آل خلیفه گرفتار میان آل سعود و آزادی خواهی مردمی
پیروزی این انقلاب تردید ناپذیر است
یادداشتی از محمد فرازمند سفیر سابق ایران در بحرین و تحلیل گر مسائل خاورمیانه در خصوص دیروز ، امروز و فردای انقلاب در سرزمین آل خلیفه
دیپلماسی ایرانی: بیش از یکسال از ورود نیروهای سعودی به بحرین می گذرد. برغم بکارگیری خشونت مفرط در برخورد با معترضان ، اراده مردم بپاخاسته علیه اقلیت حاکم و نیروهای اشغالگر شکست ناپذیر بنظر می رسد. در کلکسیون خیزش های عربی ،انقلاب بحرین را باید یک خیزش اصیل مردمی و واجد همه شرایط یک انقلاب دانست. این نظر صرفا مبتی بر احساسات همدلانه ما ایرانی ها با مردم بحرین نیست بلکه مبتی بر معیارهایی است که در این یادداشت بدان اشاره می شود.
با وجود بی توجهی عامدانه رسانه های بین المللی به تحولات بحرین، آنچه در این کشور کوچک می گذرد واجد همه شرایط و شاخص های یک انقلاب بزرگ است . حضور قاطبه مردم در اعتراضات، وجود مطالبات مشخص با سابقه 4 دهه ای، رودررویی اکثریتی اصیل با اقلیتی تصنعی و مهاجر ، و از همه مهمتر برخوردای از رهبری منسجم، مقتدر و کاریزماتیک که در سایر خیزش های عربی دیده نشده، باعث شد تا اقلیت حاکم یک ماه پس از پس از 14 فوریه سال 2011 (روز آغاز اعتراضات)، به زانو درآمده و اعلام کند که حاضر به مصالحه با معترضان می باشد. اما ورود نیروهای نظامی عربستان و شورای همکاری خلیج فارس به خاک بحرین در روز 14 مارس 2011 معادله را بهم زد و از آن پس مردم بحرین با قوای اشغالگر که هدایت سرکوبها را بدست گرفتند، روبرو شدند.
معمولاً زمانی که قوای اشغاگر وارد کشوری می شوند بدلیل نظامی شدن وضعیت و بی نیازی نظامیان اشغالگر به فکر کردن به عواقب اقدامات خود در کشور اشغال شده، سرکوب به راحتی و به سرعت صورت می گیرد. زیرا نیروی اشغالگر هیج پیوند عاطفی با مردم کشور اشغال شده نداشته و کمتر از حاکمان محلی نگران کینه مردم است. این مسئله در بحرین پر رنگتر بنظر میرسید زیرا بین نیروهای اشعالگر سعودی و مردم بحرین نه تنها پیوندی عاطفی وجود ندارد بلکه به دلیل حقد و کینه مذهبی و قومی سعودیها نسبت به اکثریت مردم بحرین، انتظار میرفت سرکوب موثر واقع شود.
در روزهای نخستین اشغال نیز فضای رعب و سرکوب شدید این توهم را برای برخی ناظران ایجاد کرده بود که انقلاب سرکوب شده است. اما خیلی زود مشخص شد که نیروی نظامی خشن اجنبی نیز نمی تواند براراده استوار مردم بحرین فائق شود. با گذشت بیش از یکسال از ورود نیروهای نظامی سعودی هنوز شعله انقلاب در این کشور فروکش نکرده و هیچ روزی خیابانها از حضور پر شور معترضان خالی نبوده است. ادامه سرکوب و اصرار سعودیها برای استمرار حضور نامشروع خود در بحرین پایه های مشروعیت متزلزل اقلیت حاکم را متزلزلتر کرده و سقف مطالبات مردم نیز بتدریج بالاتر می رود. گرچه قدرتهای جهانی ظاهراٌ بر اساس دعوت حاکمیت شکست خورده بحرین از نیروهای نظامی عربستان و در حقیقت به خاطرنیاز به نفت عربستان این حضور غیر مشروع را اشغال نمی دانند، اما مهم این است که در صحنه درگیری ، مردم بحرین چنین نظری ندارند و نیروهای سعودی را اشغالگر می دانند و این حق را برای حاکمیت خود قائل نیستند که برای صیانت از استمرار سلطه خود به یک نیروی نظامی اجنبی متوسل شود. گرچه برخی ناظران تصمیم ورود نیروهای سعودی را حداقل به بخشی از حاکمیت بحرین مرتبط نمی دانند و معتقدند که نیروهای سعودی بدون دعوت قبلی وارد بحرین شده اند اما حتی اگر حاکمیت بحرین اقدام به چنین دعوتی کرده باشد، چنین اقدامی زائل کننده مشروعیت حاکمان نزد مردم است. زیرا هیچ حاکمیت مستقل و مشروعی از یک نیروی خارجی دعوت نمی کند تا اتباع خود را سرکوب کند.
انقلاب مردم بحرین بی تردید به پیروزی خواهد رسید زیرا دوره اشغالگری در نظام بین الملل به پایان رسیده و هیچ نیروی اشغالگری نمی تواند در عصر جدید بصورت دائمی در یک سرزمین باقی بماند. امریکاییها پس از هشت سال اشغاگری عراق برغم اینکه صدام را سرنگون کردند، در نهایت ناگزیر از ترک این کشور شدند. سعودیها نیز دیر یا زود از بحرین خارج خواهند شد و هیچ تردیدی نیست که پس از پایان گریزناپذیر اشغالگری مردم بحرین نظام ناعادلانه کنونی را که علاوه بر بی عدالتی های روا داشته شده قبل از سال 2011، مرتکب خطای جبران ناپذیر استعانت از نیروی اجنبی برای سرکوب اتباع خود شده، نخواهند پذیرفت. طی یکسال گذشته نیز هر اقدامی که حاکمیت ال خلیفه برای ترمیم مشروعیت از دست رفته خود اتخاذ کرده کاملاً نتیجه معکوس داشته و به سود مردم تمام شده است.
سال گذشته هشت ماه پس از آبروریزی، حاکمیت در سطح بین المللی بخاطر سرکوب و شکنجه مردم و دستگیریهای وسیع که حتی پزشکان پرستاران بحرینی نیزاز آن بی نصیب نبودند، کمیته ای را متشکل از چند حقوقدان بین المللی برای بررسی حوادث سال گذشته تعیین کرد. این کمیته منصوب شاه بحرین بود و دستمزد کار خود را از دولت بحرین دریافت می کرد اما عملکرد نیروهای امنیتی و نظامی بحرینی و سعودی بقدری اسف بار بود که گزارش کمیته (معروف به گزارش بسیونی) آبروریزی دیگری را برای دولت بحرین بهمراه داشت در این گزارش علاوه بر تایید بکارگیری خشونت مفرط در برخورد با معترضان و شکنجه دستگیرشدگان آمده است که( برخلاف ادعای دولت بحرین) دلیل و قرینه ای برای دخالت ایران در حوادث بحرین بدست نیامده است. این موضوع برای حاکمیت بحرین به قدری تلخ بود که ملک حمد در همان جلسه قرائت گزارش بسیونی گفت که ایران از جنبه تبلیغاتی حاکمیت بحرین را آزرده است! برگزاری مسابقات بین المللی اتومبیلرانی معروف به فرمول یک نیز در هفته گذشته نتوانست به کمک دولت بحرین بیاید و علامتی از عادی بودن وضعیت در این کشور باشد. خبرنگارانی که برای پوشش این مسابقه به بحرین آمدند شاهد بودند که آنچه در خیابان های بحرین جریان دارد داغتر و خبر ساز تر از مسابقه فرمول یک است. در روزهای اخیر یک موضوع دیگر نیز باعث جلب توجه افکار عمومی انساندوستانه جهان به بحرین شده است. عبداالهادی الخواجه یک فعال سیاسی بحرینی در امور حقوق بشر که در سطح بین المللی نیز چهره ای شناخته شده است، مدتیست که در زندان دست به یک اقدام شجاعانه زده و با اعتصاب غذای طولانی مدت تا آستانه تقدیم جان خود به انقلاب مردم بحرین پیش رفته است. جمعه گذشته را مردم بحرین بنام الخواجه نامگذاری کردند و مردم سراسر بحرین یک پارچه نام الخواجه را فریاد کردند.
حاکمیت بحرین در شرایط بغایت دشواری قرار گرفته از یک سو باید هزینه سیاسی اقدامات نیروی اشغالگری را بپردازد که مانع هرگونه تفاهمی با معترضان است و از سوی دیگر با مردمی ربروست که ثابت کرده اند سرکوب و شکنجه و زندان و اشغالگری نمی تواند آنها را از پا درآورد.
زبان حال انقلاب مردم بحرین این بیت از دیوان شاعر آزاده عرب جبران خلیل جبران است که این روزها در قالب یک سرود انقلابی زیاد بگوش می رسد:
اذا الشّعْبُ یَوْمَاً أرَادَ الْحَیَـاةَ ...... فَلا بُدَّ أنْ یَسْتَجِیبَ القَـدَر
با وجود بی توجهی عامدانه رسانه های بین المللی به تحولات بحرین، آنچه در این کشور کوچک می گذرد واجد همه شرایط و شاخص های یک انقلاب بزرگ است . حضور قاطبه مردم در اعتراضات، وجود مطالبات مشخص با سابقه 4 دهه ای، رودررویی اکثریتی اصیل با اقلیتی تصنعی و مهاجر ، و از همه مهمتر برخوردای از رهبری منسجم، مقتدر و کاریزماتیک که در سایر خیزش های عربی دیده نشده، باعث شد تا اقلیت حاکم یک ماه پس از پس از 14 فوریه سال 2011 (روز آغاز اعتراضات)، به زانو درآمده و اعلام کند که حاضر به مصالحه با معترضان می باشد. اما ورود نیروهای نظامی عربستان و شورای همکاری خلیج فارس به خاک بحرین در روز 14 مارس 2011 معادله را بهم زد و از آن پس مردم بحرین با قوای اشغالگر که هدایت سرکوبها را بدست گرفتند، روبرو شدند.
معمولاً زمانی که قوای اشغاگر وارد کشوری می شوند بدلیل نظامی شدن وضعیت و بی نیازی نظامیان اشغالگر به فکر کردن به عواقب اقدامات خود در کشور اشغال شده، سرکوب به راحتی و به سرعت صورت می گیرد. زیرا نیروی اشغالگر هیج پیوند عاطفی با مردم کشور اشغال شده نداشته و کمتر از حاکمان محلی نگران کینه مردم است. این مسئله در بحرین پر رنگتر بنظر میرسید زیرا بین نیروهای اشعالگر سعودی و مردم بحرین نه تنها پیوندی عاطفی وجود ندارد بلکه به دلیل حقد و کینه مذهبی و قومی سعودیها نسبت به اکثریت مردم بحرین، انتظار میرفت سرکوب موثر واقع شود.
در روزهای نخستین اشغال نیز فضای رعب و سرکوب شدید این توهم را برای برخی ناظران ایجاد کرده بود که انقلاب سرکوب شده است. اما خیلی زود مشخص شد که نیروی نظامی خشن اجنبی نیز نمی تواند براراده استوار مردم بحرین فائق شود. با گذشت بیش از یکسال از ورود نیروهای نظامی سعودی هنوز شعله انقلاب در این کشور فروکش نکرده و هیچ روزی خیابانها از حضور پر شور معترضان خالی نبوده است. ادامه سرکوب و اصرار سعودیها برای استمرار حضور نامشروع خود در بحرین پایه های مشروعیت متزلزل اقلیت حاکم را متزلزلتر کرده و سقف مطالبات مردم نیز بتدریج بالاتر می رود. گرچه قدرتهای جهانی ظاهراٌ بر اساس دعوت حاکمیت شکست خورده بحرین از نیروهای نظامی عربستان و در حقیقت به خاطرنیاز به نفت عربستان این حضور غیر مشروع را اشغال نمی دانند، اما مهم این است که در صحنه درگیری ، مردم بحرین چنین نظری ندارند و نیروهای سعودی را اشغالگر می دانند و این حق را برای حاکمیت خود قائل نیستند که برای صیانت از استمرار سلطه خود به یک نیروی نظامی اجنبی متوسل شود. گرچه برخی ناظران تصمیم ورود نیروهای سعودی را حداقل به بخشی از حاکمیت بحرین مرتبط نمی دانند و معتقدند که نیروهای سعودی بدون دعوت قبلی وارد بحرین شده اند اما حتی اگر حاکمیت بحرین اقدام به چنین دعوتی کرده باشد، چنین اقدامی زائل کننده مشروعیت حاکمان نزد مردم است. زیرا هیچ حاکمیت مستقل و مشروعی از یک نیروی خارجی دعوت نمی کند تا اتباع خود را سرکوب کند.
انقلاب مردم بحرین بی تردید به پیروزی خواهد رسید زیرا دوره اشغالگری در نظام بین الملل به پایان رسیده و هیچ نیروی اشغالگری نمی تواند در عصر جدید بصورت دائمی در یک سرزمین باقی بماند. امریکاییها پس از هشت سال اشغاگری عراق برغم اینکه صدام را سرنگون کردند، در نهایت ناگزیر از ترک این کشور شدند. سعودیها نیز دیر یا زود از بحرین خارج خواهند شد و هیچ تردیدی نیست که پس از پایان گریزناپذیر اشغالگری مردم بحرین نظام ناعادلانه کنونی را که علاوه بر بی عدالتی های روا داشته شده قبل از سال 2011، مرتکب خطای جبران ناپذیر استعانت از نیروی اجنبی برای سرکوب اتباع خود شده، نخواهند پذیرفت. طی یکسال گذشته نیز هر اقدامی که حاکمیت ال خلیفه برای ترمیم مشروعیت از دست رفته خود اتخاذ کرده کاملاً نتیجه معکوس داشته و به سود مردم تمام شده است.
سال گذشته هشت ماه پس از آبروریزی، حاکمیت در سطح بین المللی بخاطر سرکوب و شکنجه مردم و دستگیریهای وسیع که حتی پزشکان پرستاران بحرینی نیزاز آن بی نصیب نبودند، کمیته ای را متشکل از چند حقوقدان بین المللی برای بررسی حوادث سال گذشته تعیین کرد. این کمیته منصوب شاه بحرین بود و دستمزد کار خود را از دولت بحرین دریافت می کرد اما عملکرد نیروهای امنیتی و نظامی بحرینی و سعودی بقدری اسف بار بود که گزارش کمیته (معروف به گزارش بسیونی) آبروریزی دیگری را برای دولت بحرین بهمراه داشت در این گزارش علاوه بر تایید بکارگیری خشونت مفرط در برخورد با معترضان و شکنجه دستگیرشدگان آمده است که( برخلاف ادعای دولت بحرین) دلیل و قرینه ای برای دخالت ایران در حوادث بحرین بدست نیامده است. این موضوع برای حاکمیت بحرین به قدری تلخ بود که ملک حمد در همان جلسه قرائت گزارش بسیونی گفت که ایران از جنبه تبلیغاتی حاکمیت بحرین را آزرده است! برگزاری مسابقات بین المللی اتومبیلرانی معروف به فرمول یک نیز در هفته گذشته نتوانست به کمک دولت بحرین بیاید و علامتی از عادی بودن وضعیت در این کشور باشد. خبرنگارانی که برای پوشش این مسابقه به بحرین آمدند شاهد بودند که آنچه در خیابان های بحرین جریان دارد داغتر و خبر ساز تر از مسابقه فرمول یک است. در روزهای اخیر یک موضوع دیگر نیز باعث جلب توجه افکار عمومی انساندوستانه جهان به بحرین شده است. عبداالهادی الخواجه یک فعال سیاسی بحرینی در امور حقوق بشر که در سطح بین المللی نیز چهره ای شناخته شده است، مدتیست که در زندان دست به یک اقدام شجاعانه زده و با اعتصاب غذای طولانی مدت تا آستانه تقدیم جان خود به انقلاب مردم بحرین پیش رفته است. جمعه گذشته را مردم بحرین بنام الخواجه نامگذاری کردند و مردم سراسر بحرین یک پارچه نام الخواجه را فریاد کردند.
حاکمیت بحرین در شرایط بغایت دشواری قرار گرفته از یک سو باید هزینه سیاسی اقدامات نیروی اشغالگری را بپردازد که مانع هرگونه تفاهمی با معترضان است و از سوی دیگر با مردمی ربروست که ثابت کرده اند سرکوب و شکنجه و زندان و اشغالگری نمی تواند آنها را از پا درآورد.
زبان حال انقلاب مردم بحرین این بیت از دیوان شاعر آزاده عرب جبران خلیل جبران است که این روزها در قالب یک سرود انقلابی زیاد بگوش می رسد:
اذا الشّعْبُ یَوْمَاً أرَادَ الْحَیَـاةَ ...... فَلا بُدَّ أنْ یَسْتَجِیبَ القَـدَر
نظر شما :