استراتژی واشنگتن تغییر رژیم است
سیاست ترامپ در قبال ایران، یک نقشه خیالی
دیپلماسی ایرانی: جپ بوش قبلا گفته بود، دونالد ترامپ "رئیس جمهور هرج و مرج" خواهد بود. این هفته، پرزیدنت ترامپ به قولش عمل کرد، و تصمیم گرفت که با تمام دنیا از جمله نزدیکترین متحدان اروپایی آمریکا، به مخالفت بپردازد و تنش را در بی ثبات ترین منطقه ی دنیا، خاورمیانه، افزایش دهد.
فهمیدن منطق تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، کار دشواری است. اگر ایران آن قدرها که ترامپ می گوید، خطرناک است، قطعا بهتر است که برنامه هسته ای اش در سطح پیش نظامی، متوقف باقی بماند و مدام تحت بررسی باشد. احتمال اینکه ایران با شرایط سخت تر موافقت کند، تقریبا صفر است. اگر شرایط توافق هسته ای ایران برای کره شمالی اعمال می شد، پیونگ یانگ مجبور بود سلاح های هسته ای اش را نابود کند، که ده ها سال برای به دست آوردن آن ها زحمت کشیده است، و با بازرسی های گسترده و نظارت های خارجی موافقت کند.
اگر حرکت ترامپ استراتژی داشته باشد، احتمالا آن استراتژی، تغییر رژیم است. نزدیک ترین مشاوران او، مدت ها از تغییر رژیم حمایت کرده اند و معتقدند که بهترین رویکرد در قبال ایران، ترکیبی از تحریم ها، حمایت از گروه های مخالف و مداخله نظامی است. مایک پومپئو، وزیر امور خارجه، از دولت اوباما به خاطر مذاکره با تهران انتقاد کرده و در مقابل پیشنهاد داده است ایران را با 2000 بمب مورد یورش قرار دهند.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی، حتی بیشتر مصر به براندازی رژیم است و از گروهک مخالف مجاهدین خلق (فرقه منافقین) حمایت می کند. رودولف جولیانی، وکیل ترامپ و بولتون، به حمایت از مجاهدین خلق (فرقه منافقین)، سخنرانی کرده است. ژوئیه گذشته در پاریس، بولتون گفت آمریکا باید تلاش کند رژیم ایران را عوض کند تا جمهوری اسلامی نتواند چهلمین سالگرد خود را جشن بگیرد. بنابراین سه مشاور نزدیک ترامپ دیدگاه های بسیار تندی نسبت به ایران دارند که سخت است باور کنیم عربستان سعودی و اسرائیل پشت پرده این نظرات نیستند.
ایران نظامی ضد آمریکایی است که نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش داده که معمولا به ضرر آمریکا است. اما از طرفی ایران یک تمدن باستانی با قرن ها قدرت و نفوذ در منطقه است. این نظریه که آمریکا می تواند تمام مشکلاتش با تهران را از طریق سرنگون کردن رژیم حل کند، خیالی واهی است. ایران حدود چهار دهه در مقابل فشار ها و تحریم های آمریکا ایستاده است. آنچه در خاورمیانه در طول دو دهه گذشته اتفاق افتاده است، به روشنی نشان می دهد که براندازی رژیم، موجب ایجاد هرج و مرج، جنگ، جریان پناهندگان، نزاع فرقه ای و سایر مسائل می شود.
اگر در مسئله ی تغییر رژیم به فراتر از خاورمیانه نگاه کنیم متوجه می شویم چه حاکم ظالم باشد، مثل خاکوبو آربنز در گواتمالا، چه مهربان، مثل نگو دین دیم در ویتنام جنوبی، تغییر رژیم منجر به بی ثباتی بیشتر می شود. اگر به خود ایران نگاه کنیم، می بینیم که کوتای تحت حمایت انگلیس و آمریکا که منجر به برکناری دولت منتخب (مصدق) شده بود، یکی از دلایل اصلی وقوع انقلاب اسلامی و ادامه ی مشروعیت آن است. دخالت بی جای آمریکا در جنبش آزادسازی کوبا باعث به وجود آمدن موج نفرت علیه آمریکا شد که کومونیست های کوبا هنوز هم از آمریکا نفرت دارند. مدیریت و قضاوت اشتباه درباره ی ناسیونالیسم را می توان اشتباه اصلی سیاست خارجی آمریکا دانست.
در مقابل، زمانی که ایالات متحده به کشورهایی در سرمایه داری، تجارت و ارتباط کمک کرده است، این ویژگی های مدرنیته همچون اسید، عناصر زشت حکومت دیکتاتوری را از بین برده است. به عنوان مثال چین امروز، خیلی بهتر و مسئولیت پذیرتر از چین دوره ی مائو زدونگ است. مردم معمولا به کمپین پرزیدنت ریگان علیه اتحاد جماهیر شوروی به عنوان کمپینی موفق که توانست امپراتوری شیطانی را سرنگون کند، نگاه می کنند. اما آنها فقط نیمی از داستان را به خاطر دارند. ریگان به شوروی فشار وارد کرد اما وقتی میخائیل گورباچوف اصلاح طلب را پیدا کرد، از او حمایت کرد تا جایی که مخالفان خشمگین محافظه کار امریکا، او را "احمق به درد بخور" صدا کردند و موجب شد که جماهیر شوروی، جنگ سرد را ببرد.
ایران کشوری پیچیده با نظامی پیچیده است. اما در عین حال عناصر میانه رویی در خود دارد که این نوید را می دهند که توافق هسته ای می تواند راهی برای تعامل و عادی سازی روابط با دنیا باشد. این عناصر قدرت حاکم را در اختیار ندارند اما بی قدرت نیز نیستند مخصوصا اینکه پرزیدنت روحانی حمایت مردم را با خودش دارد. اما ترامپ با اقدام خود ثابت کرد تندروهای ایرانی که همیشه می گفتند آمریکا قابل اعتماد نیست، درست می گفتند.
منبع : واشنگتن پست / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
انتشار اولیه: پنج شنبه 27 اردیبهشت 1397 / انتشار مجدد: چهارشنبه 9 خرداد 1397
نظر شما :