اخوان باید از گذشته درس بگیرد

اشتباهات اخوان؛ عامل سقوط مرسی

۲۶ تیر ۱۳۹۲ | ۲۰:۱۷ کد : ۱۹۱۸۶۴۴ اخبار اصلی خاورمیانه
محمد مرسی در عرصه سیاست خارجی خود آن‏گونه که شعار داد عمل نکرد. مرسی نه تنها در روابط مصر با رژیم صهیونیستی تجدید نظر نکرد بلکه گزارش‏های منابع خبری حاکی از این است که آمریکا اعطای کمک‏های سالیانه خود به مصر را منوط به حفظ روابط این کشور با رژیم صهیونیستی کرد
اشتباهات اخوان؛ عامل سقوط مرسی

نویسنده: سید رضی عمادی

دیپلماسی ایرانی: محمد مرسی، نخستین رئیس جمهور مصر پس از مبارک، تنها یک سال در قدرت حضور داشت و در سالروز به قدرت رسیدنش از قدرت برکنار شد. مرسی به همراه شماری از سران اخوان‏ المسلمین توسط ارتش مصر بازداشت شد. ارتش، عدلی منصور، رئیس دادگاه قانون اساسی مصر، را به عنوان رئیس جمهور موقت برگزید تا کودتای نظامیان در مصر تکمیل شود و هم انقلاب مصر با انقلاب دیگری از مسیر اصلی خود منحرف شود و هم اخوان‏ المسلمین نشان دهد که بیش از 80 سال انتظار و زیستن در حاشیه سیاست موجب نشد تا این جمعیت پرطرفدار مصری تجربه به کارگیری قدرت سیاسی را بیاموزد. در این نوشتار کوتاه سعی بر آن است علل سقوط دولت محمد مرسی و کودتا در مصر بر اساس عملکرد اخوان و محمد مرسی مورد بررسی قرار گیرد. البته لازم به یادآوری است که اشتباهات مرسی و اخوان تنها یک عامل در سقوط محمد مرسی از قدرت و کودتا علیه انقلاب مصر است و عوامل دیگری نظیر ائتلاف قوی و هوشمندی مخالفان و مدیریت امور مصر توسط آمریکا نیز در این موضوع دخیل هستند.

آنچه که انقلاب مصر را از مابقی انقلاب‏ها در کشورهای عربی که از سال 2011 تاکنون اتفاق افتاده است، متمایز می‏کند این است که کودتا علیه مرسی و اخوان ‏المسلمین، انقلاب مصر را در اختیار نظامیان، لیبرال‏ها و سکولارها قرار داده است. آنچه که موجب تغییر رهبری در مصر جدید از اسلامگرایان به سمت سکولارها شد، در مرحله اول نشات گرفته از ضعف موقعیت سنجی، عملکرد ضعیف و بینش محدودنگر اخوان‏ المسلمین و محمد مرسی بود. عملکرد اخوان المسلمین به ویژه در تقریبا دو سال اخیر به گونه‏ای بود که مخالفان باتجربه تواسنتند به افکار عمومی القاء کنند که اخوان در صدد مصادره انقلاب مردمی و ایجاد یک دیکتاتوری جدید حزبی در مصر است.

جمعیت اخوان المسلمین سازمان یافته‏ترین جامعه سیاسی و فکری اهل سنت در جهان عرب است. این جمعیت بیش از80 سال در مصر در حاشیه سیاست باقی ماند، رهبران آن بازداشت شدند، حبس‏ های طولانی مدت را تحمل کردند و یا اینکه به کشورهای دیگر تبعید شدند. با این حال، اخوان هیچگاه تجربه حکومتی و در اختیار داشتن قدرت سیاسی را نه در مصر بلکه در هیچ نهاد دیگری نداشته است. این کم ‏تجربه بودن موجب شد تا اخوان‏ المسلمین در حیات سیاسی مصر پس از مبارک با دستپاچگی مرتکب اشتباهات استراتژیک شود. اشتباهات اخوان با اقدامات نسنجیده و بی‏تجربگی محمد مرسی توام شد تا قدرت اخوان در مصر حتی به یک دوره سیاسی 4 ساله نیز ختم نشود و مصر بار دیگر وارد دوره انتقالی قدرت شود. می‏توان اشتباهات اخوان و بی‏ تجربگی مرسی را در موارد زیر بیان کرد:

1-    ضعف موقعیت سنجی نزد سران اخوان‏ المسلمین

ضعف موقعیت سنجی سران اخوان‏المسلمین مصر در مرحله اول در درک نکردن شرایط سخت سیاسی و اجتماعی این کشور بود که مصر از دوران مبارک به ارث برده بود.

حسنی مبارک که فارغ التحصیل آکادمی نظامی مصر بود، در سال 1981 به قدرت رسید و در 11 فوریه 2011 در نتیجه اعتراض‏های گسترده مردمی پس از 33 سال از قدرت کناره‏گیری کرد. حسنی مبارک در حالی از قدرت در مصر برکنار شد که از لحاظ سیاسی کشوری غیردمکراتیک و تحقیرشده و از لحاظ اقتصادی کشوری فقیر، بحران زده و بیثبات را از دوران 30 ساله قدرت خود برجای گذاشت. طی سه دهه حکومت مبارک، جامعه مدنی در مصر همواره سرکوب شد، احزاب سیاسی ممنوع، روزنامه‏ ها بسته، فعالین سیاسی و روشنفکران بازداشت می‏شدند، دستگاه قضایی فاسد بود و بر نشر کتاب و فعالیت‏های دانشگاهی نظارت شدیدی انجام می‏گرفت. در سراسر دهه 1990، رژیم مبارک به سرکوب شدید همه مخالفان خود مشغول بود و این امر با گذشت زمان شدت بیشتری پیدا می‏کرد. رژیم مبارک به بهانه مبارزه با گروههای تروریستی و تامین امنیت، فعالین جامعه مدنی را به شکل بدی سرکوب می‏کرد. (زکریا، 1389: 2) یک خبرنگار رک‏گوی خارجی در آوریل 1999 بیان کرد: « به نظر می‏رسد حکومت مبارک تصمیم گرفته‏ است که بهترین راه برای پرهیز از فشار برای دموکراسی بیشتر، نداشتن هرگونه دموکراسی می‏باشد.» (حافظیان،1387: 2)

در مصر زمان مبارک، رژیم اقتدر‏گرا دارای اپوزیسیون صوری بوده و نمایندگی پارلمانی آن نیز بسیار کنترل شده بود. حسنی مبارک بر حکومت موروثی  در مصر اصرار زیادی داشته است. بر این اساس، تعداد زیادی از مواد قانون اساسی در سال 2005 اصلاح شدند تا قدرت به پسر مبارک برسد و شانس هر نوع رقابت از بین برود. این شرایط موجب شد تا نظام مبارک به ویژه در نیمه دوم دهه اول قرن 21 شاهد اعتراض‏های مردمی باشد. طی سال‏های 2006 تا 2011 چندین اعتراض علیه حکومت مبارک در مصر انجام شد. اغلب این اعتراض‏ها هم توسط جنبشی به نام «کفایه»  انجام شد که شعار اصلی آن « نه موروثی، نه اضافی » بود. به این معنا که هم با حکومت موروثی حانواده مبارک مخالف هستند و هم با تمدید قدرت مبارک.  (Oweidat, Benard, Stahl, Kildani, O'Connell, Grant, 2008: 4-8) این شرایط سیاسی دوران مبارک نقش عمده و مهمی در بروز ناامنی ‏ها و بی‏ ثباتی‏ های پس از انقلاب 25 ژانویه 2011 ایفا کرد زیرا تحولات این دوران نشان داد که مردم و گروههای مصری به دلیل نداشتن تجربه دمکراتیک به تظاهرات خیابانی روی آوردند که این تظاهرات هم شامل مخالفان و هم شامل موافقان دولت محمد مرسی است.

به لحاظ اقتصادی نیز حسنی مبارک از خود یک کشور فقیر و محروم را بر جای گذاشت. یکی از مهمترین ویژگی اقتصاد مصر در زمان حسنی مبارک بالا بودن میزان فقر در این کشور بود. بر اساس آمار سال 2010 تقریبا بیش از 40 میلیون نفر از جمعیت مصر (معادل 51 درصد جمعیت) با کمتر از دو دلار در روز زیر خط فقر زندگی می‏کردند. 21 درصد از جمعیت مصر نیز با درآمدی روزانه کمتر از یک دلار زندگی می‏کردند. (Economy Watch, March 2010: 2)  در پایان سال 2010 میزان تورم در مصر 8/12 درصد بوده است. با این وجود، سرانه تولید ناخالص داخلی در مصر در سطح نازل 500/6 دلار بود. رتبه مصر در رنکینگ جهانی به لحاظ شاخص سرانه تولید ناخالص داخلی 137 بود. (CIA World Factbook, 2012)

بیکاری نیز از مهمترین چالش‏های اقتصادی نظام مبارک بود که موجب رشد فقر در این کشور نیز شد. در سال 1960 کمتر از 200 هزار نفر از جمعیت مصری بیکار بودند. در 1976 به 850 هزار نفر و در 1986 به بیش از دو میلیون نفر رسید. بین سالهای 1988 تا 1998 سالیانه 523 هزار نیروی کار جدید وارد بازار کار مصر شدند در حالی که استخدام سالیانه شامل 435 هزار نفر می‏شد. میان سالهای 2001 تا 2010 جویندگان شغل‏های جدید سالیانه به 638 هزار نفر رسید. نیروی کار جامعه مصری از 14 میلیون نفر در سال 1990 به بیش از 25 میلیون نفر در سال 2009 افزایش یافت. آمارهای رسمی حاکی از میزان بیکاری 2/9 درصد در مصر است اما آمارهای واقعی میزان بیکاری را دو تا سه برابر می‏دانند. بیکاری جوانان تحصیلکرده در جامعه مصر نیز تا ده برابر جوانان بی‏سواد برآورد شده است. (Economy watch, March 2010: 1-2) بدهی خارجی بالای دولت مبارک نیز مشکل دیگری بود که از رژیم گذشته با دولت جدید ارث رسید. در پایان سال 2010 میلادی میزان بدهی خارجی مصر حدود 35 میلیارد دلار برآورد شده بود. در طول یک دهه گذشته، مصر سالیانه تقریبا 3 میلیارد دلار از بدهی خود را پرداخت می‏کرد. با این حال، حدود 15 درصد نیز بر میزان بدهی خارجی این کشور افزوده ‏شد و در حال حاضر به 15 درصد تولید ناخالص داخلی مصر رسید. (Hanieh, 2011: 2)

در چنین شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه مصر، محمد مرسی به عنوان نخستین رئیس جمهور انتخابی این کشور برگزیده شد. طبیعی بود که در کوتاه مدت هیچ شخصی نمی‏تواند این مشکل‏های بسیار مهم و تاثیرگذار را حل کند. مرسی و اخوان‏المسلمین زمان زیادی برای حل این مشکلات نیاز داشتند. جمعیت اخوان‏ المسلمین مصر که بیش از 8 دهه منتظر فرصت ماند تا وارد بدنه قدرت سیاسی شود با وقوع انقلاب 25 ژانویه بدون در نظر گرفتن مشکلات به جای مانده از دوران مبارک، تلاش کرد تا از انقلاب به عنوان یک فرصت تاریخی برای تبدیل شدن به قدرت اول سیاسی در مصر استفاده کند. اخوان ‏المسلمین در نخستین انتخابات آزاد پارلمانی در مصر هم در مجلس نمایندگان و هم در مجلس شورا صاحب اکثریت کرسی‏ ها شد. در عین حال، اخوانی‏ها ریاست مجلس نمایندگان و مجلس شورا را از آن خود کردند. از فاصله زمانی برگزاری انتخابات شوراها تا انتخابات ریاست جمهوری مصر، مخالفان اخوان‏ المسلمین در داخل و خارج از مصر درباره تمامیت‏ خواهی این جمعیت در مصر هشدار دادند و از اینکه اخوان با تکیه بر رأی اکثریت مردمی، در صدد کسب پست ریاست جمهوری مصر نیز است ابراز نگرانی کردند. از این‏رو، اخوان‏المسلمین برای توزیع مناسب قدرت بین همه گروههای سیاسی مصر اعلام کرد که برای انتخابات ریاست جمهوری مصر نامزدی معرفی نخواهد کرد. اما این موضوع در عمل اتفاق نیفتاد و اخوان در صدد کسب پست ریاست جمهوری و تشکیل یک نظام سیاسی تمام اخوانی در مصر برآمد.

رد صلاحیت خیرات الشاطر به دلیل سابقه زندانی بودن در دوران رژیم مبارک که دلیل غیرقابل قبولی نیز به واسطه تغییر رژیم سیاسی مصر بود، بیش از همه نشان داد که مخالفان داخلی و خارجی از عزم اخوان‏المسلمین برای تکمیل مثلث قدرت خود در مصر رضایت ندارند و آنرا نمی ‏پذیرند. با این حال، اخوان المسلمین که از رد صلاحیت خیرات الشاطر تا حدود زیادی مطمئن بود، محمد مرسی را به عنوان نامزد ذخیره به کمیسیون انتخابات مصر معرفی کرد تا نشان دهد عزم جدی برای تصدی پست ریاست جمهوری مصر دارد. بنابراین باید گفت تلاش اخوان برای کسب پست ریاست جمهوری همزمان با در اختیار داشتن ریاست مجلس نمایندگان و مجلس شورا یک زیاده‏ خواهی سیاسی و یک اشتباه استراتژیک از سوی سران اخوان‏ المسلمین بود. اخوانی‏ها اگر با تجربه بیشتری عمل می‏کردند می‏توانستند با حفظ ریاست مجلس نمایندگان و مجلس شورا برای خود، بر عملکرد و فعالیت دولت غیراخوانی در مصر نظارت کنند تا مصر از دوران انتقالی به سلامت عبور کند و نظم سیاسی جدید در این کشور تثبیت شود و در دوره بعدی برای کسب پست ریاست جمهوری اقدام کنند. تردیدی نیست که در صورت موقعیت سنجی اخوان، آنها می‏ تواسنتند چهار سال بعد دولتی اخوانی با حمایت مردمی بیشتر و در فضایی آرام‏تر را روی کار آورند.

2-    اخوان و مرسی در مسیر اجماع ‏سازی و تعامل با دیگر گروههای سیاسی حرکت نکردند.

پس از آنکه محمد مرسی ، نامزد حزب آزادی و عدالت وابسته به اخوان‏ المسلمین در انتخابات ریاست جمهوری مصر در ژوئن 2012 حایز اکثریت آراء شدند، گام‏های بعدی‏شان نیز در جهت انحصارگرایی قدرت و عدم تعامل با دیگر گروههای سیاسی مصری بود. محمد مرسی برای اغلب پست‏های مهم حکومتی از افراد وابسته به اخوان ‏المسلمین استفاده کرد. اخوان حتی در این مسیر بخشی از دوستان غیراخوانی خود را نیز رد کرد. گروه اخوان المسلمین بیشتر طی سالهای اخیر اختلافات داخلی را تجربه کرده بود و به خصوص پس از سرنگونی رژیم حسنی مبارک در سال 2011 برخی از اعضای ارشد و رهبران آن از این گروه خارج شده بودند. (Stratfor, 4 July 2013: 4)  در این میان، بیانیه افزایش اختیارات ریاست جمهوری که توسط محمد مرسی صادر شد نقطه آغاز مخالفت‏های فراگیر و همه‏ جانبه علیه مرسی و اخوان ‏المسلمین بود. با این حال، باز هم محمد مرسی و اخوان‏ المسلمین قابلیت بالای مخالفان را برای بسیج عمومی علیه خود نادیده گرفتند و همچنان به واگذاری پست‏های مهم حکومتی به نامزدهای وابسته به اخوان ادامه دادند. در آخرین مورد، مرسی با تغییر 17 استاندار استان‏های مختلف مصر، بیشتر از اعضای وابسته به اخوان ‏المسلمین در این جابجایی استفاده کرد که این اقدام موجب بروز موجی از اعتراض‏های مردمی در این استان‏ها علیه دولت مرسی و درگیری‏های خیابانی میان هواداران و مخالفان محمد مرسی شد که در نتیجه آن شماری از شهروندان مصری کشته و زخمی شدند. (خبرگزاری دانشجویان ایران- ایسنا، 19 خرداد 1392) این گونه اقدامات موجب شد تا مخالفان از اصطلاحاتی نظیر «دیکتاتوری حزبی» یا «فرعون مصر» و یا «مرسی، مبارکی دیگر»‏ استفاده کنند و به افکار عمومی بقبولانند که مرسی رئیس جمهور مردم مصر نیست بلکه رئیس جمهوری است که در خدمت اخوان‏ المسلمین و سران آن قرار دارد. این در حالی است که مرسی با رای خوبی به عنوان رئیس جمهور پذیرفته نشد و تنها 51 درصد رای آورده بود. به عبارت دیگر، مرسی 49 درصد مردم مصر را پس از به قدرت رسیدن در نظر نگرفت.

3-    محمد مرسی نتوانست جایگاه ارتش مصر را درک کند و تعامل خوبی با ارتش داشته باشد.

واقعیت این است که ارتش در مصر هم به لحاظ نظامی، هم سیاسی و هم اقتصادی یک نهاد قدرتمند محسوب می‏شود. ارتش مصر در تاریخ این کشور نشان داد که در روی کار آوردن دولت‏ها نقش بسزایی ایفا می‏کند. اخوان ‏المسلمین پس از تصدی پست ریاست جمهوری نتوانست با ارتش مصر تعامل خوبی داشته باشد. محمد مرسی در اولین گام، تغییر در راس ارتش را در دستور کار خود قرار داد و با این اقدام عملا ارتش را به حاشیه برد. ارتش مصر نیز از یک سور به صورت غیر مستقیم و پنهانی در بی ثباتی های سیاسی و اجتماعی یک سال گذشته نقش ایفا کرد و از سوی دیگر، منتظر فرصت ماند تا قدرت خود را به رخ مرسی و اخوانی‏ها بکشد. این فرصت با تظاهرات روز سی‏ ام  ژوئن 2013 در اختیار ارتش قرار گرفت. ارتش با تعیین ضرب ‏الاجل 48 ساعته برای دولت، اعلام کرد اگر دولت نتواند آرامش را به کشور برگرداند، ارتش وارد عمل خواهد شد. باقی ماندن مخالفان محمد مرسی در میدان تحریر مصر و کشته و زخمی شدن شماری از شهروندان موجب شد تا ارتش تیر نهایی را بر پیکره سست دولت محمد مرسی بزند و ضمن بازداشت مرسی و برخی سران اخوان‏ المسلمین، پایان دولت مرسی و اغاز دوره انتقالی به ریاست عدلی منصور را اعلام کند. اگر مرسی و اخوان‏ المسلمین در مقابل ارتش قدرتمند و بانفوذ مصر شتابزده عمل نمی‏کردند احتمال وقوع کودتا توسط ارتش کم بود

4-    محمد مرسی و اخوان‏المسلمین به جای اینکه با دوستان منطقه‏ای خود تعامل داشته باشند همانند دیکتاتورهای عرب برای بقای خود در قدرت و مدیریت تحولات مصر جدید به غرب وابسته شدند.

محمد مرسی در عرصه سیاست خارجی خود آن‏گونه که شعار داد عمل نکرد. مرسی نه تنها در روابط مصر با رژیم صهیونیستی تجدید نظر نکرد بلکه گزارش‏های منابع خبری حاکی از این است که آمریکا اعطای کمک‏های سالیانه خود به مصر را منوط به حفظ روابط این کشور با رژیم صهیونیستی کرد. از سوی دیگر، مصر تلاش کرد در موضوع فلسطین یکجانبه عمل کند و تلاش‏های دیگر کشورهای حامی فلسطین از جمله جمهوری اسلامی ایران را نادیده گرفت. همچنین مرسی در سفر خود به تهران که به منظور شرکت در اجلاس سران عدم تعهد انجام گرفت، بدون در نظر گرفتن آداب دیپلماتیک و در اظهاراتی مداخله ‏جویانه و از یک موضع برتر حکومت سوریه را نامشروع نامید تا ارادت خود به محور غربی و ارتجاع عرب را نشان دهد. در همین حال، مرسی در حالی که می‏توانست از پتانسیل بالای جمهوری اسلامی ایران در روابط دوجانبه استفاده کند در سفر خود به تهران تنها چند ساعت در تهران ماند تا این فرصت تاریخی را برای استفاده از تجربیات جمهوری اسلامی ایران از دست دهد و هم اینکه بار دیگر نشان دهد که تلاش می‏کند نظر غرب را جلب کند. به عبارت دیگر، مرسی و اخوان المسلمین هیچ تغییر محسوسی در مصر ایجاد نکردند و تنها مبارک جای خود را به مرسی داد.

نتیجه

تردیدی وجود ندارد که شکل برکناری مرسی از قدرت یک کودتای حساب شده، آگاهانه و برنامه ‏ریزی شده بود. محمد مرسی در یک فرآیند دمکراتیک از طریق انتخابات واقعی و با مشارکت مردمی به قدرت رسید. با این حال، محمد مرسی به درستی درک نکرد که رئیس جمهور 85 میلیون مصری است نه فقط رئیس جمهور41 درصدی که به وی رای دادند. همین موضوع موجب رفتار انحصارطلبانه، اقتدارگرایانه، غیرتعاملی و محدودنگر دولت محمد مرسی و به طور کلی دولت تحت رهبری اخوان ‏المسلمین در مصر شد که این ویژگی‏ها هم با روح انقلاب مردمی مصر و هم با جوهره بیداری اسلامی مغایرت داشته است. از این رو، محمد مرسی و اخوان المسلمین در یک فرآیند غیردمکراتیک از قدرت اخراج شدند. شکست اخوان المسلمین در مصر برای جمعیت اخوان در سراسر منطقه پیامد خواهد داشت. اکنون نیز اخوان به جای اینکه از ظرفیت مردمی و بسیج عمومی خود برای برگزاری تظاهرات خیابانی استفاده کند که منجر به کشته و زخمی شدن شهروندان مصری می‏شود، بهتر است ضمن اولویت قایل شدن برای جان مردم و هواداران خود، به فکر عبرت‏ گیری از اشتباهات دو سال گذشته و احیای این سازمان پر طرفدار باشد. /16

منابع

1-    حافظیان محمد حسین، (1387)، مشکلات اقتصادی و چشم انداز بی‏ثباتی سیاسی در مصر، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام،  http://www.csr.ir/departments.aspx?lng=fa&abtid=06&&depid=44&semid=1507

2-    زکریا فرید، (1389)، ریشه‏های انقلاب مصر، ماهنامه علوم انسانی مهرنامه، سال اول، شماره نهم.

3-    CIA World Factbook, (2012), Egypt, https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/eg.html

4-    Economy Watch, (March 2010), Egypt Economy, http://www.economywatch.com/world_economy/egypt/

5-    Hanieh Adam, (2011), Egypt's orderly Economic Transition: accelerated structural adjustment under a Democratic Veneer? , Center for Development Policy and Research, www. Soas.ac.uk/cdpr

6-    Oweidat Nadia, Benard Cheryl, Stahl Dale, Kildani Walid, O'Connell Edward, Grant Audra K, (2008), The Kefaya Movement: A Case Study of A Grassroots Reform Initiative, http://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/monographs/2008/RAND_MG778.pdf

7-    Stratfor, (4July 2013), Egypt's Muslim Brotherhood Recovers After Morsi's Ouster, http://www.stratfor.com/analysis/egypts-muslim-brotherhood-recovers-after-morsis-ouster

کلید واژه ها: مصر مرسی اخوان المسلمین


( ۳ )

نظر شما :