کاهش رابطه با بریتانیا یا اخراج سفیر؟
به طور کلی اهمیت رابطه با انگیس چیست و آیا روابط ایران و انگلستان در سالهای گذشته به حدی بوده که کاهش روابط اهمیت داشته باشد؟
به هر حال انگلستان یکی از کشورهای مهم و کلیدی اروپا است و به همراه فرانسه و آلمان یکی از سه ضلع قدرت در اتحادیه اروپا است. انگلستان و فرانسه بیشتر رهبری سیاسی را در اتحادیه اروپا در دست دارند و به تبع آن در مورد ایران نیز سیاستهای اتحادیه اروپا را تنظیم میکنند. در حالی که آلمان بیشتر رهبری اقتصادی و پولی را در دست دارد.
در ارتباط با روابط ایران و انگلستان باید گفت که روابط دو کشور در طی سالهای بعد از انقلاب در تب و تاب بوده و مسائل پیرامونی همیشه در آن تاثیرگذار بوده است. هم چنین با توجه به سابقه ذهنی مردم ایران نسبت به انگلیس و استعمار این کشور در دههها و قرنهای گذشته، همیشه این حساسیت بر روابط دو طرف وجود داشته است. به هر حال مردم ایران نسبت به انگلیس و سیاستهای این کشور اعتماد ندارند.
در این چارچوب اگر به دو دهه قبل یعنی زمانی که بحث آیات شیطانی سلمان رشدی پیش آمد برگردیم، با فتوای امام خمینی مواجه هستیم که در پی آن روابط دو جانبه برای مدت چند هفته ای قطع شد و سفرای دو طرف به کشورهای خود بازگشتند. این مسئله به سمت کشورهای جامعه اقتصادی اروپا در آن زمان کشیده شد و سفرا برگشتند. لذا این تاثیر را بر رابطه ایران با کشورهای دیگر اروپایی داشت. اما بحث سلمان رشدی که منشاء آن انگلستان بود حداقل یک دهه بر رابطه ایران و اروپا تاثیر منفی گذاشت و در هر ملاقات و مذاکره و نشستی میان جمهوری اسلامیایران و کشورهای اروپایی بحث سلمان رشدی یکی از موانع گسترش روابط بود.
برخی این مسئله را مطرح میکنند که ممکن است تنش در روابط ایران با انگلیس منجر به تنش در روابط با دیگر کشورهای اروپایی شود. این بحث تا چه حد درست است؟
به نظر من احتمال این مسئله وجود دارد. یعنی ایران بایستی این مسئله را به عنوان یک احتمال قوی در نظر بگیریم که هر گونه تنش و چالش در رابطه با انگلیس و یا دیگر کشورهای بزرگ و خط دهنده میتواند تاثیرات منفی بر روابط با مجموعه کشورهای اروپایی داشته باشد. قبلا هم مشابه این مسئله را دیده ایم که به یک نمونه آن اشاره شد که اگر چه مسئله سلمان رشدی در رابطه با انگلستان مطرح شده بود اما دوازده کشور اروپایی به آن واکنش نشان دادند. بعد از آن میتوان به بحث بحران میکونوس اشاره کرد. این مسئله اگر چه در آلمان اتفاق افتاد اما به تمامیکشورهای عضو اتحادیه اروپا تسری پیدا کرد و ما شاهد کاهش روابط ایران با تمامیکشورهای عضو اتحادیه اروپا بودیم و سفرای دو طرف به پایتختهای خود بازگشتند.
لذا الان هم به خصوص با توجه به فضای سیاسی ای که علیه ایران وجود دارد، احتمال این که تنش و چالش در رابطه با انگلیس به سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا کشیده شود، وجود دارد. این کشورها به لحاظ حمایت دیپلماتیک و سیاسی از انگلستان ممکن است سطح روابط خود را با ایران کاهش دهند.
به نظر میرسد سفیر جدیدی که از طرف انگلستان به ایران معرفی شده بود رویکرد متفاوتی با سفیر قبلی داشت. این رویکرد نمیتواند مانع از کاهش روابط شود؟
خیر؛ شخص سفیر اگر چه در روابط میان دو کشور نقش دارد اما به هر حال بخشی از سیاست و دیپلماسی کشور فرستنده است. البته ایشان هم تازه به ایران آمده است و هنوز نمیتوان قضاوتی درباره عملکرد ایشان داشت. دیپلماسی موضوعی نیست که طی دو سه ماه خود را نشان دهد. بلکه با گذشت زمان و فضای کلی رابطه میتوان به روند آن پی برد. لذا هنوز بسیار زود است که بخواهیم درباره عملکرد این سفیر قضاوت کنیم. اتفاقا در زمان این سفیر جدید است که شاهد تحریمهای جدیدی مثل تحریم بانک مرکزی و نفت از سوی انگلستان هستیم و انگلستان تحریمهای گسترده تر و فشرده تری ورای قطعنامههای سازمان ملل را دنبال میکند.
بنابراین به نظر نمیرسد این مسئله چندان موثر باشد. این اقدام در چارچوب فضای کلی رابطه ایران با انگلیس از یک طرف و روابط ایران و اتحادیه اروپا از طرف دیگر است.
به نظر شما واکنش انگلستان نسبت به کاهش رابطه و یا اخراج سفیر چگونه خواهد بود؟
البته اخراج سفیر در این مسئله شاید به طور رسمیو دیپلماتیک مطرح نباشد. اخراج سفیر در عرف روابط دیپلماتیک زمانی صورت میگیرد که کشور میزبان آن سفیر و یا دیپلمات را به عنوان عنصر نامطلوب شناسایی و اعلام کند. بعید به نظر میرسد که فضای روابط در حال حاضر به این سمت باشد که ایران سفیر انگلستان را به عنوان عنصر نامطلوب معرفی کند. چون اگر این اتفاق بیفتد روابط دو طرف بسیار بحرانی میشود و علاوه بر این انگلستان هم بر اساس کنوانسیون 1961 وین در مورد روابط دیپلماتیک این اختیار را دارد که اقدام متقابل انجام دهد و سفیر یا دیپلمات ایرانی را عنصر نامطلوب اعلام کرده و او را اخراج کند. بنابراین به نظر نمیرسد اخراج سفیر به این صورت اتفاق بیفتد. آن چه در کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مطرح بوده و هست، بحث کاهش رابطه است که تا کنون به دلیل برخی ملاحظات صورت نگرفته است.
و در این صورت واکنش انگلستان نسبت به کاهش روابط چه خواهد بود؟
دیپلماسی و روابط بین الملل جنبه متقابل دارد. یعنی هر کشوری میتواند به صورت متقابل با این قضیه برخورد کند. البته در حال حاضر بیش از یک سال است که ایران در بریتانیا سفیری ندارد و سفارتخانه توسط کاردار اداره میشود. بنابراین پنجاه درصد قضیه انجام شده است. اما اگر قرار باشد این مسئله به صورت رسمیاعلام شود و از انگلستان در خواست شود که کاهش روابط را مورد ملاحظه قرار داده و سفیر خود را به لندن برگرداند، ممکن است برای وجهه انگلستان مناسب نباشد و این کشور دست به تحرک زده و مقابله به مثل کند. یکی از راهها برای این کار بحث دیپلماتیک و سیاسی است و راه دیگر بحث اقتصادی و تجاری. راه اقتصادی و تجاری از طریق تحریمها در حال پیگیری است و متاسفانه روز به روز هم بر گستره آن افزوده میشود. اما ممکن است از نظر دیپلماتیک و سیاسی نیز مسئله به سطح اتحادیه اروپا کشیده شود و کشورهای اتحادیه اروپا نیز به ایران هشدار دهند که در این صورت این کشورها رابطه خود را در سطح کاردار کاهش میدهند.
به نظر میرسد هدف مجلس از طرح کاهش روابط با انگلستان، تغییر رفتار این کشور بوده باشد. به نظر شما این روش برای تغییر رفتار انگلیس موثر خواهد بود؟
این مسئله به بحث اولیه ای که مطرح شد بر میگردد. به هر حال سابقه ذهنی و تاریخی مردم ایران نسبت به انگلیس و سابقه تاریخی این کشور، سابقه ای بسیار منفی است و مردم ایران نگاه مثبتی نسبت به عملکرد انگلیس ندارند. این نگاه در مورد فرانسه، آلمان، اسپانیا یا ایتالیا به این شکل وجود ندارد. لذا مجلس هم با توجه به این نگاه موضع گیری میکند.
البته اخیرا بحت باغ قلهک نیز مطرح شده است که افکار عمومیمردم ایران را تحریک میکند و برای مردم این سوال را ایجاد میکند که چگونه کشوری که هیچ گونه مالکیتی بر این باغ ندارد، ادعای مالکیت میکند و حتی دست به قطع کردن سیصد اصله درخت میزند. این مسئله ای نیست که قابل پذیرش باشد. لذا افکار عمومیاین حساسیت را دارد و نمایندگان مردم در مجلس نسبت به این حساسیتها این گونه واکنش نشان میدهد.
نظر شما :