راهکار تخفیف فروش نفت برای تقابل با تحریم ها کارساز نخواهد بود
ناامنی در تنگه هرمز ابزاری برای شکست ترامپ در انتخابات کنگره
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی؛ عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – اگر چه محور تحریم های ثانویه مساله به صفر رساندن فروش نفت ایران است، اما به باور بسیاری از کارشناسان حوزه انرژی اساسا تحقق این مهم به دور از واقعیات میدانی است. اما به واقع میزان فروش نفت ایران بعد از 13 آبان و اعمال تحریم های ثانوبه به کجا خواهد رسید؟ شرایط کشور برای فروش نفت برای این دوران چه اقتضائاتی پیدا خواهد کرد؟ واکنش بازار جهانی نسبت به آن چه خواهد بود؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با سید محمد علی خطیبی، نماینده سابق ایران در اوپک و مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت گرفته است که در ادامه می خوانید:
همان طوی که از مواضع ترامپ تا دیگر مقامات آمریکایی برمی آید کانون تحریم های آمریکا به خصوص تحریم های ثانویه به صفر رساندن فروش نفت ایران است. هر چند که اکثر کارشناسان تحقق این هدف واشنگتن را دور از واقعیت می دانند، اما به واقع این تحریم ها تا چه اندازه می تواند از 13 آبان به بعد فروش نفت ایران را تحت الشعاع قرار دهد؟
همان طوی که شما هم اشاره داشتید اساسا به صفر رساندن فروش نفت ایران در سرایط واقعی امکان پذیر نیست. این نکته را هم در چند مصاحبه متوالی با دیپلماسی ایرانی به صراحت عرض کردم. در این رابطه تمام افزایش تولید کشورهایی که اعلام امادگی برای جایگزینی نفت خود به جای تولید ایران کرده اند نشان می دهد که کل این افزایش تولید به یک میلیون بشکه هم نمی رسد. برخی افزایش تولید خود را اعلام کرده اند و برخی از هم شواهد تولیدیشان مشخص است که تا چه میزان توان افزایش تولید دارند. لذا تا کنون تنها یک میلیون بشکه جایگزین تولید ایران شده است و مابقی تولید ایران تاکنون جایگزینی پیدا نکرده است. صادرات نفت ایران همراه با میعانات آن حدود 2 میلیون 800 هزار بشکه است. پس تا کنون 1 میلیون 800 هزار بشکه آن بدون جایگزین برای ایران محفوظ است. مضافا برخی برداشت ها از ذخایر استراتژیک جهانی به عنوان دیگر راهکار برای جایگزینی نفت ایران وجود دارد، اما باید دید که این ذخایر تا کجا می تواند دوام داشته باشد. همان طور که از نام این ذخایر بر می آید این ذخایر برای شرایط اضطراری است و میزان آن هم محدود است. لذا در خوشبینانه ترین حالت کل ذخایر استراتژیک و ذخایر تجاری کشورها مجموعا می تواند کفاف سه ماه یا نهایتا 100 روز بازار جهانی نفت را بدهد. چرا که ذخایر استراتژیک برای یک ماه و ذخایر تجاری برای دوماه می تواند جوابگوی بازار باشد. اما در سایه این که بازار جهانی نسبت به کاهش این ذخایز بسیار حساس است و سریع واکنش نشان می دهد، بعد از این سه ماه به هر میزان این ذخایر کاهش پیدا کند سبب افزایش قمیت نفت در بازارهای جهانی می شود. مرتبا هم این آمار ذخیره ها در نشریات و رسانه ها اعلام می شود. پس چیزی هم نیست که بتوان آن را پنهان کرد. در سایه این نکات به صفر رسیدن فروش نفت ایران عملا غیر ممکن است.
علیرغم نکات شما مشتریان مهم نفتی ما از چین تا هند اعلام کرده اند که در زمان تحریم های نفتی توان خرید از ایران را ندارند. آیا با کنار کشیدن این مشتری های نفتی اساسا فارغ از بالا و پایین آمدن قیمت نفت می توان فروشی را برای بعد از 13 آبان ماه متصور بود؟
ببینید بیانیه ها، اظهارات و مواضع سیاسی و دیپلماتیک که از جانب سیاسیون اتخاذ و اعلام می شود نمی تواند تعیین کننده این مساله باشد. چرا که این مسائل واکنش به فشارهای آمریکا است. اما آن چه در میدان عمل مشاهده می شود دقیقا عکس این مساله است. چین اگر چه که در برخی از اظهارنظرها گفته است توان خرید نفت ایران را ندارد، اما اخیرا ما شاهد قطع خرید نفت از آمریکا بوده ایم. واقعیت این است که اگر جایگزین نفتی برای تولید ایران نباشد چین و هند نمی تواند نیاز خود را نادیده بگیرد. به هر حال شرایط ایجاب می کند که خرید نفت از ایران کماکان ادامه پیدا کند تا کنون هم گفتم تنها برای یک میلیون بشکه ایران جایگزین پیدا شده است، اما مابقی تولید سرجای خود باقی است. از سوی دیگر چون که ذخایر استراتژیک و ذخایر تجاری جهان که جایگزین نفت ایران است در طول سه ماه به صفر خواهد رسید، همین مساله هم باعث افزایش قیمت نفت خواهد شد. پس می توان این گونه گفت که با همان تولید یک میلیون 800 هزار بشکه هم می توان به درآمد بیشتر رسید و مساله کاهش صادرات ما را پوشش دهد.
در این راستا برخی راهکارهای ایران مانند تخفیف در قمیت نفت و یا برخی راهکارهای تحویل در ساحل تا چه اندازه می تواند در تقابل با تحرم ها ثانویه موثر عمل کند؟
علیرغم نکاتی که مطرح شد نمی توان منکر فشارها آمریکا بعد از 13 آبان بود. همان طوری که این فشارها تا خود 13 آبان هم بنا دارد فروش نفت را به صفر برساند. لذا داشتن برنامه و راهکار در این شرایط بسیار لازم و ضروری است. با توجه به این که ما تجربه تحریم های سنگین را در چند سال گذشته داشته ایم توان عبور از این شرایط که می تواند دوران کوتاهی هم باشد، را داریم. مساله مهم اینجا است که نباید ما با برخی سوالات مانند این سوال شما برنامه ها و راهکارهای خود را جزء به جزء مطرح کنیم. به هرحال ما با اتکا به این راهکارها است که بنای حفظ فروش نفت را داریم. لذا مطرح شدن آن در رسانه از جانب هر مسئولی در قالب مصاحبه، مقاله و یادداشت می تواند باعث آشکار شدن برخی برنامه های ما شود. لذا باید از رسانه ای شدن آن تا حد امکان جلوگیری شود. افراد و کشورهایی که در این خصوص هم بنای همکاری با ایران را دارند، اساسا تمایلی به معرفی شدن و مطرح شدنشان در رسانه ها را ندارند. اما در خصوص بخشی از سوال شما درباره راهکار تخفیف که برخی هم بر آن اصرار دارند می توان گفت که این راهکار در این شرایط نمی تواند کارساز باشد. چرا که اگر ایران به یک مشتری و یا یک واسطه نفتی تخفیفی بدهد در سایه شفاف بودن بازار نفت این مساله در کل بازار انعکاس پیدا خواهد کرد. لذا این مساله می تواند سبب افزایش انتظارات دیگر مشتری های نفتی ایران شود. پس دادن تخفیف به یک مشتری به معنای دادن تخفیف به کل مشتری های نفتی ایران است. پس باید این مساله هم دیده شود. مضافا این که دادن تخفیف کار خارق العاده ای نیست، چرا که باعث عکس العمل رقبای ما به خصوص آمریکا در سایه تحریم ها خواهد بود. این دادن تخفیف می تواند سبب شود بازارهای رقیب تخفیف بیشتری را ارائه کنند. با این مساله جنگ قیمت شروع خواهد شد که صادرات نفت را با اما و اگر جدی مواجه می کند. این همان چیزی است که خود آمریکا به دنبال آن است. پس با صادرات کمتر و انضباط در قمیت ها می توان درآمد نفتی خود را حفظ کرد، اما با راهکار تخفیف درآمد نفتی ما به دلیل جنگ قیمت به شدت افت خواهد کرد. ضمن این که مساله گرفتن تخفیف مورد وثوق و نظر شرکت ها نفتی بزرگ نیست، بلکه تنها به حضور پررنگ تر دلال های نفتی کمک می کند. دلال ها هم باعث تخریب بازار خواهند شد. این تخریب هم اعبتار ما را در بازهای جهانی به شدت کاهش خواهد داد.
از عدم رسانه ای شدن برخی راهکارهای تقابل با تحریم های ثانویه در حوزه صادرات نفت کشور گفتید، اما برخی معتقدند که دولت تمام راهکارهای دور زدن تحریم ها را برای آمریکا رو کرده است. پس آیا می توان از راهکارهای جدید سخن گفت؛ اگر ما تجربه تقابل با تحریم ها را داریم، خوب طرف مقابل هم تجربه اعمال تحرم ها را دارد؟
ببینید تحریم های گذشته تنها تحریم های خاص آمریکا نبود. در آن زمان کاخ سفید توانسته بود یک اجماع جهانی را علیه ایران به راه بیندارد. اما اکنون تنها آمریکا است که بنای تحریم ایران را دارد و هیچ کشوری هم همکاری در این خصوص ندارد. پس دلیلی وجود ندارد که ما از همان روش های گذشته استفاده کنیم. آن روش مختص به آن تحریم ها بود. ما باید راهکارهای جدید را برای شرایط کنونی تعیین کنیم. حتی اگر آن اشخاص و معابر هم لو نرفته بود باز هم نمی توانستیم از آن ها استفاده کنیم، چون شرایط استفاه از آن ها به تناسب هر دوره و اقتضائات هر برهه تغییرات خود را دارد. پس باید وزارت نفت اگر بنای شکل دهی کارگروهی را در این خصوص دارند از افراد باتجربه ای که سابقه حضور در بحران را دارند برای تعیین راهکار استفاده کنند.
مساله امنیت انرژی در ذیل تحریم ها تا چه اندازه می تواند برای صادرات نفت ما اثرات سوئی داشته باشد، به خصوص که مساله تنگه هرمز و عدم عبور کشتی های ایران از آن تنگه هم برای آینده مطرح است؟
مساله امنیت انرژی نه تنها برای ایران، بلکه برای همه کشورهای صادر کننده نفت و بازار جهانی مهم است. اگر چه در برخی تحلیل ها اعلام می شود برخی کشورهای عربی با کشیدن لوله های نفتی و عدم استفاده از کشتی، تنگه هرمز را وایپس کرده اند، اما هنوز هم حدود 18 میلیون بشکه نفت در روز از تنگه هرمز عبور می کند. این رقم نشان می دهد که اهمیت تنگه هرمز و امساله امنیت انرژی تنها خاص ایران نیست. ضمن این که تنها مساله امنیت انرژی و عبور این میزان از نفت در روز نیست، بلکه این تنگه در روز شاهد عبور و مرور بسیار زیاد کالاهای غیر نفتی هم هست. پس باید کل ورودی ها و البته خروجی ها را به این تنگه، اعم از نفت و کالاهای غیر نفتی را دید تا بفهمیم که اهمیت تنگه هرمز نه به امنیت انرژی که امنیت اقتصادی همه کشورهای اطراف خلیج فارس نگاه دارد. مضافا این که بر هم خردن امنیت انرژی در این تنگه به شدت بازار جهانی را هم دچار التهاب و افزایش آسانسوری قیمت خواهد کرد. پس هیچ کسی تمایلی به ایجاد تنش در این تنگه را ندارد. اما اگر شرایط به گونه ای پیش رود که ایران تحت فشار قرار گیرد، یقینا شرایط برای منطقه عوض خواهد شد. همه دنیا هم می داند که هر کشوری می تواند از مولفه قدرت خود برای مقابله با هر تهدیدی استفاده کند. این حق مسلم هر کشوری است. لذا بهترین راهکار این است که امنیت تنگه هرمز دچار تنشی نشود. اگر برنامه آمریکا در آینده برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران بستن تنگه هرمز است، یقین بدانید این شرایط برای امنیت منطقه و بازار جهانی نگران کننده تر خواهد بود تا ایران.
در صورت تنش در تنگه هرمز و افزایش قمیت نفت این مساله در تقابل با اهداف و برنامه تحریمی آمریکا در خصوص کاهش قیت نفت برای ضربه زدن به بازار ایران قرار نمی گیرد؟
بله. اساسا هیچ کشوری تمایلی به این تنش ندارد. چرا که جهان می داند در این صورت تنها ایران نیست که باید هزینه آن را بپردازد. اگر قیمت نفت اکنون حدود 70 دلار است. در صورت تنش می توان قیمت را بالای 150 تا 200 دلار هم متصور بود. در این صورت هرینه برنامه آمریکا را باید کل مصرف کنندگان نفت جهانی پرداخت کند. لذا این مساله می تواند در حکم نابوده کننده برنامه ترامپ ضد ایران عمل کند. کاخ سفید بارها تمایل به کاهش قیمت نفت برای ضربه زدن به صادرات نفت کشور را داشته است. اما این مساله (امنیت تنگه هرمز) سبب سیر صعودی نفت خواهد شد. این چالش ترامپ می تواند برای انتخابات کنگره که چندان هم دور نیست در حکم برگ برنده دموکرات ها عمل کند. افزایش قیمت نفت و بالا رفتن نرخ حامل های انرژی در داخل آمریکا برای شهروندان این کشور می تواند تهدید بزرگی برای شکست جمهوری خواهان قلمداد شود.
نظر شما :