چرا افغانستان و پاکستان میزبان شبکه های تروریستی هستند؟
عقبه قومی عامل بقای حقانی و طالبان
دیپلماسی ایرانی: القاعده، طالبان، شبکه حقانی. نام هایی که از 12 سال پیش تاکنون خواب شب را بر ساکنان کاخ سفید و البته رهبران کشورهای اروپایی عضو ناتو حرام کرده است. کمتر از یک سال دیگر تا عقب نشینی کامل نیروهای امریکایی و به تبع آن ناتو از افغانستان باقی مانده و در این فضا هرروز خبر ناامید کننده تری به گوش می رسد. شکست مذاکرات صلح امریکا با طالبان، افزایش فعالیت شبکه حقانی در افغانستان و روند رو به صعود تلفات آمریکایی ها در افغانستان. در این میان رابطه میان اسلام آباد و واشنگتن نیز هر روز گل آلوده تر از دیروز می شود. کاخ سفید ادعا می کند که از حمایت های سرویس های اطلاعاتی پاکستان از شبکه های تروریستی نظیر حقانی به ستوه آمده است. در این میان حملات جنگنده های بدون سرنشین امریکا به مناطق مرزی پاکستان – افغانستان خشم عمومی در این کشور را برانگیخته است.ریشه شبکه حقانی در کجاست؟ کدام کشورها مادر شبکه تروریستی شدند که این روزها امنیت غرب را در افغانستان و پاکستان به سخره گرفته است؟ پایگاه مردمی اینچنین شبکه های شبه نظامی کجاست؟ پرسش هایی از این دست را با پیرمحمد ملازهی، تحلیل گر مسائل آسیای میانه در میان گذاشتیم. ماحصل گفتگوی دیپلماسی ایرانی با وی به شرح زیر است:
شبکه حقانی این روزها تبدیل به اصلی ترین سوژه اختلاف میان افغانستان، پاکستان و امریکا شده است. ابتدا در خصوص ماهیت این شبکه ، سابقه فعالیت و محل استقرار هسته امروزی آنها برای ما توضیح دهید؟
شبکه حقانی یکی از گروه های جهادی بوده است. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سابق افغانستان را اشغال کرده بود، جلال الدین حقانی که یکی از رهبران مذهبی بود گروهی را تشکیل داد که بعدها به حقانی معروف شد. البته در ابتدای کار بخشی از احزاب دیگر بود اما پس از آنکه جلال الدین حقانی آن را تشکیل داد، به عنوان هویت جداگانه مطرح شد.
گفته می شود که نزدیک ترین گروه با ISI پاکستان است و پس از آنکه جلال الدین حقانی خود را بازنشسته کرد، پسر ارشد وی با نام سراج الدین حقانی رهبری این گروه را به دست گرفت در آن دوران حقانی از یک سو رابطه بسیار نزدیکی با ISI پاکستان و از سوی دیگر با عربستان سعودی برقرار کرد. به دلیل آنکه منابع مالی این شکبه عمدتا ازکشورهای عرب تامین می شود.
پس از آنکه امریکایی ها در افغانستان گروه طالبان را منحل کردند و طالبان به مناطق بلوچستان پاکستان بازگشتند، شبکه حقانی ارتباطات نزدیکی با گروه طالبان برقرار کرد. به معنای دیگر در آن دوران به عنوان گروهی که به موازات گروه طالبان در مقابل امریکایی ها و نیروهای ناتو مبارزه می کند، مطرح شد و عملیات مهمی را در ننگرهار و منطقه جلال آباد و پس از آن در کابل علیه سفارت امریکا انجام دادند و هتلی را برای مدتی اشغال کرده و عملیات انتحاری بسیار گسترده ای انجام دادند. مسئولیت تمامی این عملیات ها با شبکه حقانی بوده است. بنابراین امروزه شبکه حقانی دقیقا همانند طالبان به عنوان یک گروه مطرح است و اگر قرار باشد مذاکره ای با طالبان صورت گیرد، علی القاعده باید شبکه حقانی نیز در معادلات آورده شود. به دلیل آنکه حزب اسلامی حکمتیار نیز دارای همین شرایط است. اما روابط طالبان و شبکه حقانی بیشتر از طالبان و حزب اسلامی حکمت یار است. در نتیجه این دو گروه از گروه های اصلی معارض در افغانستان هستند که نیروهای مسلح زیادی در اختیار دارند و قدرت آن را دارند که هم عملیات انتحاری و همچنین عملیات نظامی منظم انجام دهند.
با افزایش تلفات امریکایی ها در افغانستان ، آسوشیتدپرس در گزارشی تاکید کرده که شبکه حقانی پشت پرده این حوادث است . با گذشت بیش از 11 سال از حضور امریکا در افغانستان، چرا هنوز یک گروه تروریستی تا این اندازه در این کشور فعال است؟
ما باید ذهنیت خود را در ارتباط با این گروه ها تصحیح کنیم. حقیقت این است که گروه های طالبان و شبکه حقانی پشتوانه قوی مردمی در قبایل پشتون دارند. این قبایل حدود 45 میلیون جمعیت دارا هستند که در دو سوی خط مرزی دیورند قرار دارند. بنابراین زمانی که گروهی تحت عنوان گروه تروریستی توصیف می شود، اینگونه نیست که گروه کوچکی باشد و یا اعضای محدودی داشته باشد، بلکه عقبه قومی قوی پشت سر آنهاست. با توجه به اینکه جامعه افغانستان جامعه قبیله ای است و سراج الدین حقانی نیز متعلق به یکی از قبایل خوکانی است که در همان منطقه صاحب نفوذ هستند. بنابراین مساله ساده ای نیست که بتوان گفت گروه کوچک تروریستی امریکا و ناتو را با تمامی امکانات و تجهیزات پیشرفته نظامی در آستانه شکست قرار داده است. بنابراین اگر این گروه ها پشتوانه مردمی نداشتند، هرگز نمی توانستند تا این اندازه قدرت بگیرند.
آیا احتمال حمایت بخشی از دولت ، ارتش یا سرویس های اطلاعاتی پاکستان از حقانی وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است چرا پاکستان که خود قربانی تروریسم است با این شبکه برخورد نمی کند؟
همه به این مساله واقفند که شبکه حقانی با ISI پاکستان مرتبط است. شبکه حقانی هیچ گاه عملیاتی علیه پاکستان انجام نمی دهد. آن گروهی که علیه پاکستان عملیات انجام می دهد به تحریک طالبان است که پاکستانی بوده و از قبایل پشتون هستند که با سازمان القاعده مرتبطند. در نتیجه این گروه ها هیچ نوع ارتباطی با یکدیگر ندارند و آنها با تحریک طالبان است که با پاکستان درگیرند. هدف آنها این است که قدرت در پاکستان را اسلامی کند، چراکه با سازمان القاعده و سایر گروه هایی که زیرمجموعه این سازمان به شمار می آیند مرتبط است. اما عملیات شبکه حقانی صرفا در افغانستان است و هیچ ارتباطی با داخل پاکستان ندارد.
امریکایی ها تنها راه برای مهار تروریسم در پاکستان را حملات جنگنده های بدون سرنشین می دانند. این در حالی است که پاکستانی ها خود را برای تظاهرات گسترده علیه این موضع امریکا مهیا می کنند. به نظر شما ابزار امریکا برای مبارزه با هسته های تروریستی فعال در پاکستان چیست؟
به باور من راه حل نظامی وجود ندارد. به دلیل آنکه این شکبه ها هم انگیزه های قوی مذهبی (همانند انگیزه های شهادت طلبانه و جهادی) داشته و از سوی دیگر پایگاه اجتماعی دارند و همچنین سازماندهی آنها به گونه ای است که هرگونه احساس خطر کنند، فورا به گروه های 5 نفره، 10 نفره و یا بیشتر تجزیه می شوند و به مناطق کوهستانی رفته و عملیات را ادامه می دهند. بنابراین راه حل نظامی به نتیجه نخواهد رسید و باید به دنبال یک راه حل سیاسی باشند. این مساله که چگونه می توان به یک راه حل سیاسی دست پیدا کرد، بستگی دارد به این مساله که دیدگاه امریکا و کشورهای منطقه چیست.
حامد کرزی ظرف چند هفته آینده به پاکستان سفر می کند. این در حالی است که اتهام زنی های سیاسی و امنیتی میان کابل و اسلام آباد ادامه دارد، آیا پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان می توان بر همکاری دو همسایه برای مهار تروریسم تکیه کرد؟
این مساله که پاکستان و افغانستان به موضع مشترکی در ارتباط با گروه های تروریستی برسند، بسیار بعید است. پاکستان و افغانستان مشکلات بسیار عمیقی دارند و تا زمانی که این مشکلات حل نشود، هیچ نوع همکاری میان آنها به وجود نخواهد آمد.
اصل این مشکلات نیز خط مرزی دیورند است و ادعایی که افغانستان دارد بر سر اینکه دو ایالت پختون خواه و مناطق قبایلی بلوچستان به لحاظ تاریخی متعلق به افغانستان است که در دوران استعمار انگلستان، انگلیسی ها به زور از افغانستان جدا کردند.
حامد کرزی جمله ای گفته است که قبل توجه است:" خط دیورند خنجری است که از قلب پشتون عبور کرده است." با این دیدگاه بسیار سخت است که همکاری را میان دو کشور افغانستان و پاکستان تصور کنیم.
کنیاروف، یکی از کارشناسان روسی ادعا کرده که سندی را در افغانستان دیده است که دولت افغانستان آماده است تا خط دیورند را به رسمیت بشناسد. البته این موضوع که تا چه اندازه این گفته صحیح است، نمی توان قضاوت کرد. اما این مساله که بحث اصلی میان دو کشور خط مرزی دیورند است و تا زمانی که تکلیف این مرز مشخص نشود و دو کشور به تفاهم نرسند هیچ نوع راه حل دیگری برای همکاری میان دو کشور وجود نخواهد داشت.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه :سه شنبه 18 مهر / باز انتشار: شنبه 22 مهر 1391
نظر شما :