تردید نسبت به عواقب یک واقعه مشکوک
از تضعیف عربستان بر سر قضیه خاشقجی ذوق زده نشویم
نویسنده: علی موسوی خلخالی، سردبیر دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی: به مخمصه افتادن عربستان سعودی، در راس آن، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، می تواند خبری خوب برای ایرانی ها باشد. محمد بن سلمان و وزیر امور خارجه مطیعش، به همراه پدرش از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی ایران هستند تا آن جا که حاضر شده اند با اسرائیل، دشمن تاریخی و سنتی اعراب، هم دست شوند صرفا برای این که با ایران دشمنی داشته باشند. شاید برای ما ایرانی ها قضیه وحشتناک و اسف بار سلاخی شدن جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول، علاوه بر این که مشمئزکننده است، این گونه تصور شود که چون عربستان در موضع ضعف ناشی از این مخمصه قرار گرفته خبر خیلی خوبی است و این می تواند به سود ایران باشد. شاید این اتفاق با لحاظ احتمالاتی به سود ایران تمام شود، اما این همه داستان نیست.
ما در ایران از روی ناراحتی و دلخوری از عربستان سعودی اخبار جمال خاشقجی و دست پاچگی عربستان را در این قضیه به دقت دنبال می کنیم و ته دل خوشحال شده ایم عزیز دردانه ترامپ و بسیاری از کشورهای غربی که هر کار دلش می خواست می کرد و به خاطر پول و نفتش کسی چیزی به او نمی گفت و خورده ای به او نمی گرفت، در مخمصه گرفتار شده است. اما سوال این است که آینده این اتفاقات چه خواهد شد؟ این وضعیت چه تاثیری در آینده ما و روابط و تعاملات ما با جامعه جهانی خواهد داشت؟
با به گردن گرفتن مسئولیت قتل جمال خاشقچی توسط حکومت پادشاهی عربستان، تازه مشکلات و مخمصه های این کشور شروع شده است. معلوم هم نیست تا کجا ادامه خواهد یافت. با توجه به حجم انتقادها و التهابات رسانه ای علیه عربستان که روز به روز شدیدتر هم می شود، شاید وقوع اتفاقات پیش بینی نشده، دور از ذهن نباشد.
این که در پی این حادثه جایگاه عربستان تضعیف خواهد شد و مجامع بین المللی روز به روز علیه آن موضع خواهند گرفت و عرصه را بر آن تنگ خواهند کرد و این مساله باعث تنزل جایگاه عربستان در جامعه جهانی خواهد شد، شکی نیست. حتی اگر محمد بن سلمان از کار برکنار نشود هم این ضعف به جان و کالبد حکومت عربستان افتاده است. اما مساله این است که تضعیف حکومت عربستان چه پیامدهایی خواهد داشت؟
تردیدی نیست که حکومت عربستان سعودی یکی از متحدان اصلی ایالات متحده در منطقه است. می توان گفت عربستان در دوره ترامپ به چنان جایگاهی نزد متحدان امریکا ارتقا یافت که هم ردیف اسرائیل شد. در رویارویی ترامپ با ایران، محمد بن سلمان همانند بنیامین نتانیاهو متحد اصلی ترامپ بوده است. ترامپ برای اعمال تحریم ها علیه ایران و پیش گرفتن سیاست های خصمانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران روی عربستان سعودی حساب ویژه ای باز کرده است. حالا که عربستان سعودی تضعیف شده و جامعه جهانی عربستان را تحت فشار بی سابقه خود قرار داده است، آیا این مساله سبب نخواهد شد سیاست ترامپ علیه ایران به چالش بخورد؟ آیا در پی آن سیاست ترامپ خصمانه تر، خشن تر و تندتر نخواهد شد؟ اگر دولت ترامپ درصدد برآید در نبود عربستان، با توجه به این که جامعه جهانی، نه اروپا نه روسیه و نه چین و نه حتی برخی کشورهای عربی و منطقه ای و نه حتی امارات متحده عربی، حاضر به پر کردن خلاء عربستان در رویارویی با ایران نیستند، خود خلاء عربستان را پر کند، این مساله به تندروی بیش از اندازه دولت ترامپ علیه ایران نخواهد انجامید؟
نمی توانیم منکر شویم که عربستان سعودی یکی از کشورهای صاحب ثقل در منطقه است که غربی ها برای حفظ توازن روی قدرت آن در برابر ایران حساب کرده اند. آیا غربی ها، در راس آنها امریکایی ها، اجازه می دهند با حادثه خاشقجی عربستان تضعیف شود و در مقابل ایران قدرت بگیرد؟
از سوی دیگر، ما نمی دانیم قتل خاشقجی آن هم به آن شکل شنیع، عملی خودسرانه از سوی هیئت حاکمه عربستان بوده، یا آدرسی غلط از سوی نهادهای امنیتی غربی به عربستانی ها، شبیه آن چه امریکایی ها با صدام بر سر عراق کردند، یا اشتباهی فاحش از سوی عربستانی ها در تعاملات بین المللی شان؛ اما اگر آن طور که بسیاری پیش بینی می کنند، ترور خاشقجی دسیسه ای باشد، آیا ممکن نیست این دسیسه ایران را هم در بر بگیرد؟
اگر اصلا خوش بینانه تصور کنیم قتل خاشقجی، اشتباهی فاحش از سوی عربستان بوده که به عواقب آن هیچ فکر نکرده است، در این صورت آیا ممکن نیست این حادثه به سناریوی تازه ای تبدیل شود که طرف هایی بخواهند آن را به دیگر کشورها تعمیم دهند؟ آیا ممکن نیست قتل خاشقجی بهانه ای ایجاد کند تا تحولی همانند بهار عربی در منطقه آغاز شود که آغازگر آن این بار عربستان سعودی باشد سپس دامنه آن به کشورهای دیگر منطقه برسد؟
روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داد که در آخرین مکالمه تلفنی محمد بن سلمان با جرد کوشنر، داماد ترامپ، به او گفته است که هیچ گاه کودتای غرب علیه خود را فراموش نمی کند. چه قصه ای پشت پرده است که بن سلمان برداشت اشتباه کرده و فکر می کند به تله ای افتاده که از آن تعبیر به کودتا کرده است؟
اینها سوالاتی است که در حال حاضر هیچ پاسخی برای آنها نیست. اکثر کارشناسان هم با دیده تردید به تحولات عربستان و قضیه خاشقجی نگاه می کنند. این مساله سبب می شود، اگر از یک طرف برای در دردسر افتادن عربستان خوشحالیم از طرف دیگر نگران باشیم که عواقب این اتفاق چه خواهد شد، دامنه آن تا کجا ادامه خواهد داشت و چه سناریوهای احتمالی در پی آن کشیده شده است؟
نظر شما :