مسکو منافع خود در بازار جهانی نفت را فدای تهران نخواهد کرد
علیرغم نتایج مثبت نشست الجزایر، نگرانی های جدی در نشست آتی اوپک برای ایران وجود دارد
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - یکشنبه گذشته نشست کمیته مشترک وزارتی نظارت بر توافق اوپک و غیراوپک (JMMC) برای رصد تحولات بازارهای جهانی نفت خام با محوریت نظارت بر توافق کاهش عرضه نفت در الجزایر تشکیل جلسه داد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیرات خروجی این نشست بر آینده نفتی کشور در آستانه تحریم های ثانویه گفت وگویی را با سید محمدعلی خطیبی، نماینده سابق ایران در اوپک و مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت ترتیب داده است که در ادامه می خوانید
دهمین نشست کمیته مشترک وزارتی نظارت بر توافق اوپک و غیراوپک (JMMC) برای رصد تحولات بازارهای جهانی نفت خام با محوریت نظارت بر توافق کاهش عرضه نفت یکشنبه، اول مهرماه در الجزیره، پایتخت الجزایر، تشکیل جلسه داد؛ با توجه به خروجی این نشست و بیانیه پایانی و نیز در سایه این مساله که این نشست آخرین نشست اوپک تا قبل از 13 آبان ماه است، اساسا تاثیر خروجی نشست 48 ساعت پیش الجزیره مبنی بر عدم افزایش تولید تا پایان سال جاری میلادی، علیرغم محدودیت عمل این کمیته را بر تحریم های نفتی کشور چگونه ارزیابی می کنید؟
اساسا کمیته وزارتی نظارت بر توافق اوپک و غیراوپک همان طور که از اسم آن مشخص است، کمیته ای است فنی به منظور نظارت بر اوضاع بازارهای جهانی نفت خام و سطح پایبندی کشورهای حاضر در توافقات همکاری اوپک و غیراوپک و نیز حسن اجرای خروجی نشست های اوپک. در نهایت این کمیته با بیانیه و تقدیم گزارش به ورزای نفت عضو کارش را ادامه می دهد. در این دور از نشست تنها بر پایبندی اعضاء بر برنامه کاهش سقف تولید بسنده شد که میزان تعهد مجموع اعضای اوپک به کاهش تولید 1 میلیون 200 هزار بشکه ای، 118 درصد بود و پایبندی اعضای غیر اوپک به تعهد کاهش 600 هزار بشکهای، 119 درصد اعلام شد. اما چنان که اشاره داشتید چون در مجموع این کمیته نظارتی با محدویت عمل جدی روبه رو است، مرجع تصمیم گیری برای افزایش و یا کاهش سقف و یا سهمیه تولید اعضاء نیست، مگر این که از قبل با اجماع نظر کل وزرای نفت عضو چنین اختیار عملی به این کمیته داده شود. با وجود این مساله برخی از اعضاء از پیش تلاش داشتند در این نشست در الجزایر تصمیمانی خارج از حوزه عمل و نفوذ کمیته نظارتی مبنی بر افزایش سقف تولید همزمان با اعمال تحریم های نفتی علیه ایران بگیرند، تصمیماتی که اصولا از قبل و خارج از اوپک گرفته شده بود. لذا تمام تلاش برخی از اعضاء در راستای فشار ترامپ برای نفوذ توافق ضد ایرانی خارج از اوپک به داخل اوپک بود. اما در این راستا شاهد بودیم که این بازیگران در نشست قبلی اوپک در وین موفقیتی در این رابطه نداشتند. مضافا این که نشست الجزایر با وجود استمرار این تلاش ها و تهدیدات توئیتری ترامپ در حد این تصمیمات نبود که بتواند کاری در خصوص فشار بر ایران را سامان دهد.
اما با این میزان از تلاش ها و نیز برنامه های ترامپ در راستای اعمال تحریم های 13 آبان وضعیت کشور در حوزه دیپلماسی انرژی در صدو هفتاد و پنجمین نشست عادی وزیران نفت و انرژی اوپک که سوم دسامبر (۱۲ آذرماه) در مقر دائمی اوپک و در وین اتریش برگزار می شود، چه اقتضائاتی پیدا خواهد کرد؛ به خصوص که در نشست الجزایر نیز سقف تولیدی تا نزدیک 450 هزار بشکه برای مجموع تولید اوپک و غیر اوپک تا پایان سال 2018 در نظر گرفته شد. آیا شکست برنامه های ترامپ، هم در نشست پیشین وین و هم در نشست الجزایر می تواند مبین آینده ای روشن در قبال تحریم های نفتی آمریکا برای ایران باشد؟
در اینجا دو نکته حائز اهمیت است؛ اول این که به نظر می آید که علیرغم عدم حصول موفقیت برنامه های برخی کشورها با طرح افزایش سقف تولید در نشست قبلی وین و نیز ناکارآمدی این تلاش ها در نشست نظارتی الجزایر، نشست آتی وزرای نفت عضو اوپک با تصمیمات جدی برای افزایش سقف تولید همراه باشد. به خصوص این افزایش سقف تولید بعد از اعمال تحریم های 13 آبان خواهد بود که خود این مساله می تواند بسترساز برخی تحولات باشد. لذا به نظر می آید که برنامه جدی و البته رسمی در نشست آتی در این رابطه گرفته خواهد شد. هر چند که پیشتر هم گفتم تصمیماتی خارج از اوپک برای جایگزینی سهم ایران در بازار جهانی از قبل گرفته شده است. از این رو باید دیپلماسی انرژی کشور از هم اکنون تلاش های جدی را برای آن روز داشته باشد تا مانع از شکل گیری این تصمیمات شویم. لابی های های ناشی از فعالیت های دیپلماسی انرژی در این باره می تواند کارساز باشد. هر چند بسیاری معتقدند که اکنون با افزایش قیمت نفت باید تصمیمی جدی در خصوص افزایش سقف تولید نفت در اوپک گرفت، اما این مساله در واقع ظاهر داستان است، چون که در باطن همه این تلاش ها برای جایگزینی سهم نفت ایران در باز جهانی در راستای صفر کردن فروش نفت ایران در سایه تا تحریم های ثانویه آمریکا است. در این رابطه برخی کشورها از هم اکنون اعلام آمادگی خود را برای قبول این ماموریت نشان داده اند. اما همین بازیگران در نشست الجزایر هم بر تداوم همین سقف تولید تاکید داشتند. اگر هم تصمیمی گرفته شود، یا در نشست آتی اوپک خواهد یود یا این که خارج از توافقات اوپک این مساله انجام می گیرد. این کمیته اگر چه در برآیند نشست خود بر پایبندی همه کشورهای حاضر در توافق جهانی کاهش تولید نفت به طوری صددرصدی تا پایان سال 2018 تاکید داشت، اما برای تقابل با این مساله به نظر نمی آید که دستور کار جلسه بعدی اوپک باشد.
نکته دوم به تضاد برنامه ترامپ و نتیجه آن برنامه با اهداف رئیس جمهوری آمریکا باز می گردد. اگر چه ترامپ از ابتدا برای ضربه زدن به صنعت نفت کشورمان و تحقق تحریم های نفتی بر افزایش تولید و کاهش قیمت نفت تاکید داشته است، اما نتیجه راهکاری که کاخ سفید برای تحقق این برنامه ها در پیش گرفته در نهایت به تنش در روابط برخی با ایران منجر شده است. این مساله می تواند التهاباتی را در بازار جهانی نفت ایجاد کند و در سایه آن قیمت نفت را بالا خواهد رفت، به جای این که قیمت نفت را مطابق با خواسته ترامپ کاهش دهد. شاهد این مدعا هم این است که از زمان افزایش فشار ترامپ بر همه اعضای اوپک و غیر اوپک در خصوص کاهش قیمت نفت به افزایش آن انجامیده است. یقینا بازار جهانی نفت، نه با دستور و فشار که با دو مساله عرضه و تقاضا و نیز فشارهای روانی ناشی از تحولات میدانی و اقتضائات ژئوپولتیکی کاهش و افزایش پیدا می کند. پس ترامپ اگر به دنبال ضربه به بازار نفت ایران است باید ثبات و آرامش را برای ایجاد امنیت روانی کشورهای متقاضی در بازار جهانی ایجاد کند، نه این که با اقداماتش دامنه تنش ها را افزایش دهد. پس نتیجه راهکارهای ترامپ نه به سود برنامه های او که به سود بازار ایران خواهد بود. هر چه دامنه تنش بیشتر شود، یقینا التهاب و ناامنی روانی سبب افزایش قیمت جهانی نفت و به تبعش افزایش درآمدهای نفتی کشور خواهد شد. در این راستا ترامپ ابتدا به ساکن باید برنامه های خود را در داخل آمریکا پیاده کند تا ببیند آیا با دستور دادن و دیکته کردن می تواند تغییری در کاهش قیمت حامل های انرژی ایجاد کند؟! علیرغم قول های فراوان ترامپ به مردم امریکا در خصوص کاهش نرخ بنزین و عرضه نفت ارزان تا کنون که کاهش قیمت نفت و فرآورده های نفتی با این شیوه در داخل آمریکا صورت نگرفته است. پس یقینا این روش بر بازار بزرگ تر جواب نخواهد داد. چرا که رئیس جمهوری امریکا اگر نتواند برای خاک آمریکا این شیوه را پیاده کند، یقینا برای بازار جهانی با تضاد منافع کشورهای متقاضی نمی تواند.
در نکته اولتان بر اما و اگرهای ایران در نشست آتی اوپک اشاره داشتید، آیا این نکته در تضاد با تحلیل مصاحبه پیشینتان با دیپلماسی ایرانی قرار ندارد، چرا که شما در آن مصاحبه به عدم تحقق به صفر رساندن فروش نفت ایران تاکید داشتید؟
تضادی وجود ندارد. من هنوز هم بر مساله عدم به صفر رساندن فروش نفت ایران تاکید دارم. چرا که به صفر مطلق رساندن فروش نفت ایران یک مساله است و وجود تلاش ها برای فشار جدی بر فروش نفت مساله دیگری است. من منکر فشارها نیستم و چنان که اشاره داشتم احتمال هم می دهم که این فشارها در آینده و به خصوص در نشست آتی اوپک در وین هم بیشتر شود.
در این میان بازیگری مهمی مانند روسیه را نباید از نظر دور داشت. ارزیابی شما از بازی های دو و چندگانه روسیه به عنوان یکی از مهمترین کشورهای غیراوپک در قبال روابش با تهران چیست؛ به ویژه که در سایه اقتضائات حال حاضر بازار جهانی نفت به نظر می رسد که روسیه بزرگترین برنده این بازار است، چرا که مسکو امروز نیازی به اوپک نمی بیند و در ازای تلاش برای همراهی با اوپک به فکر همراه کردن دیگر بازیگران بزرگ بازار نفت مانند آمریکا و عربستان با خود است؟
من معتقدم همان طوری که مسکو در میدان سیاست به فکر منافع خود است، در عرصه منافع اقتصادی هم تلاش برای کسب اهداف منافع، یقینا به شکل پررنگ تری وجود دارد. نه روسیه که هر کشوری بر اساس منافع خود بازی می کند. در سایه این که ایران و روسیه در برخی مسائل مانند سوریه با هم اشتراکاتی دارند نمی توان این انتظار غلط را داشت که مسکو منافع خود را قربانی تهران و یا هر کشور دیگری خواهد کرد. منافع روسیه اکنون ایجاب می کند که مسکو با تمام توان خود نفت تولید کند تا به طور مرتب جایگاه قدرتمند خود در بازار جهانی نفت را مستحکم کند. اما در این میان روسیه هم مانند ترامپ به دنبال دو هدف کاملا متناقض است. از یک سو تلاش جدی برای افزایش سقف تولید دارد، از طرف دیگر به هیچ وجه مایل نیست که قیمت ها کاهش یابد. در سایه این دو هدف برنامه هایی جدی هم از سوی مسکو در جریان است. از یک بعد کرملین در کوشش مشترک با اوپک به خصوص عضو مهمی مانند عربستان سعودی به دنبال تثبیت قیمت ها و حتی افزایش آن است. البته این همکاری مسکو با اوپک تا جایی ادامه دارد که منافعش ایجاب می کند. لذا روسیه در عین تداوم این همکاری تلاش های جدی هم برای افزایش سهم تولید خود در بازار نفت دارد و در این راستا از سیاست های افزایش سهم تولید هم حمایت می کند. اکنون با افزایش نرخ قیمت ها مسکو دور تلاش خود برای افزایش سقف تولید خود را احتمالا در نشست آتی خواهد داشت و این دور تلاش ها یقینا در سال 2019 تشدید خواهد یافت. لذا روسیه تا جایی که بتواند سهم تولیدی خود را افزایش می دهد و به موازاتش هم از قیمت های تثبیتی کمک می گیرد. از این رو به جای گله از اقدامات و رفتارهای روسیه در قبال افزایش سهم تولیدی خود، ایران باید منافعش را با اهداف روسیه همسو کند. به هر حال وزن روسیه در بازار جهانی نفت به مراتب جدی تر از ایران است. همان طوری که شما گفتید روسیه به اوپک نیازی ندارد، چنانی که به ایران هم نیازی ندارد. پس برای حصول منافع تهران ایجان می کند که این هم افزایی با سیاست ها و رفتارهای مسکو از جانب ایران انجام گیرد. چنان که در سایه همکاری اوپک با روسیه بود که در چند سال اخیر هم با کاهش سقف تولید افزایش قیمت ها صورت گرفت. لذا همکاری اوپک با روسیه بود که توانست بار اجرایی اوپک را بیشتر کند. در نتیجه این همکاری نفت از مزر قیمتی 20 و30 دلار به حدود 80 دلار افزایش یافته است. لذا در مجموع روسیه در همکاری با اوپک سعی دارد هم از نظر قیمتی سود ببرد و هم با افزایش سقف تولید از نظر حجم تولید جایگاهش را ارتقاء دهد.
در فاصله دو مصاحبه ای که با شما داشتیم، سئول خرید نفت خود از ایران را به طور کامل متوقف کرده است. هر چند که شما در مصاحبه پیشین عنوان داشتید که میان مواضع سیاسیون و اقتضائات حوزه بازار انرژی باید تفکیک قائل بود، اما به نطر شما این دست از اتفاقات آینده فروش نفت ایران را به طور جدی تهدید نمی کند؟
من باز هم تکرار می کنم که ایران برای اولین بار نیست که مورد تحریم فروش و صادرات نفت قرار می گیرد. در دوران جنگ تحمیلی به شکل پررنگی این تحریم ها وجود داشت. مضافا این که در سال ابتدایی دهه 90 شمسی هم با تحریم های شورای امنیت، اتحادیه اروپا و آمریکا هم روبه رو بودیم. ما در مساله سقوط قیمت ها مثلا در سال 1998 و سال 2008 هم متضرر شده ایم، پس این مساله چندان جدیدی نیست؛ مضافا این که چنین شرایطی تجربیاتی از گذشته تا کنون در اختیار ما قرار می دهد که چندان دست و پا بسته عمل نکنیم. خصوصا این که تمام تحریم های امروز تنها از سوی آمریکا اعمال شده است. پس وضعیت ما به بدی قبل نیست. حتی در آن دوران سخت که دوران ماموریت من بود به یاد داردم که مشتری های نفتی ما از دغدغه های خود در قبال روابط با ایران می گفتند، دغدغه هایی مانند چگونگی حمل، بارگیری، تحویل، بیمه و دیگر مسائل. این مشتری ها عنوان می کردند که باید ایران با ما همکاری کند، در این صورت و با وجود تحریم ها است که ما از ایران نفت خود را خواهیم خرید. پس امروز هم باید وزات نفت در دیپلماسی جدید انرژی خود این دغدغه ها را برای مشتری های اصلی مان حل کند. در این صورت ما باز نفت خود را خواهیم فروخت. من به شخصه بر این مساله اشراف دارم که سال های سال است که کره جنوبی از سوی آمریکا تحت فشار است که یا خرید نفت ای ایران را به طور کامل متقف کند و یا این که آن را به شدت محدود کند. اما با این حال سئول به مبادلات خود ادامه داده است. یقینا بدانید کره جنوبی با چنین مواضعی (توقف فروش نفت از ایران) فقط به دنبال تعدیل فشار آمریکا بر خود است و گرنه فورش نفت ما به کره جنوبی در آینده هم ادامه خواهد یافت. البته در مقابل هم باید ما نگرانی های کره جنوبی را متوجه شویم. باید در خصوص نحوه بارگیری، تحویل، بیمه و نقل و انتقال پول کمال همکاری را داشته باشیم. صرف دادن نفت که کفایت نمی کند. امروز در سایه تحریم های نفتی ذیل تحریم های ثانویه ایران باید برخی مسائل را تقبل کند. این که بار خطر و ریسک خرید نفت از ایران به طور کامل متوجه مشتری های ما باشد که در نهایت به شکست ما در بازارهای جهانی نفت خواهد انجامید. بالاخره ما هم باید بخشی از خطر را بپذیریم و سرویس های حمایتی خود را به مشتری ها داشته باشیم. این مساله نه در خصوص کره جنوبی که در باره همه مشتری ها باید انجام گیرد. اگر منتظریم که همه ریسک خرید نفت ایران را مشتری ها بر عهده بگیرند، در آخر این ایران است که بازنده میدان خواهد بود.
شما در مصاحبه پیشین خود از تخفیف قیمت به دلیل ایجاد بدعت در بازار نفت و ضرر به اقتصاد کشور به عنوان اقدام اشتباهی در مقابله با تحریم ها گفتید. منظور شما از سوریس های حمایتی برای جذب مشتری چیست؟
کاهش قمیت تنها تنها به ضرر ایران تمام می شود، چرا که در بازار شفاف نفت با دادن تخفیف انتظار ایجاد و تدوام بیشتر این تخفیف برای همه مشتری ها شکل می گیرد. ضمن این که مشتری های بزرگ نفتی ما اساسا خود را درگیر مسائل پیش پا افتاده ای مانند چانه زنی بر سر چند سنت و حتی چند دلار نفت ارزان تر با ایران نمی کنند. این مساله تخفیف که اکنون برخی معتقد هستند راهکار خوبی برای تقابل با تحریم های ثانویه است تنها مورد علاقه دلالان نفتی است که میلیون ها دلار به جیب بزنند و گرنه شرکت های بزرگ چندملیتی بیشتر تاکیدشان بر مساله نحوه بارگیری، حمل، تحویل، مسائل بیمه، شرایط کشتریانی و گمرکی و روابط آسانی برای نقل و انتقال پول است. این مسائل بارها و بارها از زبان همین شرکت ها و مشتری ها به ما گوشزد شده است، کما این که مطمئنم همین مسائل اکنون هم به دغدغه جدی این شرکت ها و کشورها برای خرید نفت از ایران بدل شده است. شما شاهدید که این شرکت های بزرگ اروپایی و آسیایی بدون تخفیف در قمیت نفت، خرید خود را از ایران داشته اند. لذا باید در این شرایط حساس باز خود را با این ترفتدها و سرویس های حمایتی حفظ بکنیم، نه با تخفیف در قیمت.
نظر شما :