روزشمار روابط ايران و انگليس

تضمين دولت بريتانيا به دولت آمريکا در خصوص نفت ايران

۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ | ۱۸:۳۲ کد : ۱۸۷۱ اخبار اصلی
روزشمار روابط ايران و انگليس مرداد ۱۳۳۲
تضمين دولت بريتانيا به دولت آمريکا در خصوص نفت ايران
 
در تاریخ مناسبات خارجی ایران با دولتهای اروپایی، انگلیس ازمعدود کشورهایی است که از جایگاه دیرپایی برخوردار است. نخستین زمینه­های ارتباطی شناخته شده بین دو کشور به قرن هفتم هجری باز می­گردد.
 
متون تاریخی از مکاتبة ارغون خان مغول با ادوارد اول پادشاه انگلیس با هدف اتحاد سیاسی علیه دنیای اسلام گفت­وگو می­کند. تردیدی نیست که خان مغول حاصلی از این تماسها برنگرفت و مصداق واقعی شکل­گیری ارتباطات دو کشور در سالهای اولیه عصر صفوی بود که با اندیشه­های اقتصادی صورت عمل به خود گرفت.
 
در دوران حکومت شاه طهماسب صفوی مقارن با عهد الیزابت اول تلاشهای پراکنده­ای از سوی انگلیس در قالب اعزام فرستادگان بازرگانی جهت برقراری ارتباطات اقتصادی با این بخش از سرزمینهای شرقی آغاز شد. آنچه مسلم است این است که با تبدیل ایران عصر شاه عباس اول به یک قدر بزرگ سیاسی – نظامی و رویارویی آن با دولت عثمانی بود که به تدریج زمینة حضور انگلیسیها به ویژه در دربار حکومتی فراهم شد.
 
در این ایام برادران شرلی با بهره گیری از فرصت به دست آمده به تنظیم ساختار ارتش ایران پرداختند و با کمک نظامی انگلیس تسلط پرتغالیها برخلیج فارس پایان یافت. به تبع آن دروازه­های تجارت بر روی سوداگران سیاست پیشه انگلیس گشوده شد و کارگزاران کمپانیهای تجاری هندشرقی و مسکوی با بسط امور بازرگانی در نقاط مختلف ایران به تجارت کالا پرداختند. این مراودات در اعصار افشاریه و زندیه نیز همچنان جریان داشت و به رغم ایام کوتاه و بالنسبه پرآشوب این دوران، تجار کمپانیهای موصوف، درکار بازرگانی و فروش کالا از موقعیت مطلوبی برخوردار بودند.
 
اما تاریخ پر جزر ومد مناسبات ایران وانگلیس از بافت و ساختی صرفاً سیاسی پدید آمده­ است. این معنا به مقتضای بسط دامنة نفوذ انگلیس برهند و ظهور ناپلئون و اندیشه­های کشور گشایانه او و اجرای سیاستهای توسعه طلبانه در شرق صراحت یافت، که طی آن انگلیس با هدف حفظ منافع راهبردی خود در منطقه واتخاذ مواضع دفاعی در مقابل رقبای اروپایی، پای ایران را به صحنه سیاستهای خارجی خود گشود.
 
بدیهی است که ضعف و سستی ارکان قدرتهای مستقر در ایران، سلطة سنگین دولتمردان انگلیسی را در تصمیم گیریهای مؤثر درعرصه های داخلی و خارجی اجتناب ناپذیر می­نمود. نگاهی به امتیازات وانحصارات اعطا شده از عصر قاجار به این سو، صرف نظر از نیات توسعه طلبانه و سیاستهای پرابهام انگلیس، نمایانگر عدم وقوف حاکمان ایرانی به اهمیت امتیازات اعطایی بوده است.
 
چندان بی پایه نیست که حضور رویارویی صریح و مستقیم انگلیس در رخدادهای مهمی چون قضیه هرات، تقسیم ایران به مناطق تحت نفوذ، انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی، وقایع شهریور 1320 شمسی، ملی شدن صنعت نفت وکودتای مرداد 1332،.... موجد شکل یابی عباراتی چون «کار کار انگلیسیهاست» در ادبیات و اذهان عام شده است.
 
 این تفکر گرچه از قضاوت محققانه­ای مایه نمی­گیرد، به این حال گویای ذهن آزردة ایرانی از مراوداتی نابرابر میان دو کشور است. اندیشه­ای که می­بایست ریشة آن را پیش و بیش از هر چیز در سوء سیاستهای رهبرانی جستجو کرد که در عرصه رقابتهای بین الملل عاجز از جلب سود و دفع زیان در مقابل حریفان زیرک خود بودند.
 
با وقوع انقلاب اسلامی و دگرگونی در ساختار سیاسی ایران، مناسبات ایران و انگلیس به طور عام در قالب روابط با دنیای غرب و اتحادیه اروپا در آمد، به گونه­ای که بحرانهای موجود در این روابط زمینة تعلیق و گاه قطع مناسبات دیپلماتیک دو کشور را فراهم نمود. آنچه در سه دهة اخیر میان دو کشور رفته است نشان از آن دارد که مقامات انگلیسی بر اهمیت ژئولولتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه واقف بوده و عدم حضور آنان خاصه درعرصة تجارت، راه را برای همتایان اروپایی باز گذاشته است.
 
 با همة اینها خطوط کلی خط مشی انگلیسی در قبال ایران مبنی بر روابطی مشروط وعدم پذیرش آن از سوی مقامات ایرانی به عنوان مانعی بر سر راه توسعة روابط متوازن دو کشور قرار گرفته است.
 
اهمیت نقش انگلیس در تاریخ سیاست خارجی و داخلی ایران، قلم ونظر پژوهشگران را به خود معطوف داشته است.
 
بیشتر کتابهایی که تاکنون در این باره به نگارش درآمده بازگوی بخشهایی از تاریخ روابط دوکشور می­باشد، ضمن گرامی داشت همة این آثار، مجموعه حاضر گاهشمار از زوایه­ای دیگر به مرور این ارتباطات پرداخته است. از آنجایی که این مجموعه افزون بر رسالت خود به عنوان گاهشمار، به لحاظ ذکر مآخذ داده­ها، صورت یک پژوهش پایه­ای و مرجع به خود گرفته است به منظور پرهیز از عمل زدگی، در وهلة نخست سعی شده از منابع اصیل تاریخی استفاده شود.
 
 براین پایه، اسناد تاریخی موجود در وزارت امورخارجه در صدر منابع تاریخی جای گرفت. اطلاعاتی که بسا بازیابی آنها در دیگر منابع تاریخی محتمل نمی­نماید.
 
بدیهی است این معنا درخصوص اسناد فهرست بندی شده و د سترس پذیر آشکار می­شود و آنجا که کاربری اسناد ممکن نبود، ناگزیر آگاهیهای لازم از متون تاریخی، پژوهشهای اسنادی محققان و آثار نویسندگان داخلی و خارجی استخراج گردید.
 
بی گمان گاهشماری از جمله تحقیقاتی است که تدوین آن می­بایست بر مدار صراحت، دقت و تاریخ دار بودن سند مبتنی باشد. بدیهی است الزام به این نکات بهره وری اطلاعات را با محدودیت مواجه می­سازد. بسا رویدادهای شایستة ذکری که در مناسبات دو کشور موجود است که به سبب روشن نبودن زمان دقیق رویداد و کمبود مستندات، به منظور پیروی از نظم مستقر در متن، از ذکر آن صرف نظر شده است.
 
به هر روی در این مجموعه، تراکم اطلاعات در ادواری که کشاکشها و رویاروییهای مستقیم سیاسی شدت یافته مشهود است و بالطبع به موازات فروکش کردن درگیریهای سیاسی، نام و نشان این کشور در منابع تاریخی ناپیداست. امید می رود، اثر حاضر سهمی را در بازشناسی بخشهای مغفول تاریخ مناسبات دو کشور ایران وانگلیس ایفا نماید.
 
 
2 مه 1952/ 7 شعبان 1371/ 12 اردیبهشت 1331
دیلی اکسپرس: دکتر مصدق در یادداشتی به انگلستان بحرین را جزء لاینجزای ایران دانست و نسبت به مداخله انگلیسیها اعتراض کرد.
 
16 مه 1952 / 21 شعبان 1371/ 26 اردیبهشت 1331
سفارت انگلیس به وزارت امورخارجه ایران اعلام کرد مأموریت سرگرد ای. ام. اسکویت معاون وابسته نظامی سفارت پایان یافته، در ماه سپتامبر از ایران عزیمت خواهد کرد و سرگرد جان رجینالد شاتر جانشین وی خواهد شد.
 
27 آوریل 1953/ 13 شعبان 1372/7 اردیبهشت 1332
نامزدی فضل الله زاهدی برای جانشینی دکتر مصدق از طرف آمریکا و انگلیس مورد تأیید مجدد قرار گرفت( خواب آشفته نفت، ص 1019).
30 آوریل 1952/ 5 شعبان 1371/ 10 اردیبهشت 1332
مأموریت بی.جی. اف. اسکات دبیراول سفارت انگلیس در تهران پایان یافت و از ایران عزیمت کرد.
  
13 مه 1953/ 29 شعبان 1372/ 23 اردیبهشت 1332
دونالد ویلبر مشاور مخفی بخش خاور نزدیک و آفریقا ونورمن میتو داربی شایر افسر اینتلیجنس سرویس، در نیکوزیا درباره نقشه سرنگونی دکتر مصدق به بحث وتبادل نظر پرداختند(عملیات آژاکس، ص 46).
28 مه 1953/4 رمضان 1372/7 خرداد 1332
چرچیل در پاسخ به پیام شاه، تأسف بریتانیا را از این که شاه اقتدار یا مقام خود را از دست بدهذ اظهار داشت ( خواب آشفته نفت، ص 1020).
 
10 ژوئن 1953/ 27 رمضان 1372/ 20 خرداد 1332
طراحان عملیات سرنگونی دکتر مصدق، در بیروت با یکدیگر مذاکره کردند (عملیات آژاکس، ص 52).
 
15 ژوئن 1953/2شوال 1372/25 خرداد 1332
کرمیت روزولت و دونالد ویلبر، متن تجدیدنظر شده طرح سرنگونی دکتر مصدق در نشست بیروت را تسلیم مقامات اینتلیجنس سرویس کردند ( پیشین، ص 53 ).
 
19 ژوئن 1953/ 7 شوال 1372/ 29 خرداد 1332
طرح عملیات براندازی دکتر مصدق، برای تصویب نهایی، در اختیار رئیس سازمان سیا، وزارت امورخارجه آمریکا و وزارت امورخارجه انگلیس قرار گرفت ( پیشین ص  37 ).
 
22 ژوئن 1953/ 10 شوال 1372/ 1 تیر 1332
مسئولیت مراحل جنگ روانی طرح عملیات آژاکس، به دونالد ویلبر واگذار شد ( پیشین، ص 57)
 
1 ژوئیه 1953/ 19 شوال 1372/ 10 تیر 1332
طرح عملیات آژآکس، به تأیید اینتلیجنس سرویس، وزیر امور خارجه و نخست وزیر انگلستان رسید (پیشین، ص 56).
23 ژوئیه 1953/ 12 ذیقعهده 1372/1 مرداد 1332
بنا به خواست وزارت امورخارجه آمریکا، دولت انگلستان به آمریکا تضمین داد در قبال دولتی که جانشین حکومت مصدق خواهد شد، درخصوص مسئله نفت روشی انعطاف پذیر در پیش گیرد(پیشین، ص 55).
 
30 ژوئیه 1953/ 19 ذیقعده 1372/8 مرداد 1332
اسدالله رشیدیان به منظور متقاعد ساختن شاه بر اینکه وی سخنگوی رسمی دولت انگلستان است، با شاه دیدار کرد(پیشین، ص 61).

نظر شما :