«انتخابات امریکا در یک نگاه»
رویکرد خصمانه رامنی علیه روسیه به سود ایران است
دیپلماسی ایرانی: نکته مهم و قابل توجه این است که هر کاندیدای ریاست جمهوری نگاهی که به موضوعات منطقه ای و بین المللی دارد تابعی از ادارک کلی آن نسبت به موضوع امنیت، قدرت و سیاست است. اوباما در زمره کارگزارانی محسوب می شود که در قالب های ایده آلیستی تفکر خود را به سیاست آغاز می کند، اما به گونه ای تدریجی از فضای تفکر ایده آلیستی خارج می شود. حتی در سال 2008 نشانه هایی وجودداشت که ترکیبی از شاخص های ایده آلیستی و رئالیستی در رویکرد اوباما به چشم می خورد.
نگاه اوباما این است که امریکا بیش از حد سیاست قدرت را بکار گرفته است و کشوری که بیش از این چنین سیاستی را بکار گیرد، در فضای واکنش های چندجانبه قرار خواهدگرفت.
بحث اصلی باراک اوباما در مرحله اول این بود که چگونه مشکلات امنیتی امریکا را مدیریت کند. واقعیت این است که هر فردی که در ساختار سیاسی امریکا قرار بگیرد ناچار است رویکرد خود را با نسبتی از سیاست قدرت پیوند دهد. بر همین اساس است که اوباما نیز در فضای آن دسته از مقامات اجرایی امریکا قرار گرفت که نگاهش در فضایی از حوزه ایده آلیستی به رئالیستی منتقل و در مرحله نئولیبرالیسم به نوعی متوقف شد.
در اینجا لازم است توضیح داده شود که نگاه نئولیبرال ها این است که قدرت امر اجتناب ناپذیر در سیاست امنیتی و راهبردی امریکاست، اما این قدرت چه شکل دارد و چگونه باید بکار گرفته شود؟ بحثی که باراک اوباما داشت در این قالب بود که قدرت در فضایی می تواند شکل بگیرد که جلوه هایی از همبستگی راهبردی را به وجود آورد.
به عنوان مثال می توان گفت آنچه که اوباما مطرح می کند این است که چگونه می توان ایران را متقاعد کرد تا تغییراتی در سیاست هسته ای خود، مسائل حقوق بشری و سیاست خاورمیانه ای خود ایجاد کند. البته او بر این باور است که در این مساله تنها می توان از یک ابزار بهره گرفت، بلکه تاکید بر این است که گزینه های متنوعی برای تحقق اهداف راهبردی وجود دارد که گزینه نظامی آخرین انتخاب بوده و یا به عبارت دیگر کنترل بازیگرانی همچون ایران از طریق کاربرد قدرت نظامی حاصل نخواهد شد. بنابراین بحث اصلی نئولیبرال ها کاربرد قدرت کم هزینه است.
نگاهی که در رویکرد دموکرات ها و یا نئولیبرال ها می توان مورد ملاحظه قرار داد این است که الگوی تعامل ماهیت پلکانی دارد. بدین معنا فرایندی در پیش گرفته می شود که در هر مقطع زمانی نسبت به زمان گذشته خود از تصاعد بیشتری برخوردار می شود. این وضعیت را می توان در ارتباط با سیاست اوباما در برخورد با ایران و حتی در برخورد با فضای خاورمیانه ای مورد تحلیل قرار داد. نگاهی که او دارد، زمان بندی شده و گام به گام بوده است.
در توضیح باید گفت در برخی موارد این سیاست پلکانی ممکن است در فضای منفی شکل گرفته و در مواقع دیگری در فضای مثبت. اما آنچه که در ارتباط با اوباما شکل گرفته و در آینده ادامه پیدا خواهد کرد، در فضای تصاعد بحران به نوعی فزاینده در رابطه با کشورهایی همانند ایران، سوریه و یا بازیگران دیگری خواهد بود.
آنچه که در تفکر اوباما و رامنی وجود دارد این است که امریکا امروز باید سیاست حفظ وضع موجود را در پیش بگیرد و نگاه امریکایی ها نگاه تغییر وضعیت موجود است و به دلیل وجود نگاه تغییر وضع موجود، گزینه هایی که بکار گرفته می شود، گزینه های متنوع رو به پیش است.
نگاه اوباما به خاورمیانه:
رئیس جمهوری امریکا بر این باور است که فضای خاورمیانه به شدت پیچیده است و برای چنین محیطی نمی توان رویکردی مبتنی بر نظامی گری غیر محاسبه شده داشت.
بنابراین رویکرد اوباما در برخورد با نشانه های تهدید در منطقه پیچیده ای به نام خاورمیانه مبتنی بر دیپلماسی اجبار است. این دیپلماسی به معنای حد فاصل دیپلماسی عادی و منازعه و جنگ است. یعنی دیپلماسی اجبار فرایندهای کنش را مرحله ای می کند، به گونه ای که هزینه ها کاهش پیدا می کند. در نتیجه آنچه که در تحلیل نگاه خاورمیانه ای باراک اوباما می توان طرح کرد، بحث دیپلماسی اجبار است و این دیپلماسی به این دلیل مورد توجه قرار گرفته که رئیس جمهور امریکا اعتقاد به این امر دارد که خاورمیانه پیچیده است، نیروهای متنوعی در آن وجود دارد و هر بازیگر می تواند بازی را بهم زند. ایران، ترکیه، مصر، عربستان و اسرائیل به عنوان پنچ بازیگر خاورمیانه ای ممکن است از قدرت سازنده برخوردار نباشند، اما از قدرتی که بتواند زمینه های چالش را به وجود آورند، برخوردارند.
نقطه تمرکز اوباما هارت لند (Heart Land) جدیدی است که خاورمیانه تعریف می شود، فضایی که بازیگران کنش ها را به گونه ای تاکتیکی انجام می دهند و تغییرپذیری در این منطقه بسیار بالاست. بحثی که اوباما دارد در مقابل رقیب خود دارد این است که الگوی میت رامنی راهبردی نیست، در حالیکه خاورمیانه نیازمند به کارگیری الگوهای تاکتیکی است.
آیا قدرت نظامی که مبتنی بر سرعت عمل و چالاکی امریکا برای تحقق بازدارندگی است، آماده است تا زمینه های چالش همه جانبه را از بین ببرد؟
در پاسخ باید گفت خیر. راهکار این است که باید نیروهای خاورمیانه ای علیه یکدیگر به کار گرفته شوند. بدین معنا که نیروهای هویتی در برابر یکدیگر و نیروهای سیاسی کشورهای خاورمیانه در برابر هم به کار گرفته شوند. همانطور که می دانید هویت در خاورمیانه یک واقعیت انقلابی است. به معنای دیگر آنچه که در سیاست باراک اوباما مشاهد می شود این است که هویت انقلابی را در مقابل هویت انقلابی و یا هویت رادیکال را در برابر هویت رادیکال قرار می دهد، بدین ترتیب نیروها در وضعیت فرسایش تدریجی قرار می گیرند.
باید به این نکته نیز توجه کرد که هدف اصلی دیپلماسی اجبار، براندازی کوتاه مدت نیست، بلکه هدف آن فرسایش است و درنتیجه فروپاشی کشورها با هزینه های محدودی همراه خواهد بود. این الگو را ایالات متحده امریکا در دوره های مختلف و در کشورهای متفاوتی به کار گرفته است.
بنابراین نقاط مثبت ادبیات و سیاست اوباما در ارتباط با فضای تبلیغاتی موجود این است که:
1. محور اصلی سیاست امنیتی امریکا در چهار سال آینده خاورمیانه خواهد بود، بدین معنا که تمرکز نیروهای نظامی، تمرکز پایگاه ها، تحرکات یگان های عملیاتی باید در این حوزه جغرافیایی انجام بگیرد.
2. برای انجام چنین اقداماتی نیازمند این است که بتواند فضای لازم را برای چندجانبه گرایی به وجود آورد. چندجانبه گرایی نیز چند بخش دارد که یک بخش آن سطح جهانی است که باید حتی با روسیه چین همکاری کند.
3. فضای کنش همکاری جویانه را در میان بازیگران متضادی را فراهم کند که این بازیگران بتوانند هدف های تاکتیکی امریکا را به گونه مرحله ای پشت سر گذارند.
از سوی دیگر میت رامنی رقیب اوباما تلاش می کند تا به نوعی هارت لند آن اوراسیایی باشد، بدین معنا که هنوز تفکر وی همان دیدگاه جنگ سرد ریگان است. از دهه 1970 فشار امریکایی ها بر اتحاد شوروی در فضای نامتقارن بین المللی بوده است، یعین چین تقویت می شد و وارد فضای معادله بین المللی قرار می گرفت تا بتواند این فشار را علیه جهان سوسیالیسم فراهم کند. تفکر رامنی نیز تفکر جنگ سردی است که اعتقاد دارد روسیه در آینده چالش جدی برای امریکا خواهد شد، بنابراین باید آن رامهار کرد. اگر این تفکر به قدرت برسد طبیعی است که فرایندهای مصالحه در رابطه با ایران و امریکا حاصل خواهد شد.
بیشترین شعارهای ضد ایرانی در دوره ریگان بود، اما در سال 1986 شاهد بودیم که بحث مربوط به مک فارلین به عنوان نتیجه طبیعی تفکر موازنه منطقه ای به نوعی حاصل شد. در فضای فعلی نگاهی که می توان داشت این است که رامنی تضاد را بر اساس جدال با روسیه می داند و بنابراین موقعیت ایران و به نوعی چین در فضای بین الملل بهبود پیدا می کند. در حالیکه فرایند آینده اوباما ادامه فرایند گذشته خواهد بود.
اما به نظر می رسد که سیاست خاورمیانه ای اوباما مطلوبیت لازم را در فضای امریکا خواهد داشت. این سه جدول فضای انتخاباتی امریکا را پس از مناظره سومی که در فلوریدا انجام گرفت را نشان می دهد:
در نگاه کلی به این جداول شاهد هستیم که در فضای کلی موقعیت اوباما در شرایط بهتری است و تفاوت مطلوبیت میان آنها در این جداول کاملا مشهود است.
همانطور که در نمودار مشاهد می کنید در مناظره ای که اوباما و رامنی داشتند چه موضوعاتی اهمیت بیشتری داشته است:
حدود 47 درصد مطالب مطرح شده مربوط به بحث ایران است و بحث هایی که در رابطه با اسرائیل بوده 37 درصد، چین در وضعیتی بالاتر از 30 درصد قرار دارد و سوریه نیز در حدود 28 درصد است. در نتیجه شاهد هستیم که مباحث مربوط به بحران اروپا جایگاهی در این مناظره نداشته است.
این موضوع نشان می دهد همچنان مساله ایران و اسرائیل دو موضوع بسیار جدی است و نکته بعد مساله چین است. چراکه نگاه اوباما حرکت به سمت چین است، بدین معنا که اگر قصد داشته باشد از ایران و سوریه در خاورمیانه عبور کند، در مرحله بعد الگوی تعامل اقتصادی و امنتی خود را با چین تغییر خواهد داد.
با توجه به جدولی که در ابتدا آورده شده محبوبیت و تمایل در فضای بین المللی برای به قدرت رسیدن کدام یک از رقبا را نشان می دهد. همانطور که شاهد هستید هم در کشورهای اروپایی و هم در فضای کشورهای اروپایی نگاه مثبت و سازنده تری نسبت به اوباما وجود دارد.
اگرچه نظرسنجی های امروز نشان می دهد اوباما جلوتر است و رضایت در ارتباط با ساختار اجتماعی امریکا از اوباما وجود دارد، اما واقعیت این است که علیرغم این وضعیت مطلوب و برتری که باراک اوباما دارد، هنوز کاملا مشخص نیست که فضای نخبگان امریکایی به چه صورت الگوی مربوط به انتخابات را تحت تاثیر قرار خواهد داد. بحثی که در رابطه با امریکا باید در نظر داشت فضای مبتنی بر نخبه گرایی است، این مساله ممکن است در شرایطی دموکراتیک باشد و یا در شرایطی نیز در فضای دموکراتیک معنا پیدا نکند و باید توجه داشت که برای امریکایی ها امنیت از هر بحث دیگری اهمیت بیشتری دارد.
نظر شما :