سه پرسش مهم در باب آینده ایران در این فراگرد تاریخی
پارادایم های حاکم بر امنیت ملی آمریکا
نویسنده: دکتر مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی:
- پرسه گشایی(مقدمه): در مقام بیان معنا و تعریف پارادایم
پارادایم از این جهت باورواره است که چکیده ی حاصل از درهم تنیدگی دانشواژه ها، متغیر ها، و نظریهها، - قوانین، کلیات و تجربیات – است. الگو ها و سرمشق ها یا مدل ها یا حتی «بن نگره ها »، پاسخگوی دانشواژه پارادایم در زبان پارسیان نیست. البته، باور در افکار عمومی بیشتر جنبه اعتقادی از خود نشان می دهد و فرا اندیشه انسانی و علمی به نمایش در می آید در حالی که باور در این معانی محدود نمی شود. پارادایم فربه تر از دکترین و سیاست های کلان و استراتژی است. باورواره ها به گزاره هایی گفته می شود که از وجه معرفت شناسانه کیهان موجود را با وجود خود در مقطعی معین از سه ز طلایی یعنی زمین و زمان و مکان، پر مقام یک آیین، الگوواره، بن نگره و ... علمی در طول مدت زمانی مشخص برای پاسخگویی به نیاز برای حل مسٔله ها و گاه حتی رازها بازمی تاباند.
پارادایم ها نمی توانند از گیتی شناسی ها ، هستی شناسی ها و شناخت شناسی های گوناگون اثرپذیر نباشند. این مجموعه ی ادراکات معنادار و تعریف پذیر هستند که در قالب یک گزاره ی کوتاه شده یا کدگزاری شده در مقام بیان در می آیند.
- سازوکارهای طراحی استراتژی در امریکا
استراتژی در ایالات متحده امریکا برخاسته از نظام واره یی فرا حزبی در جغرافیای ادراک آکادمیک و تلفیق آن با تجربه های اجرایی – عملیاتی است. از این رو مدیریت پروژه های طراحی های استراتژیک دو بخشی و شامل یک آکادمیسین حزبی و یک فرد مجرب اجرایی – عملیاتی است. هلمز – بروتون در قانون هلمز بروتون، گری هارت و رد براون در تنظیم استراتژی امریکا در قرن بیست و یکم میلادی و یا جوزف نای – آرمیتاژ در پروژه »قدرت هوشمندتر آمریکایی» از این نمونه اند. در تنظیم این استراتژی ها مجموعه ای ازافراد متخصص و سازمان ها و نهاد های رسمی و غیر رسمی علمی و اجرایی مشارکت می نمایند. یرمایه گذاری هت=ای بالای مالی برای تنظیم این استراتژی ها هزینه در قالب اندیشکده های گوناگون هزینه می شود.
- جایگاه دکترین در فرهنگ امریکایی – انگلیسی
در محافل گوناگون حتی در گستره های علمی، مفاهیم پارادایم، دکترین، سیاست و استراتژی گاه بیگاه چنان متداخل و متزاحم با هم تعریف می شوند و با معانی مشابه با هم به کار می روند که مرزهای تشخیص مفهومی و نظری آن ها را تا لبه ی آشوب می کشانند. دکترین در این مجال از یک سو در سایه پارادایم تعریف می شود و از سوی دیگر سایه افکن بر روی سیاست گزاری کلان است. از این رو در نسبت سنجی مفهومی میان پارادایم و دکترین، نگارنده پارادایم را چون از جنس معرفت شناسانه و نظری و در پی بیان «چیستی» است در مرتبت بالای دکترین قرار می دهد. دکترین نیز چون ماهیت هدف گزاری دارد و نه «هدف گذاری»؛ و از جنس «عملیاتی» در بازتعریف پارادایم است؛ بعد از آن؛ و متقدم بر سیاست کلان می نشیند. بعد از آن سیاست کلان می نشیند که بیانگر خط مشی و رویه ی اجرایی در اعمال دکترین؛ و بیانگر هدایت امکانات موجود در راستای اهداف می باشد و از جنس«چیستی» است؛ بعد از آن قرار می گیرد. بعد از این معنا است که استراتژی می نشیند . استراتژی از جنس «چگونگی» است. این استراتژی است که به بکارگیری امکانات موجود برای تحقق اهداف تعریف شده بازمی گردد.
در فرهنگ آمریکایی – انگلیسی، موقعیت شناسی استراتژیک، با رویکرد معرفت شناسانه و موضوع شناسی استراتژیک با رویکرد تئوری شناسانه دنبال می شود. پارادایم های متکی بر پادگفتمان یا گفتمان های برتر وجود دارد به نسبت پایا با پارادایم های به نسبت پویا در بطن و متن رویه شناسی های استراتژیک با رویکرد دکترین سازانه در سه سطح استراتژیک، عملیاتی و ساختاری در بستر چنین منطقی شکل می گیرند.
- پارادایم ها و دکترین های دهگانه امنیتی در تاریخ امریکا از واشنگتن تا ترامپ
از آغاز تاسیس امریکا توسط بنیانگذاران امریکا تا کنون دو گفتمان برتروجود دارد که عبارتند از :
a) پادگفتمان آرزوی بنیانگذاران برای دستیابی به هژمونی قدرت آمریکایی در جهان از دهه ۱۸۷۰ تا ۱۹۸۰
b) پادگفتمان رویای بزرگ آمریکایی برای عملیاتی کردن هژمونی امریکایی در جهان و بازتولید فرازمینی و فضایی آن از ۱۹۸۰ تاکنون
در سایه این دو پادگفتمان است که نه پارادایم و دکترین برخاسته از آن در تاریخ آمریکا قابل ردیابی است. این پاردایم ها و دکترین ها عبارتند از :
1) پارادایم تأ سیس و تثبیت : سخنرانی خداحافظی واشنگتن سال:۱۷۹۶
a) توسط هامیلتون و با بیان واشنگتن
b) هدف: هدایت جنگ های استقلال طلبانه و تثبیت جمهوری در سال های نخستین ایجادمختصات: حفظ محوری از راه تعادل قوا و بسط محوری از طریق ارائه الگوهای جهانی
c) خطوط و مبانی کلی : ۱- اعتقاد به اصل توازن قوا در اروپا و پیگیری مصرانه آن / ۲- تأکید بر ارزش های امریکا به جای
منافع آمریکا و پیگیری مصرانه آن / ۳- تبدیل ایالات متحده امریکا در مقام نواد یک آرمان نجات بخش
2) پارادایم تغییر و تبدیل : انزواطلبی مونرویه
a) سال: در ۲ دسامبر ۱۸۲۳ توسط جیمز مونرو رییس جمهور وقت آمریکا اعلام شد.
b) هدف :مخالف استعمار یا دخالت قدرتهای اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافتهٔ قاره آمریکا بود.
c) مختصات : آمریکا از دخالت در جنگهای بین قدرتهای اروپایی و مستعمرات آنها خودداری، و وقوع جنگ یا فعالیت استعماری در قاره آمریکا را به عنوان حرکتی خصمانه تلقی کند.
d) در جنگ آمریکا علیه اسپانیا در سال ۱۸۹۸ دکترین مونرو به اوج رسید، اما وودرو ویلسون با وارد کردن آمریکا به جنگ جهانی اول خط بطلانی بر این دکترین کشید.
3) پارادایم تبدیل و تسری: سرنوشت محتوم
a) سال: در نیمه دوم قرن نوزده نزدیک به دیدگاه سرنوشت مقدر جان ال. السولیوان در سال ۱۸۳۹
b) هدف : تثبیت قدرت قاره یی ایالات متحده امریکا از طریق تسری قدرت قاره یی امریکا و تشریح و توجیه گسترش ایالات متحده به سوى غرب
c) مختصات دستیابی به کنترل سیاسی موثر بر بخش های مرکزی و وسیع آمریکای شمالی از اقیانوس اطلس تا آرام و از کانادا تا خلیج مکزیک
d) با جنگ علیه اسپانیا در سال ۱۸۹۸ دکترین مونرو در اتصال با سرنوشت محتوم گسترش اثر پیدا کرد.
4) پارادایم تسری و توسعه اقتصادی: درهای باز
a) سال ۱۸۹۹ و ۱۹۰۰ توسط جان هی و نوشته های ویلیام اپلمن در ۱۹۵۹ «تراژدی دیپلماسی امریکا»
b) هدف : گسترش قدرت اقتصادی امریکا، از طریق اعمال سیاست های طرفدار اقتصاد آزاد و تأکید بر تشویق دولت های بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و روسیه برایس سرمایه گذاری در چین ؛
c) تصرف فیلیپین بعد از قتح اسپانیا نقطه ی اوج این رویکرد است.
5) پارادایم توسعه قدرت سیاسی: دکترین ماوراء بحار
a) سال ۱۹۱۸ توسط ویلسون بر اساس دیدگاه های گروه کارشناسان به مدیریت سرهنگ ای ام هاوس
b) هدف : نقش رهبری کننده ی امریکا برای ایجاد موازنه قدرت در اروپا و آسیا از ماورای بحار را دنبال کرد.
c) این پارادایم در قالب دکترین امنیتی ماوراء بحار در دو جنگ اول و دوم جهانی دنبال شد. آیین اقدام ترومن نیز تحت تٔثیر آن است .
6) پارادایم تحدید رقبا و گسترش فرصت ها : تحدید نفوذ
a) سال : ۱۹۴۷ در مقاله ی «منابع رفتار شوروی» اثر جرج اف کنان با نام مستعار ایکس در نشریه سیاست خارجی این جهت گیری مطرح شد.
b) هدف : رودرویی با اقدامات مداخله جویانه شوروی در شمال ایران، تنگه بسفر، داردانل،
c) با اشکالی چون طرح مارشال، پل هوایی برلین، و ناتو سند NSC-68
7) پارادایم : گسترش فرصت ها و ترسیم چشم اندازها : دکترین آزاد سازی
a) سال : دهه ۱۹۴۷ و ۱۹۵۱ برنهایم و سه گانه های او و اجرای آن در دهه های ۷۰ و ۸۰
b) هدف :"جیمز برنهام " معتقد بود که دکترین تحدید نفوذ آنطور که باید به اجرا درنیامده است. برنهام در سه کتاب خود که طى سالهاى ۱۹۴۷ و ۱۹۵۱ نوشت ، از سیاستگذاران آمریکایى خواست تا راهبرد تهاجمىترى را اتخاذ کنند. وى این راهبرد را آزادسازى نامید. معتقد بود که هدف سیاست خارجى ایالات متحده آمریکا باید تضعیف نقش اتحاد جماهیر شوروى در اروپاى شرقى و مرکزى و در نهایت در روسیه باشد.
c) این هدف از سوى دولت آیزنهاور اتخاذ شد و در سالهاى اولیه ریاست جمهورى، به جاى سیاست تحدید نفوذ، سعى در تضعیف و بىاعتبار ساختن کمونیسم داشت.
8) پارادایم گسترش چشم انداز و مدیریت آینده : دکترین پیشدستی
a) سال : دهه ی ۱۳۹۰ هانتینگتون و اسپیلبرگ و هژمونی بسیط ویلیام ولفورث
b) هدف : حفظ تفوق نظامی در جهان، تلاش برای شکوفایی بیشتر قدرت اقتصادی آمریکا، پیشبرد دموکراسی میتنی بر بازار آزاد در گستره ی بین المللی
c) جنگ پیشگیرانه و نبردهای محدود کننده ی قدرت مانور رقبای بین المللی در مناطق گلوگاهی جهان در چارچوب مبارزه با تروریسم را می توان در این راستا بازیابی نمود.
9) پارادایم مدیریت آینده و زمینه پروری جهت رهبری اقدام : دکترین قدرت هوشمند تر آمریکایی
a) سال : ۲۰۰۶ جوزف نای و پروژه موسسه C.I.S.I
b) هدف: باز آفرینی قدرت نرم آمریکا جهت رهبری جهانی ارزش ها ، صادر کردن خوش بینی به جای ترس، زمینه سازی ایجاد مشروعیت سیاسی برای اعمال قدرت نظامی
c) در این رهیافت قدرت هوشمند تر آمریکای در قالب رجحان قدرت نرم بر کاربرد قدرت سخت جها تحکیم قدرت برتر آمریکا بعد از دوران تأسیس هژمونی آمریکا در دوران بوش دوم پدیدار شد.
10) پارادایم آشوب و گسترش هژمونی مرکب : دکترین بازیگر دیوانه
a) سال :مبنای معرفتی نظریه لورنز و نظریه ۲۰۱۱ هنری کسینجر و نظریه آمریکای قدرتمند کی کولز جیمز
b) هدف : گسترش هژمونی مرکب آمریکا، با تأکید بر هژمونی اقتصادی و امنیتی مبتنی بر سناریو جهان تک چند قطبی رهبری شده میتنی بر هژمونی مرکب جوزف جوف.
c) این پارادایم متکی بر سند دکترین امنیتی آمریکا در ۲۰۱۵ و جهت گیری ترامپی دارای سویه گیری دشمن خوانی ایران در هدف «گزاری» و هدف «گذاری» امنیتی آمریکا است. از زمان اعمال این معنا ایران دیگر برای آمریکا نه یک «چالش» که یک «دشمن» است.
- سه پرسش مهم در باب آینده ایران در این فراگرد تاریخی
1) سیر و روند پارادایمی حاکم بر امنیت ملی آمریکا چه پیامی برای ج.ا.ایران دارد؟
a) گذار از منطق چالش – فرصت به منطق بحران – کنترل در ارتباط با ایران
b) در این گذار ایران از هدف چالش برانگیز قابل بهره برداری در جهت گیری استراتژیک برای توسعه ی نفوذ به هدف دشمن برساز به هدف ساختاری و تثبیت موقعیت نفوذ در سطح عملیاتی تبدیل می شود.
c) روند سیر پارادایمی حاکم بر امنیت ملی امریکا نشان می دهد که امریکا به دنبال تبدیل «چالش ایرانی» به «دشمن بین المللی» است.
2) چگونه می توان این پیام را استنباط کرد و نشانه های آن چیست؟
a) جغرافیای استنباطی این موضوع را می توان در دو سطح ساحت نظری و ساحت عینی بازیافت.
b) در ساحت نخست – نظری – ادبیات کنشگران، کنش ورزان و بازیگران آمریکایی در فضای بازی تنش زا و شیوه بازی تهاجمی قابل ردیابی است.
c) در ساحت دوم – عینی – در سطوح دهگانه نیروهای پیشران (S.T.M.E.E.P.V.AS.L) می توان به ردیابی عوامل تضعیف کننده ی ج.ا. ایران دست یافت.
3) با توجه به سیر پارادایمی، پارادایم بعدیهم در سطح کلان؛ و هم در ارتباط با ایران چیست؟
a) در سطح کلان : پارادایم رهبری جهانی و گسترش قدرت فرا زمینی در بستر ایجاد هژمونی مرکب بین المللی مد نظر ایالات متحده امریکا خواهد بود.
b) در سطح ایران: تبدیل محدود سازی بین المللی ایران و محاصره منطقه ای تهران به فروریزش دولت تهران و تشکیل ستاد مرکزی کنترل دریایی و زمینی جهان در نوهارتلند مورد پروا قرار خواهد گرفت.
* این جستار کوتاه شده ی مقاله یی بلند در این ارتباط است.
نظر شما :