فتح‌الله گولن:

مخالفان امروز ما همراهان دیروزمان بودند

۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ | ۱۷:۳۶ کد : ۱۹۳۱۸۴۲ سرخط اخبار
مخالفان امروز ما همراهان دیروزمان بودند

فتح الله گولن، روحانی بزرگ و رهبر جریان اسلامگرای «خدمت ایمانی» در ترکیه است؛ جریانی که با داشتن بیش از دوهزار مدرسه و 20 دانشگاه ممتاز با تخصص های گوناگون در عرصه های اجتماعی و بهداشتی و دینی فعالیت می کند. این نهادها در ترکیه و بیش از 160کشور جهان از جمله آمریکا، استرالیا و اندونزی پراکنده بوده و به همین دلیل شبکه گسترده ای را به وجود می آورد. از چندی پیش با شروع جریان افشاگری ها علیه دولت اردوغان جدال سختی بین دولت و گروه یا جماعت فتح الله گولن در ترکیه شکل گرفت که همچنان ادامه دارد. دولت اردوغان جماعت گولن را به توطئه چینی علیه خود متهم کرد و تصمیم گرفت تمام مدارس وابسته به این جریان را در کشور منحل کند. اردوغان حتی تا آنجا پیش رفت که رسما از آمریکا و پاکستان نیز خواست مدارس وابسته به این جریان را منحل کنند. وی جماعت گولن را یک باند خطرناک و اختاپوسی توصیف کرد که دولتی در سایه تشکیل داده و برای سقوطش روزشماری می کند. گولن اما در گفت وگو با روزنامه تودیززمان چاپ ترکیه (متن حاضر) این مطلب را رد کرد و به اتهامات مختلف علیه گروهش پاسخ داد. لحن مذهبی و تکیه کلام های دینی او در رد اتهاماتش قابل تامل است.

سال 2008 مجله فارین پالیسی با نظرسنجی های خود فتح الله گولن را در رتبه نخست فهرست یکصد دانشمند معروف جهان نشاند. او در این باره روشنفکری مروج اسلام اهل مدارا و متکی بر نوع دوستی، اخلاق، سختکوشی و آموزش معرفی شد. گولن متولد 27آوریل 1941 بوده و هم اکنون در 73سالگی در آمریکا به سر می برد. آنچه را می خوانید ترجمه متن عربی این مصاحبه است که از روزنامه المصری الیوم به فارسی برگردانده شد:

این نکته قابل توجه است که جنبش شما متهم به اتهامات زیادی می شود لیکن شما همچنان درباره آن سکوت کرده و چیزی نمی گویید؟

نه، ما خیلی غمگین شدیم. هرچند من خودم تا این لحظه تحلیل معقولی برای این کارها پیدا نکرده ام. من نمی فهمم با چه اعتمادبه نفسی این حرف ها را می زنند. این عبارت های زشت شایسته آن نیست که تکرار شود. جنایاتی که اینها مرتکب شده اند حتی می توانم بگویم در طول تاریخ اسلام اهل کفر نسبت به اهل ایمان روا نمی داشت.

 از کسانی که چنین تهمت هایی را مطرح کردند چه انتظاری دارید؟

من چقدر از اینهایی که چنین توهمات و توطئه هایی را به راه انداختند خواهش کردم با توجه به کتاب و سنت پیامبر در رفتارشان تجدیدنظر کنند.

آیا اشعاری را که پیوسته تکرار می کردید بیانگر همین وضعیتی است که امروز تجربه می کنید؟ ... دوست بی وفا شد و روزگار بی ترحم / جهان لحظه ای آرام نمی گیرد / غم ها انبوه و هیچ شریک دردی پیدا نمی شود / دشمن قوی است و کمک رسان اندک...

همه برادران ما تقریبا نسبت به برنامه ما وفاداری شان را ابراز کردند و باوجود حجم تهمت ها و دروغ پراکنی ها هیچ تزلزل قابل ذکری در بین آنان به وجود نیامد. اما دل آدمی آرزوی این را داشت کسانی که جایگاهی دارند به تناسب خودشان حرکتی نشان دهند. این امیدواری گاه در سطحی مطلوب نبود. نمی دانم این انتظار بجایی است که از برخی دوستان بزرگوار که دوستی ما با آنها به سال های گذشته برمی گردد، داشته باشیم و از آنها بخواهیم به خاطر احترام به حقیقت از بعضی امور دفاع کنند؟ برای همین تنها به این بسنده می کنم که برخی از دوستان دوران خوشی چنان که شایسته بود رفتار نکردند.
دهه70، من با مردی آشنا شدم که می گفت حاضر است برای پیشبرد طرح های جنبش ما هرچه را دارد در اختیار بگذارد. در جریان کودتای 1971 ما با هم به زندان افتادیم. وقتی آزاد شدیم من می خواستم ساختمانی را برای خوابگاه دانشجویان بسازم. یعنی از قبل این کار را شروع کرده بودیم. وقتی این موضوع را به او گفتم، گفت تو را به خدا استاد، بیش از این ما را درگیر نکن! در اینچنین شرایطی است که ثبات افراد اهمیت پیدا می کند.  

شما یکی از افرادی هستید که در جریان کودتای 1997 بیشترین آسیب را دیدید و در معرض تبلیغات رسانه ای شدیدی بودید. بعد از آن علیه شما شکایتی شد و هشت سال محاکمه شما طول کشید. آیا تصور می کنید امروز هم دچار همان مصیبت ها شده اید؟

ما بارها در معرض فشار و مکافات بوده ایم. در کودتای سال 1971 من به مدت شش ماه ونیم به اتهام نفوذ در دولت زندانی شدم. ماده163 در آن روزگار مثل گیوتین بر سر مسلمانان بود. تا اینکه تورگوت اوزال آمد و این ماده را لغو کرد. در کودتای سال 1980 به مدت شش سال مثل خیلی های دیگر من هم تحت تعقیب بودم. از این رو می توانم بگویم زندگی زیر فشار و تعقیب و پیگردها برای ما دیگر تبدیل به یک امر روزمره شده بود. اما آنچه را امروز با آن مواجه هستیم ده ها برابر بدتر از دوران کودتاهاست. باوجود همه اینها گفتم من شکایتی ندارم. اما تفاوت مهم این روزها با گذشته در این است که ما این بار با کسانی مواجه می شویم که فکر می کردیم روبه سوی یک جهت داریم. ولی کاری جز این نمی توانیم بکنیم که بگوییم باید صبر داشت. این مصیبت باید از میان برداشته شود.

بعضی انتقاداتی را که شما روزی از دولت نجم الدین اربکان کرده بودید، این روزها تکرار کرده و مدعی می شوند که شما به این وسیله داشتید به کودتا گران علیه او کمک می کردید؟

وقتی حزب رفاه به عنوان نخستین حزب در آن زمان از انتخابات کنار گذاشته شد، تحرکات مخالف در داخل نیروهای مسلح ترکیه به شکلی آشکار شروع شده بود و همه شاهد آن بودند. ابرهای سیاهی در آسمان ترکیه دیده می شد اما هنوز توفان به راه نیفتاده بود. به دنبال قضیه رسوایی «سوسرلک» بود که گروهی از نظامیان به واکنش روی آوردند و فضا برای یک کودتای نظامی آماده شد. وقتی شروع به اجرای طرح کودتا کردند، دیگر کار از کار گذشته و زمان برای توقف آن دیر شده بود. بعد ناگهان در چنین لحظه ای بود که نام این فقیر را هم در گزارشی آوردند. سازمان اطلاعات ترکیه این گزارش را آماده کرده بود. من بعدها متوجه شدم چه کسی این کار را کرده است. ولی من اسامی مومنان را افشا نکردم و به کسی هم اتهام نزدم. بلکه ترجیح دادم که اینها را در سینه ام پنهان کنم.

بعد مساله تصمیمات 28آوریل پیش آمد که به موجب یکی از بندهای آن باید مدارس ملی می شدند. تنش ها به آنجا رسید که من مانند بسیاری دیگر طرح اجرای انتخابات زودهنگام را پیشنهاد دادم تا برای خروج از این بحران ضرر کمتری داشته باشد. البته این من تنها نبودم و حتی رسانه های طرفدار دولت هم همین فکر را مطرح می کردند اوزال هم با فکر من موافق بود. اگر به آرشیوهای آن زمان مراجعه کنید، اینها را خواهید دید.

شما آن موقع با وزیر کار تماس گرفتید و از وقوع یک کودتا حرف زده و به او هشدار دادید؟

من تلاش کردم خانم تانسو چیلر را از این خطر آگاه کنم و نسبت به تحولات بدی که در حال وقوع بود هشدار دهم. اما او گفت به دنبال یک توازن است و من از این بابت خیلی غمگین شدم. برای همین وارد جزییات موضوع نشدیم. وقتی دیدم من حتی یک نفر را نمی توانم قانع کنم، احساس کردم باید کاری کرد که جلو دخالت در روند دموکراتیک کشور گرفته شود تا کشور ما مثل سایر جاها نشود.

دولت وابسته به حزب عدالت و توسعه نیز در سال 2007 به چنین رویکردی متوسل شد و در یک هفته تصمیم گرفت انتخابات زودهنگام برگزار کند و طبعا توانست از این مرحله سخت عبور کند. دولت وقتی تصمیم گرفت به آرای مردم مراجعه کند و موضوع را به صندوق های رای بسپارد، بازی کسانی را که داشت مثل سال 1997 بر سرش خراب می شد خنثی کرد. این چیزی است که من می گفتم چون داشتند قانون انتخابات را تغییر می دادند. گفتم بروید و انتخابات زودهنگام برگزار کنید.

درباره اتهام اجرای عملیات فساد در تاریخ 17 دسامبر گذشته که جریان خدمت را به آن متهم می کنند چه می گویید؟

بعضی به دنبال این هستند که حرکت خدمت را دراین باره متهم کنند هرچند ما بارها در این مورد بیانیه ها و تکذیبیه هایی دادیم و روشنگری کردیم. چنان که قبلا هم گفته ام، برخی از دادستان ها و نیروهای پلیس اقدام به تعقیب و پیگیری مجرمان کردند بدون اینکه توجه داشته باشند چنین کاری جرم محسوب می شود. در مورد تحقیقات 17دسامبر همه شاهد بودند که هیچ ارتباطی بین این تحقیقات و کسانی که تبعید شدند و حقوق شان در نظر گرفته نشد، وجود نداشت. بعد آمدند حرکت خدمت را متهم کردند انگار هیچ اتفاقی نیفتاده باشد و هیچ فسادی در کار نبوده است. تحقیقات مربوط به فساد و رشوه خواری در دولت کنونی مساله جدیدی نیست. سازمان اطلاعات ترکیه چند ماه پیش گزارشی را تهیه کرده بود که در آن ارتباط دولتمردان ترکیه با برخی دولت های خارجی را برملا می کرد و نشان می داد چگونه خارجی ها بر وزارتخانه ها مسلط شده اند. حتی تا هیات وزیران نیز پیش رفته بودند و بعضی شغل های مبهم درست کردند اما همه اینها نادیده گرفته شد و کسی به آنها توجه نکرد.

 این اشتباه در ذهن ها جا افتاده است که شما در میادین افراد مردم را بسیج می کردید. آیا این درست است؟

متاسفانه در اثر سوءفهم اینها به وجود آمد. اجازه دهید موضوع را با یک مثال تشریح کنم. اگر کسی به شما تهمت زد و با شیوه های زشتی بارها شما را متهم کرد و این کار را به جایی رساند که دیگر صبر طرف مقابل هم تمام شد چه باید کرد. حالا در چنین وضعیتی آن کسی که به او ستم شده است آمده و می گوید اگر اینطور که تو می گویی درست است خداوند بلایش را بر من نازل کند و اگر تو دروغ می گویی بر تو نازل کند.

این دعایی است که آن روز من تلاوت کردم، اما نام فرد یا حزب یا گروهی را به صورت مشخص نبردم. تنها برخی صفات و کارها را به صورت کلی بیان کردم. گفتم کسی که این یا آن کار را کرده است. ولی اگر در آنها این صفات نیست و چنین اعمالی را انجام نداده اند پس چرا اینقدر نگران شده و به خودشان گرفتند؟ من انتظار داشتم یکی از آنهایی که این همه تهمت می زند و در صفحات مختلف روزنامه چنین و چنان می گوید یک کدام شان آمین می گفت. اما آنها آمین نگفتند. به جای این، تلاش کردند از دعای من سوءاستفاده کنند. ولی من در همان نقطه هستم و موضع من تغییری پیدا نکرده است. همچنان می گویم اگر یک گروه یا یک باند جنایتکار یا سازمانی مخفی یا دولتی موازی در درون دولت بودیم خدا چنان که شایسته است ما را مجازات کند و اگر چنین نیستیم، یعنی آنطور که آنها می گویند، از خداوند می خواهم همان بلایی را بر سرشان نازل کند که بر کسانی که چنین جرایمی را در حق یک گروه بیگناه روا می دارند وارد می کند. کسانی که از آمین گفتن برای این دعا پرهیز می کنند و به کارشان ادامه می دهند باید از عاقبت کارهایشان بترسند.

بلنت ارینج، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت گفته است برخی نخست وزیر را به خاطر پیش دبستانی های خصوصی تهدید کرده اند؟

باید کسی که ادعایی می کند برایش دلیل بیاورد و آن را در دادگاه اثبات کند کمااینکه باید اعلام عمومی شود که فلانی یا فلان اشخاص آمد پیش ما و ما را تهدید کرد. یعنی باید اشخاص معین شوند. اما اگر بیایند و با استناد به یکسری توهمات مختلف حرف هایی را بزنند هیچ دلیلی برای پاسخگویی به آنها وجود ندارد. چنان که شما می دانید ریشه های مساله بستن پیش دبستانی ها به یکی یا دو، سه ماه پیش برمی گردد. چون وزیر قبلی می گفتند نمی شود اینها را بست. اما وزیر جدید می خواهد این کار را بکند و از این حرف ها. این نشان می دهد که برای این کار از مدت ها پیش برنامه ریزی شده بوده است. شاید هم آنها به قصد و منظور خاصی چنین تصمیمی را گرفته اند. چون در رسانه ها هم آمده بود که آنها این کار را برای طرف های خاصی انجام می دهند. باید نوارهای مربوط به این تصمیم گیری در اتاق های دربسته دولت باشد. امروزه به شکلی آشکار معلوم شده که آنها اگر می خواهند این مدارس را ببندند برای ارتقای سطح آموزش نیست، بلکه منع فعالیت های آموزشی جریان خدمت است.

اینها خودشان هستند که فریاد می زنند بچه هایتان را به مدارس و دانشکده های اینها نفرستید. یعنی مقصدشان از ابتدا پیش دبستانی ها بود. بعد می خواستند به سراغ مدارس دیگر بروند و در نهایت تمام مدارس ما در سراسر جهان را ببندند. کاش آنها از نیت واقعی شان می گفتند، می آمدند و می گفتند نمی خواهیم شما در حوزه پیش دبستانی ها کار کنید. اما دیگر به سایر مراکز آموزشی که ارتباطی با جریان خدمت هم ندارد، کاری نداشتند. چون انسان غمگین می شود که می بیند بعضی این موسسات را با عرق جبین خود و اموال شخصی شان تاسیس کرده اند. این مایه ننگ و تاسف است. شما می دانید که سه هزارتا از این موسسات که مجموع شان به سه هزارو800 می رسد هیچ ارتباطی به جریان خدمت ندارد. با این همه ما از برادران خواستیم مدارس را به صورت موقت ببندند تا تروخشک با هم نسوزد.

 اخیرا نوارهایی صوتی منتشر شد و برخی از محافل سیاسی به صورت خاص جریان خدمت را به انتشار این اطلاعات متهم کردند؟

 جریان خدمت از زمان قدیم در معرض این اتهامات بوده است. اما کسانی که این اتهامات را مطرح می کنند تا امروز حتی یک دلیل در اثبات مدعای خود نیاورده اند. تنها از این موضوع تاکنون سوءاستفاده شده است و این نشان می دهد که هدف دیگری در پشت این ماجراها وجود دارد. همه درباره این موضوع حرف می زنند اما موضوع به نظر من خیلی پیچیده است. البته دو نوع عملیات شنود وجود دارد؛ اول اینکه شنودی بر مبنای یک حکم قضایی صورت می گیرد و دوم اینکه به صورت غیرقانونی صورت گرفته باشد. از این رو باید کسانی که به صورت غیرقانونی شنود می کنند شناسایی شده و تحت تعقیب قرار گیرند. صرف نظر از اینکه چه کسانی باشند یا با چه کسانی ارتباط داشته باشند. من به همراه تعداد دیگری از برادرانم جزو قربانیان شنود های غیرقانونی هستیم. از زمان گذشته همین طور تبلیغات منفی علیه ما جریان داشته است و بارها از طریق رسانه ها اتهاماتی را به ما زده اند. ما جز با قانون نمی توانیم با اینها مبارزه کنیم. اگر کسانی به صورت غیرقانونی شنود کرده باشند، باید بازخواست شوند. همچنین باید کسانی مورد محاکمه قرار گیرند که می گویند جریان خدمت دست به چنین کارهایی زده است و افراد بیگناهی را بدون دلیل متهم می کنند.

وقتی از خارج نگاه می کنید، به نظر می رسد نزاعی بین دولت و گروه شما وجود دارد. دلیل این امر چیست؟

مساله بر سر نزاع بین حزب عدالت و توسعه و گروه ما نیست. در سال های اخیر موضوع حقوق و آزادی های اساسی است که دارد روزبه روز به شکلی خطرناک فروکاسته می شود. این زبان ویرانگر سیاست است که دارد یکپارچگی جامعه ما را تهدید می کند و به شدت به سمت چندقطبی شدن می برد. در طول حوادث پارک گزی من به این اعتراض داشتم که نباید تظاهرات کنندگان را «اوباش» خطاب کرد. گفتم نباید به این زبان حرف زد. همین مساله در مورد علوی ها هم صادق است.
ما یک حزب سیاسی نیستیم و هرگز هم نخواهیم بود. بر این اساس ما نمی خواهیم با هیچ حزبی رقابت کنیم. رابطه ما با همه یکسان است. با این وجود در دغدغه ها و آرمان های همه مردم نسبت به آینده مشارکت داریم. به اعتقاد من این یک امر طبیعی است که ما بر اساس حقوق طبیعی و دموکراتیک خودمان از آن استفاده می کنیم. از این رو تعجب می کنم کسانی از این موضوع ناراحت می شوند. افراد در دموکراسی های پیشرفته و نیز موسسات جامعه مدنی که از این افراد تشکیل شده باشد، این حق را دارند که انتقاداتی را مطرح و نظرشان را بگویند و بدون اینکه این مساله موجب آزار کسی شود، با افکار عمومی جامعه تبادل نظر داشته باشند. مایلم اضافه کنم که در تمام موسسات برادران ما طبق قانون عمل می کنند و زیر نظر دولت است و از آنها بازرسی می شود. یعنی ما از یک عمل شفاف به تمام معنای کلمه سخن می گوییم. ما به صورت مخفی عمل نمی کنیم. موسسات غیرشفاف اتفاقا همین هایی هستند که طی این چند ماه با زدن اتهامات خودشان را آفتابی کردند. ستون فقرات جریان خدمت عمل داوطلبانه است. متهم کردن مردمانی که در زندگی شان حتی به اندازه یک بند انگشت به کسی آزار نرسانده اند و کاملا طبق قانون رفتار کرده اند و گفتن اینکه اینها یک «سازمان مخفی» هستند، واقعا تاسف آور است.
شما می دانید که نهادهای دولتی همه جور فکر و طیفی را دارد. چپ، راست، علوی، سنی، غیرمسلمان، کرد، ترک و... هر کدام طبق وظیفه ای که دولت برایش معلوم کرده عمل می کند. مبنای کار این است که هر کارمندی ماموریت خودش را در چارچوب قانون انجام دهد. حالا هر فکری که می خواهد داشته باشد و به هر چیزی که می خواهد عقیده داشته باشد. حالا متهم کردن این افراد بدون دلیل، تجاوز به حقوق و نادیده گرفتن حق شان است. اگر جرمی ثابت نشده باشد و شما ادعا کنید که یک دولت موازی وجود دارد، چنین توهماتی شما را در برابر هزار دولت موازی قرار می دهد. در چنین حالتی است که به افراد بیگناه زیادی ستم خواهد شد.

گفته می شود چرا شما الان با حزبی مخالفت می کنید که 12 سال بود از آن پشتیبانی می کردید. آیا شما منافع مشترکی با هم نداشتید؟
 ما هیچ گاه با هیچ کس منافع مشترک نداشتیم. ما همیشه بی نیازی خودمان را حفظ کرده ایم زیرا دروسی را که ما از قرآن و سنت گرفته ایم کافی است. پیوسته من اعتقاد داشتم هرگونه تلاش برای کسب مقام خیانت به اصول ماست. درباره تلاش ها و افکار دیگران نمی گویم. چون هر کس برای خودش نظری دارد. ولی من پیوسته بر این نظر بوده ام که طلب دنیا و تمایل به کسب شهرت و مقام خطری برای آخرت ماست. برادران من نیز همین طور فکر می کنند. ما هرگز مدیریتی نخواسته ایم و به دنبال پست و مقامی نبوده ایم. دولت ترکیه اگر سرمایه های دموکراتیک خود را از دست دهد نه تنها به ملت خودش آسیب رسانده بلکه به همه کسانی که این دولت را یک نمونه و الگو می دانند، آسیب رسانده است.

مدت هاست که منابع دولتی ترکیه هرچه را مثبت و دموکراتیک می بینند به خود نسبت می دهند و هرچه را که منفی است به گروه شما نسبت می دهند؟

آنها تلاش کردند بخش های بزرگی از جامعه را با این اتهامات فریب دهند، مثلا به بعضی از گروه های رسانه ای گفتند که این جماعت از شما سوءاستفاده می کنند. اما نوارهایی که در اینترنت منتشر شد نشان داد حاکمان این کشور تمام مسوولیت های خود را کناری گذاشته و با تمام قوا به دنبال این هستند که گروهی را متهم کنند. حتی به صورتی غیرقانونی وارد دنیای تجارت شده و قراردادهایی را که افرادی بسته و به حق و به شیوه های مشروع سود کرده بودند، چپاول کردند. طبعا ما نمی توانیم در برابر این حجم از افترا ها و غیبت ها ابراز تاسف و تالم نکنیم. تاسف شدیدتر مربوط به ارتش است. کسانی که پشت درهای بسته می گفتند ما ارتش را به زانو درآوردیم و کاری کردیم که جلو ما بایستد و تعظیم کند و چه و چه، همان کسانی هستند که بعد آمدند و گفتند ما آماده ایم مشکل شما را حل کنیم ولی این گروه خدمت نمی گذارد و مانع تراشی می کند. اتهام برنامه ریزی برای کودتا به هرحال اتهام بزرگی است و قانون باید دراین باره تصمیم بگیرد. اما من آرزو داشتم می شد راهکاری قانونی را پیدا کرد تا وضعیت بهداشتی و مزاجی و سن بالای این افراد در نظر گرفته می شد. اینها سال هاست که به کشور خدمات بزرگی کرده اند. این نظر ماست و همیشه هم اینطور بوده اما کار در این جهت که گروه ما بوده که آنها را به این گرفتاری انداخته است، کاملا با حقیقت منافات دارد.

برخی حرکت شما را متهم می کنند که یک سازمان مخفی یا باند است. می گویند نیروهای امنیتی تحقیقات بیشتری را علیه موسسات شما شروع خواهد کرد؟

متاسفانه، حرف های زیادی علیه جریان خدمت زده می شود که از روی کراهت و خشم است. به اعتقاد من هیچ توهینی نبود که اینها بر زبان نیاورده باشند. به ساختار حرکت ما تهمت های ناروا زدند. گفتند باند است. ادعای توهم آمیز و مبهمی به نام تشکیل یک دولت موازی را می توان به هر گروهی یا طبقه ای یا جماعتی نسبت داد. اگر امروز اعلام کردید گروهی تشکیل دولت موازی داده و او را متهم به تشکیل یک باند کردید، فردا می شود گروه دیگری را به همین اتهامات منسوب کرد. حتی کسانی که امروز این اتهامات را به امثال ما می زنند ممکن است فردا خودشان در معرض همین اتهامات قرار گیرند. چون هیچ تضمینی وجود ندارد. اگر شما مردم را اینطور تحت شبهه و اتهامات بگذارید، در این صورت دیگر نظامی باقی نمی ماند و عدالتی وجود نخواهد داشت. من تاکید می کنم و می گویم اگر کارمندی حرف مدیرش را گوش نمی دهد خب باید قانون به این مساله رسیدگی کند. اما اگر موضوع از مسیر قانونی اش منحرف شد و هزاران نفر متهم شده و به اینجا و آنجا تبعید شدند و علیه آنها شکایت شد، اینها دیگر مسایلی است که در تاریخ قابل بخشش نخواهد بود و خداوند سبحان هم نمی بخشد.

منبع: روزنامه شرق - ترجمه: محمد علی عسگری


نظر شما :