روابطی که برای بسیاری پایان یافته است
چشم خیره تلاویو و حماس به تحولات قطر
دیپلماسی ایرانی: کنار رفتن حمد بن خلیفه آل ثانی از قدرت یکی از اتفاقات بسیار عجیب جهان عرب محسوب می شود. آن هم دقیقا در اوج قدرت و تاثیرگذاری ای که 18 سال بر جامعه عربی گذاشت، حالا امیر 61 ساله جای خود را به دومین پسر 33 ساله اش، تمیم داده است.
نخستین بار خبر پایان کناره گیری مرموز جناب امیر را روزنامه السفیر در تاریخ 11 ژوئن توسط خبرنگار خود محمد بلوط گزارش داد. خبری که در المانیتور نیز پوشش داده شد. سوال های بسیاری درباره دلایل کناره گیری شیخ حمد آن هم در وضعیت فعلی ای که احساس می شد، قطر رویه به صعودی را دنبال می کند، وجود دارد که هنوز پاسخی برای آنها یافت نشده است. وقتی که امیر جوان موفق شود که پا جای پای پدر بگذارد و در برابر همان سیاست ها قرار بگیرد چگونه می خواهد همان سیاست های پدرش را دنبال کند و همچنان کشور کوچکش را کشوری تاثیرگذار بر دنیای عرب باقی گذارد؟
آل ثانی به خوبی می دانست که قطر تا چه اندازه ضعیف است. کشوری کوچک که هم زمان منابع غنی انرژی دارد. او به خوبی درک می کرد که اگر می خواهد کشوری قدرتمند شود باید همانند عراق بعد از اشغال کویت در سال 1991 به دور خود دیوار بکشد و سیاستی یک جانبه را پیش بگیرد. حتی اگر این سیاست منجر به کشیدن دیوار به دور خود حتی در برابر همسایگانش شود. حداقل در این صورت می تواند امیدوار باشد که می تواند با کمترین تهدید به راه خود دامه دهد.
قطر روابط بسیار خوبی با ایران دارد، هر دوی آنها میدان گازی مشترک دارند. امیر سابق همچنین توانسته بود روابط بسیار خوبی با اخوان المسلمین در مصر برقرار کند، برای همین به محض این که به قدرت رسیدند آنها را به رسمیت شناخت با تصور به این که به زودی شناخته شده ترین قدرت در حال صعود در جهان عرب قرن بیست و یکم خواهند شد.
هم زمان دروازه های خود به روی جهان غرب را نیز گشود، به ویژه با ایالات متحده که از این که قطر را به عنوان یک متحد استراتژیک در منطقه بپذیرد، استقبال کرد. برقراری رابطه بسیار عمیق با ایالات متحده این امکان را برای قطر فراهم کرد که بتواند خود را از بسیاری از تهدیدهای درونی و پیرامونی خود مصون نگه دارد. در بیش از دو سال اخیر قطر همچنین به یکی از عوامل موثر در بهار عربی تبدیل شده است. به طور گسترده ای از شورشیان سوری در برابر حکومت بشار اسد حمایت می کند و منابع متنابهی پول در اختیار آنها قرار می دهد و برای آنها اسلحه می خرد. یکی از مهمترین شبکه های خبری جهان عرب که تاثیری شگرف بر بهار عربی داشت، یعنی شبکه خبری الجزیره، توانست به یکی از تاثیرگذارترین رسانه های جهان عرب که تحولات این منطقه را از تونس تا مغرب لحظه به لحظه پوشش می دهد، تبدیل شود. در حقیقت الجزیره به یکی از اداره های وابسه به امیر تبدیل شده بود که به شدت از شخص امیر و پسرش تاثیر می گرفت. وی از طریق شبکه الجزیره توانسته بود به چهره ای فراتر از دیگر رهبران عرب تبدیل شود.
همانند بسیاری از کشورهای دیگر جهان عرب چه کسی می توانست باور کند که راه رسیدن به واشنگتن از بیت المقدس می گذرد. این مساله دقیقا عاملی برای ایجاد رابطه ای نزدیک توسط الثانی با اسرئیلی ها شد. آن هم دقیقا بعد از دومین انتفاضه. به همین دلیل روابط بسیار گسترده ای میان امیر قطر با امریکایی ها، نه تنها با کنگره بلکه با لابی امریکایی – صهیونیستی به وجود آمد. در این جا ناخودآگاه این پرسش مطرح می شود که آیا واقعا تغییر قدرت در قطر تاثیری بر روند صلح خاورمیانه که قطر خود طرحی به نمایندگی از اعراب برای پیشبرد مذاکرات صلح پیشنهاد داده بود، به وجود خواهد آورد؟ قطر در دوران شیخ حمد روز به روز نقشی پررنگ تر در نزدیک کردن دیدگاه اعراب و اسرائیل برای راضی کردن آنها برای نشستن پشت میز مذاکره می یافت. در پایان ماه می امیر گفت که اعراب فلسطین حاضرند برای حل چالش اعراب و اسرائیل اقدام به مبادله زمین با زمین با اسرائیل کنند.
بهار عربی باعث شد تا اسرائیلی ها مستقیما خود را در خط مقدم رویارویی با مردم عرب ببینند، نه تنها از طریقی نقشی که ایفا می کردند بلکه مردم عرب احساس می کردند که مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل نمی تواند بیش از این ادامه یابد و انتظارات آنها را برای رسیدن به اهدافشان برآورده کند.
حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی، نخست وزیر و وزیر امور خارجه نیز دقیقا تلاش می کرد همان سیاست های امیر را دنبال کند. برای همین در 30 آوریل هنگامی که به واشنگتن سفر کرده بود، اعلام کرد که حاضر است میان اسرائیل و فلسطین برای جابه جایی زمین میانجیگری کند تنها به صرف این که مذاکرات صلح احیا شود و دو طرف به سمت صلح و آرامش حرکت کنند.
این تنها اسرائیل نیست که چشم حسرت به تغییرات جاری در قطر دوخته است. حماس نیز به دقت اوضاع جاری در قطر را زیر نظر دارد و با تعجب به تغییرات روی داده در دولت امارت قطر می نگرد. به خصوص که بحران در سوریه تشدید شده و قطر پای خود را از تحولات آن بیرون کشیده است. از یک سال و نیم پیش تا کنون رهبران حماس تلاش داشته اند تا از طریق رهبر خود خالد مشعل ارتباطات تنگاتنگی با هیئت حاکمه قطر ایجاد کنند، به ویژه بر سر غزه که ایران حمایت های خود را از جریان حماس متوقف کرد.
امیر سابق قطر در آخرین نطق تلویزیونی اش گفت: «اکنون وقت آن رسیده تا صفحه تازه ای بگشاییم و نسل جدید مسئولیت های کشور را بر عهده بگیرد.» وی بلافاصله بعد از آن به جانشینی پسرش به جای خود اشاره کرد و گفت: «من اطمینان کامل دارم که او می تواند به خوبی از عهده مسئولیتی که به او محول شده بر آید و راه صحیح را به خوبی بپیماید.»
به این ترتیب آیا شاهزاده جدید می تواند همچنان به حمایت از حماس ادامه دهد، حرکتی که به سرعت خود را از یک سازمان مبارز مسلحانه به یک سازمان دولتی قانونی در فلسطین تبدیل کرد؟ آیا می تواند هم زمان هم طرح صلح عربی پیشنهادی پدرش را دنبال کند و راه حلی برای این بحران بیابد و هم هم زمان از حماس حمایت کند؟
با آغاز مذاکرات صلح که قرار است به زودی برگزار شود پاسخ بسیاری از این سوال ها یافت خواهد شد و بسیاری از نکات استفهامی برطرف خواهند شد.
منبع: المانیتور
نظر شما :