از ريسِت تا استارت

۰۴ دی ۱۳۸۹ | ۱۶:۴۶ کد : ۹۷۵۷ اروپا
اهميت پيمان استارت براى ايالات متحده آن قدر بود که از آن به عنوان مهم ترين دستاورد دولت باراک اوباما ياد مى کنند. شايد کسى تصور نمى کرد که دوگانگى هاى متعدد ميان دو دولت در فاصله اى چنين کوتاه به يگانگى بدل شود. تبريک ديميترى مدودف به اوباما خود به تنهايى گوياى اين مساله، پيش از هر تحليلى درباره اين پيمان است. اما موفقيت اين پيمان تسليحاتى ميان دو قدرت بزرگ جهانى به کدام جنبه آن برمى گردد؟
از ريسِت تا استارت

ديپلماسى ايرانى: اهميت پيمان استارت براى ايالات متحده آن قدر بود که از آن به عنوان مهم ترين دستاورد دولت باراک اوباما ياد مى کنند. شايد کسى تصور نمى کرد که دوگانگى هاى متعدد ميان دو دولت در فاصله اى چنين کوتاه به يگانگى بدل شود. تبريک ديميترى مدودف به اوباما خود به تنهايى گوياى اين مساله، پيش از هر تحليلى درباره اين پيمان است. اما موفقيت اين پيمان تسليحاتى ميان دو قدرت بزرگ جهانى به کدام جنبه آن برمى گردد؟ آيا کاهش ميزان کلاهک هاى اتمى نزد دو قدرت به مثابه آغاز حرکتى بين المللى، آن را به يک موضوع بااهميت تبديل کرده يا توافقى که بار ديگر ميان دو نام بزرگ روسيه و امريکا موجب نزديکى شده است؟

نبايد خوشبينانه استارت 2 را پايانى بر تنش هاى تاريخى دو قدرت بپنداريم. سياست آن قدر رقصان و سيال است و در دوره جديد – مابعد جنگ سرد - به اندازه اى متغير و غيرقابل پيش بينى، که مى توان آن را به مايع تشبيه کرد. مايعى که در ظروف مختلف، اشکالى متفاوت به خود مى گيرد و شکلى واحد از آن قابل تصور نيست. اين قاعده در مورد رابطه روسيه و امريکا مشهودتر و مثال زدنى تر است.

تا پيش از روى کار آمدن باراک اوباما فضاى ميان دو کشور را يخ هاى قطبى دربر گرفته بود. گويى ايالات متحده و روسيه براى سفر و حتى مشاهده يکديگر مى بايست قطب شمال را دور مى زدند. اقبال به ديميترى مدودف و جمهورى هاى استقلال يافته از شوروى سابق رو کرد که جامعه امريکا به جمهورى خواهان پشت کرد و خواهان سياستمدارانى شد که يکجانبه گرايى در امور بين الملل را به کنار نهاده و جهان را به شراکت و قبول مسئوليت در اداره امور دعوت مى کنند.

باورش دشوار است اما وضعيت به قدرى سريع تغيير کرده که مدودف روز جمعه بعد از تصويب پيمان استارت 2 در يک مصاحبه زنده تلويزيونى لب به تحسين از اوباما مى گشايد و مى گويد: "ما با پرزیدنت اوباما راحت کار می کنیم، او فردی است که بلد است گوش دهد و بپذیرد، فردی که درگیر هیچ برخورد کلیشه ای نیست، کلا فردی است با این خصوصیات: به قول هایش عمل می کند، خواه این قول ها پیمان کاهش تسلیحات استراتژیک باشد، خواه پیوستن به سازمان تجارت جهانی، خواه تصویب یکی از مهمترین توافقنامه های در زمینه تسلیحات اتمی و یا کار در زمینه مسائل بین المللی". (نقل از ريانووستى)

يکى از مهم ترين سفرهاى آغازين هيلارى کلينتون در لباس يکدست مشکى، عزيمت به ژنو در مارس 2009 با يک کيف دستى برازنده و البته قيمتى بود. برازندگى کيف در ظاهر آن و در کنار صاحبش معنى مى گرفت ولى ارزش آن به هديه اى بود که هيلارى آن را بى خبر رو کرد و گل از گل سرگى لاوروف شکفت. تکمه سرخ رنگ ريست (Reset) که به نماد احياى روابط روسيه و امريکا و آغازى جديد در مناسبات تاريخى دو کشور شهره شد، به سرگى لاوروف اهدا شد و بعد از آن همين تکمه کارآيى خود را در چند مرحله به اثبات رساند.

بخش مهمى از آنچه به توافقات دوره جديد اين مناسبات تعلق دارد مرتبط با جمهورى اسلامى ايران است. بحث هاى به ظاهر ملال آور و بى پايان مسکو - واشنگتن بر سر استقرار سپر دفاع موشکى در شرق اروپا، تلاش هاى هميشگى امريکا براى همراه کردن روسيه در شکل گيرى اجماع بين المللى عليه فعاليت هاى هسته اى ايران، حساسيت هاى ايالات متحده براى عدم فروش موشک هاى S300 به ايران، عمده موضوعاتى بوده اند که ظرف دو سال گذشته يک به يک و گام به گام به نزديکى نظرات روسيه و امريکا و در نتيجه افزايش فاصله بيان تهران و مسکو منجر شده است. کار حتى به جايى رسيد که روساى جمهورى ايران و روسيه وارد جدل لفظى شدند و بارها به کنايه از هم ياد کردند و هر يک خواستار تغيير رويه ديگرى در عرصه هاى تنش زاى بين المللى شدند. از جمله آنها توصيه هاى مکرر محمود احمدى نژاد خطاب به مدودف بود که وى را از دوستى با امريکا برحذر مى داشت و اين واهمه را در دلش مى انداخت که از چشم ملت ايران خواهد افتاد. درخواست غرامت بابت نيامدن موشک هاى S300 هم بخشى ديگر از رخدادهايى بود که جملگى سايه اى سنگين بر سر روابط دو کشور مى انداخت.

سواى توافقات دو قدرت درباره ايران بايد به نقش آفرينى هاى تازه روسيه در افغانستان در کمک به ناتو، همکارى با همسايگان بزرگ شرقى يعنى چين و هند در زمينه هاى اقتصادى، هسته اى و نظامى و نيز حفظ جايگاه بزرگانه و ناظرانه اش در بحران شبه جزيره کره اشاره کرد.

روسيه در هفته هاى گذشته نيز گام هاى جديدى در همکارى با سازمان پيمان آتلانتيک شمالى برداشت و اگرچه همچنان فاصله خود را با اين سازمان حفظ کرده و از آن براى تقويت جايگاه موازى خود با اروپايى بهره مى برد اما از پذيرش مسئوليت هاى تازه به ويژه در حوزه هاى امنيتى و انرژى هم سر باز نمى زند.

با تحولاتى که شايد بواسطه بده بستان هاى امريکا و روسيه در منطقه پيرامون اين کشور رخ داده، کشمکش هاى دموکراسى هاى نوپاى همسايه روسيه هم به حداقل رسيده و کمتر شاهد تعارضات غربى/ شرقى و روس محورى/ امريکاگرايى نزد آنها بوده ايم. در آرامشى که اولا محصول انعطاف پذيرى سياست و ديپلماسى است و ثانيا ارمغان ديدار کلينتون و لاوروف و آن هديه سمبليک به شمار مى رود، انتخابات در جمهورى هاى همسايه روسيه با تنش هايى کمتر برگزار مى شود و دولت هايشان با چالش هاى خارجى غيرعديده اى مواجه اند. در چنين فضايى روسيه قطب انرژى و صادرکننده گاز اروپا برجا مى ماند و بر رشد اقتصادى اش شتاب مى بخشد و در سوى ديگر ترکمنستان با حمايت غرب، بزرگ ترين قرارداد گازى اش را با افغانستان، پاکستان و هند منعقد مى سازد.

آنچه بيشتر از پيمان استارت 2 از سوى ما برداشت مى شود، جنبه هاى سمبليک و کنايه آميز آن است. با اين قرارداد که ميان دو دارنده بيشترين کلاهک هاى هسته اى جهان و با هدف کاهش کلاهک ها بسته شده، پيام هايى به ساير کشورها مى رسد و هر يک به فراخور حالشان ترجمه و معنايى از آن به دست مى دهند. روند نزديکى و کاهش فاصله ميان مسکو و واشنگتن همچنان ادامه مى يابد و نقاط مشترک، برجسته تر از تفاوت ها و اختلافات به چشم مى آيند. هنر ديپلمات هاى دو کشور در اين بوده است که با وجود اختلاف نظرها و افق هاى متفاوتى که در پيش دارند و با گذشته پرتنش و پرسوءتفاهمى که داشته اند، به شناسايى نيازهاى خود پرداخته و سودانگارانه و در عين حال عادلانه پاى ميز نشسته اند.

اينکه استارت 2 استارتى تازه بعد از ريست ايالات متحده در روابط دو دولت است، شواهد و قرائن آشکار و پنهانى دارد. سير تحول روابط دو کشور در دو سال گذشته درس هاى ديپلماتيک بسيارى در خود نهفته دارد. در اين ميان آينده همکارى ها و اشتراک نظرهاى دو قدرت بيش از استارت 2 واجد اهميت است. يعنى اين پيمان را بايد شروعى دوباره در تاريخ روسيه و امريکا قلمداد کرد که پيامدها و نتايجش تنها عايد اين دو دولت نمى شود. حالا تصميم سازى هاى روسيه در حد و قواره امريکا ظاهر خواهد شد. بسيارى از دوگانگى ها ميان اين دو به يگانگى تبديل شده و اين هم پوشانى، به دليل اينکه فارغ از ديدگاه هاى ايدئولوژيک و مکتبى زاده شده و جنبه منفعت محور و مسئوليت آور دارد، مى تواند جلوتر از اينها برود و کار را براى دولت هايى که از فضاى اختلافات فيمابين روسيه و امريکا تنفس مى کردند دشوار سازد.

نکته مهم تر اين است که همسويى هاى تازه اين دو قدرت بيش از هرچيز، جنبه نظامى، هسته اى و امنيتى دارد. تاثير نرمش هاى دولت اوباما در قبال نقش آفرينى هاى شرقى روسيه و اعطاى وظايف بين المللى به اين کشور و نيز امتيازاتى که در منطقه اطراف روسيه براى اين کشور قائل شده، هم از بار مسئوليت ايالات متحده کاسته و هم به تکثير سياست ها و خواسته هاى مورد علاقه نظام بين الملل در منتهى اليه شرق اروپا انجاميده است. حداقلش اين است که چند صباحى است انتقادها و حمله هاى دولت هاى ضدامريکايى تنها متوجه ايالات متحده نيست و بخشى از تيرهاى بدگويى و فحاشى به سمت روسيه پرتاب مى شود.


نظر شما :