اولویتهای بعدی سیاست خارجی چیست؟
دوری از ارزیابی شتابزده توافق وین
حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: قدرت های تاثیرگذار در عرصه جهانی با توافق وین گام مهمی را در جهت تعامل با ایران برداشتند. در روزهای آتی مهم ترین اولویت سیاست خارجی ایران این است که بتواند از این فرصت تاریخی برای به حداکثر رساندن منافع ملی خود بهره بگیرد. با به دست آوردن توافق وین ایران نشان داد که می توان بجای تقابل با قدرت های بازیگر، مسیر «تعامل انتقادی» را در پیش گرفت و منافع خود را به حداکثر ممکن و نه الزاما مطلوب رساند. این در سایه شناخت منافع خود و راه های به حداکثر رساندن آن فراهم گردید. تعامل بر سر منافع پایدار بدون گذشتن از آرمان های انقلاب خود مسیر جدیدی را در پیش پای قرار داد. توافق تاریخی وین از لحاظ ابعاد اجرایی و به کار گرفتن پتانسیل دیپلماسی چند جانبه در عین وجود اختلاف های اساسی، یادآور اجلاس هلسینکی در اوج جنگ سرد در 1975 است. این نشست تاریخی به تشکیل کنفرانس امنیت و همکاری اروپا منجر شد و شروع فصل جدیدی در مناسبات شرق و غرب که به دتانت معروف است، محسوب می شد. به همین دلیل می توان گفت توافق وین می تواند زمینه ساز یک کنفرانس بزرگ برای امنیت و صلح در خاورمیانه جدید باشد.
این یک تجربه آغازین برای کارهای بزرگ است به شرطی که سیاست داخلی همچنان پشتیبان سیاست خارجی دولت باشد. می شود به فکر راهکارهای جدیدی برای خاورمیانه جدیدی بود که این بار خود کشورهای منطقه ابعاد آن را مشخص می کنند. در اینجا فقط تکلیف رژیم نامشروع اسرائیل باید مشخص شود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که از پتانسیل آزاد شده در توافق وین برای حل مشکلات موجود در خاورمیانه استفاده کنیم. این در سایه معجزه دیپلماسی همکاری در سایه رقابت امکان پذیر است. زمان برای رقابت های ناسالم در حوزه های بحرانی برای کشورهای ایران و عربستان در خاورمیانه رو به پایان است. ایران نشان داد می تواند با آمریکا بر سر میز مذاکره بنشیند و بدون وادادگی گفتگو کند بدون آنکه از آرمان های استقلال خواهی و عدم وابستگی خود عدول نماید. ایران به این باور ملی رسید که مذاکره به معنای سازش نیست؛ مذاکره راهی برای رسیدن به حل و فصل مشکلات از طریق مسالمت جویانه است. اگر ایران در عراق، سوریه، یمن و لبنان موفق عمل نمی کرد بی شک کشورهای غربی با ایران به گونه دیگری رفتار می کردند. در حال حاضر حلقه تکمیلی برای ایران حوزه خلیج فارس با عربستان و یا بدون عربستان است.
در اینجا یک پرسش اساسی مطرح است: آیا معادلات جدید قدرت در آسیای غربی را می توان با نادیده گرفتن رژیم تل آویو برقرار کرد؟ اگر پاسخ منفی است باید چکار کرد؟ بویژه اکنون که به دلیل سیاست های نتانیاهو، اسرائیل در بدترین وضعیت خود در یک دهه اخیر قرار گرفته است. باید به این موضوع فکر کرد که خاورمیانه عاری از خشونت با حضور یک رژیم توسعه طلب مثل اسرائیل چگونه ممکن است؟ برای پاسخ به این سئوال ابتدا باید به تغییر مناسبات با همسایگان بیندیشیم.
علاوه بر این باید به آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان عمق راهبردی ایران توجه کرد. اما متاسفانه دستگاه سیاست خارجی ایران در 23 سالی که از فروپاشی شوروی می گذرد به دو حوزه تمدنی آسیای مرکزی و قفقاز با وجود اهمیت بسیار زیاد آنها، به عنوان چرخ پنجم دیپلماسی کشور نگریسته است. بنابراین اعتمادسازی با همسایگان هم از راه تعامل سازنده با سایر کشورها پیش می رود. توافق وین پنجره جدیدی برای تلاش در جهت تعامل بهتر و سازنده تر با همسایگان بویژه در جنوب خلیج فارس باز کرد. اگر بتوانیم همزمان در آسیای مرکزی و قفقاز هم فعال شویم آن هم با کمک روس ها دیگر بسیار عالی خواهد شد. در نقطه مقابل باید تاکید کرد راه تعامل بهتر و همه جانبه تر ایران با روسیه و چین بهبود تعامل با اتحادیه اروپا است. مسیر بهبود مناسبات با اتحادیه اروپا هم از بهبود شرایط منطقه ای ایران از طریق کمک به استقرار صلح و ثبات در خاورمیانه می گذرد. پس می بینیم این دو مسیر مکمل هم هستند.
در هر صورت فعلا اولویت سیاست خارجی ایران بازسازی مناسبات با غرب است بدون غفلت از شرق یعنی روسیه، چین، هند، حتی کره جنوبی و ژاپن که در مُدل غربی تعریف می شوند. روسیه و چین از لغو تحریم ها علیه ایران نه تنها زیان نمی بینند بلکه به نفع آنها است. این ایران است که در عمل باید نشان دهد حاضر نیست همه تخم مرغ هایش را در سبد آسیا یا اروپا یا آمریکا قرار دهد. ایران در شرایط بدون تحریم با اتخاذ سیاست موازنه مثبت در روابط با قدرت های بازیگر می تواند منافع خود را به حداکثر ممکن نزدیک کند. مقابله با استکبار در صحنه دیپلماسی هم می تواند بصورت همزمان شکل بگیرد. تاکید مقام معظم رهبری غفلت نکردن از توطئه های آمریکا و متحدانش و آمادگی لازم برای دفاع در برابر توطئه های احتمالی آنها است. این سیاست هیچ تعارضی با ادامه تلاش در روند مذاکره برای کاهش تهدیدهای موجود و تبدیل کردن آنها به فرصت های تاریخی ندارد.
در مذاکرات با گروه 1+5 ایران ثابت کرد می توان در برابر کشورهای بزرگ نه گفت، هزینه اش را هم پرداخت کرد اما به آنها آموخت که برخلاف گذشته باید با کشورهای در حال توسعه گفتگو کنند. دوره ای که آنها خواسته های خود را دیکته می کردند و دیگران می نوشتند، گذشته است. در وین وزیران امور خارجه شش قدرت بازیگر جهانی که در اقتصاد، سیاست و قدرت نظامی جایگاه غیرقابل انکاری دارند، به خط می شوند تا ایران را متقاعد کنند برنامه برجام برای همه طرف ها مفید است و بر اساس برد - برد تنظیم شده است. ایران از فرصت بوجود آمده برای کوتاه شدن دیوار بی اعتمادی بین تهران - واشنگتن می تواند حداکثر بهره برداری را داشته باشد.
موضوع برخورد با تروریسم با تمرکز بر روی داعش می تواند اولویت بعدی سیاست خارجی ایران باشد. این موضوع تمرین دستگرمی برای بازشدن صفحات جدیدی در پرونده قطور اختلاف های ایران و آمریکا است.
کلام آخر آنکه در ارزیابی توافق وین باید از هرگونه پیشداوری و قضاوت عجولانه پرهیز کرد. برای آنکه درک واقع بینانه و به دور از شعار از این توافق تاریخی داشته باشیم ارزیابی شتابزده ما را به گمراهی می کشاند. این توافق مطلوب ایران نیست اما براساس مقدورات بهترین راه ممکن بوده است.
انتشار اولیه: دوشنبه 29 تیر 1394 / انتشار مجدد: جمعه 2 مرداد 1394
نظر شما :