صدر:مذاکرات به نتیجه می‌رسد

۰۵ آبان ۱۳۹۲ | ۱۳:۰۶ کد : ۱۹۲۳۵۰۵ سرخط اخبار
تاریخ دیپلماسی 34 ساله جمهوری اسلامی فراز و فرود های بسیاری را تجربه کرده است. گاه تدبیر مردان دیپلماسی تا جایی گردن افراشته که جامعه جهانی بر آن خط تایید کشیدند و دولت را نواختند. دولت اصلاحات و سیاست تنش زدایی سیدمحمد خاتمی نمونه یی از آن دست بود. گاه همین دیپلماسی تا مرز مخاصمه با جهان بین الملل نیز پیش رفت و راه دشوار را مخاطره آمیزتر ساخت. اما اکنون دولت نوپای حسن روحانی با شعار تدبیر و اعتدال راه تازه یی را ساز کرده است؛ راهی پر امید اما بس سخت و دشوار.

روحانی شاید یکی از پیچ های سخت تاریخی را در مسیر خود یافته که همه توان خود را بر سیاست خارجی گذاشته تا با گفتمانی تازه چهره فرو ریخته در 8 سال گذشته را بازسازی کند. از همان ابتدا وزارت خارجه را مسوول پرونده پرچالش هسته یی ایران کرد تا گره ناگشوده 16 ساله را کمی بگشاید. پس وزارت خارجه آستین ها را بالا زد و یک تنه برای آغازی دوباره دست به کار شد. اما اینکه از همین قدم های نخست که به تعبیر جواد ظریف سخت ترین گام است چه نتایجی به کف آمده، سوالی است که در قالب مصاحبه با دکتر محمد صدر، کارشناس ارشد وزارت امورخارجه و معاون اروپا و امریکای پیشین همین وزارتخانه در میان گذاشتیم.

صدر که دیپلماتی ورزیده و با سابقه چندین ساله در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران است نگاهی مثبت و تا حدی واقع بینانه به این تحرکات داشته است. دیپلماسی نیویورکی رییس جمهور و مذاکرات اتمی و حساس محمدجواد ظریف در سویس دو محور اصلی این گفت وگوست که با هم می خوانیم.


ارزیابی شما از دیپلماسی یکی – دو ماهه دولت یازدهم خصوصا در سفر به رییس جمهور به امریکا و مذاکرات ژنو چیست؟ اگر بخواهید نمره یی را برای موفقیت دولت اختصاص بدهید چه نمره یی خواهید داد؟

در حال حاضر مهم ترین نکته یی که باید به آن توجه کنیم تغییر جو 8 ساله دولت نهم و دهم پس از انتخابات 24 خرداد امسال است. متاسفانه جوی که علیه جمهوری اسلامی و علیه ایران در طول مدت دو دولت پیشین ایجاد شد یک جو منفی بود. یعنی از آغاز که این فضا شروع شد همین طور ادامه یافت و روزبه روز وخیم و وخیم تر هم می شد. البته در ابتدا هنوز دولت نهم از فرصت هایی که دولت اصلاحات و آقای خاتمی ایجاد کرده بود بهره می برد ولی با اقدامات خود یعنی با همان دیپلماسی تهاجمی که مطرح می کردند به مرور آثار مثبت دولت قبلی را از بین می برد و زمینه منفی را در جهان علیه ایران ایجاد می کرد و این در طول 8 سال دایم تشدید شد تا کار به جایی رسید که واقعا در پایان دولت دهم جمهوری اسلامی ایران کاملا منزوی بود و با هیچ کجا در جهان به ویژه دولت های تاثیرگذار رابطه یی خوبی نداشت. مهم ترین اقدامی که سفر نیویورک و بعد هم مذاکرات ژنو انجام داده در واقع تغییرات مسیر قبلی و ایجاد یک جو مثبت برای موقعیت بین المللی جمهوری اسلامی ایران بود و این بسیار اقدام مثبتی بوده است. البته طبیعی است که درصدی از این تغییر اثرگذار باشد چرا که در عرض یکی، دو ماه آثار مخرب 8 سال گذشته را نمی توان جبران کرد. در حال حاضر زمانی که موقعیت جمهوری اسلامی ایران را بررسی می کنیم می بینیم که یک روند رو به رشد برای ایران ایجاد شده است که ان شاءالله ادامه پیدا خواهد کرد. البته سیاست ریاضیات نیست که با عدد آن را بسنجیم اما آنچه مسلم است در جهت تغییر جو قبلی است که ما آن را مثبت می بینیم و ادامه پیدا خواهد کرد.

به نظر شما اساسا در سپهر سیاست به طور کلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی دیپلماسی از چه ظرفیت هایی برخوردار است و تا چه حد می تواند اهداف را از طریق دیپلماسی تامین کرد؟

دیپلماسی یعنی رابطه با کشورها. رابطه با کشورها، سازمان ها، مجامع بین المللی و همین طور رابطه با مردم دنیا که تحت دیپلماسی عمومی ایجاد شده است. یعنی یک دیپلماسی رسمی داریم که رابطه با کشورها و سازمان های و مجامع بین المللی مثل سازمان ملل متحد و غیره را تعریف می کند و یک دیپلماسی عمومی داریم که در رابطه با ملت و مردم و رسانه ها و افکار عمومی است که البته وظیفه ایجاد این روابط بر عهده وزارت خارجه است. در توضیح کار آن باید بگویم در ابتدا همیشه رابطه سیاسی برقرار می شود یعنی بین ایران و کشورهای دنیا رابطه سیاسی برقرار می شود. در اینجا قابل ذکر است که رابطه سیاسی مهم است اما همه هدف نیست. رابطه سیاسی عبارت است از زمینه سازی و آماده سازی برای روابط دیگر. منظور از روابط دیگر، همان روابط اقتصادی، روابط فرهنگی، روابط اجتماعی و روابط فرهنگی است. وقتی همه مراحل این روابط طی شد تازه به مرحله روابط استراتژیک می رسیم. روابط استراتژیک روابط خیلی مهمی است که بین دو کشور وجود دارد و در این مرحله در تمام زمینه ها رابطه به بالاترین سطح خود رسیده است. یعنی چه به لحاظ سیاسی و اقتصادی، چه به لحاظ اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و نظامی همه اینها به آن سمت هدایت می شود. بنابراین اهمیت دیپلماسی این است که از روابط سیاسی شروع شده و به روابط استراتژیک می رسد و بعد به روابط مردمی و ارتباط بین دو کشور کامل می شود. هر کشوری که بتواند بالاترین سطح روابط را با بیشترین کشورهای دیگر داشته باشد، این کشور در جامعه بین الملل دارای جایگاه و پایگاه قوی است. درست نقطه مقابل آن، هر کشوری که این روابط در آن در سطح پایینی قرار داشته باشد منزوی و کنار گذاشته شده تلقی می شود. یک دیپلماسی موفق دیپلماسی ای است که بتواند کشور را در بالاترین موقعیت در جامعه بین الملل قرار دهد.

به نظر شما با وجود مخالفان جدی مثل اسراییل چرا در دنیا یک میل خاص برای رفع تنش با ایران وجود دارد و از کوچک ترین نشانه های مثبت از سوی ایران استقبال می شود چه در زمان خاتمی و چه اکنون؟ برای مثال این میل نسبت به کره شمالی چندان وجود ندارد.

ایران کشور بسیار مهمی است و بالقوه یک کشور بین المللی است و نمی توانیم آن را یک کشور منزوی محسوب کنیم. چون اولا ایران در محل تقاطع سه قاره مهم دنیا قرار گرفته است. یعنی ایران در جایی قرار گرفته است که سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا در اطراف آن هستند. یعنی ایران کانونی است برای ارتباط این سه قاره با یکدیگر. این به لحاظ جغرافیای سیاسی و ژئوپولتیک آن در منطقه است. نکته دوم اینکه ایران در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است. در حال حاضر خاورمیانه مهم ترین مساله سیاست خارجی جهان است. یعنی تا قبل از یکی، دو سال اخیر، بحث اعراب و اسراییل، بحث فلسطین و اسراییل بزرگ ترین چالش بین المللی بود که در این منطقه وجود داشت. اکنون نیز بحث جنبش های دموکراسی خواهانه و حرکت های ضد استبدادی که در منطقه مطرح شده است سطح این قضیه را بالاتر می برد. به ویژه که ایران در تمام تحولات تاثیرگذار است. یعنی ایران نه تنها در این چالش ها تاثیرگذار است بلکه در مسائل سوریه، افغانستان، عراق وحتی تمام کشورهای جهان اسلام نیز تاثیرگذار است که این اهمیت ایران را نشان می دهد.

مهم تر از همه این موارد، ایران یک کشور نفت خیز است و یکی از تامین کنندگان مهم انرژی در جهان و عضو اپک و تاثیرگذار در آن است. نکته مهم دیگر اینکه ایران تمام دیواره شمالی خلیج فارس را پوشش می دهد. خلیج فارس یکی از مناطق استراتژیک جهان است که امنیت آن برای تمام دنیا، برای اروپا، امریکا، آسیا، چین، ژاپن، هند و... بسیار با اهمیت است. با این ویژگی ها که بر شمردیم اگر در ایران دولتی روی کار بیاید که همخوانی با آنها داشته باشد، موقعیت ایران در جهان خیلی بالا می رود. البته تاکنون سمبل این دولت ها، دولت اصلاحات و آقای خاتمی بوده که در آن زمان جمهوری اسلامی ایران بهترین موقعیت بین المللی در قبل و بعد از انقلاب را کسب کرده است. متاسفانه این موقعیت در دولت های نهم و دهم فروکش کرد که امیدواریم در دولت یازدهم دوباره به آن موقعیت باز گردد.

منشاء علایم قابل مشاهده از سوی امریکا حتی قبل از تصدی دولت جدید برای نزدیک شدن به ایران چیست؟ به نظر شما این تمایل تا چه حد به شخصیت اوباما و در درجه دوم به حزب دموکرات باز می گردد؟

همان طور که گفتم ایران کشور مهمی است بنابراین همه کشورها تمایل دارند با ایران رابطه داشته باشند. آقای اوباما به لحاظ شخصیتی با جرج بوش پسر بسیار متفاوت بود. ببینید در مقطی دنیا تحت تاثیر دولت های افراطی بود. مثل دولت افراطی جرج بوش پسر در امریکا، نتانیاهو در اسراییل، سارکوزی در فرانسه و متاسفانه دولت احمدی نژاد در ایران. در واقع همه آنها با هم سنخیت داشتند. یعنی گرچه همه با هم خوب نبودند اما همدیگر را تقویت می کردند. خوشبختانه همه اینها غیر از نتانیاهو جای خود را به افراد بهتری نسبت به قبل سپردند. یعنی آقای احمدی نژاد جای خود را به آقای روحانی داد، جرج بوش پسر جای خود را به اوباما و سارکوزی جای خود را به اولاند داد. اما فعلا نتانیاهو هنوز باقی است. همان طور که گفتم با آمدن اوباما بر سر کار، او برخلاف جرج بوش، رییس جمهورعاقلی بود. ضمن اینکه حزب دموکرات، روشنفکرتر از حزب جمهوریخواه است. منتها جرج بوش هم افراطی ترین فرد حزب جمهوریخواه بود یعنی همه جناح های حزب جمهوریخواه تفکرات جرج بوش را نداشتند. اینها گروهی هستند بنام کریستین زایولیست. یعنی مسیحی های طرفدار صهیونیست. این گروه یکی از فراکسیون های حزب جمهوری را پوشش می دهند که جرج بوش سمبل آنها بوده و بسیار تندرو و غیرمنطقی هستند وقتی اوباما برمسند کارآمد در همان ابتدا پیام مثبتی برای ایران فرستاد اما چون در ایران دولت آقای احمدی نژاد بر سر کار بود، سیاست های او نمی توانست پاسخگوی مثبتی به این پیام ها باشد. به مرور زمان هم اوباما و هم کل غرب و جامعه بین الملل به این نتیجه رسیدند تا زمانی که دولت آقای احمدی نژاد بر مسند است زمینه گسترش روابط وجود ندارد. بنابراین منتظر برگزاری انتخابات در ایران شدند تا دولت بعدی روی کار بیاید. خوشبختانه انتخابات بسیار خوبی که برگزار شد خود این هم زمینه های مثبت دیگری را ایجاد کرد تا تمایل قبلی آنها افزایش پیدا کند و با دولت جدید وارد همکاری شوند و اکنون این روند ادامه دارد.

مواضع کشورهای مهم مثل روسیه، چین و اروپا نسبت به نزدیکی یا دوری امریکا و ایران تاکنون چه بوده و بعد از این احتمالا چه خواهد بود؟

این کشورها بالقوه و شاید هم بالفعل، رقیب هم هستند. بنابراین از اینکه رقبایشان بتوانند به بازار ایران دست پیدا کنند خوشحال نیستند. یعنی اگر بین چین و امریکا، روسیه و امریکا و حتی اروپا و امریکا، یک رقابت سیاسی و ایدئولوژیک هم وجود ندارد اما حداقل یک رقابت اقتصادی وجود دارد. بعضی موارد از سر منافع اقتصادی با هم اختلاف پیدا می کنند. بنابراین هیچ کدام از اینها البته به علاوه اسراییل و حتی به علاوه رقبای ایران که بعضی کشورهای عربی هم هستند خیلی خوشحال نمی شوند از اینکه رابطه ایران با امریکا و کل غرب خوب شود و این روابط پیشرفت کند چراکه گسترش این مناسبات باعث افزایش موقعیت بین المللی ایران می شود. طبیعتا چون آنها خود را رقیب ایران می بینند از این وضعیت خوشحال نیستند. آن طرف هم همین طور یعنی چه رقبای امریکا چه ایران هر دو طرف از گسترش روابط ایران با اروپا و امریکا خوشحال نیستند.

وضعیت داخلی و خصوصا مسائل سیاسی و اقتصادی چه تاثیرات عینی و قابل محاسبه یی در روند مذاکرات اتمی دارد؟

من بر خلاف بسیاری دیگر به هیچ وجه از مخالفت هایی که با وزارت خارجه و مذاکرات می شود نگران نیستم. از نظر من، این مخالفت ها در روند مذاکرات هیچ تاثیر گذاری نمی تواند داشته باشد چون ما به آزادی معتقدم هستیم و اعتقاد داریم که تمام مردم و تمام گروهای سیاسی باید بتوانند نظرات خود را ابراز کنند. چه روزنامه ها، چه احزاب و چه جناح های سیاسی، پارلمان و فراکسیون های مجلس بنابراین جای هیچ نگرانی نیست. البته مثل همین مساله در امریکا هم وجود دارد. آنجا هم یکسری گروه ها وجود دارند که تحت تاثیر لابی های صهیونیستی با گسترش رابطه با ایران مخالف هستند و همچنین با حل مساله اتمی ایران. در این رابطه حتی به دولت اوباما هم فشار می آورند. این گروه ها آنجا حضور دارند و اینجا هم هستند. من می بینم برخی افراد خیلی نگران هستند که با این اختلافات چه اتفاقی خواهد افتاد. به نظر من هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. وزارت خارجه و دولت کار خود را انجام خواهد داد. چیزی را که فکر می کند منافع کشور و منافع ملی در آن وجود دارد، آن را دنبال می کند. افراد مخالف هم می توانند نقطه نظرات خود را مطرح کنند و به طور کل این مخالفت ها مهم نیست. بالاخره ما باید یاد بگیریم که همواره سیستم چند صدایی در ایران حاکم باشد و هرکسی نظری دارد مطرح کند. اما نظر آن کسی که نظر اکثریت را در انتخابات برده است قابل اجرا باشد. البته باید مواظب باشیم که دموکراسی به معنای دیکتاتوری اکثریت نشود. به معنای حاکمیت اکثریت است با رعایت حقوق اقلیت ها که یکی از آن حقوق همین آزادی اظهارنظر دیگران و آزادی مخالفت ها و نقدها و نظرهاست و این نه تنها منفی نیست که مثبت هم هست.

به نظر شما آیا هنوز سایه دیپلماسی دولت پیشین بر روابط ایران با کشورهای دیگر وجود دارد؟

بله وجود دارد. مهم ترین اثر دیپلماسی آن همین تحریم های بین المللی و تحریم های کشورهاست که علیه جمهوی اسلامی ایران به وجود آمده است و الان چهار قطعنامه تحریم توسط شورای امنیت سازمان ملل است که تحریم های بسیار شداد و غلاظی هم هست. کشورهای بسیاردیگری هم به صورت یکجانبه و خارج از تحریم های بین المللی و خارج از سازمان ملل تحریم هایی را علیه ایران به تصویب رساندند. مثل اتحادیه اروپا، کانادا، کره جنوبی، ژاپن و خیلی تحریم هایی که اعمال شده همه از آثار دو دولت قبلی است.
منبع: اعتماد

کلید واژه ها: امریکا جرج بوش تحریم اسراییل


نظر شما :