روسیه چگونه رابطه همزمان با ایران و عربستان را مدیریت میکند؟
رابطه عربستانسعودی با فدراسیون روسیه در چه سطحی است؟ در ایران نگاه رسانهها عمدتا متوجه رابطه استراتژیک امریکا با عربستان یا رابطه پر رمز و راز کشورهای اروپایی با ریاض بوده است. سکوت امریکا و کشورهای اروپایی در برابر نقض حقوقبشر در عربستان سعودی یا کارت سبز دادن به هرحرکت نظامی عربستان در منطقه به بهانه مبارزه با نفوذ ایران همواره در رسانههای داخلی و البته سخنرانیهای مقامهای کشورمان تعبیر به برخورد غرب با ایران و عربستان با استانداردهای دوگانه شده است. اتفاقهایی که در چندماه اخیر پیرامون عربستان سعودی رخ داده منجر به انتشار تحلیلهای بیشمار در امریکا و کشورهای اروپایی درباره رابطه با عربستان سعودی شده و در بخشهایی از این تحلیلها برخی از کارشناسان احتمال چرخش بیشتر عربستان به سمت قدرتهای شرقی مانند روسیه و چین را مطرح میکنند. همزمان افول قدرت نظامی امریکا در غرب آسیا و متزلزل شدن جایگاه سیاسی آن در سطح بینالمللی در نتیجه سیاستهای یکجانبه دونالد ترامپ، فضا را برای بازی بیشتر چین و روسیه در غرب آسیا فراهم کرده است. در این میان رابطه رو به افزایش و تحول ریاض با پکن و مسکو کمترین توجه را در تهران به سمت خود جلب کرده است.رابطه روسیه و ایران در چندسال اخیر تحت تاثیر دو فاکتور تحریمهای امریکا و بحران سوریه وارد مراحل جدیتری شده و برخی از تغییر جنس این رابطه در سایه این دو فاکتور سخن میگویند. تحول در رابطه روسیه و ایران با ایجاد تنشهای بیشتر در رابطه تهران و ریاض همراه شد و همین همزمانی نیاز توجه تهران به چند و چون رابطه مسکو با ریاض را چند برابر میکند.روسیه چه از لنز برخی در داخل ایران شریکی قابل اتکا برای تهران باشد و چه در تعریف طیفی دیگر همسایهای باشد که در بزنگاههای مختلف منافع ملی خود را بر حمایت از تهران ترجیح داده امروز در غرب آسیا بدون تعارف به دنبال ایجاد توازن در رابطه است. برای روسیه نه ایران قویتر از عربستان سعودی و نه ریاض برتری یافته بر تهران در راستای تامین منافع ملیاش است. در چند روز اخیر رابطه عربستان با روسیه به واسطه فیلم و تصاویری که از خوش و بش متفاوت ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در حاشیه نشست گروه 20 منتشر شد توجه بسیاری را به خود جلب کرد. پوتین در حالی استقبال گرمی از ولیعهد سعودی کرد که پرونده همچنان باز قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی در کنسولگری سعودی در ترکیه نگاهها را به سمت ولیعهد عربستان چرخانده است. در چنین شرایطی که ولیعهد سعودی از سوی دوستان قدیمی در اروپا در منگنه قرار گرفته آیا دوستی جدیتری با مسکو را دنبال خواهد کرد؟ برای درک پاسخ این سوال باید رابطه مسکو و ریاض در چند سال اخیر را مورد بازخوانی قرار داد.
نگاهی به رابطه روسیه و عربستان در دوره معاصر
فوریه 2017 به تاریخی مهم در رابطه عربستان و روسیه در دوره معاصر تبدیل شده است. ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه روزهای 11 و 12 فوریه این سال را در راس هیاتی دیپلماتیک در ریاض گذراند. آن سفر نخستین سفر رسمی مقام اول سیاسی روسیه به پایتخت سعودی بود.بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که آن دیدار به فرصت بسیار خوبی برای مسکو به منظور توسعه رابطه با عربستان سعودی در حوزههای متفاوت از امنیت منطقهای تا انرژی و از بحث درباره همکاریهای وسیع اقتصادی و تجاری تا تبادل هیاتهای علمی میان دو کشور شد. البته پیش از سفر ولادیمیر پوتین به عربستان سعودی، سفر عبدالله به روسیه در سال 2003 در حالی که هنوز ولیعهد سعودی بود یخ رابطه میان مسکو و ریاض را آب کردهبود. اتحاد جماهیر شوروی سابق و عربستان سعودی از 1938 تا 1990 هیچ رابطه دیپلماتیکی نداشتند اما این رابطه اندک اندک پس از دیدار عبدالله در جامه ولیعهد از مسکو و دیدار بازگشت که توسط پوتین انجام شد، مسیر ویژه و نسبتا هموار خود را پیدا کرد.
شاید بتوان گفت که مهمترین چالش در رابطه معاصر عربستان و روسیه با آغاز بحران در سوریه شکل گرفت. تا پیش از این بحران دو طرف رابطه آرام و حساب و کتاب شدهای را پیش برده بودند اما با آغاز بحران سیاسی در سوریه، روسها کنار دولت بشار اسد رییسجمهور و عربستانیها کنار جریانهای مخالف وی و در جبهه ترکیه و قطر به عنوان بازیگران دولتی و النصره به عنوان بازیگر غیردولتی در روزهای بحرانی سوریه ایستادند. هرچند که سوریه به نقطه افتراق میان عربستان و روسیه تبدیل شد اما هیچ کدام از طرفین گامهایی را برنداشتند که منجر به افزایش این شکاف شود . برخی از منابع خبری میگویند سعودی برای همراه کردن روسیه با خود در بحران سوریه به این کشور پیشنهادهای وسوسهکنندهای هم داده بود و به عنوان نمونه پیشنهاد داده بود که حاضر است میزان تولید نفت خود را در ازای پایان یافتن حمایت مسکو از بشار اسد کاهش دهد. طبیعتا پاسخ روسها به این پیشنهاد ریاض منفی بود. در فوریه 2016 عربستان سعودی که بازی در سوریه را تمام شده یافته بود بار دیگر بخت خود را امتحان کرد و پیشنهاد اعزام نیروی زمینی به سوریه را داد. یک مقام سعودی در همان مقطع تایید کرد که این کشور جنگندههایی را به یک پایگاه نظامی در ترکیه فرستاده است. اقدامی که به منزله مقدمه مهیا شدن برای حمله به سوریه و زیرسوال بردن منافع روسیه و ایران در این کشور بود. روسیه بلافاصله به این مساله با اشاره به عملیات نظامی عربستان در یمن و ناکامی سعودی در آن پاسخ داد.
اندک اندک با تثبیت موفقیتهای دولت بشار اسد در سایه حمایتهای نظامی روسیه، نقش مسکو در معادلههای منطقهای غرب آسیا پررنگتر شد و ریاض نیز ترجیح داد با مسکو درباره وضعیت سیاسی سوریه به گفتوگو بپردازد. برهمین اساس 30 ماه مه سال 2016 بود که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی با سفر به روسیه با ولادیمیر پوتین درباره مسائل متفاوت منطقهای با تمرکز بر سوریه به خصوص مسائل نظامی این کشور گفتوگو کرد.
نفت، مشوق جدید در روابط مسکو – ریاض
اگر سوریه به نقطه اتصال نزدیکتر ایران و روسیه تبدیل شد، نفت نیز به سوژهای برای همکاریهای بیشتر مسکو و ریاض منتهی شده است. بسیاری از ناظران روابط دو کشور سالهای 2016 و 2017 را سالهای همکاری روسیه و عربستان در بازار بینالمللی نفت میدانند. سپتامبر 2016 بود که پس از دیدار ولادیمیر پوتین با محمدبن سلمان در حاشیه نشست گروه 20، عربستان سعودی به عنوان یک عضو مهم اوپک با روسیه که در اوپک عضویت ندارد توافق نفتی مهمی را رقم زدند. براساس این توافق دو طرف اعلام کردند که میتوانند تولید را در آینده محدود کنند و برای رسمیت بخشیدن به این توافق، بیانیه مشترکی نیز صادر و امضا کردند. چندماه پس از این توافق، روسیه موافقت کرد به جمع کشورهای نفتی عضو اوپک برای کاستن از خروجی نفت بپیوندد. گفته میشود که رهبر ایران و ولیعهد سعودی در دیدارهای جداگانه با ولادیمیر پوتین نقش مهمی در کنارگذاشته شدن اختلافهای عربستان و ایران برای رسیدن به نخستین توافق نفتی با روسیه به عنوان عضو غیراوپکی تولیدکننده نفت، ایفا کردند. به نظر میرسد که عربستان سعودی برای ایجاد وقفه در همکاریهای تهران و مسکو یا جداسازی موردی روسیه از ایران به ابزار نفت متوسل شد . این مساله در سخنانی که محمد بن سلمان در آوریل سال 2017 در مصاحبه با واشنگتنپست بر زبان راند کاملا مشخص شد . وی در آن مصاحبه تاکید کرد که سعودیها اخیرا سیاستهای نفتی خود را با مسکو هماهنگ میکنند تا به نوعی مسکو را متقاعد کرده باشند که ریاض شریک بهتری برای آنها تا تهران است. محمد بن سلمان در ادامه این گفتوگو اعتراف کرد که ریاض، مسکو را متقاعد کرده تمام تخممرغهای خود را در سبد ایران قرار ندهد.
سفری که نقطه عطف روابط بود
پس از این توافقهای نفتی، ملک سلمان پادشاه سعودی در اکتبر 2017 در سفری سه روزه به مسکو رفت که نخستین سفر یک مقام سعودی در این سطح به روسیه بود. رسانههای متفاوت منطقهای و فرامنطقهای از این سفر به عنوان نشانهای از نزدیکشدن دوباره اما ناگهانی عربستان و روسیه نام بردند و البته وزارت خارجه سعودی این سفر را «تاریخی» خواند. در رسانههای امریکایی از لنز دیگری به این سفر نگاه شد و برخی با این جملهبندی این سفر را توصیف کردند: «دولت سعودی که متحد نزدیک ایالات متحده در قریب به 70 سال گذشته بوده، نقش مستقلتری را در حوزه سیاست خارجی به خصوص در نزدیکی به روسیه بازی میکند. »
این سفر همانطور که در رسانهها بازتاب پیدا کرد مملو از بستههای همکاری و توافقهای پرزرق و برق برای هر دو طرف بود. دو طرف توافقنامههای نفتی، نظامی و همکاریهای فضایی را امضا کردند.هیاتهای نظامی مذاکرهکننده تنها در یک فقره قراردادی 3 میلیارد دلاری برای فروش سلاح از روسیه به عربستان امضا و تاکید کردند که جزییات این توافق باید تا پیش از سال 2018 نهایی شود. همزمان عربستان سعودی از روسیه برای کمک به ریاض در راستای ساخت کارخانههای تولید سلاح مشورتهایی گرفت و همزمان مساله فروش سامانه دفاعی اس 400 روسی به عربستان هم در این سفر نهایی شد. البته سفر ملک سلمان به مسکو با همین توافقهای دوجانبه ساده به پایان نرسید و عربستان سعودی برای سرمایهگذاری یک میلیارد دلاری در پروژههای انرژی روسیه نیز اعلام آمادگی کرد. در حالی که رسانههای سعودی تلاش کردند درباره دستاوردهای این سفر اغراقآمیز برخورد کنند اما روسها جانب محافظهکاری را بیشتر رعایت کرده و تاکید کردند که صحبت از توافقهای بسیاری شده اما همکارهای واقعی میان دو طرف هنوز تا نهایی شدن فاصله دارند. برخی از منابع روسی پس از پایان سفر پادشاه سعودی به مسکو افشا کردند که ولادیمیر پوتین از ملک سلمان خواسته بود پس از پایان بحران در سوریه و ورود این کشور به مرحله بازسازی، دولت عربستان نیز بخشی از مسوولیت سرمایهگذاری در سوریه با ابزار کمک به بازسازی این کشور جنگ زده را برعهده بگیرد.
پاس گلهای ریاض و مسکو به یکدیگر
جدا از تعمیق همکاریهای اقتصادی میان عربستان و روسیه که تا حدودی در عیان انجام میشود، دو طرف از لابیهای یکدیگر در پروندههای مختلف هم استفاده میکنند که البته این مساله در داخل ایران چندان بازتاب پیدا نمیکند. در سال 2017 میلادی، دولت عربستان سعودی از رابطه حسنه خود با امریکا برای تشویق کاخ سفیدنشینها به منظور برداشتن تحریمها علیه روسیه استفاده کرد. برخی از منابع میگویند که عربستان به دولت ترامپ پیشنهاد داده تحریمهایی را که به دلیل مساله اوکراین بر روسیه تحمیل شده بود بردارد و در ازای آن روسها از حضور نظامی ایران در سوریه میکاهند. به نظر نمیرسد که این پیشنهاد سعودی نیز جنبه اجرایی پیدا کردهباشد.همزمان روسیه ترجیح میدهد در بازیهای پر سر و صدایی که ریاض در منطقه به راه میاندازد مانند بحران قطر سکوت اختیار کند و در زمین هیچ یک از طرفین دعوا توپ نزند. در تنش میان کانادا و سعودی درآگوست 2018، روسیه ترجیح داد جانب ریاض را بگیرد اما در پرونده قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول هم کرملین مانند سایر کشورها ورود نکرده و از دور بازی ترکیه، عربستان و واکنشهای اروپا و امریکا را به نظاره نشست. البته با توجه به رویارویی گرمی که میان ولادیمیر پوتین و محمد بن سلمان در حاشیه نشست گروه 20 رخ داد میتوان گفت که سکاندار کرملین ترجیح داده از کنار پرونده قتل روزنامهنگار سعودی گذشته و رابطه با ریاض را به این واسطه متشنج نکند.
نفت و خرید امنیت، دو مولفه مهم در سیاست خارجی ریاض
در تحلیل رابطه رو به صعود ریاض و مسکو این سوال بیش از پیش مطرح است که چه نقطه اشتراکهایی دو کشور را به هم نزدیک کرده و نقش دو بازیگر مهم منطقهای و فرامنطقهای یعنی ایران و امریکا در این ماجرا چیست؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال ابتدا باید به یک سوال اساسیتر جواب داد و آن هم این است که روسیه در دستگاه سیاست خارجی عربستان چه جایگاهی دارد و بالعکس؟
به گواه نظرات کارشناسی میتوان گفت که سیاست خارجی عربستان سعودی برپایه امنیت داخلی و امنیت پیرامونی بناشده است.این مساله ریشه در ضعف داخلی عربستان سعودی دارد. عربستان همواره در تعیین چارچوبهای سیاست خارجی مجبور به توجه به ترس و دلهرهای است که نسبت به تهدیدهای خارجی احساس میکند. عربستان به دلیل سابقهای که با ترکیه در دوره عثمانیها داشته و همچنین اختلافهای ایدئولوژیکی که با ایران دارد همواره نگران تهدیدهای محیط پیرامونی خود بوده است. نفت و خرید امنیت دو کلیدواژهای هستند که در هیچ تحلیلی درباره سیاست خارجی عربستان نباید از آنها غافل شد. کارشناسان مسائل عربستان تاکید میکنند که عربستان در داخل از طریق نفت، کسب مشروعیت میکند و در خارج از طریق تنظیم رابطه با قدرتهای بزرگ - به صورت ویژه امریکا - برای حفظ جایگاهش در منطقه و تامین امنیت پیرامونیاش، اقدام به خرید امنیت میکند.
رویای روسی در غرب آسیا
مسکو به دنبال بازتعریف نقش خود در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) است. نقطه عطف این مساله را میتوان در دخالت نظامی روسیه در بحران سوریه در سپتامبر 2015 دانست.مسالهای که تعجب همگان را برانگیخت و به قول استیون کوک، تحلیلگر مسائل بینالملل این حرکت روسها، شطرنج معادلههای منطقهای را برهم زد. روسها به مدت 25 سال قبل از سال 2015، سیاست عدم ماجراجویی نظامی فراتر از «خارج دور »خود را دنبال میکردند و دقیقا به دلیل همین پرهیز استراتژیک بود که دخالت آنها در سوریه همه را به تفکری دوباره واداشت. استیون کوک در مطلبی در این باره در شورای روابط خارجی نوشت: «حضور نظامی روسیه در سوریه دو تحلیل را به دنبال داشت. براساس نخستین تحلیل، بسیاری از کارشناسان به این نتیجه رسیدند که نمایش قدرت و نفوذ روسیه در خاورمیانه نشاندهنده این است که رقابت جهانی میان روسیه و امریکا که در گذشته شاهد آن بودیم همچنان امروز و در آینده ادامه پیدا خواهد کرد. تحلیل دوم هم که از سوی روسشناسها و برخی مقامهای سابق امریکایی دنبال میشد پیرامون محور ضعف روسها بود .موافقان این تحلیل اعتقاد داشتند که روسیه هم از نظر استراتژیک و هم از نظر مالی در سوریه گرفتار شده و مداخله نظامی آخرین تیر در تاریکی مسکو برای نجات خود و تغییر معادله بازی بوده است. استیون کوک در بخش دیگری از تحلیل خود درباره رفتار منطقهای روسیه مینویسد: «نمایش قدرت روسیه در سوریه که طبیعتا بخشی از آن به دلیل کمکهای ایران بود باعث شد تا روسها خود را به عنوان جایگزینی برای امریکا در کشورهایی که به کل سنتی متحد واشنگتن بودند، معرفی کنند. به عنوان مثال روسیه با انعقاد قراردادهای اقتصادی و نظامی و مانورهای دیپلماتیک توانست تا حدودی مصر و ترکیه را از امریکا دور و به خود نزدیکتر کند. این مساله درباره عربستان سعودی هم مصداق داشت و سفر ملک سلمان در سال گذشته میلادی به روسیه (که در بالا هم به آن اشاره شد) را هم میتوان به نوعی نزدیک شدن ریاض به مسکو در مقابل واشنگتن دانست.» اسراییلیها نیز در چندسال اخیر رفت و آمدهای بیشتری به مسکو داشتهاند و هرچند که گفته میشود حضور نظامی ایران در سوریه اصلیترین دلیل این رونق روابط است اما ناگفته پیداست که تلآویو هم نمیخواهد از قافله دوستان روسیه در منطقه در روزهای افول قدرت امریکا جابماند.
از شراکت نفتی تا همکاری هستهای
ترس ریاض و طمع مسکو در کدام نقطه به تامین منافع مشترک منتهی شد؟ برخی از کارشناسان مبنای شکلگیری رابطه عربستان و روسیه را مربوط به تعاملهای اعضای اوپک و غیراوپک میدانند که رابطه ریاض با مسکو را وارد یک مرحله راهبردی کرده است. مولفه دیگری که میتواند نقش تسهیلگر را در این رابطه رو به صعود بازی کند، پیشنهاد روسیه برای فروش سیستم دفاع موشکی اس- 400 به سعودی است. پیشنهادی که از جانب عربستان با استقبال روبه رو شد اما طبیعتا صدای اعتراض واشنگتن را بلند کرد. این صدای اعتراض دقیقا همان نقطه مطلوب روسها است. روسیه به عربستان به چشم متحدی برای امریکا نگاه میکند که تمام و کمال رابطه خود با امریکا را حفظ نکرده است. به زبان سادهتر میتوان گفت که رابطه متزلزل و پرضعف سعودی با امریکا به عامل تشویق روسیه برای نزدیکی به ریاض تبدیل شده است. جذابترین خوش رقصی سعودی برای روسیه در بزنگاهها تحریم روسیه به دلیل تنش اوکراین توسط امریکا بود. سعودی با این تحریمها همراه نشد و رابطه اقتصادی با روسیه را ادامه داد. برای روسیه رابطه با کشوری در غرب آسیا که هم متحد امریکا و هم مردد نسبت به سیاستهای امریکا باشد بسیار حائز اهمیت است.
همکاریهای روسیه و عربستان در 3 حوزه قابل تعریف است:
1. خرید و فروش سلاح: روسیه نقش ناچیزی در فروش سلاح به کشورهای حوزه خلیج فارس دارد. یکی از برنامههای اقتصادی ولادیمیر پوتین، بالابردن صادرات سلاح از روسیه و تبدیل کردن آن به یک منبع درآمد کلان است. در این نقشه راه، تعامل با عربستان یک عنصر مهم برای ورود به بازار فروش سلاح است. بیشترین سلاحی که مسکو در حال حاضر میفروشد به الجزایر است و پس از آن هم اسراییل رتبه دوم را دارد.
2. همکاریهای نفتی: اکنون که امریکا به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان بدل شده، احتمال همکاری بیشتر میان روسیه و کشورهای حوزه خلیج فارس برای کنترل بهای نفت به گونهای که تامینکننده منافع آنها باشد، بیشتر شده است. محمد بن سلمان ولیعهد سعودی میگوید که روسیه و عربستان در حال کار بر روی توافق بلندمدتی هستند تا در سایه آن اتحادی که در موضعگیریهای نفتی میان ریاض و مسکو شکل گرفته بادوامتر از گذشته شود. ولیعهد سعودی اخیرا در این باره به رویترز گفته بود: «ما در حال کار بر روی توافقی 10 تا 20 ساله به جای توافق یک ساله موجود هستیم.» کارشناسان میگویند انعقاد قرارداد نفتی طولانیمدت میان مسکو و ریاض بیسابقه است چراکه روسیه به عنوان عضو غیراوپک معمولا چنین همکاریهایی با اعضای اوپک نمیکند. الجزیره چندی پیش در گزارشی در این باره نوشته بود که تلاش برای شکلگیری اتحاد نفتی میان روسیه و عربستان در مقطع زمانی رخ میدهد که دو طرف در حال تعمیق رابطه اقتصادی با یکدیگر هم هستند.
3. همکاریهای هسته ای: عربستان سعودی توسعه برنامه هستهای را در پیش گرفته و به دنبال متنوعسازی منابع خود در این حوزه است. سعودیها در این حوزه درخواستهای رسمی از امریکا کردهاند اما همزمان روابط محرمانهای با پاکستانیها دارند. در حوزه آموزش و تربیت نیروی متخصص نیز تلاش میکنند با کشورهایی که در این خصوص حرفی برای گفتن دارند وارد همکاریهای عمیق شوند. روسیه همزمان که با ایران همکاری هستهای دارد همین همکاری را با سعودیها هم تجربه میکند.
تعامل همزمان با ایران و عربستان با هدف تحصیل حداکثری منافع
ایران در کجای روابط عربستان و روسیه ایستاده است؟ هرچند که در داخل ایران طرفداران توسعه رابطه با شرق به خصوص روسیه، ترجیح میدهند در سکوت از کنار رابطه روسیه و عربستان عبور کنند اما این سکوت مصلحتی چیزی از رابطه رو به توسعه دو کشوری که تهران یکی را رفیق و دیگری را رقیب میداند، نمیکاهد. روسیه سیاست «تعامل همزمان» را در رابطه با تهران و ریاض در پیش گرفته است. براساس این سیاست، روسها با علم به وجود رقابت میان ایران و عربستان تلاش میکنند یکی را بردیگری ترجیح نداده و با هر دو هم کاسه شوند. برخی از کارشناسان میگویند «تعامل همزمان» منطق جدید روسیه در خاورمیانه است که یک هدف را دنبال میکند: تحصیل منافع بیشتر. بهترین نمونه این سیاست هم مذاکرات آستانه با حضور ایران، روسیه و ترکیه و در غیاب سعودی است. کرملین توانسته خاندان سعودی را متقاعد کند که کارشکنی در این روند انجام ندهند.
آیا روسیه در طولانی مدت از پس این معادله «تعامل همزمان» برخواهد آمد؟ به گفته کارشناسان مسائل منطقه، این سیاست بیآفت هم برای روسها نیست. تداوم این سیاست میتواند بیاعتمادیهایی را هم در ایران و هم در عربستان ایجاد کند. در شرایطی که ایران رابطهای با امریکا ندارد میتوان گفت که خیال روسها از این بابت راحت است اما در مواجهه با سعودی، مسکو نیز گامهای خود برای نزدیکی را شمرده برمیدارد. به هرحال عربستان بیش از نیم قرن اتحاد راهبردی با امریکا را در کارنامه خود دارد و نمیتواند به متحد بیقید و شرط روسیه تبدیل شود. یکی دیگر از دلایل شک و تردید روسیه به عربستان به مساله افراطگرایی اسلامی بازمیگردد. روسها اعتقادی به سبکی که چینیها با سعودی برای کنترل مساله افراطگرایی اسلامی در مناطق غربی خود دنبال میکنند، ندارند. روسیه کماکان نسبت به جمعیت افراطگرای مسلمان در داخل این کشور و ارتباطهای فکری و نظری آنها با ریاض نگران است . در آنسو نیز نگرانی عربستان به مسکو به سیاست عملگرایی مسکو برمیگردد و تعاملهایی که با برخی کشورها نظیر ایران دارد.
فایده و هزینههای بازی همزمان
مارک کاتز از اساتید علوم سیاسی دانشگاه «جورج میسون» در تحلیل سیاست «تعامل همزمان» روسیه مینویسد: «ولادیمیر پوتین از روزی که به قدرت رسید چارچوبی را در حوزه سیاست خارجی برای خود تعیین کرد و آن هم این بود که در مناقشه یا رقابت میان دو کشور نه بیطرف بیطرف باشد نه جانب یکی را بگیرد بلکه همزمان با هر دو تعامل داشته باشد. البته که این سیاست هر دو طرف مقابل روسیه را ناراضی میکند اما آنچه که پوتین بر آن سرمایهگذاری میکند ترس دو طرف از عدم همکاری با روسیه و غش کردن مسکو به سمت طرف دیگر است. با چنین منطقی هر کدام از دو رقیب برای حفظ روسیه در کنار خود بیشتر خرج میکنند. سیاستی که پوتین در قبال ایران و عربستان دنبال میکند از این الگو تبعیت میکند. هرچند که برخی میتوانند این سیاست مسکو در قبال دو رقیب منطقهای یعنی ایران و روسیه را ماکیاولی بدانند اما باید توجه داشت که مسکو در حال درو کردن منافع حداکثری خود از این سیاست است. روسیه برای حفظ رابطه خوب با ایران چنددلیل دارد که اولین آنها این است که مسکو به تهران به چشم متحدی قوی در مخالفت با سیاست خارجی امریکا در منطقه نگاه میکند. همزمان به دلیل تحریمهایی که ایران در 4 دهه اخیر متحمل شده مسکو از دور بودن غرب از ایران به عنوان امتیازی برای توسعه رابطه تجاری و اقتصادی با تهران استفاده کرده است. مثلا در حوزه انرژی کمپانیهای روسی بدون نیاز به رقابت با همتاهای اروپایی در ایران کار خود را پیش بردهاند. روسیه علاوه بر اینکه به ایران به چشم متحدی برای مقابله با امریکا نگاه میکند به تهران برای مقابله با شبهنظامیگری سنی و تجزیه طلبی هم نیاز دارد. هم ایران و هم روسیه با تهدید میل به تجزیه در داخل روبه رو هستند و هر دو هم با این مساله مبارزه میکنند. روسیه از اینکه ایران از تجزیهطلبی مسلمانان چچن حمایت نمیکند خرسند است . القاعده و داعش به عنوان گروههای شبه نظامی سنی، تهدید مشترک برای روسیه و ایران به حساب میآیند.»
مارک کاتز جدا از مساله سلاح، نفت و همکاریهای هستهای انگیزه دیگری هم برای همکاری روسیه با عربستان قائل است و در این باره مینویسد: «مسکو به دنبال رابطه خوب با عربستان سعودی است تا مانع از حمایت این پادشاهی از سنیهای جدایی طلب در روسیه شود. مانند کاری که سعودی در دهه 80 در افغانستان و این اواخر هم در سوریه انجام داد.
با وجود همکاریهای متنوعی که مسکو با تهران و ریاض همزمان دارد اما تلاش میکند هیچ کدام را بر دیگری برتری ندهد. روسیه به ایران سلاح میفروشد اما مایل است همین کار را برای عربستان هم انجام دهد. مسکو نیروگاه هستهای را در ایران تکمیل کرده و قرارداد ساخت چند نیروگاه جدید در این کشور را هم امضا کرده اما همزمان به عربستان هم پیشنهاد همین همکاری را داده است. با وجود تلاشهای روسیه برای تعامل همزمان با این دو رقیب منطقهای اما باید گفت که اندک اندک بازی در این زمین برای روسها سخت میشود چرا که تهران و ریاض رقابت علنی با هم در پروندههای منطقهای چون سوریه، یمن، لبنان و بحرین را آغاز کردهاند. در پرونده سوریه، روسیه علنا کنار ایران ایستاد اما در سایر پروندهها جانبداری از ایران نکرده است. در لبنان روسیه هم رابطه خوبی با حزبالله لبنان که متحد ایران است دارد و هم با شاخههای اهل سنت که به عربستان نزدیکتر هستند. در عراق، مسکو هم با دولت مرکزی بغداد که مورد حمایت همزمان ایران و امریکا است رابطه حسنه دارد و هم با کردهایی که در اقلیم هستند اما رابطه پرفراز و فرودی را با تهران تجربه میکنند. در یمن روسیه دولت هادی را که مورد حمایت سعودی است به رسمیت میشناسد اما رابطه خوبی هم با حوثیها که گفته میشود مورد حمایت ایران هستند دارد. در بحرین روسیه از سیاست ایران در حمایت از اکثریت شیعیان فاصله گرفته و به سیاست سعودی برای حمایت از اهل تسنن در حاکمیت نزدیک شده است. در مواجهه با اسراییل هم نزدیکی مسکو به تلآویو بیشتر در راستای سیاست جدید منطقهای آل سعود است و نه ایران که دشمن سرسخت اسراییل به حساب میآید.
درحالی که به نظر میرسد روسیه از فضای رقابتی میان ایران و عربستان به نفع تامین منافع خود استفاده میکند اما این بازی بر روی طناب، پرریسک میشود اگر عربستان و ایران دست از رویاروییهای نیابتی برداشته و وارد فاز درگیری مستقیم شوند. در چنین شرایطی روسیه نمیتواند همچنان با بازی در زمین بیطرفی ادامه دهد. اگر چنین درگیری رخ بدهد امریکا در کنار سعودی قرار میگیرد و روسیه نیز باید میان تهران و ریاض دست به انتخاب زند. در چنین شرایطی اگر روسیه کنار ایران و مقابل محور سعودی - امریکا بایستد بلافاصله نفوذ خود بر عربستان و متحدانش در منطقه را از دست خواهد داد. اگر هم تلاش کند موضع بیطرفانه به خود بگیرد اعتماد ایران و سایر کشورهایی که به روسیه به عنوان جایگزینی برای امریکا نگاه میکنند را از دست میدهد. شاید اگر خروج امریکا از برجام اتفاق نیفتاده بود میتوانستیم در این مرحله پیشبینی کنیم که ایران به امریکا نزدیک خواهد شد اما با خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای با ایران به نظر نمیرسد که خبری از تنش زدایی در رابطه ایران و امریکا باشد. در حقیقت میتوان گفت که اقدام ترامپ در خروج از برجام هم میان واشنگتن و متحدان سنتیاش در اروپا فاصله انداخت و هم ایران را بیش از پیش به سمت مسکو سوق داد. نکته آخر که نباید مغفول بماند این است که هرچند مسکو از رقابت میان تهران و ریاض دستاوردهای خود را درو میکند اما به هیچوجه خواهان ورود این رابطه به مرحله بعد که تنش مستقیم میان تهران و ریاض باشد استقبال نمیکند چرا که این مساله میتواند مسکو را در شرایط سختی قرار دهد. در چنین فضایی پربیراه نیست که بگوییم روسیه تلاش میکند تنش میان ایران و عربستان را در سطح فعلی نگاه دارد و به نوعی مانع از این شود که تنش از حالت مدیریت شده خارج شود./سارا معصومی - اعتماد
نظر شما :