بحرین بهانه ای برای استقرار سپر دفاع موشکی

۰۵ آذر ۱۳۹۰ | ۱۵:۳۴ کد : ۱۸۲۳۸ اخبار اصلی
گفتاری از ماکان عیدی پور، کارشناس مسائل استراتژیک برای دیپلماسی ایرانی.
بحرین بهانه ای برای استقرار سپر دفاع موشکی
شورای همکاری خلیج فارس و استقرار سپر دفاع موشکی

 

اگر بخواهیم با تاریخچه کوتاهی این موضوع را مورد بررسی قراردهیم، باید گفت این ایده به دهه‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ بر می‌گردد که صنایع موشکی در دنیا بیشترین پیشرفت را داشتند و صنایع موشکی تبدیل به ابزار حمل اصلی کلاهک هسته ای و بمب اتم شد. تا پیش از آن هواپیماهای بمب افکن نیروهای هوایی مسوول حمل بمب و سلاح هسته ای را بر عهده داشتند، اما پس از آن موشک وارد عرصه شد که در حقیقت انقلابی در صنایع نظامی ‌است، به دلیل آنکه موشک تنها سلاحی است که با هم نوع خود روبرو نمی‌شود. بدین معنا که تمامی‌ سلاح‌ها به نوعی با پدافند و یا هم نوع خود روبرو می‌شوند، اما موشک این خاصیت را ندارد.

زمانی که موشک جایگاه خود را در مناسبات هسته ای پیدا کرد، بحث کنترل و مهار آن نیز مطرح شد. ایده‌هایی همچون جنگ ستارگان، پدافند سپر دفاع موشکی و پس از آن بسیاری به این مساله پرداختند که اساسا بازدارندگی هسته ای را می‌توان زیر سوال برد، اگر بتوانید ابزار حمل سلاح هسته ای را مهار کنید.

این مساله طرفداران بسیار زیادی داشت تا زمان فروپاشی شوروی. پس از فروپاشی شوروی تا حدی توجیه اصلی این مساله و هزینه هنگفتی که تحقیقات سپر دفاع موشکی داشت زیر سوال رفت. در آغاز قرن ۲۱ و با قدرت گرفتن چین و روسیه و مطرح شدن بازدارندگی هسته ای و در عین حال پیشرفت‌های صنعتی ایران در زمینه موشکی این موضوع تبدیل به یکی از اولویت‌های دفاعی امریکا شد.

در سال‌های اخیر امریکایی‌ها توانستند بازاریابی خوبی را در منطقه برای سپردفاع موشکی انجام دهند و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز که همیشه مشتری دائم سخت افزارهای نظامی ‌بودند ابراز تمایل کردند. این مساله به نوعی دو وجه دارد:

یک وجه اقتصادی و درآمدزایی برای امریکاست که سعی می‌کند این تسلیحات را به کشورها بفروشد

اما وجه مهم تر آن وجه سیاسی آن است که امریکایی‌ها به نوعی با فروش این تسلیحات و برجسته سازی کارکرد این نوع تسلیحات نوعی آرامش خیال برای این کشورها ایجاد می‌کنند تا آنها را با اتکاء به این اسباب بازی‌های دفاعی و سخت افزارهای دفاعی، دور از تفکرات خودکفاگرایانه و برنامه‌های بومی‌تسلیحاتی نگه دارند.

در هر صورت نیاز به تسلیحات دفاعی در تمامی‌کشورها وجود دارد، اینکه هر کشوری تا چه اندازه پتانسیل برای تامین نیاز خود دارد بحثی است که در مورد کشورهای حاشیه خلیج فارس متفاوت است. آنها با توجه به بضاعت دفاعی پایینی که دارند و کم اثر بودن نقش آنها در مناسبات امنیتی منطقه همواره به دنبال راه‌هایی برای تامین امنیت بلند مدت خود هستند. این بار نیز در مقابل تهدید مجازی موشکی که از جانب ایران برای آنها شکل گرفته و یا به عبارت دیگر ایران را به عنوان دشمن فرضی برای آنها تعریف کرده و سعی کردند که به این وسیله آنها را در یک گارد دفاعی فرو برند که این مساله مزیت‌های زیادی را برای امریکا در آینده خواهد داشت.

این مساله در نگاه اول راه ورودی به ساختار سیاسی و نظامی ‌آنهاست و در نگاه بعدی درآمدهای اقتصادی را به همراه خواهد داشت.

باید به یاد داشت که چند سال گذشته امارات نیز برای استقرار سپر دفاع موشکی امریکا ابراز تمایل کرده بود تا از این طریق در ساختار جهانی سپر دفاع موشکی جا داده شود. بنابراین این مساله موضوع جدیدی نیست.

سوالی که مطرح می‌شود این است که این سیستم‌ها از نظر فنی تا چه اندازه کارایی خواهند داشت؟ واقعیت این است که این سیستم‌ها هرگز نتوانستند کارایی صدرصد و مطلقی داشته باشند، به همین دلیل موشک در آسمان کاملا بی رقیب است. اما علی رغم تمامی‌نارسایی‌ها نمی‌توان گفت که این سیستم سپر دفاع موشکی کاملا بدون کارایی است.

اگر هدف خنثی کردن بازدارندگی هسته ای علیه هر کشوری باشد این سیستم‌ها جوابگو نخواهند بود، چراکه بازدارندگی هسته ای مساله استثناناپذیری است که با درصد و احتمال نمی‌توان بازدارندگی را زیر سوال برد. به عنوان مثال اگر کشوری ادعا کند که به واسطه سپر دفاع موشکی قادر است بیش از نود درصد تهدیدات موشکی خود را خنثی کند، حتی اگر درصد کمی‌در عدم قطعیت در این توان وجود داشته باشد، بازهم نمی‌توان به آن به عنوان یک ناقض بازدارندگی هسته ای نگاه کنیم، از سوی دیگر در محاسبات هسته ای نیز تغییری ایجاد نمی‌کند.

اما در مسائل دفاعی سپر دفاع موشکی می‌تواند ضریب تخریب و تاثیرگذاری موشک را در تخریب و تاثیرگذاری موشک را در یک درگیری بسیار کاهش دهد. همچنین زمانی می‌تواند موثر باشد که کشورها با سلاح‌های متعارف یعنی غیرهسته ای روبروی هم قرار بگیرند.

 

بحرین بهانه است

 

بحرین به طور قطع در این مساله بهانه است. اگر بحرین به نقطه درگیری رهبر جهان شیعه و جهان اهل سنت تبدیل شود، در چنین وضعیتی شاید بتوان گفت که بحرین موضوع اصلی است. اما بحث دفاع از بحرین هیچگاه مورد سوال نبوده، چراکه اگر ایران مدنظر باشد که مرز مشترکی با بحرین ندارد، همچنین نیروهای دریایی امریکا در خلیج فارس حضور دارند و احتیاجی نیست که آنها قصد داشته باشند مستقیما از خود دفاع کنند. اگر مساله اشغال بحرین هم وجود داشته باشد که تنها از طریق عربستان به واسطه پلی که میان عربستان و بحرین وجود دارد، خواهد بود. بنابراین طرح مساله بحرین تنها توجیه نامربوطی است.

بیشتر این مساله را باید در چارچوب معمای امنیت و تاثیر دومینویی امنیت در منطقه بررسی کرد. امریکا همواره خواسته است تا دغدغه‌های امنیت کشورهای منطقه را به راه‌های مختلف پاسخ دهد و سعی کند آنها را از مرزهای خودکفایی امنیتی دور کند. سالیان سال اسرائیل به عنوان تهدید اصلی در منطقه وجود داشت و پاسخ امریکا به کشورهایی که این تهدید را احساس می‌کردند، همانند مصر، سوریه و حتی اردن، پاسخ سطحی و ساده انگارانه بود. مصر را با تسلیحات و سخت افزارهای نظامی ‌سرگرم می‌کردند و دیگران را تلقین‌های سیاسی همانند اردن.

درباره کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز به همین شکل است. تهدیدهایی که آنها به شکل انتزاعی درست کرده و سیاه نمایی که آنها از موقعیت ایران در منطقه می‌کنند، گریبان خود آنها را هم خواهد گرفت. چراکه هر اندازه آنها ایران را خطرناک تر جلوه دهند کشورهای دیگر را مرعوب تر خواهند کرد و هرچه آنها مرعوب تر شوند به دنبال تامین امنیت خود خواهند رفت. زمانی که این کشورها به دنبال تامین امنیت خود روند برای امریکا و نقشه امنیتی که برای جهان ترسیم کرده است، مشکل ساز خواهند شد. چراکه این کشورها به خرید تسلیحات و تقویت نیروهای نظامی ‌خود رو می‌آورند و در نهایت اگر امریکا بخواهد پروژه نظامی ‌جلوه دادن برنامه هسته ای را دنبال کند در نهایت تمام کشورهای همسایه نیز به دنبال هسته ای شدن خواهند رفت و به فکر تهیه سلاح هسته ای می‌افتند که غیر از راه بومی‌راه دیگری ندارد. بنابراین چنین روندی قطعا آن چیزی نخواهد بود که امریکا خواستار آن است.

امروزه روندی که در کشورهای عربی شاهد آن هستیم و سرنگونی دولت‌های همپیمان امریکا، به نظر می‌ رسد که امریکایی‌ها عرب‌ها را تهدید آینده خود می‌دانند و به هیچ وجه مایل نیستند چه عربستان و چه کشورهای دیگر عربی به سمت مسلح شدن به هرگونه سلاح متعارف و یا غیر متعارف پیش روند که تکنولوژی موشکی و سلاح‌های هسته ای را می‌توان مثال‌های چنین روندی دانست.


نظر شما :