الگوی تهران برای اردوغان
آیا ترکیه مثل ایران توان مبارزه دارد؟
نویسنده: مروه طاهراوغلو، مشاور بنیاد دفاع از دموکراسی
دیپلماسی ایرانی: «جهان بزرگتر از 5 است» عبارتی که به اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل اشاره دارد. جمله و شعار کلیشه ای مورد علاقه رئیس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان. اما وقتی او این مفهوم را در سپتامبر گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل دوباره بیان کرد، زخم زبان او به نظر سازناکوکی بود.
ترکیه در برهه ای بحرانی قرار دارد: از روز تلاش برای کودتا در تابستان گذشته، رئیس جمهور قدرتش را به شکل بی سابقه ای تثبیت کرده و در هیچ بخش کوچکی از بیهوده گویی هایش نیز غرب را بی نصیب نگذاشته است. با بیگانه ستیزی و ملی گرایی شایع در آنکارا، اردوغان در موقعیت بهتری برای به چالش کشیدن نظم جهانی لیبرال به رهبری غرب دارد. اما قبل از برداشتن هر گام دیگری، رئیس جمهور بهتر است نگاهی به همسایه اش یعنی ایران بیندازد.
در بخش اعظم قرن بیستم، ترکیه و ایران، سیری مشابه از حرکت به سمت مدرنیته و برقراری اتحاد با دولتمردان غربی را تجربه کردند. این مسیرها بر اساس تصمیماتی کلیدی از سال 1979 به بعد جدا شدند: در آغوش غرب قرار گرفتن یا ایستادن در برابر آنها. ترکیه، رونق و قرار گرفتن در درون سیستمی بین المللی را انتخاب کرد. اما از زمان انقلاب اسلامی، ایران در برابر غرب قرار گرفته است. نتیجه برای دو قدرت غیرعرب خاورمیانه از این متفاوت تر نمی توانست باشد: یکی از چتر امنیتی ناتو استفاده می کند و دیگری در فشار تحریم ها قرار می گیرد.
از زمان کودتای 15جولای، در پویایی ترکیه، اختلالاتی به وجود آمده است. اردوغان با رنجش از همتایان غربی خود، آنها را به تلاش برای کودتا محکوم می کند و به خلوت مردان قدرت، در تهران و مسکو پناه می برد. برای اطمینان باید گفت که ترکیه دلایل عملی برای چنین رویکردی دارد که سوریه در درجه اول است. اما این انتخاب می تواند تغییرات استراتژیکی گسترده ای داشته باشد. در داخل ترکیه، آسیب های روانی ایجاد شده، علاقه اردوغان به «سلطانیسم» را تقویت کرده است. این علاقه، می تواند آخرین حلقه های اتصال با غرب را نیز از بین ببرد. به عنوان یک کارشناس مسائل ترکیه، درباره شرایط پس از کودتا باید هشدار بدهم که ترکیه، در لحظه انتخاب سرنوشت ساز قرار دارد. درست به مانند انتخاب سال 1979.
شعار نمادین انقلاب سال 1979 ایران این بود «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، از آن زمان تهران برای پاس داشتن این ایدئولوژی حتی حاضر شد در دوره هایی به دایره ای کوچک از متحدان در خارج از کشور محدود باشد. تجربه تهران برای آنکارا دو درس اساسی درپی دارد:
درس اول که به نظر بسیار واضح می رسد این است که، کشورهایی که در پی مبارزه با نظم لیبرال جهان هستند باید بهای آن را نیز بپردازند. ایران با این که ذخایر عظیمی از نفت و گاز در اختیار دارد اما برای حفظ ایدئولوژی انقلابی خود بازارهای زیادی را از دست داده است. آنها در چند سال گذشته، تحریم های غرب را دلیل مشکلات می دانستند اما بعد از برداشته شدن این تحریم ها در پی توافق هسته ای، هنوز بازار ایران به شکل میدان مینی برای کسب وکارها و سرمایه گذاران غربی باقی مانده است. درنهایت باید گفت دلیل واقعی همیشه در داخل خانه است.
ترکیه در عین حال باوجود کودتاهای نظامی، بحران های مالی، رسوایی ها و فساد ها همواره قادر بود که سرمایه گذاری های خارجی را به صورت مستقیم جذب کند. برخلاف ایران، ترکیه ی غرب گرا در به دست گرفتن بازارهای نوظهور به رده های بالایی جداول می رسید. با وجود کمبود منابع انرژی، تولید ناخالص داخلی ترکیه در سال 2015 تقریبا دو برابر کشوری ثروتمند مانند ایران بود.
دومین درس این است که کشورهای سرکش، که از نظم جهانی پیروی نمی کنند، از مزایای امنیت جمعی نیز برخوردار نیستند. قبل از انقلاب 1979، ایالات متحده به شاه ایران اجازه داد تا عنوان «ژاندارم خلیج فارس» را داشته باشد و به عنوان یک ستون در استراتژی ایالات متحده در جنگ سرد فعالیت کند. ایران بزرگترین خریدار سلاح در خاورمیانه بود. اما پس از انقلاب تحریم تسلیحاتی ایران آغاز شد و مدام تلاش شد تا به ایران برچسب کشور حامی تروریست زده شود.
بزرگترین درس برای آنکارا، انزوای ایران در جریان جنگ 1980 تا 1988 با عراق است. در طول دو سال اول جنگ ایران تلاش داشت تا خطی دفاعی در برابر حملات عراق در کشور ایجاد کند، در حالی که در جنگ کاملا تنها بود. ایالات متحده به طور فزاینده ای به صدام حسین کمک می کرد در حالی که اشراف داشت، صدام حسین در طول جنگ از سلاح های شیمیایی استفاده کرده است. زمانی این زخم، برای ایران عمیق تر شد که دید در سال 1991 یک ائتلاف نظامی بین المللی در دفاع از کویت در برابر عراق گرد هم جمع شدند.
به عنوان یک متحد ناتو، ترکیه تنهایی ایران در سال های 1980 را احساس نمی کند. اما در حال حاضر با نگاهی اجمالی به تئاتر سوریه چیزهایی قابل کشف است. در دو سال گذشته، ایالات متحده از شورشیان کرد سوریه، وابسته به حزب کارگران کردستان، حمایت می کند. یک سازمان تروریستی که شورش در ترکیه را رهبری می کند. آنکارا از این رفتار خشمگین است و ایالات متحده را برای حمایت از تروریست و تضعیف حاکمیت ترکیه، سرزنش می کند. کمک های آمریکا به کردها، بخشی از عدم اعتماد کامل غرب به ترکیه ی اردوغان است. رویکردهای استبدادی اخیر آنکارا، دوستان چندانی برای او در غرب باقی نگذاشته است. احساس رو به خطر بودن نهادهای دموکراتیک در ترکیه و ماجراجویی های خارجی این کشور، به عنوان دولتی مهم و عضو ناتو، باعث شده تا آمریکا و اتحادیه اروپا در روابط خود با این دولت اسلامگرا تجدیدنظر کنند. ترکیه بیشتر از پیش رفتارهایی شبیه به ایران انقلابی نشان می دهد.
آنکارا هنوز می تواند رویکردش را تغییر دهد اما بعید است که اردوغان بخواهد با تغییری ناگهانی نظر قبلی خود را تغییر دهد. در حالی که برچسب طرفدارن مسلمان دموکراسی غربی رو به افزایش است، ترکیه در حال از دست دادن مشروعیت بین المللی خود است. قبل از این که راه برگشتی نباشد، ترکیه باید نگاهی به تاریخ بیندازد و هزینه هایی را که تهران پرداخت کرده بسنجد و به این سوال پاسخ دهد که آیا نظام ترکیه، توان مبارزه ای مشابه با تهران را دارد؟
منبع: نشنال اینترست/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :