متن کامل سخنرانی دکتر علی بیگدلی در نشست دیپلماسی ایرانی
مذاکره تنها راه برون رفت ایران از بحران/ خوشحالی تل آویو از بسته شدن تنگه هرمز
عبدالرحمن فتح الهی – متن پیش رو مشروح کامل اظهارات دکتر علی بیگدلی، کارشناس مسائل بین الملل و متخصص امور اروپا در نشست دیپلماسی ایرانی با موضوع "بررسی و تحلیل تاثیر تحریم ها بر وضعیت سیاسی – اقتصادی" کشور است:
دکتر بیگدلی در این نشست عرایض خود را این گونه آغاز کرد که اکنون اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی سه پیش شرط کاهش توان موشکی، تعدیل در دیپلماسی منطقه ای و خروج از سوریه و نیز پیگیری مساله حقوق بشر را برای هر گونه مذاکره با ایران در دستور کار دارند. در کنار این مساله اکنون ایالات متحده نیز 15 هیات را به سراسر جهان اعزام کرده است تا فشارهای خود را برای عدم خرید نفت خام از ایران آغاز کنند. لذا تهران در این شرایط باید با دیپلماسی مدارا به سمت حل شرایط پیش برود. ادعای تهران در خصوص قطع تنگه هرمز تنها و تنها تل آویو را خشنود می کند.
این کارشناس در ادامه تصریح کرد که آزمون و خطاهای ایران در 40 سال گذشته در خصوص روابطمان با اتحادیه اروپا بی نتیجه بوده است. از این رو باید تغییراتی اساسی را هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی خود اعمال کنیم. ما باید در داخل نگرش سیاسیمان را دگرگون کنیم چرا که یک بار با سیاست نرمش قهرمانانه نتوانستیم انتظارات خود را برآورده کنیم. امروز در شرایطی به مراتب حساس تر و بغرنج تر از آن سال ها قرار داریم. بدیهی است که باید تغییرات در این حوزه جدی و اساسی باشد. در حوزه سیاست خارجی هم باید اقدامات عملی را در دستور کار قرار دهیم. ابتدا به ساکن باید پای تهران از پرونده یمن خارج شود. در مرحله بعد هم وضعیت سوریه هم باید به یک تعادل برسد و نیروهای خود را کاهش دهیم. در این راستا ما اکنون نزدیک به یک سال است که آزمایش موشکی انجام نداده ایم که این اقدام مثبتی است و تا به اندازه ای حساسیت ها را کاهش می دهد. ما اکنون در یک برهه سرنوشت سازی قرار داریم که هر اقدام ما می تواند تبعات جدی برای کشور داشته باشد. لذا به صراحت اعلام می کنم که اگر امام فرمودند حفظ نظام از اوجب واجبات است، اکنون مصداق همان جمله است.
دکتر بیگدلی در ادامه تاکید کرد، در چنین شرایطی به هیچ وجه نباید اتحادیه اروپا را از دست داد؛ چرا که در این صورت 4 تحریم بر کشور تحمیل خواهد شد؛ کنگره آمربکا، اتحادیه اروپا، شورای امنیت و کاخ سفید که امکان بسیار پررنگی هم برای تصویب قطعنامه های مکرر علیه ایران مانند گذشته وجود دارد. پس اکنون ایران مجددا به یک مساله جهانی بدل شده است. در این راستا نیز بازگشت تهران به اقدامات حساسیت برانگیزی مانند دست زدن به غنی سازی یک گام مخرب به شمار می رود.
وی افزود که اقدام رئیس جمهور آمریکا برای خروج از توافق هسته ای اساسا اقدام غیر قانونی نبوده است. چرا که برجام هیچ گاه در کنگره به تصویب نرسید و به تبعش هم به قانون بدل نشد، چنانی که در ایران هم نظیر آن روی داد. اما می توان گفت که اقدام ترامپ یک اقدام غیر اخلاقی است. در چنین شرایطی که رئیس جمهوری امریکا هیچ متر و معیاری را نمی پذیرد هیچ راهی جز مذاکره برای ایران باز نیست. مگر این که تهران به دنبال جنگ باشد که آن مساله جدایی است. هر چند که ترامپ هم هیچ گاه به ایران حمله نخواهد کرد. چون می داند که تنها راه ضعیف کردن ایران تحریم و فشار جهانی است. باید ما با دیپلماسی بیشترین منافع را در عین صرف کمترین هزینه به دست آوریم.
این کارشناس در ادامه بیان داشت که در این میان زمینه های نامساعدی از جمله تشتت در اقتصاد و ناامنی های اجتماعی شکل گرفته که این مسائل سبب شده تا ایران راهی جز همراهی با جامعه جهانی نداشته باشد. امروز صحنه دیپلماسی و نظام بین الملل هم تغییرات جدی به خود دیده است. هر تغییری در نظام بین الملل قوانین ناظر بر آن را دستخوش تغییرات جدی می کند. لذا اگر تهران این تغییرات و قوانین جدید را نپذیرد، هیچ گاه به صحنه نظام بین الملل به صورتی جدی وارد نخواهد شد. ما در سال های اولیه دهه 90 شمسی راه متفاوتی را در پیش گرفتیم و نتیجه آن را هم دیدیم و کماکان هم می بینیم. پس تا وضعیت در صحنه جهانی از این بغرنج تر نشده باید به سمت نوعی منطق درست دیپلماتیک برای حل و کاهش حساسیت ها پیش رفت. کشور ما کشوری است که حیات اقتصادی و شریان معیشتیش به فروش نفت وابسته است، لذا نمی توان با دنیا قطع رابطه کرد. در این صورت تنها و تنها ما هستیم که ضرر خواهیم کرد.
دکتر بیگدلی در ادامه اذعان داشت از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز ایران هیچ مشکلی با آمریکا نداشته و آمریکا هم هیچ مشکلی با ایران نداشته است. در همین رابطه آمریکا جزء اولین کشورهایی بود که انقلاب اسلامی را به رسمیت شناخت. علی رغم میل باطنیش هم بعد از خروج شاه از ایران او را به آمریکا راه نداد. لذا تنها مشکل ایران و آمریکا به مساله اسرائیل باز می گردد. پس اگر برخی معتقدند که مساله اسرائیل در برجام برای کاهش حساسیت ها گنجانده نشده است، کار درستی است؛ من هم به درستی این گفته ها صحه می گذارم. توافق هسته ای نمی تواند محل ریسک برای چنین مسائل حساسی باشد. منتها باید در رویه ای جداگانه تندروی هایی که اساسا هیچ نیازی هم به آن نیست، تعدیل شود. این را باید گفت که تمام مشکل ما در سطح بین الملل فقط و فقط اسرائیل است. من نمی دانم با این چالش جدی چه باید کرد. اما می دانم که شعار نویسی روی موشک و سیاست های 40 سال گذشته هم جواب نداده و راه حل این چالش تهران نبوده و نخواهد بود. بعد از آن طرف، در پاسخ به این میزان از حمایت ایران از فلسطین کسی مانند محمود عباس اعلام می کند که هیچ کشوری به اندازه ایران به فلسطین و فلسطینیان خیانت نکرده است. این جواب محبت های 40 ساله ایران در قبال آرمان فلسطین است. پس باید در مسیر منطق و عقل سیاسی، آن هم بدون نگاه ایدئولوگ گام برداریم. ایران نباید سیاست های غلط 40 سال گذشته را دوباره آزمایش کند. واقعیت این است که جهان ایران را این گونه نپذیرفته است.
وی در ادامه بر این مساله هم تاکید داشت که سفر اخیر روحانی به سوئیس و اتریش هیچ نتیجه و دستاوردی برای ایران نداشته است و نخواهد داشت. چرا که این دو کشور از هیچ قدرت و پتانسیل اقتصادی و سیاسی در جهان برخوردار نیستند. تنها دلیل سفر رئیس جمهوری به این دو کشور این بود که او به جهان نشان دهد ایران در بن بست و قطع رابطه با دنیا قرار ندارد. ما برای احیای اقتصاد به سه عامل سرمایه، نیروی کار و تکنولوژی نیازمندیم. سوئیس و اتریش کدام یک از این عوامل را در اختیار ایران قرار خواهد داد؟ ما که در هر سه مورد از این دو کشور جلوتریم. لذا روحانی باید سفرش را به آلمان، انگلستان و یا فرانسه انجام می داد. شرایط اکنون روز به روز برای فعالیت های ایران تنگ تر می شود. همین چند روز پیش ترامپ دستور قطع سوئیفت ارزی را صادر کرد. با این دستور شبکه جهانی تبادل ارزی هم به روی مراودات مالی ایران بسته می شود. ما از آن طرف با برخی شعارها و رفتارهایمان در قبال برخی معاهدات مانند FATF راه را برای فشارهای بیشتر فراهم کرده ایم. امروز منافع ملی ما با مصالح دینیمان خلط پیدا کرده است. لذا وزارت امورخارجه در این سال ها مجبور شده به یک تعریف جدید از منافع ملی برسد که به مذاق برخی خوش بیاید. ما باید سیاست خارجی خود را جهانی کنیم و در داخل هم سیاست را به سمت نوعی دینی شدن پیش ببریم. در غیر این صورت ما با بحران اجتماعی روبه رو خواهیم شد.
نظر شما :