فرافکنی دولت افغانستان در جنایت نیمروز
مسئول توسعه ناامنی در افغانستان کیست؟
دیپلماسی ایرانی: هفته گذشته طی سه عملیات انتحاری در شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز افغانستان بیش از یکصد نفر کشته و زخمی شدند. این اتفاق از دو جهت حائز اهمیت است: اول آن که انجام چنین عملیاتی در این شهر نشان از توسعه ناامنی در مناطق مختلف افغانستان دارد و ثانیا متهم کردن ایران به دست داشتن در چنین عملیاتی نشان دهنده وجود رگه های ضد ایرانی در مقامات افغانی است. محمد ابراهیم طاهریان، سفیر پیشین ایران در پاکستان در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی ابعاد این مسئله را تشریح کرده است:
مجموعه وقایعی که منجر به جنایات زرنج، مرکز ولایت نیمروز شد، اهمیت زیادی برای ایران دارد. به این دلیل که این منطقه نزدیک ترین شهر پر جمعیت افغانستان به نقطه صفر مرزی ایران است و کمتر از ده کیلومتر با نقطه صفر مرزی ایران فاصله دارد. اساسا ولایت نیمروز و منطقه غرب افغانستان از طریق این نقطه با ایران و پاکستان در ارتباط است. این منطقه به لحاظ بافت جمعیتی و اقوامی که در آن جا زندگی می کنند و نیز از نظر جغرافیای طبیعی اهمیت فراوانی دارد. لذا آن چه در ایام ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد باعث تاسف است. این که در این ماه که مسلمانان معتقدند میهمان خدا هستند، کسانی به نام دین و اسلام چنین جنایاتی را مرتکب می شوند باعث تاسف است و بیش از آن باعث تاسف این است که عناصر قدرت در افغانستان در انجام وظایف خود فرافکنی می کنند. اگر بخواهیم عناصر قدرت در افغانستان را تعریف کنیم یک وجه آن حاکمیت است و وجه دیگر آن جامعه بین الملل. به نظر می رسد هر دوی آن ها به دلیل کوتاهی در انجام وظایف خود مشکلات را فرافکنی می کنند.
از این جهت این اتفاقات هم مایه تاسف است و هم مایه نگرانی. در نتیجه همه این اتفاقات به نظر می رسد یک واقعه بزرگ در افغانستان در حال شکل گیری است و آن این است که نا امنی در افغانستان در حال توزیع و توسعه است. یعنی اگر در گذشته شاهد ناامنی در شهرهای شرقی و جنوبی بودیم، امروز در جای جای افغانستان منجمله حاشیه مرزی ایران مانند زرنج نیز شاهد بروز چنین ناامنی هایی هستیم. شهر ززنج بزرگترین شهر افغانستان در نزدیکی مرزهای ایران است. جمهوری اسلامی ایران نیز در همه حوزه ها از جمله ارتباطات، آب، برق و بهداشت در گذشته خدمات بسیاری به زرنج ارائه کرده است. چنین اتفاقی به معنای آن است که یک اتاق فکر به دنبال توزیع و مدیریت و پایداری بحران در افغانستان است و این می تواند برای همه منطقه و در درجه اول مردم افغانستان هزینه ساز باشد. چرا که این منطقه به لحاظ ژئوپلیتیکی نقطه حساسی است و نقطه مشترکی است که سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان در آن هم مرز هستند. لذا این اتفاق می تواند برای همه زنگ خطر به حساب آید.
به نظر می رسد حاکمیت در افغانستان باید به جای فرافکنی به وظایف خود به درستی عمل کند. در درجه اول انتظار از دولت افغانستان تامین امنیت شهروندان خود است و در درجه دوم انتظار می رود دولت افغانستان وظایف همسایگی خود را به درستی انجام دهد. به نظر می رسید نیاز است دستگاه سیاست خارجی ایران نیز به طور مقتضی موضع گیری کند.
مجموعه وقایعی که این روزها در نقاط مختلف افغانستان از جمله هرات و زرنج شاهد آن هستیم، به شدت جای نگرانی دارد. چرا که به نظر می رسد کسانی که مسئولیت تامین امنیت در افغانستان را به عهده دارند یعنی حاکمیت، کشورهایی که در افغانستان نیرو دارند و کشورهایی که پیمان های امنیتی زنجیره ای با افغانستان امضا کرده اند، سیاستی را دنبال می کنند که نتیجه آن بازتولید، توزیع و گسترش و پایداری نا امنی است.
از طرف دیگر مشاهده می شود که مقامات افغانستان این عملیات را به ایران نسبت می دهند. باید توجه داشت که متاسفانه ایران هراسی و ایران ستیزی هم در رگه هایی از مسئولین فعلی در کشورهای همسایه و افغانستان دیده می شود و هم در رسانه های افغانستان. اما اصولا کارشناسان و تحلیل گران و صاحب نظران برای اظهار نظر در مورد تحولات به این توجه می کنند که چه کسی از آن منتفع می شود. به نظر می رسد آن چه در زرنج و به طور کلی در افغانستان رخ می دهد، نفعی برای کسی ندارد و همه از آن ضرر می کنند. چرا که موضوع امنیت یک مسئله جمعی است. لذا چنین اظهار نظرهایی به لحاظ کارشناسی هیچ ارزشی ندارد. چون هم منافع آرمانی ایران و هم منافع ملی، در توسعه امنیت افغانستان است. مگر ممکن است ایران در جهتی اقدام کند که منافع خود را زیر سوال ببرد؟
بنابراین به نظر می رسد این نوع اقدامات همان طور که در ابتدا ذکر شد نوعی فرار از مسئولیت و فرار از مسئولیت از طرف کسانی است که وظایف خود را به درستی انجام نمی دهند. نکته قابل توجه آن جاست که فی المثل در نگاهی گذرا به مطبوعات افغانستان می بینیم که کسی که یک پست نظامی و امنیتی داشته یک اظهار نظر بی ربط کرده ولی یک نماینده ولسی جرگه بسیار پخته تر نظر داده است. به طور کلی طبیعی است که هر اتفاقی که در جهت منافع ایران باشد، ایران انجام می دهد اما اگر بنا باشد که اتفاقی منافع ایران را با خطر مواجه کند، طبیعی است که ایران خودزنی نمی کند. بنابراین به نظر می رسد این اظهار نظر ها نه جدی تلقی می شود و نه از نظر کارشناسی قابل قبول است. چون سیاست ایران بدون توجه به این که چه دولتی بر سر کار است، در سه دهه گذشته مبتنی بر توسعه و امنیت افغانستان بوده است. به نظر می رسد کسانی که این اقدامات را انجام می دهند و کسانی که این اظهار نظر ها را می کنند، به نوعی به یکدیگر خدمات متقابل ارائه می کنند./12دیپلماسی ایرانی: هفته گذشته طی سه عملیات انتحاری در شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز افغانستان بیش از یکصد نفر کشته و زخمی شدند. این اتفاق از دو جهت حائز اهمیت است: اول آن که انجام چنین عملیاتی در این شهر نشان از توسعه ناامنی در مناطق مختلف افغانستان دارد و ثانیا متهم کردن ایران به دست داشتن در چنین عملیاتی نشان دهنده وجود رگه های ضد ایرانی در مقامات افغانی است. محمد ابراهیم طاهریان، سفیر پیشین ایران در پاکستان در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی ابعاد این مسئله را تشریح کرده است:
مجموعه وقایعی که منجر به جنایات زرنج، مرکز ولایت نیمروز شد، اهمیت زیادی برای ایران دارد. به این دلیل که این منطقه نزدیک ترین شهر پر جمعیت افغانستان به نقطه صفر مرزی ایران است و کمتر از ده کیلومتر با نقطه صفر مرزی ایران فاصله دارد. اساسا ولایت نیمروز و منطقه غرب افغانستان از طریق این نقطه با ایران و پاکستان در ارتباط است. این منطقه به لحاظ بافت جمعیتی و اقوامی که در آن جا زندگی می کنند و نیز از نظر جغرافیای طبیعی اهمیت فراوانی دارد. لذا آن چه در ایام ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد باعث تاسف است. این که در این ماه که مسلمانان معتقدند میهمان خدا هستند، کسانی به نام دین و اسلام چنین جنایاتی را مرتکب می شوند باعث تاسف است و بیش از آن باعث تاسف این است که عناصر قدرت در افغانستان در انجام وظایف خود فرافکنی می کنند. اگر بخواهیم عناصر قدرت در افغانستان را تعریف کنیم یک وجه آن حاکمیت است و وجه دیگر آن جامعه بین الملل. به نظر می رسد هر دوی آن ها به دلیل کوتاهی در انجام وظایف خود مشکلات را فرافکنی می کنند.
از این جهت این اتفاقات هم مایه تاسف است و هم مایه نگرانی. در نتیجه همه این اتفاقات به نظر می رسد یک واقعه بزرگ در افغانستان در حال شکل گیری است و آن این است که نا امنی در افغانستان در حال توزیع و توسعه است. یعنی اگر در گذشته شاهد ناامنی در شهرهای شرقی و جنوبی بودیم، امروز در جای جای افغانستان منجمله حاشیه مرزی ایران مانند زرنج نیز شاهد بروز چنین ناامنی هایی هستیم. شهر ززنج بزرگترین شهر افغانستان در نزدیکی مرزهای ایران است. جمهوری اسلامی ایران نیز در همه حوزه ها از جمله ارتباطات، آب، برق و بهداشت در گذشته خدمات بسیاری به زرنج ارائه کرده است. چنین اتفاقی به معنای آن است که یک اتاق فکر به دنبال توزیع و مدیریت و پایداری بحران در افغانستان است و این می تواند برای همه منطقه و در درجه اول مردم افغانستان هزینه ساز باشد. چرا که این منطقه به لحاظ ژئوپلیتیکی نقطه حساسی است و نقطه مشترکی است که سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان در آن هم مرز هستند. لذا این اتفاق می تواند برای همه زنگ خطر به حساب آید.
به نظر می رسد حاکمیت در افغانستان باید به جای فرافکنی به وظایف خود به درستی عمل کند. در درجه اول انتظار از دولت افغانستان تامین امنیت شهروندان خود است و در درجه دوم انتظار می رود دولت افغانستان وظایف همسایگی خود را به درستی انجام دهد. به نظر می رسید نیاز است دستگاه سیاست خارجی ایران نیز به طور مقتضی موضع گیری کند.
مجموعه وقایعی که این روزها در نقاط مختلف افغانستان از جمله هرات و زرنج شاهد آن هستیم، به شدت جای نگرانی دارد. چرا که به نظر می رسد کسانی که مسئولیت تامین امنیت در افغانستان را به عهده دارند یعنی حاکمیت، کشورهایی که در افغانستان نیرو دارند و کشورهایی که پیمان های امنیتی زنجیره ای با افغانستان امضا کرده اند، سیاستی را دنبال می کنند که نتیجه آن بازتولید، توزیع و گسترش و پایداری نا امنی است.
از طرف دیگر مشاهده می شود که مقامات افغانستان این عملیات را به ایران نسبت می دهند. باید توجه داشت که متاسفانه ایران هراسی و ایران ستیزی هم در رگه هایی از مسئولین فعلی در کشورهای همسایه و افغانستان دیده می شود و هم در رسانه های افغانستان. اما اصولا کارشناسان و تحلیل گران و صاحب نظران برای اظهار نظر در مورد تحولات به این توجه می کنند که چه کسی از آن منتفع می شود. به نظر می رسد آن چه در زرنج و به طور کلی در افغانستان رخ می دهد، نفعی برای کسی ندارد و همه از آن ضرر می کنند. چرا که موضوع امنیت یک مسئله جمعی است. لذا چنین اظهار نظرهایی به لحاظ کارشناسی هیچ ارزشی ندارد. چون هم منافع آرمانی ایران و هم منافع ملی، در توسعه امنیت افغانستان است. مگر ممکن است ایران در جهتی اقدام کند که منافع خود را زیر سوال ببرد؟
بنابراین به نظر می رسد این نوع اقدامات همان طور که در ابتدا ذکر شد نوعی فرار از مسئولیت و فرار از مسئولیت از طرف کسانی است که وظایف خود را به درستی انجام نمی دهند. نکته قابل توجه آن جاست که فی المثل در نگاهی گذرا به مطبوعات افغانستان می بینیم که کسی که یک پست نظامی و امنیتی داشته یک اظهار نظر بی ربط کرده ولی یک نماینده ولسی جرگه بسیار پخته تر نظر داده است. به طور کلی طبیعی است که هر اتفاقی که در جهت منافع ایران باشد، ایران انجام می دهد اما اگر بنا باشد که اتفاقی منافع ایران را با خطر مواجه کند، طبیعی است که ایران خودزنی نمی کند. بنابراین به نظر می رسد این اظهار نظر ها نه جدی تلقی می شود و نه از نظر کارشناسی قابل قبول است. چون سیاست ایران بدون توجه به این که چه دولتی بر سر کار است، در سه دهه گذشته مبتنی بر توسعه و امنیت افغانستان بوده است. به نظر می رسد کسانی که این اقدامات را انجام می دهند و کسانی که این اظهار نظر ها را می کنند، به نوعی به یکدیگر خدمات متقابل ارائه می کنند./12
نظر شما :