وقتی طالبان برای صلح ناز می کند

ترجیح بازی نظامی بر مصالحه سیاسی

۰۸ دی ۱۳۹۱ | ۱۴:۳۶ کد : ۱۹۱۰۷۰۷ گفتگو خاورمیانه
محمدرضا بهرامی،‌سفیر اسبق ایران در افغانستان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که طالبان در حال حاضر نیازی به حضور در پروسه مذاکره با دولت افغانستان احساس نمی کند
ترجیح بازی نظامی بر مصالحه سیاسی

دیپلماسی ایرانی: افغانستان. نامی که از یازدهم سپتامبر سال 2001 تا به امروز که باراک اوباما خود را برای دومین مراسم تحلیف در جامه چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا مهیا می کند، بسیار شنیده می شود. طالبان، القاعده، دولت مرکزی، حامد کرزی، پاکستان و مذاکره نام هایی بودند که همواره در بیش از یک دهه گذشته هر بار نام افغانستان به میان آمد، به گوش رسید. دولت حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان واپسین ماه های حضور در قدرت را تجربه می کند. دیر یا زود آقای کرزی که در ده سال گذشته یکه تاز میدان سیاست در افغانستان بود باید جای خود را به مردی دیگر از تبار معتقدان به نظام سیاسی و نه نظامی گری برای اداره افغانستان بدهد. همزمان با این تحول به بازه زمانی سال 2014 نزدیک تر می شویم.ضرب الاجل زمانی که دولت باراک اوباما برای خروج نیروهای خود از افغانستان از دو سال پیش اعلام کرده است. اروپایی ها که در سال 2001 میلادی برای همدردی با امریکا در قالب ناتو به افغانستان لشگرکشی کردند نیز اندک اندک بار و بنه نظامی خود را از افغانستان جمع می کنند. این وداع نظامی بیگانگان از افغانستان هرچند تمام و کمال نیست اما فرصتی برای طالبان ی است که از یک دهه پیش تاکنون برای رسیدن به افغانستانی بدون حضور نیروهای خارجی لحظه شماری می کند. نشست پاریس در راستای طرح مورد حمایت غرب بر مبنای مذاکره با اپوزیسیون در افغانستان بخصوص طالبان برگزار شد. به نظر می رسد که اصلی ترین پیام این نشست این بود که طالبان خود را در بدنه سیاسی افغانستان با حفظ دولت و قانون اساسی موجود وارد نخواهد کرد.طالبان به عنوان گروهی شبه نظامی ترجیح می دهد همچنان به باج گیری سیاسی و نازکردن های دیپلماتیک برای شرق و غرب ادامه داده و در همین اثنا فعالیت های نظامی خود را هم در قالب عملیات های انتحاری و بمب گذاری های گسترده ادامه دهد. هویت اپوزیسیون در افغانستان، مطالبه های سیاسی آنها، احتمال ترجیح رویکرد سیاسی بر فعالیت نظامی از سوی طالبان و آینده افغانستان پس از 2014 را با محمدرضا بهرامی، سفیر سابق ایران در افغانستان و تحلیل گر مسائل آسیای میانه در میان گذاشتیم:

نشست دو روزه پاریس با حضور نمایندگانی از دولت افغانستان، نمایندگان طالبان و گروه های اپوزیسیون به پایان رسید. ابتدا در خصوص ماهیت اپوزیسیون در افغانستان برای ما بگوئید؟

همانطور که می دانید مذاکرات پاریس دور دوم مذاکراتی بود که در کشور فرانسه برگزار شد که بانی آن بنیاد پژوهشی استراتژیک فرانسه بوده و در همین رابطه کمک هایی را نیز از دولت فرانسه دریافت کرد.
پیش از آنکه به ماهیت گروه های شرکت کننده بپردازیم باید در اینجا به نکته ای اشاره کرد که این نشست اولین نشستی نیست که کشورهای خارجی و به طور مشخص اروپایی ها علاقه مندند تا در ارتباط با آینده افغانستان داشته باشند. پیش از این نیز شاهد مذاکرات نیروهای امریکایی و طالبان در قطر بودیم؛ سال گذشته هم مذاکراتی را یوناما با طالبان در دبی داشت و همچنین بنا دارد که دفتر سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) مذاکراتی را در عشق آباد میان طرف های مختلف برگزار کند. علاوه بر آن سایر موسسات مطالعاتی در اروپا درطول ماه های اخیر توجه فراوانی را نسبت به آینده افغانستان پس از 2014  نشان می دهند. به نظر می رسد دلیل اصلی آن این است که سال 2014 سال خروج نیروهای خارجی از افغانستان است و هنوز تکلیف بزرگ ترین نیروی شورشی افغانستان که طالبان هستند، مشخص نشده و هیچ چشم اندازی برای افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی، حداقل در  مباحث تئوریک روشن نیست.
اپوزسیون در افغانستان دو دسته اند که یک دسته همان گروه های مسلح یا شورشی هستند که عمدتا شامل طالبان و حزب اسلامی بوده که به شکل مسلحانه هم با دولت افغانستان و هم با نیروهای خارجی در حال مبارزه می باشند و بخشی از نا امنی موجود متاثر از فعالیت این گروه هاست.
دسته دیگر اپوزسیون سیاسی در درون حاکمیت است که شامل گروه ها و احزاب مختلفی هستند که می توان از آنها ائتلاف تغییر و امید،جبهه ملی و حزب حق و عدالت را نام برد. همچنین گروه های دیگری نیز وجود دارند که در گذشته با عنوان شورای هماهنگی احزاب و گروه ها مبادرت به تشکیل ائتلاف کردند.

گروه های سیاسی مخالف حامد کرزی در این کشور چه تعداد و دارای چه رویکرد سیاسی هستند؟

دو گروه عمده شورشی که جزو اپوزسیون مسلح محسوب می شوند، رویکرد مبارزه مسلحانه را با دولت افغانستان و نیروهای خارجی در این کشور در پیش گرفتند. اما گروه های دیگر  ساختار موجود فعلی در کشور را پذیرفته و درباره چگونگی شکل قدرت و حضور خود در ساختار قدرت در افغانستان با دولت فعلی دارای چالش هایی است که  سعی می کند از طرق مسالمت آمیز و با استفاده از روش های تعریف شده قانونی همانند برگزاری انتخابات مسائل را مطرح کند.

در نشست پاریس طالبان رسما اعلام کرد که دولت و قانون اساسی افغانستان را به رسمیت نمی شناسد. آیا با چنین رویکردی از سوی طالبان که مسئول بسیاری از ناامنی های نظامی در افغانستان است می توان به مذاکره خوش بین بود؟ مطالبه طالبان از دولت کرزی به شکل خاص چیست؟

طالبان اعلام کردند که به شکل رسمی حاضر به مذاکره با دولت افغانستان نیستند. حتی زمانی که در نشست پاریس شرکت کردند، اعلام کردند که ما آمادگی داریم تا مواضع خود را در این نشست اعلام کنیم، اما حاضر به مذاکره با دولت نسیتم. آنها بر این باورند که فرایند صلح پس از خروج نیروهای خارجی امکان پذیر است. به همین دلیل در طول سال های گذشته نیز تمامی مذاکراتی را که طالبان با بخش های مختلف داشتند در هیچ کدام حاضر نشدند تا به شکل مستقیم و رودر رو با مقامات دولت افغانستان مذاکره کنند. همچنین آنها ادعا می کنند که این دولت برخاسته از خواست مردم نیست و به نوعی آن را وابسته به کشورهای خارجی می دانند. بنابراین اگر از این منظر به مساله نگاه کنیم باید به چند نکته نیز توجه کرد:
1.     مشارکت طالبان یا سایر گروه های سیاسی مخالف دولت افغانستان در مذاکراتی که در پاریس، قطر و یا هر کشور دیگری برگزار می شود، نتیجه مهمی دارد و آن این است  که روند مشروعیت بخشی به طالبان در حال افزایش است. این مساله یکی از خواست های مهم طالبان است که در مجموع این مذاکرات را دنبال می کردند. طالبان به عنوان یک نیروی شورشی که در دوران های گذشته مسئول اصلی نا امنی در افغانستان بودند، امروز به مرحله ای رسیدند که نوعی رقابت برای دعوت از آنها و مشارکت دادن آنها در نشست های سیاسی مرتبط با افغانستان وجود دارد. این رویکرد یکی از مسائلی است که طالبان همیشه دنبال می کرده و به نظر می رسد که طالبان به میزان زیادی در این راه موفق شدند. در حقیقت امروزه از منظر نیروهای داخلی و خارجی طالبان به عنوان بخشی از راه حل آینده افغانستان مورد توجه قرار گرفته است.
2.     زمانی که نتیجه گیری مشروعیت بخشی به طالبان را داشته باشیم، هیچ چشم انداز روشنی از اینکه طالبان خود را در این مذاکرات متعهد بدانند و به عنوان بخشی از روند صلح محسوب شوند و به بازگشت ثبات و امنیت در افغانستان کمک کنند، حداقل با مواضعی که تا به امروز داشته اند، وجود نداشته و یا به عبارت دیگر هرگز نمی توان امیدوار بود که چنین روندی به وجود آید. 

طالبان امکان رسیدن به صلح را تا پیش از 2014 یا همان زمان خروج نیروهای بیگانه از افغانستان غیرممکن می داند. این در حالیست که بسیاری از تحلیل گران منتقد اوباما تعیین ضرب الاجل زمانی برای خروج از افغانستان را هدیه ای به طالبان می دانستند. آیا پس از 2014 می توان به ورود طالبان به رویه سیاسی و پرهیز از فعالیت های نظامی این گروه امیدوار بود؟

با روند فعلی به هیچ وجه نمی توان امیدوار بود. باید در اینجا به این نکته اشاره کرد که اصولا مساله افغانستان  دارای چند ویژه گی است:
1.     موضوعی کاملا ژئوپولتیک است
2.     بازی سیاسی موجود در افغانستان بازی قدرت است
3.     بازیگران مهم و تاثیرگذار در صحنه افغانستان،بازیگران داخلی نیستند.
بنابراین بدون توجه به سایر مولفه هایی که در حوزه افغانستان می تواند تاثیرگذار باشد، نمی توان امیدوار بود که حضور طالبان می تواند منجر به نتیجه مثبتی و مشارکت طالبان درصحنه قدرت و حل مشکل افغانستان شود.
طالبان همچنان اصرار دارند که ساختار موجود این کشور را به عنوان یک ساختار قانونی نمی پذیرند چرا که باید بخشی از این ساختار محسوب شوند.
فضایی که امروزه در افغانستان وجود دارد این است که طالبان و گروه های حامی آنها احساس می کنند که نتایج فعلی موجود در کشور ماحصل نتیجه مقاومت آنها در مقابل نیروهای خارجی بوده است. زمانی که آنها چنین نگاهی به مسائل دارند، طبیعی است که علاقه مندی آنها برای پیوستن به فرایند های صلح در افغانستان کاهش پیدا می کند و در نتیجه منتظر سال 2014 و کاهش حضور نیروهای خارجی هستند و به نظر می رسد این امیدواری نزد طالبان و حامیان آنها وجود دارد که دیر یا زود کشورهای خارجی مستقر در افغانستان به فراخور نزدیک شدن به سال 2014 و تمایل آنها به خروج از این کشور زمینه برای پذیرش بیشتر مطالبات طالبان افزایش پیدا خواهد. از این منظر هیچ عجله ای برای اینکه بخشی از پروژه صلح باشند، در آنها مشاهده نمی شود.

با نیل به این موضوع و توجه به پایان دوران ریاست جمهوری حامد کرزی آینده ائتلاف های سیاسی در افغانستان با احتمال حذف طالبان را گردونه قدرت را چگونه پیش بینی می کنید؟

من به این نکته خیلی امیدوار نیستم که طالبان از فرایند های سیاسی قدرت حذف شوند، بلکه به هر میزانی که به سال 2014 نزدیک شویم اگر تغییری در رویکرد طالبان ایجاد نشود، پذیرش آنها به عنوان نیروی تعیین کننده در ساختار سیاسی افغانستان هم در داخل و احتمالا نزد طرف های خارجی افزایش پیدا می کند. بنابراین موضوع طالبان به عنوان مهم ترین نیروی شورشی در افغانستان باقی خواهد ماند.
از سوی دیگر ائتلاف های سیاسی دیگری در درون حاکمیت افغانستان برای کسب موقعیت و جایگاه مناسب خود مبارزه می کنند. طبیعتا این ائتلاف ها نیز باقی خواهد ماند و گروه های سیاسی که از منظر سیاسی با دولت افغانستان دارای چالش هایی هستند، سعی بر آن دارند تا با استفاده از فرایندهای قانونی بتوانند قدرت بیشتری را در ساختار آینده قدرت کشور کسب کنند. مفهوم آن این است که بازهم در سال 2014  با دو نیروی اپوزسیون در افغانستان مواجه خواهیم بود، اپوزسیون سیاسی که در درون حاکمیت مبارزه می کند و اپوزسیون نظامی که کماکان در خارج از حاکمیت به فعالیت خود ادامه میدهد.

حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان در آینده ای نه چندان دور به دعوت اوباما راهی واشنگتن می شود. ضرب الاجل خروج امریکایی ها از افغانستان نیز 2014 است. پیش بینی شما از ماهیت حضور امریکا در افغانستان پس از این بازه زمانی چیست؟

بحث مهمی که در سفر حامد کرزای به امریکا در دستور کار وجود دارد، موضوع قرارداد امنیتی میان امریکا و افغانستان است و یکی از نکات مهم این قرارداد موضوع استقرار پایگاه های نظامی امریکا در افغانستان پس از سال 2014 است. به نظر می رسد که موضوع افغانستان به عنوان یک موضوع مجرد نمی تواند مورد توجه امریکا قرار گیرد، در حقیقت چالش های افغانستان بخشی از چالش های امریکا در حوزه جنوب آسیاست که به یگدیگر مرتبط هستند. به عنوان مثال در افغانستان بی ثباتی، ناامنی،فساد و مواد مخدر وجود دارد و در کنار تمامی چالش هایی که به نظر می رسد امریکا با آن مواجه است، چشم انداز و آینده روشنی در سال 2014 وجود ندارد تا بتواند شرایطی را برای امریکا مطمئن تر کند.
علاوه بر آن مساله پاکستان نیز وجود دارد که شاهد رشد افراط گرایی در محیط داخلی این کشور هستیم و همچنین بحث نظامی گری در آنجا وجود دارد. نکته مهم تر این است که شرایط پاکستان می تواند تهدید ثبات برای منطقه باشد.

در هند بحث فقر و فساد وجود دارد و اینکه ممکن است رشد اقتصادی این کشور کم شود. از سوی دیگر کشور چین به عنوان بازیگر قدرتمند منطقه ای وجود دارد که به دنبال ادعای قدرت جهانی شدن در آینده است و منافع رو به رشدی در آسیا دارد. در کنار آنها چالش افغانستان و پاکستان، پاکستان و هند و هند و چین را نیز شاهد هستیم. به نظر می رسد که تمامی این موضوعات به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند و انتظار نداشته باشیم که امریکا بتواند مساله  افغانستان را به شکل مجرد حل کند. امریکا در طول سال های گذشته فرصت های زیادی را از دست داده و برداشت کلی این است که نگاه امریکا مبتنی بر موضوعات اقتصادی بوده است، همانند بحث خط لوله گاز که از ترکمنستان، افغانستان و پاکستان  و هندوستان گذر می کند و بحث راه ابریشم جدید را نیز داریم که این ایده ها توسط مقامات مورد تاکید قرار گرفته است.

در حقیقت اگر از این زاویه به مساله نگاه کنیم شکاف عمیقی را میان مطالبات منطقه و غرب به طورمشخص امریکا شاهد خواهیم بود. شاید یکی از مشکلاتی که امریکا در منطقه و در ارتباط با افغانستان داشته این بوده است که امریکا فاقد متحد استراتژیک منطقه ای در موضوع افغانستان بوده تا بتواند در حل مساله این کشور موثر باشد. علاوه بر آن اگر رویکرد امریکا را در سال های اخیر مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که امریکایی ها و اروپایی ها علاقه مند بودند که کشورهای منطقه را با مشوق های اقتصادی درگیر مساله افغانستان کنند. در حالیکه ماهیت بحران افغانستان ژئوپولتیک سیاسی و امنیتی است و مسائل اقتصادی در مرحله بعدی قرار دارند. بنابراین به نظر می رسد که چالش امریکا در مورد افغانستان چالشی جدی و فراگیر است و چشم انداز روشنی برای حل آن حداقل با مجموعه تحولاتی که اتفاق افتاده، مشاهد نمی شود.
نکته مهم دیگر این است زمانی که به شکاف میان منطقه و امریکا اشاره شد، یکی از مهم ترین موضوعاتی که مصداق آن را می توان همان پایگاه های نظامی امریکا در افغانستان دانست، به نظر می رسد وجه مشترک کشورهای مهم منطقه در ارتباط با افغانستان است و عامل عمده اختلاف همین کشورها با امریکا در موضوع افغانستان است. البته موضوع استقرار پایگاه های نظامی در ظاهر به عنوان مطالبه دو طرف مطرح است، بدین معنا که هم توسط مقامات امریکایی این علاقه مندی وجود دارد که این پایگاه وجود داشته باشد و هم از جانب حاکمیت، چراکه بخش قابل توجهی از حاکمیت در افغانستان بر این باور است که با استقرار پایگاه های نظامی در افغانستان امکان جذب کمک های مالی غرب به کشورش میسر است و شاید تصور می کند که اینگونه می تواند ساختارهای فعلی را ادامه داده و یا می تواند به حاکمیت خود در چارچوب فعلی خود در افغانستان ادامه دهد. اما باید منتطر باشیم تا تحولات در آینده چگونه پیش خواهد رفت. 

جنگ افغانستان  به بهانه 11 سپتامبر 2001 آغاز شد. اگر بخواهیم در نگاهی کلی بیش از یک دهه حضور امریکا در افغانستان را بررسی کنیم ، نقاط قوت و ضعف این حضور چه بود؟

به نظر می رسد هرچند که هدف اولیه امریکا از ورود به افغانستان تروریسم و افراط گرایی بوده و این هدف حداقل در شعار قابل توجه برای کشورهای منطقه محسوب می شد اما زمانی که عملکرد امریکا را در سال های گذشته مورد مطالعه قرار دهیم چند نکته قابل مشاهده است:
1.     امریکایی ها شناخت دقیق از ماهیت بحران در افغانستان و عوامل واقعی درگیر در این بحران نداشتند و بسیار ساده با موضوع برخورد کردند.
2.     شناخت دقیق از جامعه سنتی افغانستان و نقش قابل توجه اقوام در موضوع افغانستان نداشتند. سعی کردند تا ارزش های موردنظر خود را منتقل یا صادر کنند بدون توجه به آنکه زمان می برد جامعه افغانستان آن رابپذیرد و یا شایددر مقابل آن مقاومت کند.
3.     در طول 13 سال گذشته شاهد شکل گیری روند مناسب دولت-ملت سازی در افغانستان نبودیم و به نظر می رسد یکی از مهم ترین نقاط ضعفی که وجود دارد این است که مقامات امریکایی سعی کردند تا از افغانستان به عنوان یک مهره برای دسترسی به سایر ابزار خود در منطقه استفاده کنند
بنابراین به عنوان نتیجه گیری می توان گفت که در طول این سال ها هزینه ها فراوان، اما بازده ناکافی بوده و امرزه با بحرانی در منطقه مواجه هستیم که در حقیقت چشم انداز روشنی در آینده ندارد و نفس حضور امریکایی ها به مفهوم استمرار افراط گرایی است.
نکته دیگر این است که آینده تحولات در سوریه از منظر چگونگی حضور و ظهور نیروهای افراطی در این کشور می تواند تاثیر مستقیمی بر آنچه که در افغانستان می گذرد داشته باشد. یادمان نرود که در بحران سوریه نیز بخشی از نیروهای افراطی افرادی هستند که از سایر کشورهای منطقه از چین، قفقازشمالی، افغانستان، پاکستان، شمال افریقا هدایت شده و به سوریه رفته اند. نتیجه بحران در سوریه از منظر نیروهای افراطی می تواند تاثیر مستقیمی را بر افغانستان و پاکستان بگذارد. بنابراین پس از سال 2014 ممکن است شاهد این بحران  به شکل دیگری از منظر افراط گرایی باشیم.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه: دوشنبه 4 دی 1391 / بازانتشار: جمعه 8 دی 1391

کلید واژه ها: افغانستان امریکا سال 2014 محمد رضا بهرامي


نظر شما :