تحولات جدید منطقه به کدام سمت و سو می رود؟
از نقش ترکیه تا برگه برنده ایران، بعد از خروج نیروهای امریکایی
نویسنده: سید حسین ملائک، سفیر سابق ایران در چین و سوئیس و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی
دیپلماسی ایرانی: در تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه سئوال مهم آن است که این تصمیم منطقه را به سمت بحران جدید تری هدایت می کند یا باید شاهد آرامش در آینده باشیم؟
روز یکشنبه 2/10/97 ( 23 دسامبر 2018 ) بعد از 5 روز از توییت اطلاع رسانی آقای ترامپ مبنی بر اعلام خروج نیروهای روسیه از سوریه، دستور العمل آن کتبی شد. بر این اساس این نیروها که بالغ بر دو هزار نفر می شوند طی 100 روز از سوریه به پایگاه آمریکا در اربیل منتقل خواهند شد. بعدا آقای ترامپ در مذاکره با مقامات سنا و فرماندهان ارتش به آنها گفت برای این تخلیه چند ماهی فرصت دارند. اخبار منتشره از کاخ سفید دال بر این است که این خروج در منطقه با ترکیه هماهنگ و به اسرائیل هم اطلاع رسانی شده است. بر اساس اخبار منتشره زمانبندی این تحول را می توان اینگونه داشت که در اجلاس "جی بیست " (اول دسامبر 2018) آقای ترامپ تصمیم خروج این نیروها را به آقای اردوغان منتقل، سپس در 18 دسامبر آن را توسط توییت منتشر و در نهایت در 23 دسامبر آن را کتبی کرد.
این تصمیم اگرچه با رفتار "ترامپ" می تواند "برگشت پذیر" و یا با تاخیرهای اجرایی روبه رو شود چند تاثیر فوری در موضوع سوریه داشت و یا خواهد داشت که واجد توجه جدی است:
1- تاثیر در بن بست سیاسی – نظامی فعلی
ظرف چند ماه گذشته بعد از اجلاس تهران (ترکیه – روسیه – ایران) در 7 سپتامبر 2018 (16 شهریور 97) و نیز توافق تقریبا عمل نشدنی روسیه – ترکیه در مورد پاکسازی ادلب وضعیت سیاسی و نظامی در سوریه کاملا به بن بست رسیده بود. در هیچ کدام از جبهه های عملیات و یا مذاکرات سیاسی در ژنو و آستانه پیشرفتی احساس نمی شد. این وضعیت بیشتر به نفع نیروهای معارض مسلح در ادلب و پشتیبان آنها ترکیه بود. از طرف دیگر کردها در یک فرایند درگیری شکست و پیروزی توانسته بودند شهر حجین را در منطقه دیرالزور با کمک هوایی جدی آمریکا از دست "داعش" خارج و این گروه را هر چه بیشتر پراکنده کنند. قدرت نمایی کردها نیز بر عمق بن بست سیاسی سوریه افزوده بود.
صرف اعلام خروج نیروهای آمریکایی بن بست موجود را شکست و تحرکات قابل توجهی در شمال در منطقه "منبج" و شمال غرب در منطقه "ادلب" و "عفرین" و حتی در داخل ترکیه و در مرز با سوریه صورت گرفت که نشان می داد شرایط جدیدی به وقوع پیوسته است.
درکنار آن باید به بازگشایی سفارت امارات و عربستان و بحرین در دمشق و ملاقاتهای متعدد مسئولین امنیتی مصر و سوریه در هفته های گذشته نیز توجه کرد که نشان می دهد جناح آمریکایی منطقه ظاهرا دیگر به دنبال تغییر رژیم در سوریه نیست و همانطور که "ترامپ" به اردوغان گفته است: "سوریه مال تو" ، سوریه را به ترکیه با خواستها و سیاستهایش سپرده است.
اهمیت این شرایط جدید در ائتلافهایی است که باید در آینده شاهد آن باشیم و می تواند بسیار متفاوت از گذشته باشد.
2- ترکیه:
در همکاری با آمریکا و اتخاذ این تصمیم ترکیه مسئولیت همکاری دیپلوماتیک و نظامی برای تحقق اهداف مشترک از جمله مبارزه با "داعش" را به عهده گرفته است (اینکه ترکیه بخواهد با داعش مبارزه کند سئوال بزرگی است که باید به آن جداگانه پرداخته شود). اما از آقای ( Jonathan Schanzer ) از "بنیاد دفاع از دموکراسی" نقل می شود که توییت کرده است: چه چیزی در اردوغان است که سیاست گزاران آمریکایی را وادار به اعتماد به وی می کند؟ "اوباما" فکر می کرد او می تواند بهار عربی را هدایت کند. آقای "کری" به وی در مورد غزه اعتماد داشت و اینک "ترامپ" که سوریه را به وی بخشیده است.
بر اساس نظریه نویسان نشریات اسرائیلی اقدام ترامپ اقدامی نافی منافع اسرائیل و به نفع ترکیه محسوب می شود. روزنامه "ها آرتز" در این مورد می نویسد علیرغم اینکه ترامپ به اسرائیل خیلی کمک کرده است و اطرافیان سیاسی و اقوامش نیز همه یهودی هستند نمی توان در دراز مدت به وی اتکاء کرد.
در حال حاضر نیروهای معارض سوری که توسط ترکیه پشتیبانی می شوند فعال ترین نیروها در حد واسط مناطق تحت کنترل کردها و ارتش ترکیه در شمال و شمال غرب سوریه مستقر می باشند و در دوسال گذشته ترکیه دوبار وارد سوریه شده است.
به هر حال ترکیه علیرغم اینکه علاقمند است با پشتیبانی آمریکا از این پس سیاست های خود را در سوریه دنبال کند تمایل دارد که خروج آمریکا آرام آرام بوده تا ترکیه بتواند چالشهای پیش رو را ارزیابی و بر آن مسلط شود. در یک ارزیابی کلی ترکیه در وضعیت فعلی قدرت پشتیبانی زمینی و هوایی از نیروهای خود تا "دیرالزور" یا "التنف" در جنوب شرقی سوریه که فعلا نیروهای آمریکایی حضور دارند را ندارد و بنابر این آنچه برای ترکیه احتمالا قابل دسترسی است مناطق شمالی سوریه است.
اما زمان اعلام خروج نیروهای آمریکایی منطبق بود بر موافقت آمریکا به فروش موشکهای پاتریوت به ترکیه. همین اقدام نتایج توافقهای "استراتژیک" روسیه با ترکیه را زیر سئوال برد و و از دودلی روسها برای تصمیم گیری در مورد حوادث سوریه کاست. شرایطی که برنده آن دولت سوریه خواهد بود.
3- سوریه:
اگرچه به هر صورت افق روشنی از پایان بحران سوریه به چشم نمی خورد ولی کمتر تردیدی در مورد تثبیت دولت بشار اسد وجود دارد. احتمالا برقراری یک دولت ضعیف در دمشق و وجود تعدادی مناطق قدرتمند برای سالهای آینده ساختار سیاسی سوریه را شکل خواهد داد. کردها از یک طرف و موضوع ادلب و گروه های مسلح موجود در آن که ترکیه را در پشت خود دارند به عنوان یک معضل سیاسی اجتماعی و انسانی باقی خواهند ماند. این در حالی است که این مناطق نفت خیز و مراکز کشت گندم سوریه هستند.
از سال 2016 بخشهایی از شمال و شمال غرب سوریه رسما در اشغال ارتش ترکیه قرار گرفته است. دولت سوریه می تواند فهرست این مناطق را به ادعاهای سوریه در مورد "اسکندرون" اضافه کند. به نظر بسیار بعید است که ترکیه این مناطق را در میان مدت تخلیه کند مگر اینکه شرایط بطور جدی جنگی شود.
4- اسراییل:
این کشور با ناکام شدن در تجزیه عراق و سوریه در خلال بحران های موجود اکنون صرفا روی نقاط قوت ایران در سوریه تمرکز کرده است. اسرائیل با تصمیم "ترامپ" خیلی مخالفت ندارد زیرا مطمئن است که اهداف مورد نظر وی در سوریه با اهداف آمریکا که عبارت است از ممانعت از شکل گیری مناطق تحت نفوذ ایران در عراق و سوریه می تواند منطبق باشد.
اما اسرائیل یکی از محرکین ناآرامی در مناطق کردنشین باقی خواهد ماند.
5- اکراد :
کردها در طول بحران سوریه اول با دولت سوریه همکاری کردند سپس با روس ها هماهنگ شدند و در نهایت نیز پذیرفتند که در کمپ آمریکا تعریف شوند. این بی اصولی (پراگماتیستی) برای این قوم نتایج خوبی در بر نداشته است.
در طول 8 سال درگیری در سوریه آمریکا تلاش متعددی برای تشکیل نیروی وابسته به خود کرد. از مذاکره با بخشی از نیروهای عملیاتی در صحنه تا آموزش چند هزار نیروی گزینش شده طیفی از فعالیت "سیا" و پنتاگون در سوریه بود که همگی به شکست انجامید تا چهار سال پیش و پس از واقعه "کوبانی" آمریکا تصمیم گرفت با کردها کار کند که حمایت اروپایی ها را نیز با خود داشتند. از آن پس کردها با اعتماد به نفس بیشتری تحرکات نظامی خود را افزایش داده و به مهمترین ابزار آمریکا در آزادی "رقه" به عنوان پایتخت "داعش" و نیز حضور در "دیر الزور" و تسلط بر چاه های نفت آن منطقه و موازنه با نیروهای روسی و وابسته به ایران در آن منطقه پرداختند. این نیروها هم اکنون تحت آموزش نظامی بیشتری قرار دارند که بنا به قولی در حال حاضر هنوز تکمیل نشده است.
با تصمیم جدید آمریکا این گروه در شرایطی بسیار مبهمی قرار خواهند گرفت.
سرنوشت دو گروه زبده و ورزیده "PYD" و "YPG" که کردهای سوریه را نمایندگی می کنند وبر بیش از 25 درصد از خاک سوریه و 65 درصد از مرز 900 کیلومتری سوریه با ترکیه کنترل امنیتی دارند اما از نظر ترکیه گروه تروریستی هستند بسیار با اهمیت است. آیا آنها در ارتش آینده سوریه جایگاه خواهند داشت؟ آیا مناطق کردی از نوعی خود مختاری برخوردار خواهد شد؟ و چندین سئوال دیگر که پاسخ همگی در تضادبا نظرات ترکیه خواهد بود.
6- خلاء به وجود آمده از "خروج آمریکا" کجاست؟
اینکه گفته می شود با خروج آمریکا خلاء قدرتی به وجود خواهد آمد که ترکیه، روسیه، دولت سوریه و یا حتی ایران به دنبال پرکردن آن خواهند بود در واقع چگونگی حل و فصل موضوع کردی در سوریه خواهد بود. حمایت آمریکا از اکراد باعث شده بود نه ترکها بتوانند راسا وارد عملیاتی علیه کردها بشوند و هم نیروهای موئتلف با دولت امکان عملیات علیه آنها را نداشتند به شمول روسیه.
آقای لاوروف در ماه گذشته طی مصاحبه ای با تلویزیون دولتی روسیه آمریکا را متهم کرد که باعث شده است که کردها در شرق فرات به دنبال تنظیم و برپایی یک شبه دولت برای تضعیف حاکمیت سوریه باشند.
رقابت بین روسیه و ترکیه در مورد اکراد و تبعات سیاسی – نظامی آن شاید نزدیک ترین احتمالی باشد که باید به آن پرداخت.
7- نتیجه گیری و موقعیت ایران:
با هر دلیل و سیاست و تحت هر لوا و شعاری و با هر هزینه ای که انجام شد حضور ایران در سوریه باعث افزایش قدرت ملی شد.
در شرایط نوین سوریه که چالش تروریسم در حال افول و درگیری ها شکل جدیدتری را به خود می گیرد که ماهیتا ژئوپلیتیکی و درگیری مرزی است نیاز به تعریف مجددی از حضور ایران و محدوده آن احساس می شود.
با "خروج" امریکا از سوریه دولت روسیه تلاش خواهد کرد که مدیریت بین المللی سوریه با همسایگانش را با توجه به مزیت های خود بیش از پیش در دستور کار قرار دهد. مذاکره برای تنظیم روابط مرزی سوریه با اسرائیل، اردن و ترکیه کلا در توانایی روسیه است که ایران از آن بهره ای ندارد. ترکیه تنها کشوری است که هنوز موضع واضحی در مورد دولت بشار اسد ندارد و احتمال بروز تعارض بین روسیه و ترکیه بسیار بیشتر از امکان همکاری دو کشور در سوریه است و این مهمترین موضوعی است که باید از آن پرهیز کرد.
در تقسیم وظائف جدید شاید اولویت تهران بهتر است صرفا برحمایت امنیتی و پلیسی از مناطق جنوبی سوریه و تثبیت دستاوردها و تعمیق حضور اجتماعی و اقتصادی و سازندگی در این مناطق باشد.
نظر شما :