چرا گاهی دموکراسیها متوسل به خشونت میشوند؟
کشتاری که به بهار عربی پایان داد
نویسنده: شادی حمید
دیپلماسی ایرانی: چهار سال پیش در چنین روزهایی، بهار عربی، یا آنچه از آن باقی مانده بود، با یک قتل عام عظیم، به پایان رسید. تنها دو کشور عربی تونس و مصر در آن زمان با انتقال قدرت دموکراتیک صلح آمیز به قدرت رسیدند. مصر پر جمعیت ترین کشور عربی و الگوی بقیه کشورهای منطقه بود. در ۱۴ اوت ۲۰۱۳، شش هفته پس از کودتای نظامی علیه دولت تحت رهبری اخوان المسلمین، نزدیک به ۸۰۰ نفر در نزدیکی مسجد رابعة العدویه در قاهره کشته شدند. این واقعه، بزرگ ترین قتل عام در تاریخ مدرن مصر بود.
تنها یک هفته قبل از قتل عام، اگر کسی وارد شهر می شد می دید که همه چیز به صورت خودگران اداره می شود. به همراه ده ها هزار هوادار رئیس جمهور برکنار شده، محمد مرسی، درون خیابان ها آشپزخانه ها، داروخانه ها، اغذیه فروشی ها، و حتی مراکز رسانه ای مستقر شده بود. هر کسی نمی توانست وارد این جمع شود؛ بلکه در قسمت ورودی موقت که ۵۰ متر دور تر، در خیابان بود، نیروهای مردمی در کنار کیسه های شنی روی هم چیده شده ایستاده بودند و با عجله کارت ملی همه را چک می کردند. اگر کسی موفق می شد وارد شود، مردم با پاشیدن آب به روی او، از وی استقبال می کردند. در آن زمان هوا بسیار گرم و شرجی بود. این اعتراض نیز همانند دیگر اعتراضات روی داده در مصر، ترکیبی از ترس و وحشت بود.
پیش از آن کشتار وحشیانه، دو کشتار کوچکتر نیز رخ داده بود؛ یکی در روز ۸ جولای و دیگری در روز ۲۷ جولای. اعضای اخوان المسلمین، همه از مسلمانان جوان بودند که برخی از آنان حتی از دانشگاه نیز فارغ التحصیل نشده بودند. آنان همه با امید و ترس، از خانواده های خود خداحافظی کرده و به رابعة آمده بودند. با اینکه همه مصریان می دانستند در آنجا قتل عام اتفاق خواهد افتاد، بحث بر سر این بود که رژیم مصر و نیروهای امنیتی، چه تعداد از آن ها را خواهند کشت و چه زمانی مبادرت به حمله خواهند کرد.
رابعة و کودتای نظامی پیش از آن، بیش از آنکه داستان مرگ، ترس و فرو پاشیدن خانواده ها باشد، بازگوکننده داستان مهم اما غم انگیز کشوری است که قصد از بین بردن مردم خودش را کرد. تا جایی که مصریان اصرار بر افتخار کردن به کشورشان دارند، اما این افتخار همراه با یادآوری حوادث غم انگیزی است که در آن میلیون ها نفر از آنان به دستهٔ مخالفین و از نظر دولت، گناهکاران تعلق داشتند.
رابعة همچنین حکایت نتیجه از دست دادن اعتماد طیف وسیعی از مردم به نتیجه های سیاسی است. پروسه انتقال از حکومت اقتدارگرای حسنی مبارک از همان ابتدا ایراداتی داشت. محمد مرسی، که در ماه ژوئن ۲۰۱۲ انتخاب شد، در زمان نادرستی به روی کار آمد. اما هرچند شاید اخوان المسلمین در اداره امور توانا نبود، و هرچقدر هم که مصر در ناآرامی به سر می برد، اما کشور مصر، یک دیکتاتوری نبود. مصریان اجازه اعتراض به دولت را داشتند، کمااینکه بسیاری از آنان، یعنی بیش از یک میلیون نفر در روز ۳۰ اوت ۲۰۱۳ در تظاهرات شرکت کردند. در آن زمان، مخالفت و بحث در کشور وجود داشت و همچنین خبرگزاری هایی که اخبار نادرست را نشر می دادند. این عدم قطعیت از آینده مصر بود که بسیاری از مردم این کشور را ترساند.
روند دموکراتیک در این کشور، سبب بهبود کیفیت زندگی مردم نشد؛ نه فقط از لحاظ ایجاد سیاست های بهتر در خصوص مسائلی چون بهداشت و آموزش؛ بلکه این روند دموکراتیک باید شامل مدیریت بهتر و صلح طلبانه اعتراضات می شد. اما برای دانستن این مسئله که چرا گاهی دموکراسی ها متوسل به زور و خشونت می شوند باید گفت که روش های دموکراتیک فقط حربه اول و آخر دفاع می باشند.
منبع: آتلانتیک/ ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی ۳۳
نظر شما :