تبعات حمله امریکا به سوریه برای ایران
هرچند سعید لیلاز در مباحث اقتصادی شهرت زیادی دارد اما این به معنای آن نیست که درباره مسائل سیاسی و حتی ارتباطات بین الملل صاحب تحلیل و نظر نباشد، بلکه برعکس او با رصد دقیق مناسبات بین المللی دارای تحلیل های جدی و درخور توجهی در این زمینه است که البته تسلط وی بر مباحث اقتصادی باعث متفاوت شدن نظرها و تحلیل های او از دیگر کارشناسان و صاحبنظران در این حوزه است.
به اعتقاد این کارشناس اقتصادی و پژوهشگر سیاسی، امریکا بنای آن را ندارد که آغاز کننده جنگی تازه در خاورمیانه باشد بلکه صرفا به دنبال برقراری نوعی موازنه نظامی در سوریه است. لیلاز معتقد است برخلاف نگرانی هایی که در جامعه مبنی بر حمله احتمالی امریکا به سوریه وجود دارد تبعات آن چندان کشور ما را درگیر نخواهد کرد.
انتشار خبرهایی مبنی بر احتمال حمله امریکا به سوریه باعث به وجود آمدن نگرانی هایی در افکار عمومی شده است. اصل این مساله به نظر شما برای کشور ما چقدر جای نگرانی دارد و فکر می کنید در صورت حمله امریکا به سوریه دامنه تبعاتی که کشور ما را با آن درگیر می کند چقدر خواهد بود؟
اینکه دامنه تبعات آن چقدر خواهد بود دقیقا بستگی به عمق و ابعاد حمله امریکا به کشور سوریه در صورتی که این کار را انجام دهد خواهد داشت. در واقع اگر عمق و ابعاد این حمله کم و محدود باشد، طبیعی است که بر کشور ما اثر جدی نخواهد داشت اما در صورتی که منجر به یک درگیری استراتژیک بلندمدت شود تصور می کنم حتما این مساله کشور ما را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد اما به نظرم مجموع مناسبات و تحولات بین المللی و حتی رویکردهایی که در داخل کشور شاهدش هستیم نشان دهنده آن نیست که اتفاق مهمی در حال وقوع است.
یعنی از مجموعه آنچه در مناسبات بین المللی درباره مساله سوریه مشاهده می شود به نظر نمی رسد که ما شاهد وقوع اتفاقات بزرگی باشیم. به گمان من در روزهای آینده یک ضربه نظامی محدود که هم ابعاد و هم مدت آن از یک محدوده خاصی فراتر نخواهد رفت اتفاق خواهد افتاد و باز به گمان من وقوع یک اتفاق نه چندان بزرگ در همین مختصاتی که عرض کردم برای کشورهای منطقه چندان دور از انتظار نیست و به نوعی با آن کنار خواهند آمد. مسائلی هم که متاثر از این مساله در بازار ارز ما به وجود آمده فکر می کنم در صورتی که حمله امریکا به سوریه چنانچه اشاره کردم کم عمق و محدود باشد سریعا جبران خواهد شد و بعید می دانم این مساله بتواند کشور ما را چندان درگیر کند.
شما بر چه اساسی معتقدید امریکا حمله محدودی به سوریه خواهد داشت و تنها نقاط خاصی از این کشور را هدف قرار می دهد؟ مبنای تحلیل شما درباره محدود بودن این حمله چیست؟
غیر از شواهد عینی و عملی که همین پنجشنبه شب رای تاریخی مجلس عوام بریتانیا تایید شد و همچنین مجموعه مناسباتی که ایالات متحده در خاورمیانه دارد، نشان دهنده این نیست که امریکایی ها به دنبال تغییر جدی در مناسبات ژئوپولتیک خاورمیانه هستند.
اگر مصداقی تر بفرمایید بهتر است. مشخصا کدام موارد در مناسبات امریکا در خاورمیانه را در تعارض با این می بینید که این کشور بخواهد جنگ گسترده جدیدی را در منطقه کلید بزند؟
با درکی که من از منطقه و رویکردهای امریکا دارم به نظرم نمی رسد این کشور علاقه یی به تغییر رژیم در سوریه داشته باشد. الان وضعیت فعلی در سوریه بهترین وضع ممکن برای آنها است. اگر امریکایی ها می خواهند دخالت نظامی در این کشور داشته باشند اولا این است که آنها ادعایشان این است که سوریه علیه شهروندان خودش سلاح شیمیایی به کار می برد و امریکا این مساله را ممنوع می داند و الان هم می خواهد با مداخله نظامی از اینکه حرف خودش بر زمین بماند جلوگیری کند. نکته دیگری که هزار بار از این مساله مهم تر است اینکه در ماه های اخیر و بعد از ورود حزب الله لبنان و تصرف قُصیر توسط آنها به نفع دولت سوریه، امریکایی ها به این جمع بندی رسیدند که برقراری اندکی موازنه نظامی – و نه استراتژیک- بین بشار اسد و نیروهای مخالف او به نفع بشار اسد به هم خورده است.
بنابراین امریکایی ها از حمله عمدتا تاکتیکی خود این هدف را دنبال می کنند که بتوانند آن موازنه نظامی که بین بشار اسد و مخالفانش به هم خورده را مجددا به جای اول خودش بازگردانند. وگرنه به باور من شرایط فعلی هم در خاورمیانه و هم به ویژه در کشور سوریه کاملا در راستای منافع ایالات متحده امریکاست و اتفاقا این همان نکته یی است که حدود 2 سال قبل سید حسن نصرالله یک بار آن را بیان کرد و البته پس از آن هیچگاه این سخن را تکرار نکرد.
اما به گمان من این سخن کاملا درست است و الان چه نیروهای تکفیری و سلفی که مخالفان بشار اسد هستند کشته شوند و چه از نیروهای دولت سوریه جان ببازند این مساله به نفع دولت امریکا خواهد بود. همه اینها منجر به آن خواهد شد که قیمت نفت کنترل شود تا امریکایی ها راحت تر بتوانند منطقه را آن طور که می خواهند اداره کنند. الان شما دقت کنید، مساله اسراییل در دعواهای خاورمیانه کاملا از موضوعیت افتاده است.
برای نمونه من هیچ گاه باور نمی کردم که فلسطینی ها به این تنهایی مجبور باشند با اسراییلی ها گفت وگوهای خود را از سر بگیرند آن هم بدون اینکه دولتی در مصر و سوریه وجود داشته باشد که بتواند به این مساله توجه نشان دهد. در مجموع به نظر من بعید است امریکایی ها و اسراییلی ها شرایطی بهتر از آنچه در منطقه وجود دارد را برای خود متصور باشند که حالا بخواهند دست به یک حمله وسیع نظامی در سوریه بزنند.
ایجاد موازنه نظامی که به آن اشاره کردید به دلیل تضعیف اسد است که می تواند منافع امریکایی ها را تامین کند یا اینکه نیروهایی که قرار است برقرار کننده این موازنه باشند در جهت منافع امریکا فعالیت می کنند؟
مشکل سوریه از دیدگاه امریکایی ها این است که جانشین لاییک و نیرویی که بتواند یک حکومت غیردینی را در این کشور مستقر کند وجود ندارد. شما اگر به تجربه بهار عربی نگاه کنید خواهید دید که از نگاه امریکایی ها شرط موفقیت و آرام گرفتن کشورهایی که دارای بهار عربی بوده اند این است که یک حکومت غیردینی و غیر اسلامی روی کار بیاید. مثلا در یمن، تونس، لیبی و حتی مصر هم که ابتدا اسلام گراها روی کار آمدند باز امریکایی ها سعی کردند جلوی آن را بگیرند و آن را به عقب برگردانند. مجموعه این تحولات نشان می دهد که امریکایی ها به برقراری یک حکومت اسلامی در سوریه رضایت نمی دهند وگرنه مساله اصلی آنها بودن یا نبودن بشار اسد نیست.
چراکه حضور بشار اسد در وضعیت فعلی با نبودنش اصلا تفاوتی ندارد و ظهور و بروزی در عرصه بین المللی ندارد. در واقع اثر بین المللی و حتی منطقه یی نظام سوریه کاملا مضمحل شده است. بنابراین از آنجایی که به وجود آمدن یک حکومت غیردینی و لاییک در سوریه متصور نیست به نظرم بعید است که امریکایی ها بخواهند یک جنگ بزرگ را در سوریه آغاز کنند. در واقع سوریه الان به مرکز ظهور همه سلفی های منطقه خاورمیانه تبدیل شده است و حتی تا جایی که من شنیده ام بسیاری سلفی ها و القاعده یی ها که در زندان های برخی کشورهای اروپایی بوده اند با هدایت این کشورها در سوریه مستقر شده اند.
در واقع دولت های اروپایی این کار را کردند چراکه کنترل زندانی های القاعده یی در کشوری مانند سوریه راحت تر است. یعنی به جای اینکه یک زندان گوانتانامویی با نظم امریکایی بخواهد از القاعده یی ها نگهداری کند حالا آنها به زندانی با نظم بشار اسدی وارد می شوند تا با نیروهای اسد درگیر جنگ شوند و هر چقدر که می خواهند یکدیگر را بکشند.
شما معتقدید که امریکا یک حمله کوتاه، کم عمق با گستره یی بسیار محدود را آغاز می کند. اما الزاما آنچه امریکا اراده می کند قرار نیست تبدیل به واقعیت بشود. یعنی ممکن است برای شروع جنگ اراده امریکایی ها کافی باشد اما معلوم نیست که اراده آنها بتواند در خاتمه دادن به جنگ و تعیین محدوده آن تعیین کننده باشد.
البته هر اتفاقی ممکن است بیفتد. اگر گمان کنیم که صد در صد هر آنچه امریکایی ها می خواهند در عمل اتفاق خواهد افتاد به معنای قائل بودن مقام الوهیت برای امریکایی ها است و قطعا من چنین اعتقادی ندارم. حتما در صورتی که این جنگ شروع شود اتفاقاتی مغایر با نظر امریکایی ها هم خواهد افتاد و بعید نیست که در منطقه برنامه امریکایی ها به طور تمام و کمال پیش نرود. اما شما به احتمالاتی که به گسترش این جنگ بینجامد نگاه کنید. اولا توجه داشته باشید که من این اتفاقی که احتمالا الان در شرف وقوع آن هستیم را اساسا جنگ نمی دانم بلکه معتقدم یک ضربه نظامی است و نه بیشتر.
یعنی این طور نیست که دو طرف با هم درگیر شوند و مثلا امریکا حمله کند و طرف مقابل بخواهد جواب دهد. بلکه از چند هزار کیلومتر آن طرف تر احتمالا چند موشک به چند نقطه مشخص در سوریه اصابت می کند و حتی ممکن است کار به هواپیما هم کشیده نشود. حالا ممکن است کسانی این احتمال را مطرح کنند که سوریه در صورت حمله امریکا، هدف خود را اسراییل قرار می دهد. در این مورد باید بگویم که در شرایط فعلی این ظرفیت برای سوریه وجود ندارد که بخواهد خودش را درگیر جنگ با اسراییل کند و خود سوری ها هم تا الان چنین ادعایی را مطرح نکرده اند. احتمال دیگری که ممکن است برخی ها آن را مطرح کنند دخالت کشور ما است که من این مساله را غیرمحتمل می دانم.
چرا؟
برای اینکه کشور ما به لحاظ داخلی و همینطور بین المللی شرایط اینکه بخواهد در درگیری های سوریه دخالت کند را ندارد. ضمن اینکه اولویت ما هم الان این مساله نیست. فکر می کنم همان عواملی که باعث شد کشور ما درباره جنگ عراق یا جنگ افغانستان دخالت نکند همان عوامل این بار هم موجب می شود ما در جنگ سوریه دخالتی نداشته باشیم. اتفاقا اگر خاطرتان باشد همان زمان که امریکا می خواست به عراق حمله کند هم کیهان می نوشت روز واقعه فرا رسیده و الان یوم الله است. یعنی شما نباید معیارتان برای این مسائل کیهان باشد چرا که ما قبلا هم مقالات اینچنینی در این روزنامه خوانده ایم اما شاهد بلااثر بودن شان بوده ایم.
اما صدام حسین با بشار اسد برای ما متفاوت است. یعنی نظام سیاسی ما به دلایلی حساسیت های بالایی نسبت به نظام بشار اسد دارد که این حساسیت ها را به هیچ وجه درباره صدام نداشت.
به نظر من شما دارید اهمیت ژئوپولتیک سوریه برای ایران را به یک اهمیت ایدئولوژیک، روبنایی و شعاری فرو می کاهید و این اشتباه است. نظام سیاسی ما به دنبال منافع ژئوپولتیک خودش است که اتفاقا کاملا هم بجا و درست است.
حتی اگر این را هم بپذیریم باز برای نظام سیاسی ما اصلا ساده نیست که بخواهد به برقراری موازنه نظامی در کشور همسایه خود تن بدهد که به نوعی تضعیف قدرت هم پیمان او است. ضمن اینکه آن نیروهایی که قرار است موازنه نظامی را برقرار کنند بعید نیست نفس حضورشان برای کشور ما با مزاحمت هایی همراه باشد.
به اعتقاد من ظهور یک حکومت تکفیری و سلفی در سوریه دردسرهایی کمتر از ایران برای امریکا ندارد. ثانیا نگرانی که شما به آن اشاره می کنید مدتی است که اتفاق افتاده است و کاری نمی شود کرد. یعنی به لحاظ ژئوپولتیک، سوریه برای ایران یک کشور از دست رفته است. دلیلش این است که اولا این کشور جبهه نظامی ما برای مقابله با امریکا را تا 3 هزار کیلومتر به مرزهای اسراییل گسترش می داد. ثانیا سوریه یک منبع تدارکاتی و لوژستیکی برای تغذیه حماس و حزب الله بود. خب می دانیم که سوریه فعلی در هر دوی این موارد کارایی خودش را برای ما از دست داده است.
شما در تحلیل خودتان چند کشور را نادیده گرفتید. حالا نمی دانم آنها را خیلی موثر نمی دانید یا...؟
در ادامه بحث می خواستم به آنها هم اشاره کنم. من می دانم شما می خواهید مساله روسیه را مطرح کنید.
بله، از این طرف روسیه و حزب الله لبنان و از طرف امریکایی ها هم عربستان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس.
حزب الله ممکن است بخواهد دخالت کند اما قدرت تاثیرگذاری ژئوپولتیک ندارد و برای همین قادر به اینکه این ضربه نظامی را تبدیل به یک جنگ کند نخواهد بود. توجه داشته باشید که حزب الله لبنان ارتش بزرگی که ندارد بلکه صرفا یک نیروی مقاومت است که توان تاثیرگذاری عمیق بر چنین مناسباتی را ندارد.
اما درباره روسیه باید بگویم این کشور به دلیل تجربه «بلگراد» برای این کشور – که به نظرم بزرگ ترین شکست روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا الان بوده است - در ضربه یی که امریکا سوریه را هدف گرفته نیز دخالت نخواهد کرد. تاکید می کنم که به باور من امریکا بنا ندارد چیزی را در سوریه به هم بزند. بلکه می خواهد یک موازنه نظامی که در گذشته وجود داشته را به جای خود برگرداند.
از طرف دیگر می خواهد به کشورهای دیگر هشدار دهد که نگهداری و استفاده از بمب های کشتار جمعی بدون مجازات نخواهد بود که این مساله هم انگیزه یی برای ورود نیروهای روسی به این درگیری نخواهد بود. روسیه تا حدی که امکان آن را داشته تاکنون در مساله سوریه دخالت کرده و بعید می دانم تصمیم داشته باشد پای خود را فراتر از آن بگذارد.
یعنی بیش از این توان دخالت ندارد. روسیه می تواند مقداری تجهیزات نظامی در اختیار سوریه قرار دهد اما آیا می توان تصور کرد که این کشور حالا حاضر به پیاده کردن سرباز در سوریه باشد؟ بنابراین به اعتقاد من ضربه امریکا به سوریه منجر به درگیری نظامی بین روسیه و امریکا نخواهد شد.
شما گفتید که مطالبی که در این خصوص در برخی روزنامه های اصولگرایان تندرو منظر می شود مبنی بر دخالت ایران در مساله سوریه اعتبار چندانی ندارد.
من معتقدم تا رهبری، نیروهای نظامی و نهادهای موثر در این خصوص اظهارنظر نکرده اند سخن و نوشته هیچ فردی نمی تواند اعتباری داشته باشد. ضمنا اینکه یک عده تندرو دایما در شیپور جنگ بدمند و عده یی کندرو هم دایما بر اجتناب از ورود به جنگ هشدار دهند اتفاقی است که در همه جای دنیا رخ می دهد.
به اعتقاد این کارشناس اقتصادی و پژوهشگر سیاسی، امریکا بنای آن را ندارد که آغاز کننده جنگی تازه در خاورمیانه باشد بلکه صرفا به دنبال برقراری نوعی موازنه نظامی در سوریه است. لیلاز معتقد است برخلاف نگرانی هایی که در جامعه مبنی بر حمله احتمالی امریکا به سوریه وجود دارد تبعات آن چندان کشور ما را درگیر نخواهد کرد.
انتشار خبرهایی مبنی بر احتمال حمله امریکا به سوریه باعث به وجود آمدن نگرانی هایی در افکار عمومی شده است. اصل این مساله به نظر شما برای کشور ما چقدر جای نگرانی دارد و فکر می کنید در صورت حمله امریکا به سوریه دامنه تبعاتی که کشور ما را با آن درگیر می کند چقدر خواهد بود؟
اینکه دامنه تبعات آن چقدر خواهد بود دقیقا بستگی به عمق و ابعاد حمله امریکا به کشور سوریه در صورتی که این کار را انجام دهد خواهد داشت. در واقع اگر عمق و ابعاد این حمله کم و محدود باشد، طبیعی است که بر کشور ما اثر جدی نخواهد داشت اما در صورتی که منجر به یک درگیری استراتژیک بلندمدت شود تصور می کنم حتما این مساله کشور ما را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد اما به نظرم مجموع مناسبات و تحولات بین المللی و حتی رویکردهایی که در داخل کشور شاهدش هستیم نشان دهنده آن نیست که اتفاق مهمی در حال وقوع است.
یعنی از مجموعه آنچه در مناسبات بین المللی درباره مساله سوریه مشاهده می شود به نظر نمی رسد که ما شاهد وقوع اتفاقات بزرگی باشیم. به گمان من در روزهای آینده یک ضربه نظامی محدود که هم ابعاد و هم مدت آن از یک محدوده خاصی فراتر نخواهد رفت اتفاق خواهد افتاد و باز به گمان من وقوع یک اتفاق نه چندان بزرگ در همین مختصاتی که عرض کردم برای کشورهای منطقه چندان دور از انتظار نیست و به نوعی با آن کنار خواهند آمد. مسائلی هم که متاثر از این مساله در بازار ارز ما به وجود آمده فکر می کنم در صورتی که حمله امریکا به سوریه چنانچه اشاره کردم کم عمق و محدود باشد سریعا جبران خواهد شد و بعید می دانم این مساله بتواند کشور ما را چندان درگیر کند.
شما بر چه اساسی معتقدید امریکا حمله محدودی به سوریه خواهد داشت و تنها نقاط خاصی از این کشور را هدف قرار می دهد؟ مبنای تحلیل شما درباره محدود بودن این حمله چیست؟
غیر از شواهد عینی و عملی که همین پنجشنبه شب رای تاریخی مجلس عوام بریتانیا تایید شد و همچنین مجموعه مناسباتی که ایالات متحده در خاورمیانه دارد، نشان دهنده این نیست که امریکایی ها به دنبال تغییر جدی در مناسبات ژئوپولتیک خاورمیانه هستند.
اگر مصداقی تر بفرمایید بهتر است. مشخصا کدام موارد در مناسبات امریکا در خاورمیانه را در تعارض با این می بینید که این کشور بخواهد جنگ گسترده جدیدی را در منطقه کلید بزند؟
با درکی که من از منطقه و رویکردهای امریکا دارم به نظرم نمی رسد این کشور علاقه یی به تغییر رژیم در سوریه داشته باشد. الان وضعیت فعلی در سوریه بهترین وضع ممکن برای آنها است. اگر امریکایی ها می خواهند دخالت نظامی در این کشور داشته باشند اولا این است که آنها ادعایشان این است که سوریه علیه شهروندان خودش سلاح شیمیایی به کار می برد و امریکا این مساله را ممنوع می داند و الان هم می خواهد با مداخله نظامی از اینکه حرف خودش بر زمین بماند جلوگیری کند. نکته دیگری که هزار بار از این مساله مهم تر است اینکه در ماه های اخیر و بعد از ورود حزب الله لبنان و تصرف قُصیر توسط آنها به نفع دولت سوریه، امریکایی ها به این جمع بندی رسیدند که برقراری اندکی موازنه نظامی – و نه استراتژیک- بین بشار اسد و نیروهای مخالف او به نفع بشار اسد به هم خورده است.
بنابراین امریکایی ها از حمله عمدتا تاکتیکی خود این هدف را دنبال می کنند که بتوانند آن موازنه نظامی که بین بشار اسد و مخالفانش به هم خورده را مجددا به جای اول خودش بازگردانند. وگرنه به باور من شرایط فعلی هم در خاورمیانه و هم به ویژه در کشور سوریه کاملا در راستای منافع ایالات متحده امریکاست و اتفاقا این همان نکته یی است که حدود 2 سال قبل سید حسن نصرالله یک بار آن را بیان کرد و البته پس از آن هیچگاه این سخن را تکرار نکرد.
اما به گمان من این سخن کاملا درست است و الان چه نیروهای تکفیری و سلفی که مخالفان بشار اسد هستند کشته شوند و چه از نیروهای دولت سوریه جان ببازند این مساله به نفع دولت امریکا خواهد بود. همه اینها منجر به آن خواهد شد که قیمت نفت کنترل شود تا امریکایی ها راحت تر بتوانند منطقه را آن طور که می خواهند اداره کنند. الان شما دقت کنید، مساله اسراییل در دعواهای خاورمیانه کاملا از موضوعیت افتاده است.
برای نمونه من هیچ گاه باور نمی کردم که فلسطینی ها به این تنهایی مجبور باشند با اسراییلی ها گفت وگوهای خود را از سر بگیرند آن هم بدون اینکه دولتی در مصر و سوریه وجود داشته باشد که بتواند به این مساله توجه نشان دهد. در مجموع به نظر من بعید است امریکایی ها و اسراییلی ها شرایطی بهتر از آنچه در منطقه وجود دارد را برای خود متصور باشند که حالا بخواهند دست به یک حمله وسیع نظامی در سوریه بزنند.
ایجاد موازنه نظامی که به آن اشاره کردید به دلیل تضعیف اسد است که می تواند منافع امریکایی ها را تامین کند یا اینکه نیروهایی که قرار است برقرار کننده این موازنه باشند در جهت منافع امریکا فعالیت می کنند؟
مشکل سوریه از دیدگاه امریکایی ها این است که جانشین لاییک و نیرویی که بتواند یک حکومت غیردینی را در این کشور مستقر کند وجود ندارد. شما اگر به تجربه بهار عربی نگاه کنید خواهید دید که از نگاه امریکایی ها شرط موفقیت و آرام گرفتن کشورهایی که دارای بهار عربی بوده اند این است که یک حکومت غیردینی و غیر اسلامی روی کار بیاید. مثلا در یمن، تونس، لیبی و حتی مصر هم که ابتدا اسلام گراها روی کار آمدند باز امریکایی ها سعی کردند جلوی آن را بگیرند و آن را به عقب برگردانند. مجموعه این تحولات نشان می دهد که امریکایی ها به برقراری یک حکومت اسلامی در سوریه رضایت نمی دهند وگرنه مساله اصلی آنها بودن یا نبودن بشار اسد نیست.
چراکه حضور بشار اسد در وضعیت فعلی با نبودنش اصلا تفاوتی ندارد و ظهور و بروزی در عرصه بین المللی ندارد. در واقع اثر بین المللی و حتی منطقه یی نظام سوریه کاملا مضمحل شده است. بنابراین از آنجایی که به وجود آمدن یک حکومت غیردینی و لاییک در سوریه متصور نیست به نظرم بعید است که امریکایی ها بخواهند یک جنگ بزرگ را در سوریه آغاز کنند. در واقع سوریه الان به مرکز ظهور همه سلفی های منطقه خاورمیانه تبدیل شده است و حتی تا جایی که من شنیده ام بسیاری سلفی ها و القاعده یی ها که در زندان های برخی کشورهای اروپایی بوده اند با هدایت این کشورها در سوریه مستقر شده اند.
در واقع دولت های اروپایی این کار را کردند چراکه کنترل زندانی های القاعده یی در کشوری مانند سوریه راحت تر است. یعنی به جای اینکه یک زندان گوانتانامویی با نظم امریکایی بخواهد از القاعده یی ها نگهداری کند حالا آنها به زندانی با نظم بشار اسدی وارد می شوند تا با نیروهای اسد درگیر جنگ شوند و هر چقدر که می خواهند یکدیگر را بکشند.
شما معتقدید که امریکا یک حمله کوتاه، کم عمق با گستره یی بسیار محدود را آغاز می کند. اما الزاما آنچه امریکا اراده می کند قرار نیست تبدیل به واقعیت بشود. یعنی ممکن است برای شروع جنگ اراده امریکایی ها کافی باشد اما معلوم نیست که اراده آنها بتواند در خاتمه دادن به جنگ و تعیین محدوده آن تعیین کننده باشد.
البته هر اتفاقی ممکن است بیفتد. اگر گمان کنیم که صد در صد هر آنچه امریکایی ها می خواهند در عمل اتفاق خواهد افتاد به معنای قائل بودن مقام الوهیت برای امریکایی ها است و قطعا من چنین اعتقادی ندارم. حتما در صورتی که این جنگ شروع شود اتفاقاتی مغایر با نظر امریکایی ها هم خواهد افتاد و بعید نیست که در منطقه برنامه امریکایی ها به طور تمام و کمال پیش نرود. اما شما به احتمالاتی که به گسترش این جنگ بینجامد نگاه کنید. اولا توجه داشته باشید که من این اتفاقی که احتمالا الان در شرف وقوع آن هستیم را اساسا جنگ نمی دانم بلکه معتقدم یک ضربه نظامی است و نه بیشتر.
یعنی این طور نیست که دو طرف با هم درگیر شوند و مثلا امریکا حمله کند و طرف مقابل بخواهد جواب دهد. بلکه از چند هزار کیلومتر آن طرف تر احتمالا چند موشک به چند نقطه مشخص در سوریه اصابت می کند و حتی ممکن است کار به هواپیما هم کشیده نشود. حالا ممکن است کسانی این احتمال را مطرح کنند که سوریه در صورت حمله امریکا، هدف خود را اسراییل قرار می دهد. در این مورد باید بگویم که در شرایط فعلی این ظرفیت برای سوریه وجود ندارد که بخواهد خودش را درگیر جنگ با اسراییل کند و خود سوری ها هم تا الان چنین ادعایی را مطرح نکرده اند. احتمال دیگری که ممکن است برخی ها آن را مطرح کنند دخالت کشور ما است که من این مساله را غیرمحتمل می دانم.
چرا؟
برای اینکه کشور ما به لحاظ داخلی و همینطور بین المللی شرایط اینکه بخواهد در درگیری های سوریه دخالت کند را ندارد. ضمن اینکه اولویت ما هم الان این مساله نیست. فکر می کنم همان عواملی که باعث شد کشور ما درباره جنگ عراق یا جنگ افغانستان دخالت نکند همان عوامل این بار هم موجب می شود ما در جنگ سوریه دخالتی نداشته باشیم. اتفاقا اگر خاطرتان باشد همان زمان که امریکا می خواست به عراق حمله کند هم کیهان می نوشت روز واقعه فرا رسیده و الان یوم الله است. یعنی شما نباید معیارتان برای این مسائل کیهان باشد چرا که ما قبلا هم مقالات اینچنینی در این روزنامه خوانده ایم اما شاهد بلااثر بودن شان بوده ایم.
اما صدام حسین با بشار اسد برای ما متفاوت است. یعنی نظام سیاسی ما به دلایلی حساسیت های بالایی نسبت به نظام بشار اسد دارد که این حساسیت ها را به هیچ وجه درباره صدام نداشت.
به نظر من شما دارید اهمیت ژئوپولتیک سوریه برای ایران را به یک اهمیت ایدئولوژیک، روبنایی و شعاری فرو می کاهید و این اشتباه است. نظام سیاسی ما به دنبال منافع ژئوپولتیک خودش است که اتفاقا کاملا هم بجا و درست است.
حتی اگر این را هم بپذیریم باز برای نظام سیاسی ما اصلا ساده نیست که بخواهد به برقراری موازنه نظامی در کشور همسایه خود تن بدهد که به نوعی تضعیف قدرت هم پیمان او است. ضمن اینکه آن نیروهایی که قرار است موازنه نظامی را برقرار کنند بعید نیست نفس حضورشان برای کشور ما با مزاحمت هایی همراه باشد.
به اعتقاد من ظهور یک حکومت تکفیری و سلفی در سوریه دردسرهایی کمتر از ایران برای امریکا ندارد. ثانیا نگرانی که شما به آن اشاره می کنید مدتی است که اتفاق افتاده است و کاری نمی شود کرد. یعنی به لحاظ ژئوپولتیک، سوریه برای ایران یک کشور از دست رفته است. دلیلش این است که اولا این کشور جبهه نظامی ما برای مقابله با امریکا را تا 3 هزار کیلومتر به مرزهای اسراییل گسترش می داد. ثانیا سوریه یک منبع تدارکاتی و لوژستیکی برای تغذیه حماس و حزب الله بود. خب می دانیم که سوریه فعلی در هر دوی این موارد کارایی خودش را برای ما از دست داده است.
شما در تحلیل خودتان چند کشور را نادیده گرفتید. حالا نمی دانم آنها را خیلی موثر نمی دانید یا...؟
در ادامه بحث می خواستم به آنها هم اشاره کنم. من می دانم شما می خواهید مساله روسیه را مطرح کنید.
بله، از این طرف روسیه و حزب الله لبنان و از طرف امریکایی ها هم عربستان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس.
حزب الله ممکن است بخواهد دخالت کند اما قدرت تاثیرگذاری ژئوپولتیک ندارد و برای همین قادر به اینکه این ضربه نظامی را تبدیل به یک جنگ کند نخواهد بود. توجه داشته باشید که حزب الله لبنان ارتش بزرگی که ندارد بلکه صرفا یک نیروی مقاومت است که توان تاثیرگذاری عمیق بر چنین مناسباتی را ندارد.
اما درباره روسیه باید بگویم این کشور به دلیل تجربه «بلگراد» برای این کشور – که به نظرم بزرگ ترین شکست روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا الان بوده است - در ضربه یی که امریکا سوریه را هدف گرفته نیز دخالت نخواهد کرد. تاکید می کنم که به باور من امریکا بنا ندارد چیزی را در سوریه به هم بزند. بلکه می خواهد یک موازنه نظامی که در گذشته وجود داشته را به جای خود برگرداند.
از طرف دیگر می خواهد به کشورهای دیگر هشدار دهد که نگهداری و استفاده از بمب های کشتار جمعی بدون مجازات نخواهد بود که این مساله هم انگیزه یی برای ورود نیروهای روسی به این درگیری نخواهد بود. روسیه تا حدی که امکان آن را داشته تاکنون در مساله سوریه دخالت کرده و بعید می دانم تصمیم داشته باشد پای خود را فراتر از آن بگذارد.
یعنی بیش از این توان دخالت ندارد. روسیه می تواند مقداری تجهیزات نظامی در اختیار سوریه قرار دهد اما آیا می توان تصور کرد که این کشور حالا حاضر به پیاده کردن سرباز در سوریه باشد؟ بنابراین به اعتقاد من ضربه امریکا به سوریه منجر به درگیری نظامی بین روسیه و امریکا نخواهد شد.
شما گفتید که مطالبی که در این خصوص در برخی روزنامه های اصولگرایان تندرو منظر می شود مبنی بر دخالت ایران در مساله سوریه اعتبار چندانی ندارد.
من معتقدم تا رهبری، نیروهای نظامی و نهادهای موثر در این خصوص اظهارنظر نکرده اند سخن و نوشته هیچ فردی نمی تواند اعتباری داشته باشد. ضمنا اینکه یک عده تندرو دایما در شیپور جنگ بدمند و عده یی کندرو هم دایما بر اجتناب از ورود به جنگ هشدار دهند اتفاقی است که در همه جای دنیا رخ می دهد.
منبع: اعتماد
نظر شما :