ایجاد حوزه نفوذ اقتصادی در شرایط تحریم امکان تحقق ندارد
چاره ای جز تداوم سیاست فعلی در غرب آسیا نداریم
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – در دنیای امروز، تقابل میان کشورها لایههای متعددی را در بر می گیرد و دیگر رقابت ها صرفاً در حوزه تقابل نظامی و جنگ متعارف کلاسیک قابل تعریف نیست. هر چند اکنون خاورمیانه در بستر یک جنگ نیابتی برای تعیین حوزه نفوذ قدرت های غرب آسیا قرار دارد، اما به موازات این مسئله، جنگ سیاسی و دیپلماتیک و نیز رقابت اقتصادی قدرت ها از دیگر مولفه های تعیین قدرت برای تعیین حوزه نفوذ هر کشوری در هر منطقه به شمار می رود. اکنون در سایه مشکلات اقتصادی و نیز تاثیرات آن بر دیگر عرصه ها مانند کاهش چشمگیر بودجه دفاعی، آیا می توان عنوان داشت که ضرورت تغییر حوزه نفوذ ایران در خاورمیانه و یا ایجاد حوزه نفوذ اقتصادی در دیگر مناطق احساس می شود؟! دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بین الملل به پاسخ این سوال مهم پرداخته است که در ادامه می خوانید:
با کاهش بودجه نظامی و دفاعی کشور اکنون نگرانی هایی برای حوزه امنیت در سال آتی شمسی شکل گرفته است که میتواند اثراتی هم بر دیپلماسی و سیاست خارجی داشته باشد، از نگاه شما آیا می توان در سایه کاهش بودجه دفاعی دست به تغییراتی در حوزه نفوذ خود در خاورمیانه زد؟
در این خصوص دو نکته وجود دارد. نکته اول این که در سایه کاهش بودجه یقیناً بودجه وزارت دفاع به واسطه شرایط تحریمی تا اندازهای کاهش پیدا خواهد کرد. هرچند که برخی این کاهش را نزدیک به ۵۰ درصد عنوان کردند، اما باید این را هم در نظر داشت که اکنون کشورهای همسایه ایران از جمله عربستان سعودی که جمعیتی معادل نیمی از جمعیت ایران را دارد، بودجه دفاعی چند برابری را برای خود در نظر دارد. حال این که اساسا وزارت دفاع و نهادهای نظامی ایران خرید چندانی را هم از خارج انجام نمیدهند و بیشتر بودجه صرف تولیدات داخلی خواهد شد. با این وصف کاهش بودجه نظامی و دفاعی ما قطعاً بر شرایط و اقتضائات امنیتی، دفاعی، سیاسی و دیپلماتیک ما اثر خود را خواهد گذاشت. از این رو باید دولت و مسئولین در این خصوص دقت لازم را داشته باشند. اما نکته دوم در راسیتای نکته اول به این مهم باز می گردد که اساساً بودجه نظامی و دفاعی کشور در طول این سالها همیشه نرخی از رشد را در بودجه سالیانه کشور داشته است، لذا اگرچه در ظاهر به واسطه شرایط تحریم ها دولت به ناچار سقف بودجه وزارتخانه ها از جمله وزارت دفاع را برای سال 1398 کاهش داده است، اما یقیناً شرایط برای این وزارتخانه خاص سبب خواهد شد که کمبودهای مالی آن از طرق دیگر تامین شود. مضافا این که شاید این کمبود بودجه بتواند در ارتش و نیروی انتظامی اثرات خود را نشان دهد، اما اقتضائات نهادی چون سپاه برای تامین بودجه متفاوت است. چون این نهاد نظامی میتواند به واسطه حضور در برخی از پروژههای اقتصادی کمبود بودجه خود را تامین کند، لذا نمیتوان عنوان داشت که شرایط کاهش بودجه وزارت دفاع آن طور که به نظر میرسد ادامه پیدا کند و یقیناً شرایط در سال آتی برای عدم تاثیرگذاری شرایط اقتصادی تحریمی بر وزارت دفاع طور دیگری رقم خواهد خورد. پس کاهش بودجه دفاعی کشور نگرانی برای تحت الشعاع قرار دادن سیاست خارجی و دیپلماسی ما در خاورمیانه و منطقه غرب آسیا ندارد. چون جمهوری اسلامی ایران نگاه کلان و راهبردی خود را در طول این سال ها به این منطقه حفظ کرده است، به گونه ای که حتی با وجود تحریمهای سنگین سالهای ابتدایی دهه ۹۰ شمسی باز این راهبرد تغییر نکرد. از این رو بعید می دانم در سال آتی شمسی نیز حوزه نفوذ ایران در خاورمیانه به واسطه برخی مشکلات اقتصادی تغییر کند.
اما نکته مهم تر به کلید واژه "حوزه نفوذ" باز می گردد. در این رابطه باید ببینیم که طرز تلقی ما و مسئولین از حوزه نفوذ چیست؟ اکنون اگر چه کشورهایی مانند عراق، یمن، بحرین، فلسطین، لبنان و سوریه به حوزه نفوذ ایران تحت عنوان محور مقاومت تبدیل شده، اما یقیناً این حوزه نفوذ هزینه بیشترین بار را بر کشور داشته است. چون ما در سایه تلاش ها و هزینه های خود آن چنان که باید نفوذ اقتصادی و تجاری کلانی در این کشورها نداریم. هر چند که بیشتر این کشورها جنگ زده هستند و چیزی برای عرضه ندارند. اما در کشوری مانند عراق که اکنون بیشترین مناسبات تجاری را با ایران شکل داده، شرایط به گونهای رقم خورده که با فشارهای تحریمی ایالات متحده آمریکا اکنون دولت مرکزی بغداد در دوراهی میان تهران و واشنگتن گرفتار شده است. در شرایطی که تا همین چند وقت اخیر ایران برای مبارزه با داعش در عراق هزینههای بسیار زیادی را صرف کرد. اما اکنون عراق برخی از بانک ها و شرکت های تجاری ما را تحریم کرده و بر واردات سیمان ایران تعرفه های 40 درصد را تعیین کرده است. در این شرایط یقیناً ما باید یک تجدید نظر در نگاه خود به این کشورها داشته باشیم، هرچند که من معتقدم باید نفوذ ما در این مناطق مهم و کلیدی خاورمیانه تداوم داشته باشد، ولی باید اولویت راهکار ما برای نفوذ در مناطقی مانند دریای مدیترانه و دریای سرخ بر افزایش روابط تجاری و اقتصادی جهانی ایران شکل بگیرد که البته در شرایط تحریمی کنونی ایران این مسئله قدری دشوار به نظر میرسد.
آیا اقتضائات سیاسی، دیپلماتیک و تحولات میدانی غرب آسیا ضرورت تغییر نگاه حوزه نفوذ ایران را در خاورمیانه ایجاد کرده است؟
باید دید که مسئولین نظام چه تصمیمی برای حوزه نفوذ ایران در خاورمیانه و غرب آسیا دارند. ظاهر که نشان می دهد ما باید نفوذ خود را در این منطقه بیشتر و پررنگ تر کنیم، لذا نمی توان انتظار داشت که در کوتاه مدت، شرایط برای تعدیل سیاست خارجی و دیپلماسی نظامی کشور وجود داشته باشد. اکنون به واسطه نوع نگاه ایدئولوژیک ما که گاهی در تقابل با منطق دیپلماتیک و سیاسی قرار دارد، فضا را در منطقه به گونه ای رقم زده ایم که در سایه جبهه بندی ها، منطقه غرب آسیا و برخی تنش مانند جنگ سوریه، یمن، عراق و به خصوص فلسطین، هزینه های بسیار کلان سیاسی و اقتصادی برای ما داشته است. علاوه بر این من بارها در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این نکته تاکید داشته ام که جمهوری اسلامی نزدیک به چهار دهه است که خود را گرفتار یک جنگ فرسایشی ایدئولوژیک کرده است و به نظر میآید با برنامههایی که در حوزه نفوذ خاورمیانه عربی پیش گرفته ایم، میزان و شدت این فرسایش بیشتر و بیشتر شود. در دو سال اخیر هم با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده و خروج از توافق هسته ای بستر برای پر رنگ شدن این تنش ۴۰ ساله فرسایشی بیش از پیش مهیا شده است. پس حتی اگر اقتضائات سیاسی، دیپلماتیک و تحولات میدانی غرب آسیا نیز به سود ما نباشد چاره ای نداریم جز این که مسیری که تاکنون پیموده ایم، ادامه دهیم، چراکه در این شرایط هر گونه رفتاری که نشان از ضعف ایران داشته باشد، می تواند به شکست برنامه های ما در خاورمیانه بیانجامد. لذا اگرچه من بر این نوع رفتار مسئولین در تعریف و تعیین حوزه نفوذ انتقادات جدی دارم، اما باید این مهم را هم در نظر داشت که برای تغییر حوزه نفوذ ایران و هر کشور دیگری نیاز به یک برنامهریزی دقیق و طولانی مدت در سایه یک زمان بندی تدریجی و مشخص است.
در سایه زمان بر بودن این برنامه آیا مشکلات داخلی فرصت کافی را در اختیار تهران قرار می دهد. چرا که شرایط اقتصادی کشور ضرورت یک حوزه نفوذ اقتصادی را برای تداوم حیات ما، حداقل در میان مدت شکل داده است؟
بله، اما این توسعه مناسبات تجاری و تعیین حوزه نفوذ اقتصادی در یک شرایط عادی می تواند تحقق پیدا کند. در این شرایط تحریم و فشارهای آمریکا یقینا چنین توسعه هایی دور از ذهن است. چون ما در یک بستر بدون تنش و فشار است که می توانیم مناسبات تجاری خود را با دیگر کشورها شکل دهیم، هر چند که در حوزه نفوذ ایران نیز اکنون بسترهای تعاملات اقتصادی وجود دارد، اما مسئله تعیین حوزه نفوذ اقتصادی و یا تعریف منطقه جدیدی برای پیدایش قدرت اقتصادی مانند ایران، پروسه ای است که در این شرایط تحقق آن بسیار دور از ذهن است.
چرا؟
بسیار روشن است چون از یک سو اکنون فضای تولیدی و کسب و کار در کشور رکود بسیار جدی را تجربه می کند و از سوی دیگر به واسطه فشارهای آمریکا، شرایط گسترش مناسبات تجاری و واردات و صادرات ما با هر کشوری، هزینه های جدی را، هم برای ایران و هم برای دیگر کشورها ایجاد کرده است. اگرچه اکنون مشکلات اقتصادی سبب شده است کدهایی برای نگرانی از آینده کشور به مردم و مسئولین مخابره شود، اما واقعیت برای تحول اقتصادی داخلی و به تبع گسترش حوزه نفوذ تجاری ما در هر منطقه ای حکایت از اما و اگرها و ابهامات جدی دارد.
نظر شما :