واشنگتن به رضایت تهران نیاز دارد
برگههای برنده ایران در آلماتی
دیپلماسی ایرانی: مذاکره کنندگان ایرانی به آلماتی، پایتخت قزاقستان رفته اند در حالی که پرونده هایی که در دست دارند تنها محدود به برنامه هسته ای شان نیست. آنها خود را برای تسویه حساب همه قضایای حساس خاورمیانه آماده کرده اند. آنها می خواهند نفوذ خود در جهان عرب را در معامله با غرب روی میز بگذارند.
در گذشته ایالات متحده امریکا هزینه بسیاری را برای جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی پرداخت، اما اکنون با ایرانی روبه رو است که همان میزان هزینه را بر آن تحمیل کرده و جنگی سخت را بر آن تحمیل کرده است. در این میان دو هدیه گرانبها را نیز به ایران داده است. امریکایی ها ایرانی ها را از دو دشمن بزرگ و دیرینه شان رها کرده اند: افغانستان طالبانی و عراق بعثی. امریکایی ها به هیچ وجه گمان نمی کردند که حمایتشان از نیروهای مجاهدین با هدف اخراج نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان کار را به جایی بکشاند که دیدیم در افغانستان چه گذشت. هنوز زخم های حملات 11 سپتامبر 2001 که القاعده عامل آن بود التیام نیافته است، از آن بدتر جنگ با جنبش طالبان نیز به قوت خود باقی است. اکنون به رضایت تهران نیاز دارند تا بتوانند خروج نیروهای خود را از افغانستان تا پایان سال 2014 به ایمن ترین شکل ممکن انجام دهند.
هیچ کس نمی داند که روند مبارزه با تروریسم ارتش امریکا در عراق چگونه به آن مرحله هیستریک رسید که واشنگتن تجویز حمله به عراق را در سال 2003 صادر کرد. دوران ستم صدام حسین و نظام بعثی وحشتناکش پایان یافت. اما پس از آن که زمان رفتن نیروهای اشغالگر از عراق فرا رسید بسیار روشن بود که آنها در حقیقت تسلیم نفوذ عظیم و در حال افزایش ایران در این کشور عربی شده اند. این روزها شاهد غلیان خطرناکی در مناطق سنی نشین هستیم که دلیل آن چیزی جز قدرت گرفتن شیعیان نیست. شیعیانی که حامی اصلی آنها فقط تهران است.
نیاز نیست به نفوذ ایران در سوریه هم اشاره کنیم، درگیری ها در این کشور از یک تظاهرات مردمی در اعتراض به استبداد به یک جنگ وکالتی طایفه ای محض تبدیل شده است. ایران از علوی ها به عنوان یک جریان مشتق از شیعه اثنی عشری حمایت می کند در حالی که در طرف مقابل جریان های تندروی سنی ای هستند که از سوی عربستان و قطر حمایت می شوند. حزب الله در لبنان نیز تلاش می کند تا به نوبه خود از شکاف محور مقاومت در برابر اسرائیل جلوگیری کند و تا آن جا که می تواند به انسجام این حلقه کمک می کند.
به موازات آن ایران تلاش چندانی نمی کند که با جامعه بین المللی همراه شود و مانع از امتداد بحران از سوریه به کشورهای هم جوار نه چندان مستقر و باثباتش شود. ایران مخالف گسترش جنگ داخلی است اما مساله اصلی برای آن حفظ نظام اسد است و این که اسد به هر قیمتی شده در قدرت بماند، اسد برای تهران خط قرمز است، از این رو برای ایران چندان مانعی ندارد که دیگر کشورها نیز برای حمایت از اسد وارد میدان شوند، و چه کسانی بهتر از کشورهای متحد ایران که با سوریه مرز مشترک دارند.
نفوذ ایران در بحرین نیز غیر قابل کتمان است، اگر چه امور در این کشور به سمتی هدایت شده که با وجود گذشت دو سال از تظاهرات مردمی آن هیئت حاکمه با چنگ و دندان نظام را حفظ کرده است. به گونه ای که از سال 2011 تا کنون هیئت حاکمه این کشور از گزارش ارزشمند گروه مستقل تحقیق بحرینی به ریاست پروفسور محمود شریف بسیونی استفاده نکرده و منامه تنها کاری که توانسته از پیش ببرد متهم کردن ایران به دخالت در امور داخلی اش است.
این نفوذ به این جا ختم نمی شود، یمن دیگر کشوری است که تحت نفوذ ایران این روزها اداره می شود. گفت وگوی ملی تا کنون در این کشور انجام نشده تنها به دلیل این که مقام های ایرانی با انجام این گفت وگوها موافق نبوده اند و به متحدان خود در جریان های جنوبی و الحوثی ها فشار می آورند که در این گفت وگوها شرکت نکنند. در این میان طبیعی است که ایران هر گونه کمک تسلیحاتی را رد کند و بگوید که از هیچ جریانی در منطقه از یمن گرفته تا سودان و سومالی حمایت تسلیحاتی نمی کند.
اسرائیلی ها با بوغ و کرنا کردن برنامه هسته ای ایران و ادعای بی سند تلاش تهران برای ساخت بمب هسته ای جهان را فریب داده اند. در حالی که امریکایی ها همانند آنها چندان از این موضوع ترس به دل راه نمی دهند. آنها تلاش می کنند که بر سر برنامه هسته ای ایران با تهران به تفاهم برسند و راه حلی بیابند. در این میان اسرائیلی ها می ترسند که در این معامله ضرر ببینند و هیچ نفعی نبرند، برای همین بر طبل جنگ شیعه و سنی می کوبند. جنگی که اگر خوب دقت کنیم در بستر آن رد پای اسرائیل را به روشنی می بینیم.
منبع: النهار/ تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :