خواسته‌‌هایی که برآورده نخواهد شد

ترامپ در دوراهی ایران: رویکرد اوباما یا سیاست بوش؟

۱۳ خرداد ۱۳۹۷ | ۱۷:۱۵ کد : ۱۹۷۷۰۲۷ اخبار اصلی پرونده هسته ای خاورمیانه
محمدعلی بهمنی قاجار در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: پاسخ ایران به ماجراجویی‌های ترامپ باید به همین نوعی باشد که تاکنون عمل کرده است؛ صبر استراتژیک و نیز ایجاد یک نوع همکاری راهبردی با اروپا.
ترامپ در دوراهی ایران: رویکرد اوباما یا سیاست بوش؟

نویسنده: محمدعلی بهمنی قاجار، کارشناس ارشد حقوق بین الملل
دیپلماسی ایرانی:
سیاست خارجی دونالد ترامپ بازنگری کلی نسبت به سیاست دولت های سابق آمریکاست. پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، موضوع تبدیل آمریکا به یگانه ابرقدرت جهان و حاکم کردن نظام تک قطبی به عنوان یک ضرورت در سیاست خارجی آمریکا مطرح شد. اما دوران جرج بوش پدر آن چنان به طول نکشید تا این سیاست را عملیاتی کند. دولت کلینتون به سهل انگاری در مورد مسایل امنیتی متهم گردید و رسالت به رخ کشیدن نظام تک قطبی به عهده بوش پسر گذارده شد. بوش پسر مداخله گری مستقیم را به عنوان تنها راهکار برای دفع تهدیدات امنیتی متوجه آمریکا برگزید ولی این سیاست بوش به عنوان بسط بیش از اندازه سیاست امپراتوری گری مورد انتقاد جدی رئالیست های آمریکایی قرار گرفت.
رئالیست ها معتقد بودند که بوش پسر با سیاست های مداخله جویانه خود هزینه های بیش از اندازه ای بر آمریکا تحمیل کرده و در نتیجه پایان محتوم همگی امپراتوری ها در انتظار آمریکا خواهد بود. امپراتوری گری در ذات خود هزینه های کلانی بر عهده دولت مجری این سیاست می گذارد بنابراین در نهایت همانند: شوروی، اتریش و مجارستان، روسیه تزاری، بریتانیا، عثمانی و سایر امپراتوری های دور و نزدیک ایالات متحده آمریکا نیز در زیر هزینه های ناشی از سیاست امپراتوری گری زانو خواهد زد.
کارنامه دولت بوش، موید صحت پیش بینی های رئالیست ها بود و دولت بوش در بدترین شرایط اقتصادی، قدرت را به خلف خود باراک اوباما سپرد. اوباما به نوعی سیاست و دکترین معروف مونرو را زنده کرد؛ از مداخله گری آمریکا کاست حتی از خط قرمزهای اعلامی خود عدول کرد و صلح و انعطاف و دیپلماسی را جایگزین دفاع پیشدستانه سلف خویش ساخت. حتی در سقوط رژیم قذاقی در لیبی نیز آمریکا پیشقدم و پیشگام نبود و این مهم به عهده فرانسه و ایتالیا و بریتانیا قرار گرفت. با این وجود، نتیجه سیاست اوباما کاهش تهدیدات امنیتی متوجه آمریکا از مهار خطر ادعایی هسته ای ایران تا نابودی القاعده و کشته شدن بن لادن و خروج نیروهای آمریکا از عراق بود و در پایان عصر اوباما نیز اقتصاد آمریکا وارد رونق کم نظیری گردید. با این وجود ترامپ و گروه نزدیک به وی معتقد بودند که سیاست اوباما منجر به تحقیر آمریکا شده است و آمریکا جایگاه خود را به عنوان قدرت اول جهان از دست داده است.
اما ترامپ به همان میزان که منتقد اوباما است و حتی بیشتر از آن معترض سیاست خارجی بوش است، ترامپ و جریان نزدیک به وی به شدت از تکرار سیاست امپراتوری گری بوش پسر واهمه دارند، آنان هیچ گاه علاقه ای به هزینه برای سیاست خارجی آمریکا ندارند، نگرانی و حتی می توان گفت وحشت ترامپ از مداخله مستقیم در هر منازعه ای آشکار است و نیز عقب نشینی های او در بزنگاه های حساس مانند حمله به سوریه، نشان دهنده ابعاد این بیم و ملاحظه ترامپ است. بنابراین ترامپ هم سیاست صلح و مذاکره و دیپلماسی اوباما را رد می کند و هم به شدت از به دام افتادن در سیاست مداخله گری بوش پرهیز می نماید. در این میان ترامپ قصد دارد با تهدید و از موضع بالا و بدون هزینه کرد عملی، اهداف خود را پیش برده و اقتدار و ابرقدرتی آمریکا را به رخ بکشاند و خواسته های خود را در عرصه روابط بین الملل تحمیل نماید.
تا این جای کار، ترامپ در سیاست خود چندان ناموفق نبوده است، کره شمالی را به پای میز مذاکره نشانده، تسلیحات خود را به طور گسترده به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس فروخته و از هر فرصتی برای ترسیم چهره قدرتمند و هولناک آمریکا بهره می برد، اما سیاست خارجی ترامپ در مرحله ای به انسداد خواهد رسید. ترامپ در جایی که اتفاقا به احتمال زیاد برنامه هسته ای ایران و مساله بقای برجام خواهد بود، قادر به تحمیل سیاست خارجی خود از طریق ارعاب نخواهد بود. نابودی برجام تهدید امنیتی آشکار اروپا خواهد بود. اروپایی ها شان و اعتبار خود را در گرو حفظ برجام می بینند و افزون بر این نابودی برجام، منطقه خاورمیانه را به عنوان همسایه اروپا درگیر نبردهای مستقیم و نیابتی می نماید، چنین درگیری هایی با احتمال افزایش گسترده و میلیونی مهاجران به اروپا همراه خواهد بود و این موضوع تهدید امنیتی غیر قابل جبرانی برای اروپا خواهد بود.
امکان سنجی بقای برجام با مقایسه ساده حجم مبادله اقتصادی اروپا با آمریکا و ایران، یک نوع ساده سازی روابط بین الملل تا حد صرف مسایل اقتصادی است. درست است که توتال و زیمنس و شرکت های بزرگ اروپایی اولویت شان بهره مندی اقتصادی خواهد بود، اما چنین اولویتی برای دولت های اروپایی وجود ندارد، بی تردید اولویت آن ها در هر حال حفظ امنیت است. بنابراین، خروج ساده اروپا از برجام و بی اثرسازی این پیمان بین المللی چندان محتمل به نظر نمی رسد. با توجه به چنین شرایطی به نظر می رسد که برجام کم اثرتر و ضعیف تر از گذشته خواهد شد اما نابود نخواهد شد و ایران به هرحال می تواند که ارتباط خود را با اقتصاد بین المللی تا حد زیادی حفظ کرده و نفت خود را تا میزان قابل قبولی به فروش برساند.
با توجه به این وضعیت، خواسته های ترامپ در مورد ایران برآورده نخواهد شد و این شکست به احتمال زیاد در سایر عرصه های بین المللی هم چون سوریه، افغانستان و یمن که به ویژه با ایران مرتبط هستند نیز تکرار خواهد شد. این شرایط  ترامپ را سرانجام در یک دو راهی سرنوشت ساز قرار خواهد داد. او باید یکی از دو راهی را که از آن منتفر است برگزیند، یا باید به رویکرد صلح طلبانه اوباما بازگردد یا سیاست جنگ جویانه بوش را انتخاب نماید، انتخاب هر کدام از این سیاست ها، آن هم با وجود این مانورهای عظمت طلبانه ترامپ نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت و این شکست، چه بسا به پایان ابرقدرتی آمریکا بیانجامد. اما در این میان امکان این که سیاست ترامپ برای کشورهای دیگر از جمله ایران آسیب زننده باشد نیز بسیار است. پاسخ ایران به ماجراجویی های ترامپ باید به همین نوعی باشد که تاکنون عمل کرده است؛ صبر استراتژیک و نیز ایجاد یک نوع همکاری راهبردی با اروپا و انتظار برای موقعیت مناسب جهت تلافی بهترین سیاست ایران خواهد بود، اما ایران می تواند پیشنهادات خود را نیز به آمریکایی ها ارایه دهد. تضعیف روحیه طرف مقابل بسیار اهمیت دارد و این تضعیف روحیه با ارائه پیشنهادات محکم در مقابل رجزخوانی های آمریکا میسر می گردد. اگر آمریکا مطالبات خود را از ایران طرح کرده، ایران نیز می تواند درخواست هایی از آمریکا مطرح نماید. درخواست های ایران می تواند موارد ذیل باشد:
آزادسازی اموال ایران در آمریکا
فروش سلاح و هواپیماهای جنگی به ایران
پایان تحریم های ایران
حمایت آمریکا از ترانزیت انرژی به وسیله ایران
خروج عربستان از بحرین
توقف فوری حملات سعودی به یمن
شناسایی دولت حوثی یمن از طرف آمریکا
شناسایی موقعیت سیاسی حزب الله لبنان
اعمال فشار بر متحدان منطقه ای آمریکا جهت عدم طرح دعاوی واهی علیه تمامیت ارضی ایران و تحریف نام خلیج فارس
پایبندی آمریکا به رایزنی در امور عراق و افغانستان با ایران   
اگر آمریکا این خواسته ها را بپذیرد که پیروزی سیاسی برای ایران است و اگر رد کند می داند که ایران نیز اعتماد به نفس کمی ندارد و اگر برای مذاکره ابراز آمادگی نماید، این به نوعی تن دادن به موضع برابر خواهد بود.

کلید واژه ها: محمدعلی بهمنی قاجار برجام ایران و آمریکا ترامپ


( ۱ )

نظر شما :