نخبگان اروپایی می خواهند مفهوم «همه ما» را بدانند
ترامپ مدعی حمایت از ارزش های غرب
نویسنده: لی ادواردز
دیپلماسی ایرانی: یک بحران یا یک اتفاق در خارج از کشور ویژگی هایی دارد که می تواند بهترین منافع را برای رئیس جهور آمریکا داشته باشد. در سال 1963، زمانی که به نظر می رسید دیوار برلین پرده هایی دائمی، غیرقابل نفوذ و آهنی بین غرب و شرق ایجاد کرده، جان اف کندی در سفر به غرب برلین به مردم اسیر در شرق و مرکز اروپا اطمینان داد که آنها را فراموش نکرده است.
او شاید در سخاوتمندانه ترین سخنرانی دوران ریاست جمهوری اش اعلام کرد که «همه مردان آزاد مختارند هر جا که می خواهند زندگی کنند. آنها شهروندان برلین هستند و بنابراین به عنوان فردی آزاد می توانند انتخاب کنند. من به این شعار افتخار می کنم: من یک برلینی هستم.»
سخنان الهام بخش کندی، میلیون ها نفر را که در در دنیای کمونیسم و پشت پرده آهنی زندگی می کردند به زندگی بازگرداند، و عزم آنها را برای زندگی در جهان آزاد و مقابله با دنیای تنگ و سختی که شوروی ایجاد کرده بود، برانگیخت.
در ژوئن 1987، در 42 سالگی جنگ سرد، رئیس جمهور رونالد ریگان مذاکرات مهمی را در مورد حذف سلاح های هسته ای با رهبر شوروی، میخائیل گورباچف، پیش می برد. او فشار بر مخالفان خود در شوروی را حفظ کرد و هجوم آزادانه خود بر قلب امپراطوری شیطانی را برقرار کرد. او که در نزدیکی دروازه براندنبورگ در مقابل دیوار برلین سخنرانی می کرد، مستقیما کرملین را به چالش کشید:
«دبیر کل گورباچف اگر شما به دنبال صلح هستید، اگر به دنبال آزادی هستید: اینجا به کنار این دروازه بیاید! آقای گورپاچف این دروازه را باز کنید! آقای گورباچف این دیوار را فروبریزید!»
دو سال بعد، اریک هاونکر، رهبر کمونیست شرق آلمان، که روزگاری می گفت برپایی این دیوار با افتخار تا 100 سال دیگر نیز ادامه خواهد داشت، فروپاشی دیوار را به وضوح ناشی از تصمیم رئیس جمهور آمریکا می دانست. با این حال، امروز و در زمانی که غرب با خطر تروریسم و افراط گرایی روبرو است، رئیس جمهور دونالد ترامپ به ورشو رفت و در مراسم یادبود قیام علیه نازی ها در سال 1944، شرکت کرد. این دستاوردی فوق العاده در تاریخ است اما ترامپ در این مراسم گفت: «جهان هرگز ملتی شبیه ما را ندیده است.» ترامپ در مورد «سنت ها و آداب و رسوم» صحبت کرد و «از دنبال کردن نوآوری و کشف مرزهای جدید» گفت، به «آثار هنری موجود» افتخار کرد و معتقد بود که همه اینها «روابطی هستند که قابل ارزش گذاری نبوده و ملت های ما را تحت عنوان تمدن به هم مربوط کرده است.»
واضح است که رئیس جمهور درک می کند که افراط گرایی را نمی تواند با بمباران و گلوله شکست داد بلکه باید به اعتقاداتی روی آورد که ریشه در تمدن هایی قدیمی دارد. او گفت: «مردم نه قدرت، آن چیزی هستند که همواره پایه و اساس آزادی و سنگ بنای دفاع ما از آزادی را تشکیل داده اند.» او گفت تا زمانی که تارخ خود را می دانیم ما «خواهیم دانست که چگونه آینده خود را بسازیم.»
ترامپ مانند کندی و ریگان، پیش شرطی سیاستمدارانه را پیش از ملاقات با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه ایجاد کرد. او از مسکو برای اقدامات «بی ثبات کنندهاش» در اوکراین انتقاد کرد و آنها را به حمایت از ایران «در رفتار خصمانه» در سوریه متهم کرد. او از روسیه خواست که در جنگ علیه دشمنان مشترک و در دفاع از تمدن، به غرب بپیوندند. او در حمایت از سیاست صلح با قدرت غرب، از تمام اعضای ناتو خواست که «تعهدات مالی کامل و عادلانه» خود را اجرا کنند. او از تصمیم لهستان برای نصب سیستم دفاع هوایی و موشکی پاتریوت ستایش کرد. ترامپ در همه جا از «همه ما» صحبت می کند اما نخبگان اروپایی دوست دارند بدانند که منظور از «همه ما» چیست. آنها این مفهموم را درک نمی کنند.
اما مردم لهستان که نام او را در ورشو صدا می زدند، مردم بریتانیا که به خروج از اتحادیه اروپا رای داده اند، مردم مجارستان که از تصمیم دولت برای عدم پذیرش پناهندگان حمایت کرده اند و 63میلیون آمریکایی که او را انتخاب کرده اند، چنین مفهومی را درک می کنند. آنها از همان ابتدا این مساله را درک کردند. در برخی از این کشورها فلسفه های سیاسی متنوع است اما جاهایی هم هست که به شدت از منافع ملی حمایت می کنند حتی اگر لزوم این حمایت، تن دادن به مدل هایی از نازیسم باشد. آنها تنها به دنبال دشمنی با کمونیست یا اتحاد در برابر مسلمانان هستند. ریشه های صحبت های ترامپ به ارزش ها و اعتقاداتی بازمی گردد که آزادی بیان و آزادی مذهب را نفی کرده و در برابر حکومت قانون قرار می گیرد.
منبع: دیلی سیگنال/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :