رابطه با امریکای لاتین؛ فرصتها، موانع و راهکارها
ایران در هفته گدشته میزبان دو رئیس جمهور از کشورهای امریکای لاتین بود. هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا و اوو مورالس، رئیس جمهور بولیوی، روسای جمهوری بودند که در سفر خود به تهران گسترش روابط میان ایران و کشورهای متبوعشان را در دستور کار خود قرار دادند. دکتر منصور معظمی، سفیر سابق ایران در برزیل، ظرفیتها و موانع همکاری و راهکارهای گسترش رابطه ایران با کشورهای امریکای لاتین را برای دیپلماسی ایرانی تشریح کرده است.
بحث ارتباط ایران با امریکای لاتین را میتوان در سه سطح بررسی کرد: چه نقاط قوتی در این رابطه وجود دارد؟ نقاط ضعف کدامند؟ و با توجه به نقاط قوت و ضعف چه کارهایی باید در این راستا انجام داد؟
این که ما در عرصه دیپلماتیک شاهد این سفرها هستیم، فی نفسه بسیار مثبت است. سفر آقای چاوز و آقای مورالس جدا از این که در برخی اصول اشتراکاتی وجود دارد، کشورهایی هستند که امکان و فرصت سرمایه گذاری و کار با آن برای ما نسبت به بعضی کشورهای دیگر فراهم تر است. بنابراین کار در امریکای لاتین برای ایران یک فرصت است و وظیفه مدیر هم شناسایی و استفاده از فرصتها است.
وقتی از امریکای لاتین صحبت میکنیم، صحبت از یک مجموعهای است که از سی و چهار کشور تشکیل شده، حدود سه هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد، سیصد و پنجاه میلیون نفر جمعیت دارد و در نقطهای استراتژیک از جهان قرار گرفته است. یعنی اولین نقطه قوتی که امریکای لاتین دارد، قابلیت توسعه است.
دومین نقطه قوت این است که بازار خوبی برای ایران به حساب میآید. در اقتصاد پیدا کردن، نگهداری و توسعه آن بازار کار ارزشمندی است. ما بر اثر سرمایهگذاریهایی که از گذشته تاکنون داشتهایم، امروز به یک حالت تقریبا پایداری رسیدیم برای این که دارای فرصت سرمایهگذاری و بهره برداری در امریکای لاتین هستیم. بنابراین امریکای لاتین یک بازار مطمئن در بازه زمانی میان مدت برای ایران به حساب میآید.
سومین نقطه قوت ارتباطات با امریکای لاتین این است که منافع مشترکی در ارتباط میان ایران و کشورهای این منطقه در بعضی از اصول وجود دارد. به طور مثال مخالفت با امریکا، مخالفت با نظام سلطه، موافقت در بعضی از مسائل جهانی. بخش قابل توجهی از کشورهای امریکای لاتین در مسئله هستهای با ایران همراه بودند. موضع برخی محکمتر و برخی ملایمتر بود.
نقطه قوت چهارم خلاء حضور تئوریک در منطقه است. سالیان طولانی این منطقه زیر یوغ استثمار و استعمار و دیکتاتوری بوده است. کشورهای این منطقه در حال حرکت به سمت استقرار نظام مردمسالاری هستند. جدا از تفکرات ایدئولوژیک باید گفت که نظام مردمسالاری در حال رونق گرفتن در این کشورها است و مردم گزینه مورد نظر خود را انتخاب میکنند. باید به انتخاب مردم احترام گذاشت. خلاء تئوریک در گروههایی که سالها زیر فشارهای دیکتاتوری بودهاند و حالا آزاد شدهاند مشاهده میشود که ما میتوانیم با پشتوانههایی که داریم به خصوص پشتوانههای ارزشی بسیاری از این خلاءها را پر کنیم.
و بالاخره نقطه قوت پنجمی که ارتباط با امریکای لاتین دارد، توانمندی ما برای حضور در برخی بخشهاست. به طور مثال در حوزه انرژی، ما دارای پتانسیلهای بسیار بالایی هستیم. برخی از این کشورها صاحب انرژی هستند، برخی علاوه بر این که صاحب انرژی هستند به آن نیاز هم دارند و برخی از این کشورها اصلا منابع انرژی ندارند ولی به آن نیاز دارند. بنابراین ما میتوانیم در این مناطق حضور پیدا کنیم. علاوه بر این کشورها پتانسیل قوی دارند. یعنی منابع طبیعی را دارند و ما میتوانیم با سرمایهگذاری، این توانمندی بالقوه را بالفعل کنیم.
اما نقاط ضعفی هم موجود است. اولین مورد دوری راه است. ضعف دومی که در ارتباط با کشورهای امریکای لاتین داریم این است که ظرفیتها و پتانسیلهای یکدیگر را نمیشناسیم. قویا توصیه میکنم وزارت امور خارجه، سازمانهای فرهنگی، صدا و سیما و ... ظرفیتهای این منطقه را برای مردم معرفی کنند. همین الان که کمی شناخت بیشتر شده است میزان توریستها میان ایران و برزیل بیشتر شده است. اگر توریست یا مقام مسئولی به ایران بیاید، نگاه او بعد از بازدید از ایران به شدت تغییر میکند. بنابراین باید این خلاء اطلاعاتی را از بین ببریم و راه آن هم استفاده از ظرفیتهای خبری دو طرف است.
ضعف سوم، ضعف اقتصادی و تکنولوژیک این کشورهاست. کشورهای امریکای لاتین غیر از برزیل، تا حدی آرژانتین و شیلی، اقتصاد ضعیفی دارند و عموما هم صاحب تکنولوژی نیستند که ما بتوانیم از آنها در حوزه تکنولوژی استفاده کنیم.
اما چه باید کرد؟ پیشنهاد مشخص من به حوزههای اجرایی به خصوص شورای عالی امنیت ملی این است که استراتژی مشخصی تدوین شود و مشخص شود که در هر یک از کشورهای امریکای لاتین چه باید انجام شود؟ کاری که در بولیوی باید انجام شود با کاری که باید در ونزوئلا یا نیکاراگوئه یا شیلی انجام شود متفاوت است. ضمن این که میزان حضور ما و نقش دادن به ما در هر یک از این کشورها متفاوت است. بنابراین ما برای کار در امریکای لاتین نیاز به یک نقشه راه داریم.
پیشنهاد دوم این است که تعهداتی را که پذیرفته ایم، حقیقتا انجام دهیم. اگر تعهد کردیم که کارخانهای بسازیم، خانه بسازیم، راه بسازیم و در مطبوعات این مسائل را بیان کردیم، حتما این تعهدات را انجام دهیم به گونهای که مردم این کشورها آثار این اقدامات را ببینند. این طور نباشد که قراردادی بسته شود، در اجرای آن تاخیر صورت بگیرد و در نهایت هم اجرا نشود. این موجب سرخوردگی میشود. بنابراین تعهداتی را باید بپذیریم که بتوانیم انجام دهیم و آن جا که نمیتوانیم تعهدی ندهیم.
پیشنهاد سوم در حوزه اقتصاد امریکای لاتین این است که ما هر کاری که میخواهیم در امریکای لاتین انجام دهیم، باید نگاه اقتصادی- سیاسی و نه سیاسی- اقتصادی داشته باشیم. یعنی پروژههایی که ایران در این کشورها انجام میشود باید توجیه اقتصادی داشته باشد و بر اساس سیاست برد-برد تدوین شده باشد. البته ممکن است که ما قصد داشته باشیم که کار سیاسی در این منطقه انجام دهیم، در این صورت هزینه کار سیاسی متفاوت است.
پیشنهاد چهارم این است که نگاه به امریکای لاتین باید همکاری بلندمدت باشد. یعنی نباید رابطه با این کشورها شخص محور باشد، مثلا حضور آقای چاوز یا مورالس در دولت این کشورها باعث شود که ما رابطه داشته باشیم. علت این که در بند قبل به نگاه اقتصادی-سیاسی اشاره شد همین است. در صورتی که نگاه اقتصادی- سیاسی باشد با تغییر دولتها خیلی در همکاریها تغییر صورت نمیگیرد و این نگاه بلندمدت است.
کار دیگری که باید انجام شود این است که روی نقاط فرهنگی مشترکی که با کشورهای این منطقه داریم کار کنیم. یعنی باید روی نقاط فرهنگی مشترک تاکید کنیم و جدا از طرح نقاط افتراق پرهیز کنیم. ایران و کشورهای امریکای لاتین نقاط متفاوت فرهنگی بسیاری با هم دارند. نباید دست روی این نقاط بگذاریم. باید روی نکات فرهنگی مشترک کار کنیم که به نظرم آثار فراوانی خواهد داشت.
نظر شما :