کنند تا رسیدن به هدف طرحی پیچیده و خیلی بلند پروازانه و شدیدا خطرناک و پر خسارت برای همه دنیا ولی فکر نمیکردند دستشان به این راحتی رو شود و طراحیشان فقط با محاسبات روی کاغذ نتیجه دلخاه بدهد و در عمل هزاران اتفاق پیش بینی نشده انهارا شوکه و مبهوت کند تا حدی که خود احساس خطر کنند ، بازی تمام نشده اما ضعف بزرگ این راهبرد پیشبینی نشدن تقابل ها با امریکا بود و اینکه انها متوجه شوند و دسته جمعی علیه امریکا اقدام کنند