رویکرد منطقه ای در قبال تهران
آمریکا باید یک وجه دیگر به سیاست ایران خود اضافه کند
دیپلماسی ایرانی: دیدگاهی در خاورمیانه و فراتر از آن وجود دارد که مطابق با آن ایالات متحده خسته از جنگ و مشکلات سیاسی و اقتصادی داخلی است و می کوشد از منطقه فاصله بگیرد. این نگرش می گوید،آمریکا در سوریه هیچ کارایی ندارد، در مصر سرگردان است و در دیگر مناطق لغزش هایی دارد و همین عملکرد موجب شده که متحدان اش دریابند دیگر نمی توانند به آمریکا تکیه کنند.
مذاکرات هسته ای با ایران نیز به این نارضایتی دامن زده و این منظره را در پیش چشم متحدان به نمایش گذاشته که آمریکا نه تنها با مقامات ایرانی پای میز مذاکره می نشیند، بلکه امتیاز هم می دهد. با این حال آمریکا دیپلماسی را انتخاب کرده زیرا جایگزین ها – شامل درگیری نظامی یا دستیابی ایران به سلاح هسته ای- برای متحدان اش در منطقه نیز پیامدهایی خواهد داشت و به بی ثباتی آنها دامن می زند.
این در حالی است که نفس مذاکرات هم می تواند به بی ثباتی منجر شود. هدف از این مذاکرات این است که منافع آمریکا و متحدان اش در ثبات منطقه ای و منع اشاعه هسته ای محقق شود. چنانکه متحدان آمریکا به این نتیجه برسند که توافق پیش درآمد خروج آمریکایی هاست یا اینکه ایران به موجب این توافق ظرفیت هسته ای چشمگیری در اختیار خواهد داشت، نتیجه آن درگیری های بیشتر در منطقه خواهد بود. عمیق تر شدن درگیری های فرقه ای و به راه افتاد چرخه هسته ای در منطقه از جمله پیامدهای ایران روند است.
روشن ترین راه برای پرهیز از چنین نتیجه ای، دستیابی به توافقی قاطع با ایران است. البته هر مذاکره ای به داد و ستد نیاز دارد و در این بین امتیازهایی رد و بدل می شود که شاید برای متحدان آمریکا خوشایند نباشد. به همین دلیل دولت باراک اوباما باید استراتژی دوسویه خود را در قبال ایران دنبال کند و درضمن یک وجه دیگر نیز به آن اضافه کند که «وجه منطقه ای» است. به این ترتیب واشینگتن به متحدان اش اطمینان می دهد که به خاورمیانه متعهد است و با هر گونه عامل بی ثبات کننده در منطقه مقابله می کند.
به عنوان بخشی از این ستون منطقه ای، ایالات متحده باید بر میزان مشورت های خود با متحدان اش در منطقه- شامل شورای همکاری خلیج فارس، اردن، اسرائیل و دیگر کشورها- بیافزاید. مشورت هایی که محور آن ایران و دیگر موضوعات منطقه ای است. این مشورت ها تنها به نشست های اطلاع رسانی پس از هر دور مذاکره با ایران محدود نمی شود و باید در آنها برای تعدیل نگرانی متحدان آمریکا تلاش شود.
در واقع آمریکا و متحدان اش در موضوعات منطقه ای اغلب منافع متناقضی دارند که علاج آن تلاش مداوم برای اعتمادسازی و یافتن زمینه های مشترکی است که در آن امکان همکاری وجود داشته باشد.
سفر ماه مارس اوباما به ریاض یک گام مثبت در این زمینه ارزیابی می شود اما کافی نیست. این سفر باید با نشست ها و رایزنی های متعددی همراه باشد. این نگرش در میان متحدان عرب آمریکا در منطقه وجود دارد که آمریکا در حال خالی کردن پشت آنهاست چرا که مانند گذشته دیگر به منابع انرژی منطقه وابستگی جدی ندارد. شاید تضعیف روابط آمریکا و متحدان اش در منطقه در کوتاه مدت پیامد جدی به همراه نداشته باشد اما در بلند مدت پرهزینه خواهد بود.
البته تنها مشاوره آمریکا با متحدان اش برای تعدیل نگرانی های آنها در مورد توافق هسته ای نهایی با ایران کافی نیست. آمریکا باید اقدامات عملی هم انجام دهد. آمریکا باید به متحدان اش نشان دهد که نمی خواهد بساط خود را از خاورمیانه جمع کند. از سوی دیگر ایالات متحده باید نقش پررنگ تری در حل مجادله های منطقه ای ایفا کند.
به این ترتیب آمریکا باید سیاست فعالانه تری را به نمایش بگذارد و تضمین های مورد نیاز را در مورد ایران و سوریه به آنها ارایه کند. در این شرایط منافع آمریکا در منطقه حفظ خواهد شد.سیاستگذاران اغلب می کوشند به بهانه های مختلف ناکارآمدی آمریکا در مورد بجران سوریه را توجیه کنند. اما این انفعال می تواند دردسرساز باشد.
هرگونه توافق هسته ای با ایران دشوار و شامل گزینه های سخت خواهد بود. اما برداشتن گام هایی در جهت تقویت تعهد آمریکا به خاورمیانه و تعدیل نگرانی ها در مورد نقش ایران می تواند دستیابی به این توافقنامه را آسان تر کند. در این شرایط فروختن توافق به متحدان آمریکا نیز ساده تر می شود. در صورتی که ایالات متحده تصویر بزرگتر منطقه ای را رها کند و تنها روی معامله هسته ای با ایران متمرکز شود، شاید یک پیروزی تاکتیکی به دست آورد اما این یک شکست استراتژیک خواهد بود.
منبع : فارن پالیسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
نظر شما :