تونس؛ انفجار نیم قرن مطالبات انباشت شده
نویسنده خبر:
سید محمد صدر
گفتاری از سید محمد صدر، معاون عربى و آفريقايى وزارت امورخارجه در دوران اصلاحات برای دیپلماسی ایرانی.
قبل از پرداختن به تحلیل حوادث روزهای گذشته تونس ضروری است که به شناختی از انسان دست یابیم. شناخت انسان مهم است؛ چرا که این انسانها هستند که هر حرکت اجتماعی را ايجاد مى کنند. از این نظر که انسانها عامل حرکت های اجتماعى هستند حرکتهای اجتماعی در تمام دنیا مشابه است. بعد دیگر هر حرکت اجتماعی که در هر مورد متفاوت است به شرايط سياسى جغرافيايى، فرهنگی، اقتصادى و... بر می گردد و این تفاوت هاست که حرکتها و جنبشها را از يکديگر متمایز مىکند. پس در هر حرکت اجتماعی باید این دو بعد را در نظر گرفت.
در مورد آنچه که به انسان بر مىگردد باید اشاره کرد که انسان هم داراى غريزه و هم فطرت است. غريزه در واقع دربرگیرنده نيازهاى مادى است و شامل گرسنگی، تشنگی، غریزه های جنسی و ... است و بُعد مادى انسان نامیده می شود. بُعد ديگرانسان فطرت يا ويژگىهاى فطرى انسان است. ویژگیهای فطری خصوصياتى هستند که خداوند در انسان قرار داده و انسان بدون اينکه از محیط خارجی ياد گرفته باشد، به آنها آگاه است. پس خصوصيات فطرى انسان نياز به آموزش ندارد و در وجود انسان نهفته است. يکى از ويژگىهاى مهم فطرى انسان که روى آن بسیار تکيه مى شود، عدالتطلبى يا ضد ظلم بودن انسان است. گفته میشود که ضد ظلم بودن و عدالتخواهى در وجود انسان است. یعنی تمام انسانها بدون استثنا ضد ظلم و طرفدار عدالت هستند.
نکته دیگر در مورد انسان، اجتماعى بودن انسان است. به بیان دیگر شخصيت عالیه انسان در اجتماع بروز مىکند و به همين دليل حرکتهاى اجتماعى را شکل می دهد و هدف غائیاش هم از این حرکت دستيابی به کرامت انسانى است. البته همین جا باید ذکر کرد که این خصایص در فطرت همه انسانهاست ولى ممکن است به مرور زمان عوامل خارجى بر فطرت تأثير بگذارد و آنها را تضعیف یا نابود کند.
وقتى اين دو خصلت یعنی ضد ظلم بودن و اجتماعی بودن را انسان دارد طبيعتاً هر کجا که ظلمی شکل بگیرد یا این که انسان را محدود کند و شخصیت اجتماعی او را نادیده بگیرد، با آن مقابله مىکند. در بعد غرائز نیز نيازهاى مادى نظیر گرسنگى و... نیز مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. با این حال مسائل فطرى در درجه بالاترى قرار دارد.
بنابراين در تمام انقلابها و نهضتها مشابهتهايى بر اساس خصلتهای فطری انسان مشاهده می شود در عين حال که نقاط افتراقی نیز وجود دارد که به فرهنگ و دين و سوابق فرهنگى متفاوت برمی گردد. در انقلاب اسلامى ایران، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب چين، روسیه، کوبا، نيکاراگوئه در ضمن وجود تفاوت ها نقاط مشترکی هست. حرکات اخیر تونس نیز مشابه تمام انقلاب ها و حرکت های اجتماعی گذشته اعتراضی علیه ظلم و در راستای دستیابی به عدالت بود. ظلمی که در چند دهه گذشته حاکمان دیکتاتور تونس بر مردم این کشور روا داشتند کار را به نقطه بی بازگشت رساند. در جامعه شناسی گفته می شود که وقتی یک معضل اجتماعی که نتیجه انباشت خواستههاست به وجود میآید، اگر حاکمیت عاقل باشد به سمت معضل می رود تا آن معضل را حل کند. ولى اگر حاکميت به طرف معضل اجتماعی نرفت، معضل به مرور زمان انباشتهتر و بزرگتر مىشود و به سمت حاکميت مىرود. در آن شرایط دیگر حکومت فرصتی برای حل آن معضل را ندارد و آن چیزی اتفاق می افتد که در تونس رخ داد.
تونس سوابق تاريخى بسیار طولانى دارد. یعنی از جمله کشورهایی است که چند صد سال قبل از ميلاد هم وجود داشته است. یعنی فنیقیها در آنجا حکومت می کردند. بعد رومیها در آنجا حاکم شدند. بعد اسلام به این کشور وارد شد. در واقع تونس از کشورهایی است که تمدن اسلامى در آن شکل گرفت. شهر قيروان، که همان کاروان فارسی است و گفته می شود در زمان فینیقی ها کارتاژ نامیده می شده، یکی از مراکز تمدنی اسلام بود.
اما اگر به تحولات تاریخ معاصر تونس نگاهی بیندازیم می بینیم که تونس در مقطعی جزء مناطق تحت نفوذ عثمانى بود. پس از فروپاشی عثمانى، فرانسوىها بر تونس مسلط شدند هرچند در مقطع کوتاهی نیز آلمان در آنجا حاکم بود.
پس از شکل گیری حرکت های استقلال خواهانه در آفریقا، در این کشور نیز نهضت استقلال به راه افتاد. حبیب بورقیبه که قهرمان استقلال تونس شناخته می شود، تحصيل کرده فرانسه بود و تا حدی فرهنگ فرانسوی داشت. حرکت استقلال طلبى تونس در سال 1956 به نتیجه رسید و این کشور مستقل شد. بورقیبه در ابتدا، محبوبیت بسیار بالایی در این کشور دارا بود ولی در سال ۱۹۵۷ بورقیبه از سوی شورای ملی تونس به عنوان رئیس جمهور مادام العمر تونس منصوب شد و با وجود تحصیلات در فرانسه به مرور به دیکتاتوری تمام عیار تبدیل شد. او بيش از 30 سال حکومت کرد و دیکتاتوری ضدمذهبی در تونس برقرار کرد.
در سال ۱۹۸۷ در زمانی که بورقیبه دچار پیری و بیماری شده بود بن علی که نخست وزیر بود در یک کودتای بدون خونریزی او را را برکنار و خود را به عنوان رئیس جمهور جدید تونس اعلام کرد. بن علی در اولين بيانيهاى که صادر کرد بیان بسيار آزاديخواهانه، مردمى به خود گرفت و ضمن اشاره به تمام نقاط ضعف دوران بورقیبه وعده های بسیار مترقی داد. او در این بيانيه که اميدوارىهايى را برانگيخت، قول داد آزادی های مدنی، از جمله آزادی احزاب و مطبوعات را برقرار کند. او همچینین با سران احزاب مخالف از جمله احزاب سوسیالیست و اسلامی ملاقات کرد و از آنها خواست که در روند سیاسی کشور مشارکت داشته باشند. ولى اين وضعیت نیز يکى دو سال بيشتر طول نکشيد و او نیز به دیکتاتوری دیگر تبدیل شد.
آمريکا و اروپا به خصوص فرانسه از حکومت بن علی حمايت می کردند. بن علی سياست خارجى خود را براساس ایجاد رقابت بين آمريکا و فرانسه تنظیم کرد. او تلاش کرد که تونس را در سازمانهاى اقتصادى جهانی فعال کند و رابطه خوبی با اروپا و آمریکا برقرار کرد. ولى به لحاظ سیاسی ديکتاتورى در این کشور حاکم شد به نحوی که که هيچ گونه آزادی برای احزاب و رسانه ها وجود نداشت. بن علی پیش از کودتا، فردی نظامی بود که ریاست سازمان امنیت این کشور را برعهده داشت و با مشی امنیتی رشد کرده بود و این سبقه نظامى – امنیتی موجب شد که کشور را با خشونت هرچه تمام تر اداره کند. به طور طبیعی ديکتاتورى سياسى، فساد اقتصادى هم به همراه مىآورد و بن علی، خویشاوندان و اطرافيانش به فساد اقتصادى دچار شدند و به منابع اقتصادی کشور دست انداختند و با سوء استفاده از قدرت سیاسی خود به ثروت اندوزی مشغول شدند. این وضعیت موجب نارضایتی مردم از او شد.
بيکارى شديدى که در چند سال گذشته در تونس وجود داشت روز به روز وضع مردم را بدتر کرد. هر چند مردم تونس، مردم تحصيلکردهاى هستند و به خصوص زنان آموزشهاى خوبی ديده اند، به دلیل مشکلات اقتصادی این کشور بیکار هستند و این وضعیت موجب نارضایتی گسترده مردم شده بود. این نارضایتی عمومی و مطالبات انباشته شده در طول سالها چونان انبار باروتی بود که فقط نیاز به یک جرقه داشت. این جرقه ماه گذشته ایجاد شد. زمانی که یک جوان تحصیل کرده که در خیابان فروشندگی می کرد بعد از اینکه پلیس مانع از کار او شد، خودش را آتش زد. این خودسوزى موجب انفجار آن انبار باروت شد و اعتراضات خیابانی شروع شد و بعد از 3 هفته به تغییرات سیاسی و فرار بن علی از این کشور منجر شد. بنابراین اتفاقات این چند هفته نتیجه انباشت عقدهها و کينهها در طی 23 سال دیکتاتوری زین العابدین بن علی و 30 سال دیکتاتوری حبیب بورقیبه بود. در واقع اين يک حرکت واقعا خودجوش با توجه به انباشت خواسته ها در طی نیم قرن دیکتاتوری بود.
حال آیا می توان گفت با توجه به شباهت هایی که میان وضعیت فرهنگی و سیاسی کشورهای عربی به خصوص در شمال آفریقا وجود دارد، این نقطه شروع و به قول معروف «دومینو» محسوب می شود و بعد از این شاهد چنین تحولاتی در کشورهای دیگر عربی خواهیم بود؟
در پاسخ به این سوال باید به همان بحث اول رجوع کرد. انسان و خصایص فطری و غریزی انسان در همه جا مشترک است ولی ویژگیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشورهای مختلف تفاوت دارند.
بيش از هر جای دیگر احتمال وقوع حرکاتی از جنس وقایع اخیر تونس، در مصر وجود دارد. چرا که مصر دارای ويژگىهايى شبيه تونس است. مصر یک حکومت ديکتاتورى و امنيتى دارد. کشور مصر سابقه فرهنگی و تمدنی بسیار طولانی دارد با این حال مردم این کشور تحت فشار شدید حکومت هستند و فقر گسترده در این کشور وجود دارد. در قاهره بیش از يک ميليون نفر در فقر مطلق به سر مىبرند و فاقد حداقل امکانات زندگی هستند. بنابراین احتمال این که در آینده در مصر شاهد تغییرات سیاسی نظیر تونس باشیم وجود دارد.
در الجزاير نيز چنین حرکت هایی وجود دارد. ولی حکومت الجزاير با حکوت بن على در تونس قابل مقايسه نيست. عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس جمهورى الجزایر فردی است که در انقلاب الجزاير نقش موثری داشته و هر چند در این کشور مشکلات اقتصادی جدی وجود دارد ولی خود بوتفلیقه به هیچ وجه ويژگىهاى یک ديکتاتورى، که هيچکس جرئت نکند عليهش حرف بزند را ندارد. یعنی حکومت الجزایر يک حکومت توتالير نيست. از سوی دیگر الجزاير به دلیل دارا بودن نفت و گاز از وضعيت مالى بهتری در مقایسه با تونس برخوردار است.
در ليبى حکومت شبیه تونس یا شاید بدتر است. یعنی یک حکومت دیکتاتوری تمام عیار در آنجا حاکم است ولى مردم ليبى متفاوت از مردم تونس هستند و چندان تحصیل کرده و متمدن نیستند؛ به همين دليل احتمال این که در آنجا چنین حرکتهایی دیده شود، فعلا نيست.
در يمن هم می توان حدس زد که احتمال بروز اعتراضات هست. خصوصا بعد از انتشار اسناد ويکى ليکس و این که فاش شد که دولت یمن در مورد عدم دخالت نیروهای امریکایی در بمباران مناظق محل استقرار شبه نظامیان به پارلمان این کشور و عامه مردم دروغ گفته است، می توان حدس زد که در آنجا نیز امکان حرکات اعتراضی وجود دارد.
در دیگر کشورهاى عربى که حکومت های پادشاهى دارند نیز چنين احتمالی وجود ندارد. در این کشورها علی رغم سیستم های بسته سیاسی، حاکمان به قول معروف بر سر عقل آمدهاند. پادشاهان این کشورها خصوصا بعد از انقلاب اسلامی ایران، از این انقلاب درس عبرت گرفتند و تلاش کردند حداقلهاى نيازهاى مادى و اقتصادى مردم را تا حد امکان بر طرف کنند، هرچند عموما به مطالبات سیاسی مردم توجهی ندارند. بنابراین با توجه به وضعیت اقتصادی این کشورها و برآوردن حداقل نیازهای مادی مردم این کشورها احتمال وقوع چنین اعتراضاتی در کوتاه مدت وجود ندارد.
نظر شما :