وقتی دوحه برای دفع ریاض به تهران محتاج می شود
گروکشی قطر با کارت ایران
دیپلماسی ایرانی: حمد بن جاسم آل ثانی، نخست وزیر و وزیرخارجه قطر در نشست شورای روابط عربی ـ بین المللی در کویت پیشنهاد داده است که نهادی برای همکاری ایران و شورای همکاری خلیج فارس جهت تامین امنیت منطقه خلیج فارس تشکیل شود. پیشنهادی که از سال ها قبل توسط ایران مطرح شده بود. طرح این پیشنهاد در این مقطع زمانی و در حالی که قطر میزبان مقر فرماندهی نیروهای امریکایی در منطقه است، باعث تعجب بسیاری از تحلیل گران شده است. دیپلماسی ایرانی دلایل قطر از این پیشنهاد، اهداف پشت پرده دوحه، واکنش اعراب و احتمال استقبال ایران از این طرح را با دکتر مسعود اسداللهی در میان گذاشت:
ارزیابی شما از موضع اخیر نخست وزیر و وزیر امورخارجه قطر در ارتباط با ایجاد نهادی متشکل از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و ایران برای تامین امنیت خلیج فارس چیست؟
در خصوص موضع ناگهانی و غیر مترقبه ای که نخست وزیر قطر در کنفرانس شورای روابط عربی ـ بین المللی در کویت اتخاذ کرده و بر اساس آن درخواست تشکیل یک توافقنامه امنیتی جدید بین کشورهای خلیج فارس که ایران هم عضوی از آن باشد، برای ایحاد ترتیبات امنیتی جدید در منطقه را مطرح کرده باید گفت که این موضع، موضع کاملا جدیدی است. به طور سنتی شاهد آن بودیم که هرچند جمهوری اسلامی ایران همواره در چند دهه گذشته این پیشنهاد را مطرح می کرده و مخالف نیروهای فرامنطقه ای در خلیج فارس بوده و بر این نکته تاکید می کرده که امنیت منطقه به وسیله نیروهای موجود در خلیج فارس به طور بومی تامین شود، این درخواست همیشه از طرف دولت های عربی خلیج فارس رد می شد و هیچ نوع آمادگی و حتی اشاره غیر مستقیم نسبت به این مسئله و یا حتی بررسی این طرح از خود نشان نمی دادند. کشورهای عربی همواره امنیت خود را به وجود و حضور نیروهای امریکایی در منطقه گره زده اند. به همین دلیل شاهد آن هستیم که فرماندهی نیروی دریایی امریکا در منطقه در بحرین مستقر است و فرماندهی کل نیروهای امریکایی در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه در قطر مستقر است. این موضع ناگهانی سوال های زیادی را مطرح می کند که چه اتفاقی افتاده است که نخست وزیر قطر بدون هیچ مقدمه ای، این درخواست همیشگی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک پیشنهاد مطرح می کند.
واکنش کشورهای عربی نسبت به این پیشنهاد چه بوده است؟
نحوه برخورد جهان عرب و رسانه های جهان عرب نشان می دهد که آن ها به هیچ عنوان از این پیشنهاد راضی نبوده اند. مقامات سیاسی جهان عرب و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هیچ نوع موضع گیری ای در این خصوص نکرده اند و تقریبا آن را نادیده گرفته اند. رسانه های عربی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز یا این خبر را نقل نگرده اند یا اگر نقل کرده اند، بعدا این خبر را از روی سایت های خود حذف کرده اند. این نحوه برخورد نشان می دهد که این کشورها هم چنان بر موضع خود استوار هستند و حاضر نیستند در ترتیبات امنیتی جدیدی در منطقه خلیج فارس با حضور ایران مشارکت داشته باشند.
قطر چه هدفی را از طرح این پیشنهاد دنبال می کند؟
تحلیل من از این پیشنهاد این است که با توجه به شکست سیاست های قطر در سوریه و لیبی و در مجموع در بحث حمایت قطر از گروه اخوان المسلمین در جهان عرب، به نظر می رسد که قطری ها در روابط خارجی خود دچار مشکل شده اند. به این دلیل که در عین حال که مواضع عربستان و قطر در سوریه، تقریبا مواضع مشترکی است و هر دو خواهان سرنگونی نظام در سوریه هستند، اما در واقع تفاوت هایی نیز در مواضع آن ها به چشم می خورد و یکی از مهم ترین تفاوت ها این است که قطری ها از گروه اخوان المسلمین سوریه حمایت می کنند و خواهان آن هستند که بعد از سرنگونی نظام در سوریه، قدرت در اختیار اخوان المسلمین سوریه قرار گیرد، اما عربستان به دلیل دشمنی دیرینه ای که با گروه اخوان المسلمین دارد، به هیچ عنوان مایل به چنین تحولی نیست. این تفاوت مهمی در موضع قطر و عربستان در موضوع سوریه است.
در بحث مصر نیز شاهد اختلاف نظر مشابهی هستیم. قطری ها به شدت از دولت آقای مرسی و گروه اخوان المسلمین حمایت می کنند. اما عربستان و امارات به شدت با دولت مرسی و اخوان در مصر مخالف هستند و حتی گزارش های زیادی در رسانه های مصر منتشر می شود که عربستان و امارات پول های هنگفتی برای به زانو در آوردن دولت مرسی در مصر خرج می کنند. عربستان و امارات در مصر هم از مخالفان آقای مرسی حمایت می کنند. در تونس نیز وضعیت مشابهی حاکم است. در تونس حزب النهضه و آقای راشد الغنوشی رابطه تنگاتنگی با قطر دارد و عربستانی ها از این مسئله راضی نیستند. در لیبی که قطری ها هم کمک مالی زیادی کردند و هم کمک تسلیحاتی و نظامی بسیاری برای سرنگونی قذافی انجام دادند، مشاهده می کنیم که اوضاع در این کشور کاملا از کنترل خارج شده و دولت مرکزی اقتدار چندانی ندارد و گروه های سلفی به شدت قدرت گرفته اند. در جریان تحولات مالی مشخص شد که کمک های مالی و اقتصادی زیادی به شبه نظامیان سلفی و گروه های موجود در مالی انجام دادند. این مسئله اعتراض فرانسوی ها را برانگیخته است. دستگاه اطلاعاتی فرانسه به دولت فرانسه اطلاع داده که قطری ها نقش عمده ای در حمایت از گروه های مسلح دارند. در الجزایر نیز شرایط مشابهی وجود دارد و قطری ها از مخالفان دولت حمایت می کنند.
بنابراین می بینیم که قطری ها در تحولات منطقه ای نقش بسیار تحریک کننده ای ایفا کرده اند که الان پیامدهای منفی آن را احساس می کنند. در سوریه مشخص شده است که نظام سرنگون نمی شود و مخالفین تضعیف شده اند و الان صحبت از راه حل سیاسی است. در مالی فرانسه به شدت مخالفان را سرکوب کرد. هرچند که جنگ هم چنان ادامه دارد اما قطر در این زمینه متضرر شد. در تحولات دیگر منطقه ای نیز شاهد شرایط مشابهی برای قطر هستیم. در حال حاضر دشمنی کشورهای عربی خلیج فارس بر سر موضوع اخوانی ها دارند، دشمنی کمی نیست. بنابراین احتمال دارد که قطری ها احساس کنند در شورای همکاری خلیج فارس منزوی شدند و از طرف عربستان و امارات و حتی تحت فشار هستند. لذا برای ایجاد تعادل این پیشنهاد را مطرح کرده اند. با توجه به این که ایران به طور تاریخی روابط خوبی با اخوانی ها داشته، قطری ها احساس می کنند که اگر پای ایران را به ترتیبات امنیتی منطقه باز کنند شاید شرایط تا حدی به نفع آن ها تغییر کند و موضع قطر را در مقابل عربستان تقویت کند.
با توجه به این که مقر فرماندهی نظامی امریکا در منطقه در قطر قرار دارد، آیا این پیشنهاد می تواند پیامی برای امریکا داشته باشد؟
به طور کلی شرایط دولت جدید اوباما، وزیر خارجه و وزیر دفاع پیشنهادی به کنگره نشان داده که امریکایی ها در شرایطی نیستند که بتوانند جنگی را علیه ایران یا اصولا در یک درگیری نظامی گسترده در منطقه شرکت کنند. امریکایی ها در حال حاضر خود پیشنهاد مذاکره با ایران را مطرح کرده اند، هرچند که می خواهند شرایط را به ایران تحمیل کنند اما صحبت از مذاکره می کنند. قطعا وقتی قطری ها که رابطه تنگاتنگی با امریکا دارند، این مسئله را می بینند، متوجه می شوند که نقشی که ایران در منطقه ایفا می کند نقش بسیار تاثیرگذار و تعیین کننده ای است. بنابراین در راستای حرکتی که امریکایی ها شروع کرده اند، به نظر می رسد قطری ها نیز تصمیم گرفته اند در همان راستا حرکت کنند. یعنی به دنبال بهبود روابط با ایران و نزدیک شدن به ایران هستند تا بتوانند در مقابل مخالفت عربستان و دیگر کشورهای عربی خلیج فارس موضع خود را تقویت کنند.
با توجه به این که روابط ایران و قطر به دلیل بحث سوریه سرد شده، به نظر شما واکنش مناسب از طرف ایران چه می تواند باشد؟ آیا می توان از این پیشنهاد به عنوان فرصتی برای بهبود روابط دوجانبه استفاده کند و اصلا چنین کاری لازم است؟
هنوز اختلافات ایران با قطر در بحث سوریه و بحث های دیگر منطقه کم نیست. یعنی هنوز سیاست قطری ها نسبت به بحث سوریه تغییرات ریشه ای پیدا نکرده است. هرچند که نقش قطر در بحران سوریه بسیار تضعیف شده است، اما هم چنان قطر کمک های مالی و تسلیحاتی به مخالفین نظام می رساند. اگر قطری ها در این پیشنهاد جدی باشند، قطعا آن پیشنهاد را پیگیری خواهند کرد. اگر گام دیگری برداشتند می توان روی این حساب کرد که قطری ها می خواهند در سیاست های خود تجدید نظر کنند. در این صورت گفت و گو بد نیست. به این شرط که باعث شود سیاست های قطر در مورد سوریه تغییر کند. اما اگر قطری ها صرفا بخواهند یک نوع مانور سیاسی در مقابل عربستان انجام دهند و فشارهای عربستان را در بحث اخوان کم کنند، به نظر نمی رسد به نفع جمهوری اسلامی ایران باشد که در این نوع رقابت میان عربستان و قطر وارد شود. منافع ملی ایران اقتضا نمی کند که ایران در اختلاف میان این کشورها درگیر شود. چون آن ها در نهایت سعی می کنند در مجموعه خودشان اقدام کنند و پیامدهای منفی آن برای ایران باقی خواهد ماند./12
انتشار اولیه: جمعه 27 بهمن 1391 /باز انتشار : سه شنبه 1 اسفند 1391
نظر شما :