کنارهگیری داوداوغلو از نخستوزیری ترکیه چه پیامهایی دارد؟
سایه اردوغان رفت
نویسنده: صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی
دیپلماسی ایرانی: برای مردی که در کسوت رئیس جمهور، در پی سلطانی است، مردان در سایه او نیز قابل تحمل نبوده و دوره مصرف دارند. دوره نیابتی نخست وزیری داوداوغلو به پایان رسید تا گام های تغییر نظام سیاسی ترکیه از سیستم پارلمانی به ریاستی تسریع گردد.
سلب مسئولیت داوداوغلو در تعیین روسای استانی حزب عدالت و توسعه اقدامی محاسبه شده از طرف اردوغان بود تا با آسیب زدن به روحیه ظریف این آکادمیسین، وی خود داوطلب کناره گیری گردد. اختلافات داوداوغلو با اردوغان در ارتباط با نحوه مبارزه با تروریسم، آزادی های دمکراتیک، برخورد با ارتشای وزرا و... اگرچه تاثیرگذار در دور شدن داوداوغو از قدرت است، اما مهمتر از آن، خوی سلطانی اردوغان بود که نمی خواست هیچ نامی در کنارش، شریک قدرت او باشد. در جمهوریتی که آتاترک موسئس آن بود، عصمت اینونو توانست در کنار آتاترک شخصیت دوم جمهوریت باشد اما اردوغان می خواهد تنها چهره جمهوریتی باشد که او موسئس آن خواهد بود.
با وجود عدم تغییر قانون اساسی ترکیه، اردوغان با فراهم نمودن زمینه کناره گیری داوداوغلو از نخست وزیری، عملاً در جهت ورود به سیستم ریاستی گام برداشت. هنگامی که اردوغان با آرای مردم ترکیه به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد، اعلام کرد که رفتار سیاسی وی در عرصه قدرت با روسای جمهور سابق متفاوت بوده و بیشتر در عرصه اجرایی وارد عمل خواهد شد. با مد نظر قرار دادن روانشناسی اردوغان، تحمل 20 ماه نخست وزیری داوداوغلو برای وی سخت بود، اما خروج داوداوغلو از صحنه قدرت، شفافیت هدف و عمل اردوغان را به منحصه ظهور رساند. در نوشتارهای گذشته گفته بودم که داوداوغلو رفتنی است و این امر در حالی برای این تئوری پرداز ایده آلیست رخ داده است که وی کماکان ادعای وفاداری دارد. داوداوغلو در اظهارات خود با وجود انتقاد و گلایه از رسم رفاقت و همراهی حزبی اعلام داشت، وفادار به اردوغان و حزبش باقی خواهد ماند. اندیشیدن به ترکیه بزرگ و منافع ملی، باقی ماندن در تیم، سرمایه گذاری برای آینده و... می تواند از جمله دلایل کناره گیری بدون حاشیه وی از قدرت باشد.
بعید است اردوغانی که در مسیر قدرت به اربکان پشت کرده و به گل وفادار نماند، برای آینده داوداوغلو جای باز بنماید. وی با کنار گذاشتن داوداوغلو نشان داد که از منظر او صحنه سیاست، بیش از آنکه صحنه عیاری باشد، عرصه محاسبات قدرت است.
فارغ از انتقاداتی که به اردوغان در سیاست داخلی و خارجی وارد است بی شک او همچنان مرد اول ترکیه می باشد. اگر فردا نیز انتخابات برگزار شود همچنان اردوغان برنده صحنه خواهد بود. رهبری و مدیریت 12 ساله اردوغان و حزبش بر ترکیه، سبب ظهور دولت کارآمد و موفق در ترکیه بوده است. فارغ از آن با مد نظر قرار دادن روحیه نظامیگیری ترک ها و تطبیق عملکرد اردوغان با این فرهنگ، این همپوشانی خود از عوامل مهم و تاثیرگذار در موفقیت و محبوبیت اردوغان بوده است.
در گذشته با توجه به بی ثباتی صحنه سیاست در ترکیه، نه تنها پیش بینی آینده این کشور، بلکه فردای آن دشوار بود. به قول دمیرل 24 ساعت، زمانی طولانی در ترکیه بود. اما امروز ترکیه تغییر کرده است. بیش از یک دهه است که اردوغان با ایجاد ثبات نسبی توانسته است صحنه سیاسی و اقتصادی ترکیه را تغییر دهد. حزب عدالت و توسعه تحت رهبری اردوغان در سال های اخیر توانسته است از تحولات و بحران های بسیار جدیتر از کناره گیری داوداوغو عبور نماید. به نظر می رسد اردوغان و حزبش همچنان موفق به عبور از تحول کناره گیری داوداوغلو گردد. موسئس اصلی حزب اردوغان و گل بودند و زمانی که حذف گل نتوانست موج و یا انشعابی در حزب ایجاد نماید، رفتن داوداوغلو نیز نخواهد توانست تزلزلی در حزب ایجاد نماید. آرزوهای داخلی و خارجی در ترکیه زمینه ساز انشعاب و تضعیف اردوغان و حزبش نبوده و نخواهد بود. در حال حاضر نظم و انضباط حاکم بر حزب عدالت و توسعه و برخورداری از مزیت همراهی با قدرت و.... احتمال هرگونه انشعاب را دور ذهن نشان می دهد. تجربه جدایی عبداللطیف شنر از موسسان حزبی نشان داد حتی اگر انشعابی نیز رخ دهد، موفق نخواهد بود.
نظام بین الملل تاثیرگذار بر ترکیه و سازوکارهای تنظیم کننده قدرت در این کشور کماکان آلترناتیوی برای اردوغان ندارد، لذا تحول کناره گیری داوداوغلو از نخست وزیری بیش از آنکه سبب تزلزل قدرت اردوغان و حزبش گردد، سبب افزایش قدرت اردوغان و حزبش در آینده خواهد شد. موفقیت اقتصادی، مهم ترین برگ برنده و عامل تداوم حکومت 12 ساله اردوغان در عرصه سیاسی ترکیه بوده است. در حال حاضر اگرچه صدمات ناشی از سیاست های خارجی و داخلی اردوغان و حزبش بر اقتصاد ترکیه نمایان شده است، اما این صدمه به اندازه ای نیست که قابل تحمل نباشد. اردوغان با نوازش روحیات ملی گرایی ترک ها و با ادبیات اسلامی نوستالوژی بخش عمده ای از بستر اجتماعی ترک ها را پاسخ داده و از یک ترکیه منزوی، بی ثبات، ضیعف، پیرو، یک ترکیه قوی، کارآمد و مدعی رهبری در منطقه ساخته است. اینکه در نگاه رقابتی می توان بر اردوغان و سیاست هایش خرده گرفت، نباید مانع شود بر موفقیت های او چشم پوشی کرد.
مهم ترین تاثیرات کناره گیری داوداوغلو بر سیاست داخلی، یک کاسه شدن قدرت در حزب و اطاعت محض از اردوغانی خواهد بود که در پی تغییر سیستم پارلمانی به سیستم ریاستی است. دیدگاه های مشترک اردوغان - داوداوغلو در نگاه ملی-اسلامی اگرچه تغییر اساسی در سیاست خارجی را دور از ذهن نشان می دهد، اما عملگرایی اردوغان می تواند در برابر فشارهای بیرونی در برخی از سیاست ها موجب انعطاف گردد. شایان ذکر است که سیاست خارجی کشورها برخاسته از راهبردهای کلان بوده و تغییر دولت ها نمی تواند تغییری اساسی در این سیاست ها ایجاد نماید. مزید بر آن رفتن داوداوغلو یک تحول درون حزبی بوده که نباید روی تغییرات پس از وی حساب ویژه باز نمود. تغییر شاید پس از اردوغان بتواند مورد انتظار باشد. به نظر می رسد اردوغان با نظم و انضباط حزبی که اعمال می نماید، سعی دارد آخرین رهبر کاریزمایی در ترکیه بوده و پس از او این کشور چون همه دولت های مدرن بجای آنکه در مدار رهبران بچرخد، بر مدار و اساس سیستم چرخیده و پایدار بماند.
از بنیالی یلدریم وزیر ارتباطات، بکربوزداغ وزیر دادگستری، نعمان کورتولموش معاون نخست وزیر و برات آلبایراک داماد و وزیر انرژی به عنوان جانشینان داوداوغلو نام برده می شود. به نظر می رسد رقابت اصلی میان بنیالی یلدرم و آلباراک خواهد بود. با مدنظر قرار دادن آسیب ناشی از انتخاب آلباراک بر اردوغان و حزب از منظر داخلی و خارجی، احتمالاً تمایل او بیشتر به کاندیدا شدن بنیالی یلدریم خواهد بود.
نکته آنکه این دوره، مرحله گذر است. هر کس در کنگره فوق العاده حزب عدالت و توسعه در 2 خرداد دبیرکل شده و به نخست وزیری منصوب شود، در اطاعت محض اردوغان بوده و باید در خدمت فراهم نمودن صحنه سیاسی ترکیه برای تغییر سیستم از پارلمانی به ریاستی باشد.
نظر شما :