پوتین سیاست خارجی را عملگرایانه کرده است
سوریه برای روسیه؛ برگ برنده یا ابزار فشار؟
دیپلماسی ایرانی: روسیه در دوران دوم ریاست جمهوری پوتین، نگرشی دگرگون به خاورمیانه داشته است. عملگرایی در سیاست خارجی مسکو، منجر شده که این کشور هم در حوزه سیاسی، هم امنیتی و هم اقتصادی روابط خود را به نحوی با کشورهای خاورمیانه تنظیم کند. از این رو برخی کارشناسان علل فعال تر شدن سیاست خاورمیانه ای روسیه را به چهار عامل: رویارویی با یکجانبه گرایی آمریکا، دستیابی به نقش بین المللی به عنوان قدرتی جهانی، گسترش روابط اقتصادی با کشورهای منطقه و بسط بازار خاورمیانه و تاثیرگذاری بر مسلمانان روسیه تقسیم بندی می کنند. آنچه درباره رویکرد خاورمیانه ای روسیه مطرح می شود موضوعی است که موجب شد با سید قاسم ذاکری، کارشناس مسایل بین المللی به گفت وگو بپردازیم:
آیا می توان علل نام برده شده درباره فعال تر شدن سیاست خارجی روسیه را به عنوان عوامل تعیین کننده دانست یا عوامل دیگری از جمله مساله سوریه، تشدید کننده سیاست خارومیانه ای مسکو بوده است؟
به طور طبیعی عوامل یاد شده به اندازه سهم خود در تصمیم گیری های روسیه موثر بوده است. اما واقعیت آن است که روسیه به خصوص در دوران پس از پوتین یعنی از سال 2000 تاکنون، پویش خاصی را در روابط با غرب، ناتو و ایالات متحده آمریکا پیگیری کرده است. روس ها به این نتیجه رسیده اند که خواه ناخواه، یکی از اهداف ناتو و آمریکا، روسیه بوده و ناتو و غربی ها دیر یا زود، به سراغشان خواهند آمد. بر این مبنا، بینش روسیه بر این امر استوار است که پدیده بهار عربی در خاورمیانه، پدیده ساختگی آمریکا و غرب، شبیه انقلاب های رنگی در محیط شوروی سابق است. روس ها به این نتیجه رسیده اند که آمریکا و ناتو حاضر به پذیرش روسیه (یعنی عضو دائم شورای امنیت و دومین قدرت نظامی جهان) به عنوان شریکی برای حل و فصل مسایل بین المللی نیستند و به طور حتم دیر یا زود در امور داخلی روسیه نیز دخالت خواهند کرد. از این رو طولانی شدن بحران سوریه، فرصتی را برای مسکو به منظور اقدام پیش دستانه فراهم می آورد. تلقی روس ها بر این است اگر وارد سوریه نمی شدند، سنگر سوریه نیز مانند لیبی و دیگر جاها سقوط می کرد، آنگاه ناتو و آمریکا از محیط سوریه و حوزه مدیترانه علیه امنیت ملی روسیه وارد عمل خواهند شد. بنابراین باید در نظر گرفت در سیاست داخلی و خارجی روسیه، غرب به معنی ناتو و ایالات متحده، کلید رمز درک بسیاری از رفتارهای داخلی و خارجی این کشور است.
آیا سیاست خاورمیانه ای روسیه می تواند منبعث از هدفی باشد که قدرت های جهانی به خصوص ناتو در خاورمیانه می کنند؟ یعنی همان مساله نزدیک شدن به مرزهای سیاسی امنیتی روسیه؟
روس ها به غیر از دوران جنگ سرد یعنی در قالب شوروی سابق، حتی تا قبل از بحران اخیر در سوریه، حوزه خاورمیانه را خلاف محیط شوروی سابق و شرق اروپا، حلقه امنیت راهبردی خود تلقی نمی کرده اند، اما مساله این است که روس ها این روزها برخورد با غرب (برخورد نرم یا نوع سخت آن را) اجتناب ناپذیر می دانند. بنابراین پس از ورود ناتو به حیاط خلوت روسیه در اوکراین و اقدام علیه منافع و امنیت روسیه از ناحیه اوکراین، مسکو اینگونه اقدام را تحریک آمیز دانسته و مجبور شدند پس از مدیریت مناسب بحران اوکراین در صحنه سوریه نیز دست به اقدام پیش دستانه بزنند. از این رو دست به اقدام پیشگیرانه زده و در برابر گسترش ناتو به شرق و حوزه های جنوبی روسیه و منطقه قفقاز، فرصت مناسب را در بحران سوریه پیدا کردند. روس ها به این نتیجه رسیدند اگر اکنون اقدام نظامی صورت نگیرد، احتمال اینکه ائتلاف سعودی - ترکی دست به دخالت های میدانی در سوریه بزنند، زیاد است. به همین خاطر فرصت چندانی برای روسیه باقی نمانده بود. دخالت های روسیه در سوریه مرتبط با سیاست خارجی کلی این کشور است و مباحث خاورمیانه ای در ذیل آن و به عنوان بخشی از سیاست خارجی کل تعریف می شود.
تا چه اندازه امکان دارد روسیه از اختلافات منطقه ای به نفع خود برای معامله با غرب استفاده کند؟
مهمترین مساله سیاستگذاری داخلی روسیه، غرب و ناتو است. به طور طبیعی روسیه خواهان برگ های بیشتری در قبال بازی با غرب است. یکی از این برگ ها، پرونده هسته ای ایران و دیگری مباحث مربوط به افغانستان بود. اکنون با حضور نظامی در سوریه برگ برنده ای در دست دارد. اما این بستگی به تمایل غرب و آمریکا برای بده بستان و سهم دادن به روسیه است. روسیه ما به ازای اوکراین، ترکیه را گروگان گرفته است. اگر اوکراین حیاط خلوت امنیت روسیه بوده و تبدیل به محیطی ناامن شده است، به ازای آن ترکیه به عنوان عضو ناتو در بحران سوریه، گروگان گرفته شده است. ابزار فشار بر ناتو در دستان روسیه است. در داخل آمریکا دو گرایش نسبت به معامله با روسیه وجود دارد که یکسان نیست. عده ای معتقدند نیازی به امتیاز دادن به روسیه نیست و به راحتی می توان روسیه را مهار کرد و در مقابل عده دیگری می گویند شاید بتوان با دادن امتیازهایی به مسکو، علیه دیگر بازیگران ضدغربی مانند ایران و متحدانش در سوریه عمل کرد. روسیه اکنون امکانات زیادی برای خود فراهم کرده است.
تا چه حد ممکن است سیاست خارجی روسیه را منبعث از منطق عملگرایی در سیاست خارجی دانست و بر این اساس نیز روسیه به سمت گسترش تعامل و همکاری با غرب در خاورمیانه و زمینه نرمش در برخی موضوعات به خصوص سوریه حرکت کند؟
عملگرایی رکن اصلی سیاست خارجی روسیه از زمان پوتین _ از 2000 _ تاکنون بوده است. به طور طبیعی روسیه آماده است پویش عملگرایی خود را ادامه دهد. سوریه بر خلاف اوکراین، حلقه اول امنیتی روسیه نیست، بنابراین موضوع مناسبی برای چانه زنی و بده بستان در برابر غرب است. پرسش این است که آیا به واقع امریکا و غرب حاضر به معامله با روسیه در سوریه هستند؟ از ابتدای ورود روسیه، اوباما تکرار می کند، روس ها در باتلاق سوریه گرفتار خواهند شد. عرب ها و کشورهای مخالف مانند ترکیه و عربستان نیز روس ها را به یاد سندروم افغانستان در دهه 80 انداخته و ائتلاف غربی- اسلامی را علیه روسیه این بار در سوریه تکرار کرده اند. دیگر آنکه، روس ها به خاطر احداث پایگاه نظامی بزرگ و گسترده در لاذقیه حاضر به از دست دادن آن نیستند. به باور آنها اگر قرار به بده بستان با غرب و کشورهای پیرامونی سوریه است، پایگاه نظامی در لاذقیه و سواحل طرطوس غیرقابل مذاکره است. با ورود نظامی روسیه، اوضاع سوریه پیچیده تر شده است، زیرا مطالبات طرفین ارتقا یافته است. روسیه خواهان حفظ پایگاه های نظامی خود در سوریه است ولی برای سایر موارد آمادگی معامله دارد.
نظر شما :