تریتا پارسی در تحلیل روابط ایران و آمریکا
اشتباه ها و تصورها بن بست جاری را ایجاد کرد
دیپلماسی ایرانی: تیترا پارسی، بنیانگذار و مدیر شورای ملی ایرانی آمریکایی و تحلیلگر روابط ایران – آمریکا، بر این باور است طیفی از اشتباه های محاسباتی، اقدامات تحریک آمیز و تصورات، ایران و غرب را به سوی درگیری آشکار سوق می دهد.
ده سال گذشته با روند کند خود هدف از پیش تعیین شده ای را ثبت کرده که همان جنگ است. در حالی که عوامل ساختاری کمک کرده اند دو طرف به سوی درگیری حرکت کنند، هیچ چیز درباره این رویارویی غیر قابل اجتناب نبوده است. اما مجموعه ای از سوء محاسبه ها دو کشور را در بن بست جاری قرار داده است.
ایران و ایالات متحده در پارادایمی از خصومت ورزی غوطه ور شده اند. در غالب این پارادایم هر یک در مورد اهداف دیگری وخیم ترین حالت را تصور می کند. هر یک دیگری را شیطانی مجسم می کنند که هر اقدامی را برای سخت تر کردن زندگی طرف مقابل انجام می دهد. با این تصور ها ، دستیابی به یک راه حل برای خاتمه دادن به تنش ها هر روز دشوار تر می شود.
ایران چه می بیند؟
در مورد نقطه نظر ایران در خصوص آمریکا، تهران عقیده دارد واشینگتن به دنبال تغییر رژیم در ایران است و تمامی اقدامات آمریکا در جهت تحقق این هدف دنبال می شود. از دیدگاه ایرانیان، آمریکایی ها در دنبال کردن هدف تغییر رژیم به طور سیستماتیک، دقیق و جدی عمل می کنند.بنابراین زمانی که آمریکا در سال 2003 پیشنهاد مذاکره را رد می کند، آن هم مذاکره ای که ایرانیان همه چیز از حمایت از حزب الله تا مخالفت با اسرائیل و برنامه های هسته ای را در آن گنجانده بودند، تهران توجیهی برای دیدگاه خود در خصوص اهداف آمریکا می یابد. هنگامی که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا با طرح تبادل سوخت هسته ای که با پادرمیانی ترکیه و برزیل به ایران پیشنهاد شده بود، مخالفت کرد ( می 2010)، جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که هدف اصلی کاخ سفید جدا از هر گونه طرح مصالحه ای، تحریم ایران است. حتی پیشنهاد های گاه و بیگاه آمریکا برای مذاکره نیز از دید تهران تلاشی برای خرید زمان و جلب حمایت بین المللی به منظور تحریم بیشتر جمهوری اسلامی به شمار می رود. گفت و گو هایی که به منظور شکست طراحی شده اند تنها فشار را بر تهران افزایش داده و فضا را برای تحریم بیشتر ایران و حتی استفاده از گزینه نظامی، بازتر می کند.
آمریکا و غرب چه می بینند؟
به طور مشابه، آمریکا نیز بر این تصور است که اقدامات ایرانیان تلاشی در جهت خرید زمان به منظور پیشرفت هر چه بیشتر برنامه های هسته ای است. زمانی که ایران در سال 2006 پیشنهاد آمریکا مبنی بر مذاکره هسته ای را نپذیرفت، کاخ سفید این مخالفت را اینگونه تعبیر کرد که تهران به دنبال ساخت سلاح هسته ای است. این مذاکرات نه به دلیل پیش شرطی که برای آن تعیین شده بود، بلکه به دلیل به علاقگی تهران به دیپلماسی واقعی راه به جایی نبرد.
در فوریه 2010، تهران غنی سازی با خلوص 20 درصد را آغاز کرد. از نگاه واشینگتن این اقدامی ناشی از شکست مذاکرات و تلاش برای سوخت رسانی به راکتور های دارویی نبود. بنابر تعبیر کاخ سفید، ایرانیان مذاکرات را به سوی شکست هدایت کردند تا بهانه ای برای توسعه فعالیت ها هسته ای خود در دست داشته باشند.
جزئیاتی که افکار آمریکایی ها را به این سو راهبری کرده ناشی از این واقعیت است که گام های برداشته شده از ایران به اندازه ای کوچک و محدود بوده که واکنش تند جامعه بین المللی را به همراه نداشته باشد. به این ترتیب ایران می تواند به آرامی و با صبوری به توانایی تولید سلاح هسته ای دست یابد بدون اینکه بهای زیادی را برای آن پرداخت کند.
به همین دلیل زمانی که تهران طرح تبادل سوخت هسته ای از طریق ترکیه و برزیل را پذیرفت، آمریکا و متحدان غربی اش اینگونه استنباط کردند که توافق تهران برای مصالحه گامی دیگر در راستای طفره رفتن از قطعنامه های شورای امنیت است.
پیتر ویتینگ، نماینده آلمان در سازمان ملل می گوید، اگر به زمان موافقت ایران به طرح تبادل سوخت توجه کنید متوجه می شوید که دقیقا در آستانه رای گیری بوده است. بنا بر این آیا این می تواند نشانه قابل اطمینانی باشد؟ پس نه تنها زمان بلکه روندی که طی آن موافقت ایران اعلام شد، اعتمادساز نبود.
یک بدیهه گویی ناآزموده
برای توصیف بن بست جاری می توان گفت این شرایط نه به دلیل یک استراتژی بزرگ ، بلکه به دلیل عدم وجود استراتژی پدید آمده است. مقامات اروپایی می پذیرند که نشست های آنها همواره به منظور گام های تاکتیکی بعدی و نه یک استراتژی گسترده تر انجام می شود. دو طرف به جای کار کردن روی طرحی از پیش تعیین شده ، بر مبنای بدترین تصور ها و باور بر خصومت ورزی طرف دیگر در مقابل یکدیگر قرار می گیرند. به این ترتیب فرصت ها از دست می رود و خصومت ها بسیار بیشتر از آنچه هدف هر طرف است به تصویر کشیده می شود.
این در حالی است که دو کشور بر اثر این چرخه نادرست از درگیری های بی پایان و اقدامات متقابل بر مبنای تصورات و اشتباه های محاسباتی در آستانه جنگ قرار دارند.
تنها با تجدید نظر روی این تصور ها و زیر سوال بردن محاسبات انجام شده می توان در جهت صلح حرکت کرد. در صورتی که این الگو شکسته نشود، آنگاه جنگ آشکار، محتمل ترین نتیجه خواهد بود. اما در این فاجعه ساخت دست بشر، هیچ چیز غیر قابل اجتناب نیست.
منبع: دیپلمات
ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :