آمریکا به دنبال سرنگونی است
تنها استراتژی ترامپ تنبیه ایران است
جیک سالیوان
دیپلماسی ایرانی: پس از اعلام ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از توافق هسته ای ایران، دو مقام وزارت امور خارجه جلسه ای را برای توضیح این استراتژی برگزار کردند. از ابتدا تا انتها، این مقامات در جواب دادن به اساسی ترین سوالات وامانده بودند، مانند هدف اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران چه بود، به چه چیزی می خواستید برسید، با کدام یک از متحدان مشورت کرده بودید و از این قبیل سوالات. هر بار که یک خبرنگار در مورد یک سوال اساسی از آنها توضیح دقیق خواست _ حالا که توافق را برهم زدید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟_ به من و من افتاده و از موضوع طفره رفتند.
دلیل این رفتار بی اطلاعی مقامات نیست و یا اینکه مقامات اصلی دولت، مانند جان بولتون، مشاور امنیت ملی، در مورد این سوالات فکر نکرده اند. حدس من این است که به دلایلی برایشان راحت نیست که جواب اصلی که استراتژی ما تنبیه است، را بیان کنند.
حامیان سیاست تهاجمی تر علیه ایران، به تحریم ها از زاویه دیگری می نگرند. گویا از نظر آنها نیازی نیست به این سوال که قرار است دستاورد تحریم ها چه باشد، به طور دقیق جواب داد. نتیجه هر چه باشد، از شرایط کنونی بهتر خواهد بود. شاید با فشار بیشتر رژیم سرنگون شود که نتیجه ی دلخواه آنها است.
یا شاید هم، تحریم ها منجر به بازگشت ایران به میز مذاکره شود تا درخواست های حداکثری دولت را در خصوص برنامه هسته ای، برنامه موشکی خود و فعالیت های منطقه ای خود بپذیرد. وزیر امور خارجه، مایک پومپئو، هفته ی آینده سخنرانی خواهد داشت که قطعا "توافق جدید" را به عنوان هدف، مطرح خواهد کرد. اما اگر سعی کنید توضیح بیشتری در مورد اینکه "توافق جدید" دقیقا شامل چه مسائلی خواهد بود، بخواهید، به سرعت متوجه می شوید که این مسئله ای جدی نیست. مثلا یک بار می گویند توافق بر سر مسائل هسته ای کافی نیست و به یک توافق منطقه ای وسیع تر نیاز داریم. بار دیگر می گویند که این رژیم نمی تواند در منطقه خطرآفرینی نکند. جنگ طلبانی مانند جان بولتون، نمی خواهند وارد توافق با ایران شوند. آنها می خواهند حکومت را در ایران عوض کنند.
نقض توافق ایران، درست زمانی که در راستای هدف تعیین شده اش، بازداشتن ایران از ساخت بمب اتم در حرکت بود، کاملا کاری احمقانه بود. پایان دادن به توافق ایران به معنای پایان دادن به توانایی ما برای اعمال محدودیت بر برنامه هسته ای ایران است. ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که ایران بدون هیچ قیدی، به تعهدات خود در توافق پایبند بماند، در حالیکه ما به تعهداتمان عمل نکرده ایم. ایران به تدریج برنامه هسته ای اش را پیش خواهد برد تا به عنوان اهرم فشاری علیه ما از آن استفاده کند که منجر به بحرانی اتمی خواهد شد. حتی اگر مسئله توافق را کنار بگذاریم، رویکرد امریکا در مورد ایران صحیح نیست.
اول اینکه، هر سیاستی که فاقد یک هدف مشخص باشد_ یعنی اینکه بیایید فشارها را افزایش دهیم و ببینیم چه خواهد شد_ خطر اشتباه، انتخاب بد و از کنترل خارج شدن شرایط را با خود به همراه دارد.
دوم اینکه، علی رغم تمام لفاظی ها، افزایش فشار های اقتصادی بر ایران تا کنون تاثیری بر رویکرد ایران در خاورمیانه نداشته است و احتمالا نخواهد داشت. وقتی از مقامات وزارت امور خارجه سوال شد که آیا برنامه ای برای مقابله با نفوذ روز افزون ایران در سوریه، عراق، یمن و لبنان دارید، هیچ پاسخی شنیده نشد.
سوم اینکه، زمانی اعمال تحریم های بیشتر، موثر واقع می شود که با حمایت جهانی همراه باشد. در طول سالیان، تحریم هایی که از طرف امریکا اعمال شده بود، تاثیر اندکی بر ایران گذاشته و بیشتر آمریکا را در انزوا قرار داده بود. از سال 2010 تا 2015 ما توانستیم جامعه ی بین المللی را در اعمال تحریم های جدی تر با خود همراه کنیم چون در آن زمان هدف ما جلوگیری از برنامه ی هسته ای بود. اما اکنون که از توافقی کنار رفته ایم که کشورهای اروپایی طرف مذاکره ی آن بودند، و به ایران با دید ترحم بیشتری نگاه می کنند و دیگر هدف مشخصی نداریم، کشورهای اروپایی حاضر به همکاری نیستند.
هیچ کدام از این صحبت ها باعث تغییر در دولت نمی شود. در نهایت آنها هیچ سیاستی در قبال ایران ندارند. همانطور که ترامپ بارها گفته است: "منتظر می شویم ببینیم چه می شود." وقتی یک رئیس جمهور خطر می کند و از یک توافق بین المللی مذاکره شده، خارج می شود باید فکر بعدش را هم کرده باشد.
منبع: آتلانتیک / ترجمه دیپلماسی ایرانی /33
نظر شما :