توماس فریدمن در نقد حرکت های پساانقلابی
انحصار قدرت دیگر جواب نمی دهد آقایان
دیپلماسی ایرانی : هر روز سرخط اخبار خاورمیانه بدتر از روز گذشته می شود : گروهی از القاعده متشکل از جنگجوهایی خارجی در داخل سوریه با 7 گروه ملی دیگر که مخالف حکومت بشار اسد هستند برای تصاحب اختیار شهر حلب در سوریه نبردی خونین را تجربه می کنند. سفارتخانه ایران در بیروت هدف بمب گذاری قرار می گیرد. محمد شطح وزیرامور مالی سابق لبنان که از اعتبار سیاسی فوق العاده ای برخوردار بود پس از انتقاد از سیاست های حزب الله لبنان در بیروت هدف حمله قرار گرفته و کشته می شود. یک گروه حامی القاعده کنترل شهر فلوجه در عراق را به دست گرفته است . انفجارها در مصری که ارتش فعالان سیاسی اخوان و دیگر سکولارهای مخالف میل خود را دستگیر و زندانی می کند همچنان ادامه دارد. لیبی نیز همچنان در جدال با شبه نظامیان دست و پنجه نرم می کند.
سوال اینجاست : در خاورمیانه چه خبر است؟ برخی ادعا می کنند که تمام این مصیبت ها به دلیل خلا قدرت ناشی از نبود امریکا در منطقه است. اما دلیل تمام این ناآرامی ها ما نیستیم. البته که خلا قدرت بزرگی وجود دارد. خاورمیانه معجونی بسیار قوی از قومیت ها و طایفه های مذهبی رنگارنگ است : شیعه ، سنی ، کرد، مسیحی ؛ دروزی ها و البته قبابل متفاوت دیگر . این بدنه پرشکاف در هرکشوری در این منطقه در سالهای گذشته به واسطه حضور یک دست آهنین قدرتمند ، پادشاهان و یا رهبران دیکتاتور به نوعی از هم پاشیده نشده و انسجام ظاهری را حفظ کرده است . اما امروز که آن شاکله کلی در راس هرم قدرت از دست رفته است، نیاز به ائتلاف در قدرت در میان بزرگان هرکدام از این کشورها به چشم می خورد به گونه ای که مردمان این کشورها بتوانند در کنار یکدیگر به عنوان شهروندانی عادی و برخوردار از حقوق برابر زندگی کنند. شهروندانی که دیگر نیازی به مشتی آهنین بالای سرخود ندارند. اعرابی که بیداری سیاسی را در سه سال گذشته پشت سرگذاشته اند امروز به یک ایدئولوژی بیش از هر مساله دیگری نیاز دارند : جمع گرایی و تن دادن به تقسیم قدرت در قالب ائتلاف. مروان معاشر در تازه ترین کتاب خود با عنوان " دومین بیداری عربی و جدال برای جمع گرایی " به خوبی به این مساله اشاره کرده و البته تاکید می کند که تا زمانی که این تغییر ایدئولوژی در اعراب شکل نگیرد هیچ کدام از این انقلاب ها ره به جایی نخواهد برد.
هنوز هم باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده می تواند برای ممانعت از حرکت رهبران کشورهای عراق ، مصر ، عریستان سعودی و سوریه به سمت افراط کاری بکند. اما همانگونه که معاشر هم در کتاب خود به ان اشاره کرده است این مساله جدال اعراب برای آینده سیاسی خودشان است . اگر 500 هزار سرباز امریکایی در عراق به انضمام 1 تریلیون دلار نتواند جمع گرایی را به فرهنگ یک کشور تزریق کند ؛ هیچ نیروی خارجی هم نخواهد توانست. البته که باید اراده ای هم برای انجام این کار وجود داشته باشد. چرا 15 هزار نیرو از کشورهای متفاوت عربی به سوریه می روند تا برای ترویج جهاد و افراط گرایی بجنگند اما حتی یک نیرو هم برای ترویج جمع گرایی به این کشور نمی رود؟ آیا تنها دلیل آن این است که ما به مردان خوب این داستان تسلیحات کافی نداده ایم؟
همانگونه که معاشر وزیر امور خارجه سابق اردن در مصاحبه خود می گوید: "سه سال خیزش های عربی نشان دهنده شکست نیروهای سیاسی سابق در جهان عرب بود." دیکتاتورهای سکولار فاسد که نتوانستند در سالهای زمامداری خود ابزار ابراز وجود به جوانان را در اختیار انها قرار دهند و همین مساله منجر به زده شدن جرقه انقلاب در کشورهایشان شد همچنان در جدال بی ثمر و به بن بست رسیده با اسلام گرایانی هستند که راهی برای رشد اقتصادی ، امنیتی و ارتقای وضعیت شغلی جوانان خود ندارند.
معاشر در کتاب خود به این نکته تاکید می کند که هیچ گونه پیشرفتی ممکن نخواهد بود مگر آنکه این جمع گرایی و تعدد گرایی در تمامی ابعاد زندگی سیاسی و اجتماعی جوامع غربی نسوخ کند: جمع گرایی در تفکر و باورها ، جمع گرایی در اعطای فرصت های اجتماعی برابر به زن و مرد ، جمع گرایی و تعدد پذیری در احترام به دیگر ادیان ، جمع گرایی در اموزش ، جمع گرایی در پذیرش حق اقلیت ، جمع گرایی در گردش چرخه قدرت و جمع گرایی در احترام به افکار و نگاه های متفاوت. هرکشوری با این میزان شکاف ها و تفاوت های مذهبی روبه رو است اما تفاوت اینجاست که در بسیاری از کشورها این مساله پذیرفته شده است . کشورهای مسلمان این شکاف را از 1400 سال پیش تجربه می کنند.
به گفته معاشر نخستین بیداری عربی در قرن 21 ام جنگ برای استقلال از قدرت های استعمارگر بود. این جدال هیچ گاه به عنوان جدالی برای دموکراسی و کثرت گرایی ادامه نیافت . جنگ ایده ها و باورها می تواند دومین بیداری عربی باشد که رخ می دهد. نه دیکتاتورها و نه اسلام گراهای یک جانبه گرا نمی توانند پیشرفتی را در هیچ کدام از این کشورها رقم بزنند. کثرت و جمع گرایی تنها سیستم کاربردی است که می تواند تمام مشکلات خرد و درشت ما را حل کند. این جنگی داخلی است پس باید دست از امیدواری به حل این مشکل از طریق قدرتی خارجی برداریم.
به نظر شما این برداشت ساده لوحانه است ؟ خیر. ساده لوحانه برداشتی است که گمان می کند هرمساله ای در خاورمیانه ریشه در غیبت قدرت امریکا دارد و مردم این منطقه حرفی برای گفتن ندارند. این باور از پایه و اساس اشتباه است : عراق در حال از هم فروپاشی سیاسی است چرا که نوری مالکی بیش از انکه مانند یک نخست وزیر عمل کند، شبیه یک شبه نظامی شیعه است ، او ماندلای عراقی ها نیست. جوانان عرب سرنوشت آینده سیاسی خود را در دست گرفته اند و اکثر انگیزه های انها نیز بوی کثرت گرایی و جمع گرایی می دهد.
معاشر در بخش هایی از کتاب خود می نویسد: جهان عرب به دوره ای از نابسامانی سیاسی قروخواهد رفت که در آن نیروهای ممانعت گرا تمام تلاش خود را برای تسلط بر کشورها با شیوه جدیدی از دیکتاتوری به کار خواهند گرفت. اما این گروه ها نیز در مرور زمان محو خواهند شد چرا که هیچ کدام از انها نمی توانند پاسخگوی نیاز مردم به زندگی بهتر باشند. تاریخ نشان داده است که هرکجا به کثرت گرایی احترام گذاشته شود ، کامیابی سیاسی نیز به دنبال ان خواهد امد. برخلاف انچه که به اعراب در دهه های گذشته توسط دیکتاتورهای این کشورها آموزش داده شده است که کثرت گرایی و پذیرش آرای مخالف مخرب است اما تجربه نشان می دهد که جوامعی که به کثرت گرایی روی نیاورند نمی توانند به باز احیای خود هم فکر کنند. معاشر کتاب خود را به جوانانی تقدیم کرده است که نه بر علیه پدران خود که از جانب آنها انقلاب کردند.
منبع : نیویورک تایمز / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی
انتشار اولیه: جمعه 20 دی 1392 / باز انتشار : سه شنبه 24 دی 1392
نظر شما :