اقتصاد چین اروپا را به زانو در خواهد آورد؟
پکن دوست موقت اروپایی ها
دیپلماسی ایرانی: چینی ها از دهه های گذشته به صورت خزنده ای گسترش روابط اقتصادی را به موازات روابط سیاسی در دستور کار خود قرار داده اند. سیاستی که هم می توانست مقتضیات داخلی چین را تامین کند و هم این کشور را در عرصه بین المللی مطرح نماید. اما اکنون با گذشت چندین دهه از اتخاذ چنین سیاستی، به نظر می رسد نفوذ چین در برخی مناطق، توانسته زمینه نفوذ سیاسی را نیز فراهم آورد. دیپلماسی ایرانی به بهانه سفر نخست وزیر چین به بلژیک، روابط این کشور با اتحادیه اروپا را در گفت و گو با دکتر محسن شریعتی نیا، کارشناس مسائل چین بررسی کرده است:
با توجه به سفر نخست وزیر چین به بلژیک، به نظر شما به طور کلی وضعیت روابط چین و اروپا چگونه است و نسبت به گذشته چه تغییراتی داشته است؟
مهم ترین جبنه روابط چین و اروپا در وضعیت فعلی، روابط اقتصادی و تجاری است. در حوزه اقتصاد و روابط تجاری، چین دومین شریک تجاری اتحادیه اروپا و اتحادیه اروپا مهم ترین شریک تجاری چین بوده است. مبادلات تجاری دو طرف بیش از چهارصد میلیارد دلار در سال برآورد می شود. بنابراین مهم ترین بحثی که در روابط دو طرف وجود دارد و در این نشست به آن پرداخته شده است، موضوع اقتصاد و تجارت است.
در حوزه سیاست روابط طرفین به اندازه روابط اقتصادی گسترده نیست و اختلافات جدی ای میان طرفین در حوزه سیاست و روابط بین الملل مشاهده می شود که در بحث هایی که در این جلسات صورت می گیرد، این موضوع هم در حاشیه جلسات مورد بحث قرار می گیرد. جنبه سومی که در این جلسات مورد بحث است، بحث حقوق بشر چین و اساسا روند تحول سیاسی و اجتماعی در چین است. اتحادیه اروپا نسبت به این موضوع حساس است و در جلسات عموما به این مسئله اشاره می کند و عموما این مسئله مایه اختلاف طرفین است.
بنابراین می توان در سه حوزه روابط دو طرف را بررسی کرد: حوزه اقتصاد مهم ترین حوزه همکاری است و بیشترین منافع مشترک دو طرف در این حوزه وجود دارد. در حوزه سیاست اشتراک منافع کمتری هست و در حوزه حقوق بشر و مسائل اجتماعی چین، بیشتر اختلافات است که در جریان است. در این نشست اخیر هم این مسئله خود را نشان داده است.
به نظر شما حقوق بشر و مسائل سیاسی توانسته است که تاکنون بر همکاری های اقتصادی تاثیرگذار باشد؟ در غیر این صورت دلیل این که مسائل سیاسی و حقوق بشری نتوانسته روی همکاری های اقتصادی اثرگذاری داشته باشد چیست؟
طبیعتا این مسائل اثرگذاری داشته است. اما به نظر می رسد اثرگذاری این مقولات اندک بوده است. به این دلیل که اولا حجم و اندازه روابط اقتصادی دو طرف بسیار بالا است و ثانیا اتحادیه اروپا در یکی از عمیق ترین بحران های اقتصادی خود در طول دهه های اخیر قرار دارد. تا جایی که بحث فروپاشی اتحادیه اروپا در اثر این بحران ها مطرح است. در این شرایط نیاز اتحادیه اروپا به چین بیشتر است تا نیاز چین به اتحادیه اروپا در حوزه اقتصاد. به همین دلیل بحث حقوق بشر و بحث های سیاسی در حاشیه قرار می گیرند. توان اتحادیه اروپا نسبت به گذشته برای تاثیرگذاری بر چین کمتر شده است.
با توجه به رقابتی که چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ سیاسی میان امریکا و چین در جریان است، به نظر شما نگاه امریکا نسبت به گسترش روابط چین و اتحادیه اروپا چگونه است؟ آیا امریکا حساسیتی نسبت به گسترش روابط چین و اروپا ندارد؟
به نظر من حساسیت چندانی وجود ندارد. به این دلیل که مجموعه غرب، امریکا و اروپا و ژاپن در سطح استراتژیک در مورد چین و تصمیم گیری در مورد چین و رفتار با چین، اختلاف نظر ندارند و اتفاقا به نوعی مواضع مشترکی را پیگیری می کنند. بنابراین ایالات متحده از گسترش روابط اقتصادی و تجاری چین و اروپا نیست. ممکن است رقابت هایی در حوزه اقتصاد بر سر ورود به بازار چین یا جذب صادرات چین وجود داشته باشد، اما اختلاف استراتژیکی بین طرفین وجود ندارد. به این دلیل که اتحادیه اروپا نهایتا در بحران های بین المللی و در تصمیم گیری های کلان بین المللی در کنار امریکا قرار می گیرد و نگرانی امریکا از این که روزی اتحادیه اروپا در کنار چین قرار بگیرد، در وضعیت فعلی وجود ندارد. چون چشم انداز چنین وضعیتی بسیار ضعیف به نظر می رسد.
نقش نخست وزیر کنونی چین در گسترش روابط چین و اروپا چگونه بوده و آیا تغییر او می تواند در این روابط تاثیرگذار باشد؟
بعید است که تغییر نخست وزیر در چین تاثیر جدی ای بر سیر روابط چین و اتحادیه اروپا داشته باشد. آن چه که تا کنون از مواضع و جهت گیری های نسل پنجم چین آشکار شده این است که آن ها هم می خواهند به روابط گسترش یابنده چین با اتحادیه اروپا ادامه دهند و تا کنون نشانه ای حاکی از این که آن ها می خواهند سیاست کاملا متفاوتی را در صحنه بین المللی پیگیری کنند وجود ندارد. بنابراین تغییر آقای ون و اساسا نسل چهارم رهبران، نمی تواند باعث دگرگونی های انقلابی در سیاست خارجی چین به طور کلی و در این جا در روابط با اروپا ایجاد نمایند.
این سفر به طور خاص چه دستاوردی داشته است؟
دستاوردی که طرفین از این سفر داشته اند در حوزه اقتصاد و همکاری های اقتصادی بوده است. چینی ها اصرار دارند که اتحادیه اروپا تا حدی محدودیت هایی که در حوزه صادرات کالاهای حساس به چین وجود دارد را کاهش دهد و اجازه دهد چینی ها بیشتر بتوانند از دستاوردهای تکنولوژیک اروپا استفاده کنند. از طرف دیگر اروپایی ها در حوزه بازار چین و سیاست های اقتصادی این کشور نگرانی هایی دارند و از چین می خواهند که اصول بازار آزاد را رعایت کند.
در مورد سوریه نیز به عنوان مهم ترین حوزه سیاسی و بحران سیاسی بحث شده که الان مایه اختلاف طرفین است. اتحادیه اروپا بر مسئولیت پذیری چین در این حوزه تاکید داشته و از چین خواسته است که نقش مثبتی را در این زمینه ایفا کند. البته طرف چینی جواب مثبتی به این تاکیدات نداد. بنابراین حوزه سوریه و مسئله حقوق بشر هم چنان جزء موارد اختلافی بین طرفین در این جلسه هم مورد بحث قرار گرفته اما به سرانجامی نرسیده است. به موازات این که بحران اقتصادی در اتحادیه اروپا تشدید و تعمیق می شود، موازنه موجود در روابط چین و اروپا به نفع چین در حال تغییر است و ابزار های چین نسبت به گذشته برای تاثیرگذاری بر اتحادیه اروپا بیشتر شده است. در آینده اگر این بحران گسترش بیشتری پیدا کند، قطعا با توجه به این که رشد اقتصادی چین هم چنان ادامه خواهد داشت، با اعتماد به نفس و موضع جدیدی با اتحادیه اروپا رو به رو خواهد شد.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12
انتشار اولیه : سه شنبه 4 مهر 1391 / بازانتشار : شنبه 8 مهر 1391
نظر شما :