وقت همآوایی با ایرانیان خارج از کشور است
قدرت اجماعسازی ایران در عصر ترامپ
نویسنده: سید احمد حسینی، کار شناس و تحلیل گرارشد مسائل سیاسی و بین المللی
دیپلماسی ایرانی: ایامی که پشت سر می گذاریم مصادف با رویدادهای بسیار مهم در داخل، منطقه پیرامونی و محیط بین المللی جمهوری اسلامی ایران است. فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در داخل و تحولات شتابان در منطقه خاورمیانه از یک سو و دگرگونی های سیاسی در سازه غرب از جمله پیروزی غیرمنتظره دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا و سیاست های افراط گرایانه وی در برخورد با واقعیت های کنونی از جمله موضوع مهاجرت و تروریسم باردیگر صف آرائی و تقابل جدیدی از جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا را بوجود آورده است.
اما این رویاروئی، شرایط و مختصات دیگری دارد که آن را متفاوت از وضعیت گذشته ساخته و تحول گسترده ای را در هر دو جبهه بوجود آورده است. از یک سو هر چه زمان می گذرد انقلاب اسلامی، اصالت و ریشه دار بودن، تکیه بر پایگاه مردمی و الهام بخشی و تاثیرگذاری خود را نه تنها در محیط پیرامونی بلکه در سطح جهانی نشان می دهد و از سوی دیگر مجموعه غرب با تحولاتی همچون خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و روی کار آمدن چهره جنجالی همچون ترامپ آنچنان دچار آشفتگی و نابسامانی است که از دورن خود حرکت های بی سابقه های علیه سیاست های ایالات متحده شکل گرفته و جمعیت زیادی از جمله طبقه روشنفکران، اندیشمندان، هنرمندان و صاحبان عالم و دانش علیه حاکمان خود بپاخاسته اند.
واقعا تحولات و سرعت پدیده ها و نوع رفتار ها آنچنان شتابان و دور انتظار است که تا چند وقت پیش تصور اینکه چنین وضعیتی در جهان غرب روی دهد غیرقابل باور بنظر می رسید هر چند تک صداهائی از داخل اروپا و آمریکا در مورد خطرناک روی کار آمدن شخصیتی مانند ترامپ شنیده می شد اما کمتر باور می شد که این شعار ها و ادعا به واقعیت تبدیل شود.
هر چند نباید و نمی توان قضاوت زودهنگام و سیاه و سفیدی از وضعیت داشت و باید منتظر رخدادهای بعدی شد اما تا همین جای کار، سیمای غرب و ادعا ها و خودنمائی های غرب به بن بست خورده و تصویر غرب به شدت آسیب دیده و نقاط آسیب و شکاف های آن کاملا نمایان شده است.
سخن در این باره بسیار اما در این نوشته مقصود آن است که به شرایط جمهوری اسلامی ایران در منظومه سیاست خارجی و در مواجهه با غرب و آمریکا توجه شده و راهکارهای فراروی برای بهره گیری از شرایط مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.
آنچه تاکنون در رویاروئی ایران و آمریکا مطرح بود میدانداری ایالات متحده و جمع کردن کشور ها و شرکا و ائتلاف سازی علیه جمهوری اسلامی ایران بود که در این راه از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف استفاده می کردند.
داستان ساختگی تهدید هسته ای ایران بهانه خوبی برای آنان بود که از ایران غولی ساخته و بر آتش ایران و اسلام هراسی فوت کنند. با برجام این بهانه از دست آنان گرفته و با انتخاب راهبردی ایران، رفتار طرف های مقابل بویژه دولت آمریکا در معرض یک آزمون بزرگ قرار گرفته است.
اکنون با تحولاتی که در صحنه روابط بین الملل و وضعیت بازیگران رخ داده این فرصت برای ایران فراهم شده است که با ظرافت و دقت، دیپلماسی فعالانه و مبتکرانه ای در پیش گرفته و از روزنه هایی که بوجود آمده است ائتلافی از کشور ها، نهاد ها، اشخاص و فعالان صلح و عدالت در جهان بوجود آورده و از این طریق بسترهای پیشبرد عدالت و تامین منافع ملی و مصالح منطقه ای و ملت های منطقه و وجدان های آزاد جهان در یک مسیر تجمیع و هماهنگ گردد.
نظر به اهمیت موضوع، در این گزارش تلاش می گردد زمینه ها و بسترهای ائتلاف علیه اقدامات آمریکا و برخی نیروهای همراه آنان یادآور و توضیحاتی ارائه می گردد:
الف- اقدامات ترامپ:
تقدیر الهی چنین است که خوی استکباری و شخصیت فرعونی ایالات متحده آمریکا با چهره ای مانند ترامپ به سزای بخشی از اقدمات خصمانه خود رسیده و طعم ظلمی که به حقوق انسان ها و ملت ها از سوی این قدرت رفته است را با تمام وجود بچشند.
طبعا روی این سخن همه ملت آمریکا نیست و بسیارند وجدان های بیداری که از این رفتار مستکبرانه به ملت های دیگر مبری هستند اما به هر تقدیر امروز آمریکا گوشه ای از اقدامات خصمانه ای که علیه دیگران طی دهه های گذشته انجام داده را با تمام وجود لمس می نماید و این البته هنوز آغاز راه است.
هنوز عاقبت و سرانجام رئیس جمهور جنجالی آمریکا معلوم نیست و اینکه آیا نظام سیاسی و بروکراسی آمریکا اجازه خواهد داد که وی اعتبار آمریکا را در طول دوره ریاست جمهوری خود پایکوب نماید یا خیر اما به هر حال موجی که علیه مشروعیت و مقبولیت اقدامات وی آغاز گردیده بسیار فراگیر است و این سوال بسیار مهم نه از سوی افراد عادی بلکه از سوی جامعه تحصیلکردگان و متخصصین آمریکا بوجود آمده است که چرا ایرانی ها را در فهرست چنین تحریم هائی قرار داه اند.
این حرکت می تواند هزینه های ترامپ و افراط گرایان حامی آن ها در داخل و خارج آمریکا را بالا برده و مواجهه جدی بین نظام حاکم و آحاد جامعه آن کشور ایجاد نماید.
ب- هم آوائی با ایرانیان خارج از کشور:
اقدام خصمانه و غیرانسانی دولت جدید آمریکا در دیوارکشی دور مرزهای این کشور و ضربه روحی و روانی به مهاجرین بخصوص ایرانیان، جامعه بزرگ هموطنانمان در آمریکا و اقصی نقاط جهان را هدف قرار داده است.
این اقدام علاوه بر ضربه به وجهه و پرستیژ آمریکا به مهاجرین و بالطبع ایرانیان ثابت می سازد که کشور میزبان به آن ها نه به چشم صاحبخانه بلکه مهمان و مستاجر نگاه می کند و در هر شرایطی این ملاحظه جدی را باید در ذهن داشته باشند و تعلقات سرزمینی خود را همواره در ذهن و آئین زندگی خود داشته باشند.
در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران اعم از دولت و همه بخش ها، رسالت دارند که با تمام وجود پشت سر شهروندان خود ایستاده و آن ها را دقیقا همانند مردمی که در داخل هستند مورد حمایت قرار دهند. جالب اینجاست که روح ایرانی در سال های اخیر در مناسبت های گوناگون همانند مسابقات ورزشی، پرونده هسته ای و در آخرین مورد در حادثه دردناک ساختمان پلاسکو، اتحاد و همدلی خود را نشان داد و این امر را ثابت نمود که تعلق سرزمینی، مرز و زمان نمی شناسد و آنجا که بحث حیثیت و منافع ملی و سرزمین و آئین بمیان می آید همه ید واحده هستند.
ج- انسجام ملی و تقویت وفاق اجتماعی:
تجربه بزرگ و سترگ جمهوری اسلامی ایران طی دهه های اخیر در آزمون های بزرگ همانند اقدامات تروریستی و جدائی طلبی، ترور ها، جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی، تحریم های ظالمانه و بسیاری از توطئه هائی که بدخواهان علیه ایران عزیز اعمال و اجرا کردند نشان می دهد که مردم اصلیترین و بزرگ ترین سرمایه کشور در مواجهه با تندباد حوادث و طوفانهای سهمگین هستند.
این امتیاز و سرمایه پر ارزش باعث بالندگی کشور و گسترده حوزه نفوذ و تاثیرگذاری آن در شعاع بسیار بزرگی در ورای مرزهای سرزمینی کشور شده است که نخست وزیر ماجراجو و کینه توز انگلیس در سفر به آمریکا و ملاقات با ترامپ از آن بعنوان منحنی نفوذ از شرق ایران تا مدیترانه نام می برد.
لازم نیست از این امر دچار غرور یا احساس برتری شویم اما این ها دستاوردهای خون دل خوردن های بسیار، مجاهدت ها، شهادت ها، ایثار ها و فداکاری هاست و کشور مدیون پاک ترین انسان هائی است که با بذل عزیز ترین سرمایه خود، کشورمان را به این درجه و قله عزت رسانده اند.
مسئولیت و قدر شناسی همه ما این است که انسجام و وفاق اجتماعی را همیشه و بخصوص در مقطع حاضر همت خود سازیم و به برطرف کردن مشکلات و نارسائی ها که اتفاقا بخش عظیم آن بر عهده همین قشرهای ضعیف و زحمت کش است همت گماریم.
بدون تردید در شرایط کنونی، دغدغه اقتصاد و معیشت بزرگترین مساله و چالش فراروی است و هیچ گریزی نیست که با تدبیر و عقلانیت و همت، آستین ها را بالا زده و از تجریه کشورهائی که در سازندگی و رفاه، این مسیر موفقیت های بزرگی کسب کرده اند را نصب العین قرار دهیم و مهمرین عامل اینکه به اصول یک اقتصاد متکی بر ظرفیت ها و توان داخلی که امروز اقتصاد مقاومتی نامیده می شود ایمان آورده و عمل کنیم. مطمئنا توفیق ما در این بخش، پازل عزت و قدرتمندی کشور را کامل و جایگاه و سهم منطقه ای ما را کاملا تثبیت خواهد نمود.
د-گسترش دائره مخاطبین:
بدون اینکه نگاه ابزاری و تاکتیکی حاکم باشد، تحولات کنونی، دایره مخاطبین ایران را گسترش و موضوع و دغدغه مشترکی برای گفتگو تبادل نظر بوجود آورده است. مناسب است با برنامه ریزی و هدف گذاری صحیح، گفتگو ها و تعاملات جدی با کشور ها، سازمان ها، نهاد ها و مجامع گوناگون فرهنگی، هنری، دانشگاهی بوجود آمده و هم افزائی در جهت مقابله با روندهائی که برای جدائی و افتراق بین ملت ها بوجود می آید ایجاد نمائیم.
نکته مهم در این زمینه آن است که باید اجازه داد گفتگو و همزبانی و همدلی بین ملت ها بوجود آید که این خود بزرگترین و کارآمد ترین ابزار ها برای مقابله با نیروهائی است که مانع از تعامل و دوستی بین ملت ها و جوامع می گردند و طبعا ابزارهای نوین فناوری و شبکه های اجتماعی نیز به گسترش دامنه نفوذ و اثرگذاری این اقدامت کمک کرده است.
ه-هزینه مند ساختن رفتار آمریکا و هم پیمانان:
یکی از عبرت ها و زیبائی ها تحولات جاری این است که اجازه می دهد ماهیت افکار، اندیشه ها، تفکرات و کشور ها نمایان شود. همانگونه که گذر زمان، اصالت و درستی انقلاب اسلامی و شعار ها و اهداف متعالی آن را نمایان ساخته، تحولات جاری باعث می گردد که نقاب از چهره بسیاری از افراد و کشور ها فروافتد.
واقعا عبرت آموز نیست که پدیده ای به نام ترامپ در مصدر سیاسی کشوری مانند ایالات متحده آمریکا بعنوان کشور مدعی پیشرفت، آزادی و اقتصاد قرار گیرد و در بین کشورهای جهان، رژیم غاصب صهیونیستی و نظام سیاسی و متحجر سعودی همراه و متحدان آن ها قرار گیرند. آیا این تقدیر الهی و شکست راهبردی برای آن ها نیست که این چنین چهره واقعی آن ها نمایان و روز به روز از چشم افکار عمومی و وجدان های بیدار بیافتند.
و- تقویت همکاری با شرکای منطقه ای:
روس ها مثالی دارند که همه چیز را می توان عوض کرد اما همسایه را نمی توان تغییر داد. در هر شرایطی تعامل و روابط دوستانه و تقویت همگرائی با همسایگان و شرکای منطقه ای از جمله راهبردهای مهم ایران در مواجهه با دشمنی ها و بدخواهی ها در منطقه و جهان است.
مناسب است دیپلماسی فعالانه ای با کشورهای پیرامونی بعمل آمده و بر اساس زمینه ها و محورهای همکاری، تعاملات با آن ها افزایش و نوعی هم سرنوشتی بین همدیگر ایجاد شود. در چنین حالتی هیچ کشوری اجازه نخواهد داد دیگران از امکانات و توانائی های او علیه دیگری سوء استفاده و زمینه بدگمانی و تنش فراهم گردد.
در این مسیر مناسب است از ابتکار کشورهائی مانند کویت در جهت کاستن ها از تنش ها با کشورهای حوزه عربی استفاده شده و بتدریج به آن ها تفهیم نمائیم که امنیت و ثبات پایدار صرفا از طریق همکار ها و تعاملات فیمابین قابل دستیابی است و امنیت اکتسابی و اجازه ای به هیچ وجه دردی از مشکلات منطقه را برطرف نمی سازد.
ز- ظرفیتهای کشورهای اسلامی:
تلاش و گسترش تعاملات با کشورهای اسلامی باعث خلع سلاح و کاهش توانمندی برخی کشور ها مانند عربستان سعودی که در صدد سوء استفاده و تهییج افکار عمومی دنیای اسلام با تمسک به میزبانی حرمین شریفین مکه مکرمه و مدینه منوره هستند خواهد شد و بهانه ها و ابزارهای تبلیغی آن ها را بی اثر خواهد نمود.
در این میان واقعیاتی همچون تغییر موازنه در سوریه، بی نتیجه بودن جنگ با یمن برای نظام سعودی، وضعیت لبنان و عراق و موفقیت ایران در بدست آوردن جایگاه های گذشته در زمینه صادرات نفت و گاز و ایجاد پیوندهای اقتصادی و تجاری با کشورهای مختلف، قدرت مانور و چانه زنی سعودی ها را کاهش و کشورهای اسلامی را متوجه واقعیات های جاری در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام خواهد نمود. سیری در تلاش ها و رفتارهای سعودی در چارچوب اجلاس های سازمان کنفرانس اسلامی موید این واقعیت است که منحنی تاثیرگذاری و ائتلاف سازی ریاض در حال نزول است و این واقعیتی است که باید به آن توجه نمود.
ح-ارتقاء قدرت بازدارندگی مشروع ایران:
با همه اشاراتی که در مورد دیپلماسی و گفتگو و تعامل مورد اشاره رفت نباید از عامل قدرت و توان ایفای نقش و قدرت بازدارندگی کشور غافل بود. واقعیت این است که توان و ظرفیت دفاعی یک کشور عاملی بنیادین در مواجهه با سناریو ها و نقشه های شیطانی دشمنان و بدخواهان است و هر چقدر از ابزارهای سیاسی، فرهنگی و نرم سخن بمیان آوریم، غفلت از مولفه های سخت قدرت، ریسک و پشیمانی زیادی بخصوص در منطقه پرآشوب خاورمیانه بدنبال خواهد داشت.
همچنانکه رئیس جمهور غیرحرفه ای و غیرقابل پیش بینی کشوری مانند آمریکا می تواند به وجهه و شخصیت آن کشور آسیب برساند اما از سوی دیگر، چنین فردی می تواند ریسک و خطر بسیاری برای کشورهای دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران که مانع از پیشبرد اهداف و سناریوهای سلطه طلبانه آن ها شده است ایجاد نماید.
در چنین وضعی بر تصمیم گیران و تصمیم سازان ایرانی فرض است که از حقوق مشروع و مصرح ملت برای تامین امنیت و منافع ملی کشور، لحظه ای غفلت ننموده و برای بالا بردن بازدارندگی مشروع کشور از هیچ کوششی فروگذار ننمایند.
آنچه روشن است اینکه بازدارندگی تنها در مقوله نظامی و تسلیحاتی خلاصه و محدود نشده بلکه گسترش توانمندی های اقتصادی، ارتقاء مشارکت های راهبردی با کشورهای صاحب توان و تکنولوژی و نیز مشارکت دادن آن ها در برنامه های توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور، منزل و جایگاهی تعیین کننده در کنار بخش نظامی برای بازدارندگی و مایوس کردن دشمنان و بدخواهان دارد.
نظر شما :