چهل و سومین بخش از کتاب جدید هیکل درباره مبارک

چرا نیروهای امریکایی وارد عربستان شدند؟

۲۲ دی ۱۳۹۱ | ۱۸:۳۰ کد : ۱۹۱۱۴۰۶ اخبار اصلی خاورمیانه
شک من با آغاز جنگ در خلیج فارس آغاز شد، جنگی که فرصت های امیدبخش را از بین برد، حتی اگر به راه ماکیاولی که سیاست را از اخلاق جدا می کرد.
چرا نیروهای امریکایی وارد عربستان شدند؟

دیپلماسی ایرانی: محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار مشهور مصری و جهان عرب به تازگی کتابی را با عنوان "حسنی مبارک و زمانه اش..از تریبون تا میدان" به رشته تحریر در آورده است که در آن به زندگی سیاسی مبارک و چگونگی رسیدنش به قدرت، تداوم ریاست جمهوری اش تا تظاهرات میدان التحریر و سرنگونی او می پردازد. همان طور که از عنوان کتاب پیدا است، دوران حکومت مبارک و زمانه ای که باعث شد او به قدرت برسد و از تریبون های سخنرانی به ریاست جمهوری منصوب شود تا میدان التحریر که در حقیقت انقلابی علیه او را شکل داد، موضوع اصلی این کتاب است.

روزنامه الشروق مصر روزهای پنج شنبه و روزنامه السفیر لبنان روزهای دوشنبه هر هفته با هماهنگی هیکل هر بخش این کتاب را منتشر کرده اند. دیپلماسی ایرانی نیز در نظر دارد هر هفته در روزهای جمعه به طور مرتب همه بخش های این کتاب را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان قرار دهد. هیکل برای این کتاب خود ملاحظه و مقدمه ای نوشته است که ما نیز در دیپلماسی ایرانی عینا آنها را منتشر کردیم.

تا کنون چهل و دو بخش از این کتاب در اختیار خوانندگان قرار گرفته است که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند، اکنون چهل و سومین بخش از کتاب هیکل تحت عنوان "حسنی مبارک و زمانه اش..از تریبون تا میدان" در اختیارتان قرار می گیرد:

این همه چیزی نبود که انتظارش را داشتم، شاید ابتدای یک حمله همه جانبه بود، هنگامی که کتاب منتشر شد و به زبان عربی ترجمه شد قیامتی به پا شد، مواقع حساسی در این داستان وجود داشت که بخش بزرگی از اختلاف ها را نشان می داد – که قیامت بر اساس همان به پا شد – آن قسمت که:

-          چرا نیروهای امریکایی وارد عربستان شدند؟ آیا آن اتفاق به دنبال کنفرانسی که قبل از نشست برگزار شد، رخ داد، همان کنفرانس خاصی که میان پرزیدنت مبارک و دیگران قبل از برگزاری نشست برگزار شد؟! یا این که تصمیم ورود نیروهای امریکایی قبل از آن نشست و آن کنفرانس اتخاذ شد و کنفرانس در حقیقت نتیجه آن بود که از امریکا دعوت می کرد نیروهایش را در عربستان پیاده کند؟!

-          آیا هدف آزاد ساختن کویت بود یا نابودی عراق که به یک ضرورت و هدف مطلوب تبدیل شده بود که همگان به آن اصرار داشتند؟! و در آخر این که آیا ورود نیروهای امریکایی در خلیج ]فارس[ و عربستان آن هم تا این اندازه گسترده و آن هم به صورت فوق العاده، مطابق با یک نقشه استراتژیک جدید بود؟!

جدل های طولانی و متناقضی در این باره در زمان های مختلف انجام شد. کتاب در مصر به صورت یک کتاب سفید منتشر شد، خودش در حقیقت جلد کتاب رنگی بود ولی در مصر سفید منتشر شد. دکتر مصطفی الفقی یک بار مرا به همراه یکی از دوستان مشترکمان به شام دعوت کرد تا با حرارت به من بگوید:

«چیزی که تو را در تنگنا قرار می دهد را نگو، حق با تو است، واقعیت از جایگاهی که من در آن هستم بسیار فاجعه آمیز تر از آن چیزی است که تو در کتابت آورده ای.»

●●●

 آن لحظه از تاریخ مصر مستحق یک بررسی کامل بود، در حالی که اصرار آن بررسی وجود داشت، گویی مصر را خواب کرده بودند یا آن را بی حس کرده بودند.

مصر مستحق آن بود که در آن لحظه فیلسوف بزرگ علوم سیاسی، روشنفکر مشهور «نیکولا ماکیاولی»، نویسنده کتاب «شهریار» در آن لحظه از تاریخ در آن زندگی کند و آن را مورد بررسی دقیق قرار دهد.

ماکیاولی در تشریح سیاست آن زمانی که در آن زندگی می کرد نامه ای را به حاکم فلورانس «لونزوی اعظم» نوشت که در آن به حاکم می گوید که می تواند برای پیگیری سیاست خود اخلاق را کنار بگذارد.

ماکیاولی با این توصیه ستم کرد چرا که بسیاری از مردم از مقاله های او برای سوء استفاده از زندگی مردم عادی استفاده کردند، اگر چه ماکیاولی درباره شهریار و سیاست های شهریار صحبت می کرد، صحبت او با شهریا مطابق با مفاهیم دوران جدید بود، صحبتی درباره یک کشور و سیاست های آن.

●●●

شک من با آغاز جنگ در خلیج فارس آغاز شد، جنگی که فرصت های امیدبخش را از بین برد، حتی اگر به راه ماکیاولی که سیاست را از اخلاق جدا می کرد.

از بد شانسی – شاید هم خوش شانسی – به طریق ماکیاولی – جنگ های منطقه «فجایع موفقت آمیزی» بودند (اگر بتوان چنین تعبیری کرد)، برای این که به بعضی ها فرصت داد تا بر مصیبت ها و مشکلات مصر غلبه کنند، صرف نظر از هر گونه حکمی که در این زمینه صادر می شد.

اقتصاد مصر با سختی های بسیاری دست و پنجه نرم می کرد و این سختی ها نیازمند تلاش بسیاری برای یافتن دلایل آن نبود، دلایل مختلفی داشت:

-          اقتصاد مصر پروژه های بزرگی را برای توسعه آغاز کرده بود که هنوز هیچ عایدی به دنبال نداشتند حتی بعضی از آنها اصلا عایدی نداشتند.

-          اقتصاد مصر عواقب جنگ 1967 را تحمل می کرد، این جنگ هزینه های سنگینی را متحمل آن کرده بود (حقیقت این است که بخش دولتی بزرگترین مشکل را در تحمیل این سختی ها بر عهده داشت).

-          سمت و سویی که مصر پس از جنگ اکتبر طی می کرد آن چیزی نبود که از کمک های عربی انتظار داشت، یکی از دلایل آن این بود که مصر در پایان جنگ با اسرائیل به صورت منفرد و تنهایی به دنبال صلح با آن رفت.

-          همچنین در آن لحظه کمک ها خارجی متوقف شدند، در عین حال جبهه شرقی دریافت که تحولی در سیاست مصر حاصل شده است که این باعث می شود تا زمینه های حرکت رو به جلو را به دست آورد، هم زمان جبهه غربی و دولت ایالات متحده می خواستند مطمئن شوند که این تحول ثبات دارد.

-          در این زمان بخش دولتی فعالیت خود را  آغاز کرد و اولویت آن هم ایجاد دفاتر نمایندگی و ارجاع کارها به آن بود.

-          در عین حال برخی نیز در برابر خصوصی سازی مقاومت مردمی ایجاد کردند، از راه هایی که در آن موقع مطرح شده بود و به اجرا گذاشته شد، به خصوص که سیاست های شبه دستوری در این باره از سوی دولت اتخاد شد، سرمایه گذاری های جدید را متوقف کرد و این مساله سبب شد تا سودهای کلانی به حساب خزانه دولت سرازیر شوند.

-          علاوه بر آن عواقب توقف جنگ اکتبر نیز باعث شد تا عده ای بخواهند کمبودها را با قدرت ایمان جبران کنند، مساله ای که خواستار بر طرف شدن نیاز نیازمندان می شد یا آنها را با زهد قانع می کرد، به رغم این که تمام این غارت هایی که صورت می گرفت و بخش بزرگ از ثروت ملی را شامل می شد، به اسم گشایش ]اقتصادی[ بود.

-          در چنین فضایی موج جدید مهاجرت جوانان آغاز شد، به خصوص برای افراد باکفایت، چرا که تحولات جاری در جهان و ثروت های کلانی که در منطقه وجود داشت، بیش از پیش بر نیازهای محلی تاثیر گذاشت، به خصوص این که ظرفیت های سخت عمومی ای وجود داشت که بر هفت سال 1967 تا 1974 حاکم بود، در این زمان سفر هیئت های مطالعاتی به خارج متوقف شد و باعث شد که جوانان شایسته در تنگناهای این چنینی گرفتار شوند!

-          اعتراض های مردمی در طول این مدت روز به روز افزایش می یافت، مثلا تظاهرات 18 و 19 ژانویه 1977 که گم شدن فریاد در خلا بود، که دولت آن را با برخورد امنیتی علاج کرد به گونه ای که آن را «انتفاضه حرام» توصیف کردند!

-          پس از آن ترور پرزیدنت سادات رخ داد که موجی از تروریسم را بعد از آن موجب شد، به گونه ای که مصر دیگر کشور امنی بر اساس ساده ترین احتمالات نیز نبود و این مساله باعث می شد تا اقتصاد مصر به ورطه خطرناکی گرفتار شود.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: محمد حسنین هیکل


نظر شما :