آیا خاورمیانه رنگ صلح را به خود خواهد دید؟
از اوباما اصرار از فلسطین و تل آویو انکار
دیپلماسی ایرانی: جنگ اسرائیل علیه غزه در اواخر سال 2008 و اوایل 2009 به توقف مذاکرات صلح خاورمیانه منجر شد. مذاکراتی که تحت فشار دولت بوش بین دو دولت عباس و اولمرت آغاز شده بود. با این حال به نظر می رسد که در حال حاضر به چند دلیل فضای مناسب تری برای احیای مذاکرات صلح به وجود آمده است. از جمله این مسائل به موارد زیر می توان اشاره کرد:
ریاست جمهوری اوباما
باراک اوباما جزو معدود روسای جمهوری در آمریکا بوده است که به مذاکرات صلح اسرائیلی- فلسطینی به نحو متفاوتی نگریسته است. برای اولین بار کاخ سفید رئیس جمهوری را به خود می دید که از مشکلات و رنج فلسطینی ها سخن می گفت و روابط آمریکا و اسرائیل سردتر از گذشته به نظر می رسید. هرچند اوباما در دور اول ریاست جمهوری خود نتوانست در مورد پیشبرد مذاکرات صلح اقدام جدی انجام دهد اما به نظر می رسد که او در دور دوم ریاست جمهوری خود با عزم جدی تری به این موضوع می پردازد. یکی از اهداف سفر اخیر او و جان کری، وزیر خارجه به منطقه و سرزمین های فلسطینی احیای روند مذاکرات صلح بوده است.
بهار عربی و احیای مصر
با سقوط حسنی مبارک و روی کار آمدن اسلام گرایان اخوانی در مصر، نوع تاثیرگذاری مصر بر تحولات فلسطین کاملا متفاوت شد. جایگاه مصر به عنوان کشوری تاثیرگذار در کشورهای عربی و اسلامی احیا شد و این کشور توانست ارتباط خوبی با گروههای فلسطینی از جمله حماس که مهم ترین گروه فلسطینی مخالف مذاکرات صلح بود برقرار کرد.
بحران سوریه
بحران سوریه از یک سو به خروج حماس از یک سو منجر شد و از سوی دیگر سوریه تاثیرگذاری خود را بر موضوع فلسطین از دست داد و از بازیگری فعال در منطقه به کشوری بحران زده و درگیر با مسائل داخلی تبدیل شد. حماس پس از خروج از سوریه در مصر و قطر مستقر شد و از حمایت های مالی این دو کشور برخوردار شد. همین مسئله به تغییراتی در جهت گیری ها و موضع گیری های حماس منجر شد. یکی از نتایج این روند فاصله گرفتن حماس از ایران بوده است.
نقش آفرینی ترکیه در منطقه
یکی از نتایج تحولات دو سال اخیر در جهان عرب، پر رنگ شدن نقش ترکیه در منطقه بوده است. روابط خوب ترکیه با غرب و عضویت در ناتو از یک سو و رشد اقتصادی چشمگیر این کشور، منجر شده که ترکیه بتواند اعتماد غرب را برای تحولات منطقه ای جلب کند. موفقیت های دولت اسلام گرای اردوغان منجر شد که برخی از کشورهای اسلامی این کشور را به عنوان الگویی مطلوب برای خود بدانند. همین مسئله به خصوص با تحولاتی که در کشورهای عربی رخ داد تاثیر گذاری این کشور را افزایش داد. قدرت گرفتن اخوان المسلمین در منطقه ترکیه را بیش از پیش به مرکز تحولات منطقه هدایت کرد. نزدیک شدن حماس به ترکیه یکی از نتایج این روند بود. ترکیه توانست با اقدامات خود به خصوص در مورد کشتی مرمره، فضایی علیه اسرائیل به راه بیندازد و همین به محبوبیت اردوغان میان فلسطینیان انجامید. بنابر این نزدیکی است که جان کری پیش از سفر به سرزمین های فلسطینی به ترکیه می رود و از این کشور می خواهد که در احیای روند مذکرات صلح فعال شود. هرچند اسرائیل با این موضوع مخالفت کرد.
کاهش اختلافات گروههای فلسطینی
یکی از مهم ترین موانع احیای مذاکرات، اختلافاتی بود که بین گروههای فلسطینی خصوصا فتح و حماس ایجاد شده بود. در دوران عرفات، به دلیل شخصیت کاریزمایی او اختلافات اندکی در مورد مذاکرات وجود داشت ولی پس از مرگ یاسر عرفات و به خصوص پس از پیروزی حماس در انتخابات این اختلافات افزایش یافت. با این وجود مجموعه تحولات منطقه در دو سال اخیر منجر شد که گروههای فلسطینی راه نزدیکی و وحدت را بپیمایند. فاصله گرفتن حماس از سوریه و ایران و نزدیک شدن به مصر، ترکیه و قطر منجر به تعدیل مواضع این گروه شد، از سوی دیگر سازمان آزادی بخش فلسطین (فتح) نیز در پی انقلاب های عربی به نوعی اعتماد به نفس خود را در مقابل اسرائیل یافته است و به استقامت بیشتری در مقابل اسرائیلی های می پردازد. این دو روند به نزدیکی دو گروه اصلی فلسطینی منجر شده است که می تواند راه را برای حضور جدی و مقتدرانه در مذاکرات صلح هموار کند.
بنابراین تحولات می توان گفت که سناریوی اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود این است که مجموعه تحولات را به سمت احیای مذاکرات و ایجاد نوعی تفاهم هدایت کند. با وجود این تحولات، که زمینه های بهتری را برای احیای روند مذاکرات ایجاد می کند، نباید زیاد به پیشرفت سریع و کوتاه مدت مذاکرات خوش بین بود. این بحران، عمقی تاریخی دارد و مسائل جدی در این زمینه وجود دارند که حل آنها غیر ممکن یا بسیار سخت به نظر می رسند. در طرف اسرائیلی، می بینیم که هم دو دولت اخیر و هم نظر سنجی ها نشان می دهند که تندروی در جامعه اسرائیلی طرفدار دارد و بنابراین امکان واگذاری امتیازات جدی به فلسطینی ها و در نتیجه زمینه توافق سریع، چندان جدی نیست. از سوی دیگر در طرف فلسطینی نیز به دلیل تحولات اخیر و بیشتر شدن نقش مردم در تحولات، مذاکره کنندگان نمی توانند به راحتی به اعطای امتیازات به اسرائیلی ها اقدام کنند و نیازمند هستند که افکار عمومی فلسطین و حتی کشورهای اسلامی را نسبت به روند مذاکرات قانع کنند. وقتی اسرائیل و آمریکا در مورد عضویت فلسطین در سازمان ملل به عنوان یک کشور مستقل تا این اندازه مقاومت می کند می توان انتظار داشت که در مورد دیگر مسائل اختلافی نیز چندان حاضر نباشند که از مواضع خود عقب نشینی کنند. حقوق فلسطینی ها و بحث آوارگان، مسئله مرزها و وضعیت تقسیم آب و دیگر مشکلات آنقدر جدی هستند که احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات را بسیار اندک می کنند. آیا اسرائیل حاضر به پذیرش کشور مستقل فلسطینی می شود؟ مرزهای آن چگونه خواهد بود؟ وضعیت بیت المقدس به چه شکل خواهد بود؟ آوارگان چه می شوند؟ آیا فلسطین می تواند ارتش مستقل داشته باشد؟ وضعیت روابط فلسطین با خارج چگونه خواهد بود؟
بنابراین زمینه های مثبتی ایجاد شده است که احتمال احیای مذاکرات و تفاهم را افزایش می دهد اما این نمی تواند این خوش بینی را به همراه بیاورد که به زودی شاهد صلحی در منطقه باشیم. مشکل و بحرانی که طی بیش از نیم قرن شکل گرفته است، در عرض چند ماه حل نمی شود. ولی آنچه می توان انتظار داشت این است که در آینده تلاشهای آمریکا به خصوص دولت اوباما برای پیشرفت مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل افزایش خواهد یافت./ 16
انتشار اولیه: یکشنبه 25 فروردین 1392/ باز انتشار: پنجشنبه 29 فروردین 1392
نظر شما :